آیا انکار سهوالنبی لازمهاش غلو است؟ (پرسش)
آیا انکار سهوالنبی لازمهاش غلو است؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ غلو |
مدخل بالاتر | عصمت پیامبر خاتم |
مدخل اصلی | سهوالنبی - عصمت از سهو - شبهات عصمت |
مدخل وابسته | پیامبر خاتم - غلو |
تعداد پاسخ | ۲ پاسخ |
آیا انکار سهوالنبی لازمهاش غلو است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث غلو است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی غلو مراجعه شود.
تببین شبهه
شیخ صدوق و استادش ابن ولید از میان محدثان امامیه با استناد به پارهای از روایات، معتقد به عدم عصمت پیامبر(ص) از سهو شده و منکران سهو النبی را غالی دانستهاند. با این حال در مقابل، غالب علمای امامیه ضمن توجیه یا نقد آن روایات، با ادله مختلفی، این نظریه را منافی با عصمت آن حضرت دانسته و آن را نپذیرفتهاند. آنان همچنین غلو بودن باور به عدم ارتکاب سهو توسط نبی را نیز رد نمودهاند.
پاسخ جامع اجمالی
«غلو درباره پیامبر اکرم(ص) و ائمه طاهرین(ع) به چند معناست:
- کسی قائل به خدایی آنان شود؛
- آنان را در معبودیت و آفرینش و روزی دادن، شریک خدا قرار دهد؛
- معتقد باشد که خدا در آنان حلول کرده یا با آنان اتحاد پیدا کرده است؛
- بر این باور باشد که آنان بدون وحی با الهام از سوی خداوند غیب میدانند؛
- چنین بگوید که معرفت و شناخت، آنان را از تمام طاعات بینیاز میکند و با وجود آنان، به ترک معاصی نیاز نیست[۱].
اما در غیر از اموری که ذکر شد، هر وصفی که به آنان نسبت داده شود، غلو نخواهد بود؛ چون در منابع روایی ما، از ائمه معصومین(ع) روایات فراوان آمده است که در مرتبه بندگی و پایینتر از مقام پیامبری، به هر صفتی که میخواهید، ما را توصیف کنید. در ذیل به بعضی از آنها اشاره میشود:
- امام علی(ع) فرمود: «لَا تَتَجَاوَزُوا بِنَا الْعُبُودِيَّةَ ثُمَّ قُولُوا فِينَا مَا شِئْتُمْ وَ لَنْ تَبْلُغُوا وَ إِيَّاكُمْ وَ الْغُلُوَّ كَغُلُوِّ النَّصَارَى فَإِنِّي بَرِيءٌ مِنَ الْغَالِينَ»[۲]؛ ما را از مقام بندگی بالاتر نبرید؛ سپس هر چه میخواهید در وصف ما بگویید و هرگز نمیتوانید ما را [آنگونه که شایسته مقام ماست] وصف کنید. مبادا مانند نصارا در مورد ما غلو نموده و ما را خدا بدانید؛ زیرا من از غلو کنندگان بیزارم.
- در بیان دیگر آمده است که ما را بنده مخلوق خدا بدانید و در وصف ما، غیر از نبوت، هر چه میخواهید بگویید[۳]. بنابراین غلو درباره ائمه معصومین(ع) هنگامی صادق است که کسی ائمه معصومین(ع) را تا مقام نبوت یا خدایی بالا ببرد.
- نیز آمده است که از غلو کردن درباره ما جداً بر حذر باشید. بگویید ما بندگان پرورشیافته خدا هستیم و در فضیلت ما هر چه دلتان میخواهد بگویید[۴].
- علی(ع) خطاب به اباذر میفرماید: بدان که من بنده و خلیفه خدا بر بندگان او هستم. ما را خدا ندانید، و در فضیلت ما هر چه میخواهید بگویید؛ زیرا شما به حقیقت و نهایت فضایل ما نمیتوانید برسید؛ چون آنچه خداوند به ما عنایت فرموده، بزرگتر و عظیمتر از آن است که در قلب شما خطور میکند[۵].
