شأن نزول آیه ولایت

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲ اکتبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۱:۴۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از زیرشاخه‌های بحث آیات امامت امام علی و آیات فضائل امام علی است. "شأن نزول آیه ولایت" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

به آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۱] آیه ولایت می‌گویند.

بسیاری از مفسران و محدّثان در شأن نزول این آیه گفته‌اند این آیه در شأن حضرت علی(ع) نازل شده است.

سیوطی در "الدرّ المنثور" در ذیل آیه از ابن‌عباس نقل می‌کند که علی(ع) در رکوع نماز بود که سائلی کمک خواست؛ آن حضرت انگشترش را به او صدقه داد. پیامبر(ص) از او پرسید: چه کسی این انگشتر را به تو داد؟ سائل به علی(ع) اشاره کرد و گفت: آن مرد که در حال رکوع است. در این هنگام، آیه ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ[۲] نازل شد. همین معنا در کتاب اسباب‌النزول واحدی نقل شده است.

جارالله زمخشری در کتابش می‌گوید: این آیه درباره علی(ع) نازل شده است. فخر رازی، حاکم حسکانی و بسیاری دیگر از دانشمندان اهل‌سنّت نیز این شأن نزول را نقل کرده‌اند.

این آیه، آشکارا بر خلافت و امامت امیرمؤمنان علی(ع) دلالت دارد؛ زیرا در این آیه بر مسئله ولیّ تکیه، و علی(ع) به عنوان ولیّ مسلمانان معرفی شده است[۳].[۴]

شأن نزول آیه ولایت

امیرالمؤمنین(ع) شأن نزول آیه

احادیث

بیشتر احادیثی که درباره شأن نزول آیه ولایت، روایت شده است، نزول آن را مربوط به امیرمؤمنان(ع) و دادن انگشتر خود به سائل در حال رکوع دانسته‌اند. طبری در دو حدیث یکی از عتبة بن حکیم و دیگری از مجاهد این شأن نزول را روایت کرده است[۱۶]. سیوطی علاوه بر دو حدیث مزبور، پنج حدیث دیگر از خطیب خوارزمی، طبرانی، ابن مردویه به نقل از ابن عباس، عمار یاسر، سلمة بن کهیل، علی بن ابو طالب و ابو رافد در مورد نزول آیه ولایت در شأن علی(ع) روایت کرده است[۱۷]. سعدالدین تفتازانی و ملا علی قوشچی اشعری اتفاق نظر مفسران بر نزول آیه در شأن علی(ع) را نقل کرده‌اند[۱۸]. مؤلف کتاب غایة المرام بیش از بیست حدیث از کتاب‌های اهل سنت درباره نزول آیه ولایت در مورد علی(ع) روایت کرده است[۱۹]. علامه امینی نیز تعداد زیادی از دانشمندان اهل سنت را نام می‌برد که روایت شأن نزول آیه ولایت را در مورد امیرمؤمنان(ع) در کتاب‌های خود نقل کرده‌اند[۲۰][۲۱].

احادیث مربوط به نزول آیه در شأن علی(ع) که از شیعه و اهل سنت نقل شده در حد تواتر بوده و مفید یقین است، و این احادیث مورد استناد محدثان، مفسران، متکلمان و فقیهان قرار گرفته است؛ تا آنجا که فقها در مسئله فعل کثیر در نماز و این که آیا صدقه مستحبی زکات نامیده می‌شود یا نه، به آن استناد کرده‌اند [۲۲]. با توجه به مطالب یاد شده، تردید برخی از افراد همچون فخر رازی[۲۳]. و ابوهاشم جبایی[۲۴]. درباره نزول آیه در شأن علی(ع) بی‌اساس خواهد بود[۲۵].

بر اساس روایات فراوانی در منابع شیعه و اهل سنت، این آیه در شأن امام علی(ع) نازل شده است. بر پایه این روایات که برخی از آنها با اندکی تفاوت نقل شده، فقیری وارد مسجد پیامبر(ص) شد و تقاضای کمک کرد؛ ولی کسی چیزی به او نداد. او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم؛ ولی کسی به من چیزی نداد. در همین حال، امام علی(ع) که در حال رکوع بود، با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. فقیر نزدیک آمد و انگشتر را از دست حضرت بیرون آورد و این آیه نازل شد[۲۶]. ابوذر غفاری نیز همین شأن نزول را روایت کرده و در ادامه آورده است: در آن هنگام، پیامبر(ص) در حال نماز بود و این ماجرا را مشاهده کرد. هنگامی که از نماز فارغ شد، سر به سوی آسمان برداشت و گفت: خدایا! برادرم موسی از تو خواست که روح او را وسیع، و‌کارها را بر او آسان کنی و گره از زبانش بگشایی تا مردم گفتارش را درک کنند و نیز تقاضا کرد هارون را که برادرش بود، وزیر و یاورش قرار دهی و به وسیله او، بر نیرویش بیفزایی و در کارهایش شریک سازی. خداوندا! من محمد، پیامبر و برگزیده توام. سینه مرا گشاده کن و کارها را بر من آسان ساز. از خاندانم، علی(ع) را وزیر من گردان تا به وسیله‌اش پشتم قوی و محکم شود. هنوز دعای پیامبر(ص) پایان نیافته بود که جبرئیل آیه ولایت را نازل کرد[۲۷].

