مسئولیت در معارف و سیره نبوی

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۳ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۱۶:۳۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث مسئولیت است. "مسئولیت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل مسئولیت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  • بر اساس سنت الهی، واگذاری مسئولیت همراه مسئولیت‌خواهی است؛ چنانکه خداوند در قرآن می‌فرماید: "پس، هرآینه از کسانی که به سوی ایشان فرستاده شده، خواهیم پرسید و از خود فرستادگان نیز خواهیم پرسید"[۱]. بر این اساس، خداوند پس از اعطای مسئولیت به بندگان شایسته خود، از آنها بازخواست می‌کند. البته هرچه گستره اختیار بیشتر باشد، مسئولیت‌خواهی نیز سخت‌تر خواهد بود[۲].
  • سیره رسول خدا(ص) نیز چنین بود و ایشان هم پس از انتخاب افراد مناسب و لایق برای هر کاری، وظایف را به ایشان گوشزد و در مقابل از آنها بازخواست می‌کرد و در صورت کوتاهی کارگزارانش، سخت بر می‌آشفت و خود با جدیت به مسئله رسیدگی و خسارت را جبران می‌کرد[۳].

واگذاری مسئولیت، و نظارت‌

حسابرسی

  • مدیریت، زمانی کار آمد و کامل خواهد بود که علاوه بر مراقبت و نظارت، بر عملکرد کار گزار، همراه با محاسبه و نیز تنبیه و تشویق باشد. مدیر موفق باید از زیردستان خود گزارش کار بخواهد تا از پیشرفت کارها باخبر شود. رسول خدا(ص) نیز درباره مسئولیتی که به افراد واگذار می‌کرد، از آنان گزارش می‌خواست؛ چنانکه در خبر فرستادن این أتبیّه برای جمع‌آوری صدقات آمده است: هنگامی که از مأموریت بازگشت، پیامبر(ص) از او گزارش خواست و هنگامی که قسمتی از صدقات را به بیت‌المال تحویل داد، به پیامبر(ع)(ص) گفت: "این، برای شماست" و قسمتی را نزد خود نگه داشت و گفت: "این به من هدیه شده است"؛ پیامبر(ص) از این کار او به شدت ناراحت شد و بالای منبر رفت و پس از حمد و ثنای خدا فرمود: "چرا عاملی را که برای جمع آوری صدقات می‌فرستیم، می‌گوید: "این، برای شماست و این، به من هدیه شده است؟" آیا اگر او در خانه پدر یا مادرش نشسته بود، چیزی به او هدیه می‌دادند؟ سوگند به آنکه جانم در دست اوست! هیچ یک از شما به بیت‌المال چنگ نمی‌اندازد، مگر اینکه در روز قیامت او را در حالی که آن چیز وبال گردنش شده است، به محشر وارد می‌کنند؛ آن چیز، یا شتری است که از خود صدا در می‌آورد، یا گاوی است که نفیر می‌کشد، یا گوسفندی است که با صدای بلند بع بع می‌کند"[۱۲][۱۳].
  • همچنین زمانی که پیامبر(ص) مصعب را برای آموختن قرآن و فقه به انصار به مدینه فرستاد؛ وقتی او به مکه بازگشت، نخست به خانه پیامبر(ص) رفت و به خانه خود نزدیک هم نشد و درباره وضع انصار و سرعت ایشان در مسلمان شدن گزارش داد و چون پیامبر(ص) منتظر اسلام آوردن ایشان بود، از اخباری که مصعب داد، بسیار خشنود شد[۱۴][۱۵].
  • همچنین در سریه "عبدالله بن أبی حدرد" که پیش از فتح مکه بود، پیامبر(ص) "عبدالله بن أبی حدرد" را با گروهی از مسلمانان، مانند "ابو قتاده حارث بن ربیعی" و "محلم بن جثامة" به سوی قبیله "إضم" فرستاد. آنها رفتند تا به اراضی آنها رسیدند و در آنجا "عامر بن اضبط اشجعی" با آنان روبرو شد؛ در حالی که سوار بر شتری بود و مختصر متاعی با ظرفی شیر به همراه داشت؛ و چون آنها مطابق دستور اسلام بر آنها سلام کرد، از او گذشتند؛ ولی "محلم بن جثامة" به دلیل اختلافی که از پیش با او داشت، بر وی حمله کرده، او را کشت و شترش را با آن‌چه همراه داشت، به غنیمت گرفت. اما زمانی که آنها به نزد رسول خدا(ص) برگشتند و جریان را برای آن حضرت شرح دادند، رسول الله(ص) ناراحت شدند و خدای تعالی این آیه را نازل فرمود[۱۶]: "ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چون در راه خدا بیرون می‌روید، به تحقیق و جستجو پردازید و به آن کس که اظهار اسلام کند، نگویید تو مؤمن نیستی، تا از متاع ناچیز دنیا بهره ببرید که غنیمت‌های بسیار نزد خداست. قبلاً خودتان نیز همین‌گونه بودید و خدا بر شما منّت نهاد. پس، خوب تحقیق و بررسی کنید که خدا همواره به آن‌چه انجام می‌دهید، آگاه است"[۱۷][۱۸].