از گفتههای حضرت علی(ع) به خوبی استفاده میشود که غلو انحصاراً به این معناست که کسی، ائمه معصومین(ع) را پیامبر یا خدا بداند. در غیر این صورت، بیان فضایل ائمه معصومین(ع)، در بالاترین مرتبه آن، نه تنها غلو نیست، که بر اساس سخنان نورانی آنان، ما قادر به بیان حقیقت و نهایت آنها نیستیم.
از سوی دیگر، به ما سفارش شده است که از خدا بترسید، خدا و رسولش را بزرگ بدانید و هیچکسی را از رسول خدا(ص) برتر ندانید؛ زیرا خدای متعال او را برتری داده است[۶]. هیچکس برتر از پیامبر اکرم(ص) نیست. بنابراین بیان فضایل و اوصاف کمالیه آن حضرت، که نفی سهو یکی از آنهاست، نه تنها غلو نبوده، بلکه کسی را یارای تبیین آنها، آنگونه که شایسته مقام وی است، نخواهد بود»[۷].
علاوه بر اینها یکی از ادله عدم ارتکاب سهو توسط نبی، شهرت آن در میان علمای بزرگ امامیه است.به عنوان نمونه:
شیخ مفید (م۴۱۳): «حدیثی که ناصبیها و شیعیان مقلّد درباره سهو پیامبر در نماز مطرح میکنند خبر واحد است که نتیجه علمی ندارد و قابل عمل کردن نیست»[۸].
شیخ طوسی (م ۴۶۰): «روایاتی که دلالت بر سهو پیامبر در نماز دارد قابل فتوادادن نیست؛ زیرا روایت داریم که پیامبر هیچگاه سجده سهو بهجا نیاورد»[۹]. مراد ایشان این روایت میباشد: ابنبکیر از زراره نقل کرده: از امام محمد باقر(ع) سؤال کردم که آیا حضرت رسول الله(ص) سجده سهو کردند؟ امام(ع) فرمودند: «آن حضرت سجده سهو نکردند و هیچ فقیهی یعنی معصومی سجده سهو نکرد»[۱۰].
جناب میرداماد گفته است: «قول صحیح در نزد من آن است که براساس مشرب عقل و مذهب برهان اولین درجه در انکار حق پیامبر نسبت دادن حکم سهو به پیامبر است، و هیچ غلوی در اعتقاد به عصمت پیامبر از سهو وجود ندارد؛ زیرا این عصمت با اذن خداوند و فضل و توفیق او میباشد»[۱۱].
ملاصالح مازندرانی بعد نقل کلام میرداماد فرموده است: «هیچ بعدی در مطلبی که ایشان فرموده نیست؛ زیرا برخی از اهل سنت دست بلندی در جعل حدیث دارند، بلکه بعضی از آنها در این کار ذوالیدین هستند»[۱۲].[۱۳].
