آیا انکار سهوالنبی لازمهاش غلو است؟ (پرسش)
آیا انکار سهوالنبی لازمهاش غلو است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ غلو |
مدخل بالاتر | عصمت پیامبر خاتم |
مدخل اصلی | سهوالنبی - عصمت از سهو - شبهات عصمت |
مدخل وابسته | پیامبر خاتم - غلو |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
آیا انکار سهوالنبی لازمهاش غلو است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث غلو است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی غلو مراجعه شود.
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
{{پاسخ پرسش | عنوان پاسخدهنده = 1. حجت الاسلام و المسلمین عبدالله مهدوی ارزگانی؛ | تصویر = IM010287.jpg | پاسخدهنده = عبدالله مهدوی ارزگانی | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین عبدالله مهدوی ارزگانی در کتاب «[[شیعه و سهوالنبی» در اینباره گفته است:
«در پاسخ باید گفت: غلو درباره پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع) به چند معناست:
- کسی قائل به خدایی آنان شود؛
- آنان را در معبودیت و آفرینش و روزی دادن، شریک خدا قرار دهد؛
- خدا در آنان حلول کرده یا با آنان اتحاد پیدا کرده است؛
- آنان بدون وحی با الهام از سوی خداوند غیب میدانند؛
- معرفت و شناخت، آنان را از تمام طاعات بینیاز میکند و با وجود آنان، به ترک معاصی نیاز نیست[۱].
اما در غیر از اموری که ذکر شد، هر وصفی که به آنان نسبت داده شود، غلو نخواهد بود؛ چون در منابع روایی ما، از ائمه معصومین (ع) روایات فراوان آمده است که در مرتبه بندگی و پایینتر از مقام پیامبری، به هر صفتی که میخواهید، ما را توصیف کنید. در ذیل به بعضی از آنها اشاره میشود:
- امام علی (ع) فرمود: «لَا تَتَجَاوَزُوا بِنَا الْعُبُودِيَّةَ ثُمَّ قُولُوا فِينَا مَا شِئْتُمْ وَ لَنْ تَبْلُغُوا وَ إِيَّاكُمْ وَ الْغُلُوَّ كَغُلُوِّ النَّصَارَى فَإِنِّي بَرِيءٌ مِنَ الْغَالِينَ»[۲]؛ ما را از مقام بندگی بالاتر نبرید؛ سپس هر چه میخواهید در وصف ما بگویید و هرگز نمیتوانید ما را [آنگونه که شایسته مقام ماست] وصف کنید. مبادا مانند نصارا در مورد ما غلو نموده و ما را خدا بدانید؛ زیرا من از غلو کنندگان بیزارم.
- در بیان دیگر آمده است که ما را بنده مخلوق خدا بدانید و در وصف ما، غیر از نبوت، هر چه میخواهید بگویید[۳]. بنابراین غلو درباره ائمه معصومین (ع) هنگامی صادق است که کسی ائمه معصومین (ع) را تا مقام نبوت یا خدایی بالا ببرد.
- نیز آمده است که از غلو کردن درباره ما جداً بر حذر باشید. بگویید ما بندگان پرورشیافته خدا هستیم و در فضیلت ما هر چه دلتان میخواهد بگویید[۴].
- علی (ع) خطاب به اباذر میفرماید: بدان که من بنده و خلیفه خدا بر بندگان او هستم. ما را خدا ندانید، و در فضیلت ما هر چه میخواهید بگویید؛ زیرا شما به حقیقت و نهایت فضایل ما نمیتوانید برسید؛ چون آنچه خداوند به ما عنایت فرموده، بزرگتر و عظیمتر از آن است که در قلب شما خطور میکند[۵].
از گفتههای حضرت علی (ع) به خوبی استفاده میشود که غلو انحصاراً به این معناست که کسی، ائمه معصومین (ع) را پیامبر یا خدا بداند. در غیر این صورت، بیان فضایل ائمه معصومین (ع)، در بالاترین مرتبه آن، نه تنها غلو نیست، که بر اساس سخنان نورانی آنان، ما قادر به بیان حقیقت و نهایت آنها نیستیم.