رد مسئولیت، برائت نمی‌آورد‌

سلب مسئولیت

مسئولیت در سیره سیاسی پیامبر اعظم

﴿فَلَنَسْأَلَنَّ الَّذِينَ أُرْسِلَ إِلَيْهِمْ وَلَنَسْأَلَنَّ الْمُرْسَلِينَ[۲۵]. تفویض اختیار و مسئولیت‌خواهی از لوازم اداره امور و سنتی الهی است. خدای متعال پس از امتحان بندگان شایسته خود، براساس اختیار آنها، به آنان مسئولیت‌هایی می‌سپارد. بدیهی است که قلمرو اختیار هر چه گسترده‌تر باشد، میزان مسئولیت‌خواهی هم بیشتر خواهد بود. پیامبر اکرم(ص) برای نظارت بر عملکرد مسئولان افراد موثقی را قرار می‌داد. حضرت رضا(ع) در این زمینه می‌فرماید: هرگاه رسول خدا(ص) سپاهی را برای مأموریت می‌فرستاد و فرماندهی برای آن تعیین می‌کرد، برخی از افراد موثق و مورد اعتماد خود را [مخفیانه] بر او می‌گماشت تا رفتارش را زیر نظر گرفته، برای پیامبر گزارش کند[۲۶].

با انتقال اختیارات، از تفویض‌کننده، سلب مسئولیت نمی‌شود. پیامبر(ص) هنگامی که مسئولیتی را به کسی می‌سپرد در عین حال که بر کار او نظارت می‌کرد و از او مسئولیت می‌خواست، اما در نهایت خود را مسئول همه امور می‌دانست، برای نمونه آن‌گاه که معاذ بن جبل را به فرمانداری یمن منصوب کرد در وصیت و دستورالعملی به وی چنین یادآور شد: «و از رفتار و کردار کارگزارانت در هر مورد که ممکن است از ناحیه آن به تو عیبی وارد شود، پوزش طلب تا مردم پوزش تو را بپذیرند»[۲۷].

پیامبر(ص) اصل پوزش‌خواهی از مردم را برای کارگزار خویش توصیه می‌کند. براساس سیره پیامبر، خطاهای کارکنان قابل حمایت نیست بلکه محور مردم هستند و لذا این مسئولیت تفویض‌شده، همیشه قابل فسخ است. اساساً مسئولیت‌ها امانت هستند، در امانت نباید خیانت کرد.[۲۸]

منابع

پانویس

  1. سوره اعراف، آیه ۶.
  2. تاج‌الدین، علی محمد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۱۱.
  3. تاج‌الدین، علی محمد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۱۱.
  4. و من نفس خویش را تبرئه نمی‌کنم که نفس به بدی بسیار فرمان می‌دهد مگر پروردگارم بخشایش آورد؛ به راستی پروردگارم آمرزنده‌ای بخشاینده است؛ سوره یوسف، آیه:۵۳.
  5. تاج‌الدین، علی محمد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۱۱.
  6. شیخ صدوق، التوحید، ص ۹۴؛ شیخ مفید، الارشاد، ج ۱، ص ۱۱۶ - ۱۱۷ و محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۲۱، ص ۸۱ - ۸۲.
  7. تاج‌الدین، علی محمد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۱۲.
  8. حمیری قمی، قرب الاسناد، ص ۱۴۸.
  9. تاج‌الدین، علی محمد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۱۲.
  10. ابن هشام، السیرة النبویة، ج ۲، ص ۴۲۸ - ۴۳۰؛ محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج ۳، ص ۸۷۵ - ۸۸۲؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ الطبری)، ج ۳، ص ۶ و احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۶۱.
  11. تاج‌الدین، علی محمد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۱۲-۶۱۳.
  12. البخاری، صحیح، ج ۸، ص ۶۶؛ مسلم نیشابوری، صحیح، ج ۶، ص ۱۱ - ۱۲؛ ابن حبان، صحیح، ج ۱۰، ص ۳۷۳ و ابن خزیمه، صحیح، ج ۴، ص ۵۴.
  13. تاج‌الدین، علی محمد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۱۳.
  14. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۸۷ - ۸۸؛ أحمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۹، ص ۴۰۷ - ۴۰۸؛ تاریخ الطبری، ج ۶، ص ۱۰۸ - ۱۰۹ و تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۳۸.
  15. تاج‌الدین، علی محمد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۱۴.
  16. انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۸۵، السیرة النبویه، ص ۶۲۶؛ حمیری کلاعی، الإکتفاء، ج ۱، ص ۵۷۸ - ۵۷۹؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۳۶ و ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۴، ص ۳۰۵.
  17. سوره نساء، آیه ۹۴.
  18. تاج‌الدین، علی محمد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۱۴.
  19. السیرة النبویه، ج ۲، ص ۴۲۸ - ۴۳۰ و المغازی، ج ۳، ص ۸۷۵ - ۸۸۲.
  20. تاج‌الدین، علی محمد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۱۵.
  21. « اعْتَذِرْ إِلَى‌ أَهْلِ‌ عَمَلِكَ‌ مِنْ‌ كُلِ‌ أَمْرٍ خَشِيتَ‌ أَنْ يَقَعَ إِلَيْكَ مِنْهُ عَيْبٌ حَتَّى يَعْذِرُوكَ»؛ حسن بن شعبه حرانی، تحف العقول، ص ۲۵ و بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۲۹.
  22. تاج‌الدین، علی محمد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۱۵.
  23. المغازی، ج ۲، ص ۱۰۷۷ و السیرة النبویه، ج ۴، ص ۲۰۳.
  24. تاج‌الدین، علی محمد، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص ۶۱۵.
  25. «به یقین (هم) از کسانی که (پیامبرانی) به سویشان فرستاده شدند و (هم) از پیامبران بازخواست خواهیم کرد» سوره اعراف، آیه ۶.
  26. سیره نبوی(ص)، دفتر سوم (سیره مدیریتی)، ص۳۱۰.
  27. سیره نبوی(ص)، دفتر سوم (سیره مدیریتی)، ص۳۱۹.
  28. دلیر، بهرام، مقاله «ویژگی‌های کارگزاران در حکومت نبوی»، سیره سیاسی پیامبر اعظم ص ۲۰۱.