پاسخها و دیدگاههای متفرقه
1. حجت الاسلام و المسلمین عبدالله مهدوی ارزگانی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین عبدالله مهدوی ارزگانی در کتاب «شیعه و سهوالنبی» در اینباره گفته است:
«در پاسخ باید گفت: غلو درباره پیامبر اکرم (ص) و ائمه طاهرین (ع) به چند معناست:
اما در غیر از اموری که ذکر شد، هر وصفی که به آنان نسبت داده شود، غلو نخواهد بود؛ چون در منابع روایی ما، از ائمه معصومین (ع) روایات فراوان آمده است که در مرتبه بندگی و پایینتر از مقام پیامبری، به هر صفتی که میخواهید، ما را توصیف کنید. در ذیل به بعضی از آنها اشاره میشود:
از گفتههای حضرت علی (ع) به خوبی استفاده میشود که غلو انحصاراً به این معناست که کسی، ائمه معصومین (ع) را پیامبر یا خدا بداند. در غیر این صورت، بیان فضایل ائمه معصومین (ع)، در بالاترین مرتبه آن، نه تنها غلو نیست، که بر اساس سخنان نورانی آنان، ما قادر به بیان حقیقت و نهایت آنها نیستیم. از سوی دیگر، به ما سفارش شده است که از خدا بترسید، خدا و رسولش را بزرگ بدانید و هیچکسی را از رسول خدا (ص) برتر ندانید؛ زیرا خدای متعال او را برتری داده است[۱۹]. هیچکس برتر از پیامبر اکرم (ص) نیست. بنابراین بیان فضایل و اوصاف کمالیه آن حضرت، که نفی سهو یکی از آنهاست، نه تنها غلو نبوده، بلکه کسی را یارای تبیین آنها، آنگونه که شایسته مقام وی است، نخواهد بود»[۲۰]. |
2. حجت الاسلام و المسلمین مصطفی سلیمانیان؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین مصطفی سلیمانیان در کتاب «مقامات امامان» در اینباره گفته است:
«شیخ صدوق و استادش ابن ولید از میان محدثان امامیه با استناد به پارهای از روایات، معتقد به عدم عصمت پیامبر(ص) از سهو شده و منکران سهو النبی را غالی دانستهاند. با این حال در مقابل، غالب علمای امامیه ضمن توجیه یا نقد آن روایات، با ادله مختلفی، این نظریه را منافی با عصمت آن حضرت دانسته و آن را نپذیرفتهاند. آنان همچنین غلو بودن باور به عدم ارتکاب سهو توسط نبی را نیز رد نمودهاند. یکی از ادله عدم ارتکاب سهو توسط نبی، شهرت آن در میان علمای بزرگ امامیه است.به عنوان نمونه:
|
منبعشناسی جامع عصمت
پانویس
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۵، ص۳۴۶.
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۳۳.
- ↑ قطب راوندی، الخرائج والجرائح، ج۲، ص۷۳۵.
- ↑ ابن بابویه (شیخ صدوق)، الخصال، ص۶۱۴.
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۶، ص۲.
- ↑ حمیری، قرب الاسناد، ص۱۵۹.
- ↑ مهدوی ارزگانی، عبدالله، مقاله «شیعه و سهوالنبی»، موسوعه رد شبهات ج۱۳، ص۱۱۶.
- ↑ ر.ک: الهیات، ج۳، ص۲۰۱.
- ↑ تهذیب، ج۲، ص۳۵۱.
- ↑ لوامع صاحبقرانی (مشهور به شرح فقیه)، ج۴، ص۲۹۷.
- ↑ الرواشح السماویة، ۸۴.
- ↑ شرح فروع کافی، ج۳، ص۲۵۳: و لا بعد فیما ذکره قدس سره؛ لأن بعض العّامة کان له ید».
- ↑ سلیمانیان، مصطفی، مقامات امامان، ص۲۷۱.
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۵، ص۳۴۶.
- ↑ طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۲۳۳.
- ↑ قطب راوندی، الخرائج والجرائح، ج۲، ص۷۳۵.
- ↑ ابن بابویه (شیخ صدوق)، الخصال، ص۶۱۴.
- ↑ مجلسی، بحار الأنوار، ج۲۶، ص۲.
- ↑ حمیری، قرب الاسناد، ص۱۵۹.
- ↑ مهدوی ارزگانی، عبدالله، مقاله «شیعه و سهوالنبی»، موسوعه رد شبهات ج۱۳، ص ۱۱۶.
- ↑ ر.ک: الهیات، ج۳، ص۲۰۱.
- ↑ تهذیب، ج۲، ص۳۵۱.
- ↑ لوامع صاحبقرانی (مشهور به شرح فقیه)، ج۴، ص۲۹۷.
- ↑ الرواشح السماویة، ۸۴.
- ↑ شرح فروع کافی، ج۳، ص۲۵۳: "و لا بعد فیما ذکره قدس سره؛ لأن بعض العّامة کان له ید".
- ↑ سلیمانیان، مصطفی، مقامات امامان، ص۲۷۱.