از سوی دیگر، به ما سفارش شده است که از خدا بترسید، خدا و رسولش را بزرگ بدانید و هیچکسی را از رسول خدا (ص) برتر ندانید؛ زیرا خدای متعال او را برتری داده است[۶]. هیچکس برتر از پیامبر اکرم (ص) نیست. بنابراین بیان فضایل و اوصاف کمالیه آن حضرت، که نفی سهو یکی از آنهاست، نه تنها غلو نبوده، بلکه کسی را یارای تبیین آنها، آنگونه که شایسته مقام وی است، نخواهد بود»[۷]. }}
شیخ صدوق و استادش ابن ولید از میان محدثان امامیه با استناد به پارهای از روایات، معتقد به عدم عصمت پیامبر(ص) از سهو شده و منکران سهو النبی را غالی دانستهاند. با این حال در مقابل، غالب علمای امامیه ضمن توجیه یا نقد آن روایات، با ادله مختلفی، این نظریه را منافی با عصمت آن حضرت دانسته و آن را نپذیرفتهاند. آنان همچنین غلو بودن باور به عدم ارتکاب سهو توسط نبی را نیز رد نمودهاند. یکی از ادله عدم ارتکاب سهو توسط نبی، شهرت آن در میان علمای بزرگ امامیه است.به عنوان نمونه:
شیخ مفید (م۴۱۳): «حدیثی که ناصبیها و شیعیان مقلّد درباره سهو پیامبر در نماز مطرح میکنند خبر واحد است که نتیجه علمی ندارد و قابل عمل کردن نیست»[۸].
شیخ طوسی (م ۴۶۰): «روایاتی که دلالت بر سهو پیامبر در نماز دارد قابل فتوادادن نیست؛ زیرا روایت داریم که پیامبر هیچگاه سجده سهو بهجا نیاورد»[۹]. مراد ایشان این روایت میباشد: ابنبکیر از زراره نقل کرده: از امام محمد باقر(ع) سؤال کردم که آیا حضرت رسول الله(ص)سجده سهو کردند؟ امام(ع) فرمودند: «آن حضرت سجده سهو نکردند و هیچ فقیهی یعنی معصومی سجده سهو نکرد»[۱۰].
سید مرتضی (م ۴۳۶): «خبر ذوالیدین خبر خبیث و باطلی است و ما یقین به فاسد بودن آن داریم؛ زیرا متضمن کذب پیامبر(ص) و سهو اوست و از نظر بیشتر علما نمیتوان عدول کرد؛ زیرا ادله موثقی دارند و عدم اعتقاد به سهوالنبی مناسبت بیشتری با جایگاه بالا و مقام والای اهل بیت دارد»[۱۱].
محقق حلّی (م۶۷۶): «مقام امامت بالاتر از آن است که بخواهد در عبادت سهو کند»[۱۲].
علامه حلّی (م ۷۲۶): «خبر سهوالنبی در نزد ما باطل است؛ زیرا پیامبر معصوم است و سهو بر او جایز نیست؛ و چه نسبتی ناقصتر و پستتر از این میتوان به پیامبر داد!؟ که میفهماند پیامبر از عبادت اعراض داشته است... نعوذ بالله من هذه الآراء الفاسده[۱۳].
شیخ طوسی (م۴۶۰) بعد از آنکه روایات سهوالنبی را در تهذیب نقل کرده، میفرماید: «ما این روایات را آوردیم زیرا به احکامی که در این روایات آمده عمل شده است، ولی این روایات موافق عامه میباشد، و عقول و ادله قاطعهای که سهو و غلط را بر پیامبر جایز نمیداند این روایات را منع میکند»[۱۴].
شهید اول (م ۷۸۶): «روایت سهو پیامبر در بین امامیه متروک است؛ زیرا دلیل عقلی بر عصمت پیامبر از سهو داریم»[۱۵].
و همچنین جناب میرداماد گفته است: «قول صحیح در نزد من آن است که براساس مشرب عقل و مذهب برهان اولین درجه در انکار حق پیامبر نسبت دادن حکم سهو به پیامبر است، و هیچ غلوی در اعتقاد به عصمت پیامبر از سهو وجود ندارد؛ زیرا این عصمت با اذن خداوند و فضل و توفیق او میباشد»[۱۶].
ملاصالح مازندرانی بعد نقل کلام میرداماد فرموده است: «هیچ بعدی در مطلبی که ایشان فرموده نیست؛ زیرا برخی از اهل سنتدست بلندی در جعل حدیث دارند، بلکه بعضی از آنها در این کار ذوالیدین هستند»[۱۷].
علامه مجلسی (م۱۱۱۱): «اگر سهوالنبی در یک مورد ممکن باشد در باقی موارد هم ممکن خواهد شد حکم الأمثال فیما یجوز و فیما لا یجوز واحد و آن وقت اطمینان به شریعتی که پیامبر اعلام میکند از بین میرود. همچنین ایشان جواز سهوالنبی را مخالف اصول مذهب شیعه معرفی میکند[۱۸] و بعد از ذکر نظرات و ادله دو طرف میفرماید: این مسئله در نهایت اشکال میباشد؛ زیرا از طرفی برخی از آیات و روایات دلالت بر سهوالنبی دارد و از طرف دیگر اجماع اصحاب و دلایل کلامی و اصول مبرهنه سهوالنبی را رد میکند»[۱۹].
احمد بن محمد برقی: «این روایت مخالف مشهور امامیه است؛ زیرا مشهور امامیه اعتقادی به سهوالنبی ندارند، البته میتوان روایت را حمل بر تقیه کرد؛ زیرا راوی آن زیدی مذهب است که اکثر روایات ایشان موافق عامه است و سند آن هم ضعیف است»[۲۰].</ref>.[۲۱]. }}
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۵، ص۳۴۶.
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۳۳.
- ↑ قطب راوندی، الخرائج والجرائح، ج۲، ص۷۳۵.
- ↑ ابن بابویه (شیخ صدوق)، الخصال، ص۶۱۴.
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۶، ص۲.
- ↑ حمیری، قرب الاسناد، ص۱۵۹.
- ↑ مهدوی ارزگانی، عبدالله، مقاله «شیعه و سهوالنبی»، موسوعه رد شبهات ج۱۳، ص ۱۱۶.
- ↑ ر.ک: الهیات، ج۳، ص۲۰۱.
- ↑ تهذیب، ج۲، ص۳۵۱.
- ↑ لوامع صاحبقرانی (مشهور به شرح فقیه)، ج۴، ص۲۹۷.
- ↑ تنزیهالانبیاء، ص۸۴؛ الذریعه، ج۲، ص۵۵۴: خبر ذی الیدین خبر خبیث باطل، مقطوع علی فساده؛ لأنه یتضمن کذب النبی(ص) و سهوه.
- ↑ مختصرالنافع، ص۴۵.
- ↑ دلائل الصدق لنهج الحق، ج۲، ص۵۰؛ تذکرة الفقهاء، ج۱، ص۱۳۰.
- ↑ تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۸۱؛ الاستبصار فیما اختلف من الأخبار، ج۱، ص۳۷۱ و ۲۱۵.
- ↑ ذکری، ص۱۳۴.
- ↑ الرواشح السماویة، ۸۴.
- ↑ شرح فروع کافی، ج۳، ص۲۵۳: و لا بعد فیما ذکره قدس سره؛ لأن بعض العّامة کان له ید.
- ↑ الکافی، ج۷، ص۳۷۹، تعلیقه ۱؛ ر.ک: الصراط المستقیم إلی مستحقی التقدیم، ج۳، ص۱۸؛ بحارالأنوار، ج۱۷، ص۶۲.
- ↑ بحارالأنوار، ج۱۷، ص۱۱۸.
- ↑ المحاسن، ج۱، ص۲۶۱.
- ↑ سلیمانیان، مصطفی، مقامات امامان، ص۲۷۱.