این شأن نزول از طُرق گوناگون در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده است:از جمله اصحابی‌ که این حادثه را نقل‌ کرده‌اند، امام علی(ع)[۲۸]، عبداللّه بن عبّاس[۲۹]، ابو رافع مدنی[۳۰]، عمار بن یاسر[۳۱]، ابوذر غفاری[۳۲]، انس‌ بن مالک[۳۳] و مقداد بن اسود هستند[۳۴]. از تابعان نیز مسلمة بن کهیل[۳۵]، عتبة‌ بن ابی حکیم[۳۶]، سُدّی[۳۷] و مجاهد[۳۸] به نقل این حادثه پرداخته‌اند.

در کتاب غایة المرام تعداد ۲۴ حدیث در این باره از اهل تسنّن و ۱۹ حدیث از شیعه نقل شده است[۳۹] در هر صورت، از نظر شیعه تردیدی نیست که این آیه درباره امام علی(ع) فرود آمده و از نظر اهل سنّت نیز شهرت این روایات به حدّی است که متکلّم معروف اهل سنت، قاضی ایجی در کتاب مواقف تصریح کرده است که مفسّران بر نزول این آیه در شأن علی(ع) اجماع دارند[۴۰]. جرجانی در شرح مواقف[۴۱]، سعدالدین تفتازانی در شرح مقاصد[۴۲] و قوشچی در شرح تجرید[۴۳] نیز بر این اجماع اعتراف دارند.

محدّثان بزرگی از اهل سنت در اعصار گوناگون، مانند حافظ عبدالرزاق صنعانی، حافظ عبدبن حمید، حافظ رزین بن معاویه، حافظ نسائی "مؤلف صحیح"، حافظ محمد بن جریر طبری، ابن‌ ابی‌ حاتم، ابن‌ عساکر، ابوبکر بن‌ مردویه، ابوالقاسم طبرانی، خطیب بغدادی، هیثمی، ابن‌ جوزی، محبّ طبری، جلال الدین سیوطی و متّقی هندی، این روایت را در کتاب‌هایشان آورده‌اند[۴۴]. آلوسی هم گفته است: بیش‌تر اخباریان برآنند که این آیه در شأن امام‌ علی(ع) نازل شده[۴۵] و شهرت این خبر به‌ حدّی بوده که حسان‌ بن‌ ثابت، شاعر رسول خدا(ص) نیز این منقبت علی(ع) را به‌ نظم آورده است[۴۶].

منابع

پانویس

  1. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  2. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  3. مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، روش تازه‌ای در تفسیر موضوعی قرآن، جلد۹، صفحه (۲۰۱-۲۱۳)؛ صدرحاج سیدجوادی، احمد، دائرة المعارف تشیع، جلد۱، صفحه ۲۵۳؛ سیوطی، عبدالرحمان بن ابی بکر، الدرالمنثور فی التفسیر المأثور، جلد۳، صفحه (۱۰۴-۱۰۶)؛ زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، جلد۱، صفحه (۶۴۸-۶۴۹).
  4. فرهنگ نامه علوم قرآنی، ج۱، ص ۵۱۲.
  5. المراجعات، ص‌۲۲۶، ۲۲۹.
  6. «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.
  7. ر.ک: خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۳۰ - ۴۳۶.
  8. غایة المرام، ص۱۰۸؛ الاحتجاج، ص۱۱۸.
  9. لسان العرب، ج۱۵، ص۲۸۱-۲۸۳؛ أقرب الموارد، ج۲، ص۱۴۷۸.
  10. مجمع البیان، ج‌۳، ص‌۳۲۴ ـ ۳۲۵؛ احقاق الحق، ج۲، ص۳۹۹؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص‌۲۰۹‌ـ ‌۲۳۹.
  11. ر.ک: خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۳۰ ـ ۴۳۶؛ مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص ۱۴۹؛ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۴.
  12. ر.ک: خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۳۰ ـ ۴۳۶؛ مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص ۱۴۹.
  13. ر.ک: خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ص۴۳۰ - ۴۳۶.
  14. قد أجمعوا أنّها نزلت فی علی من أعظم الدعاوی الکاذبة; بل أجمع أهل العلم بالنقل علی أنّها لم تنزل فی علی بخصوصه وأنّ علیا لم یتصدق بخاتمه فی الصلاة وأجمع أهل العلم بالحدیث علی أنّ القصة المرویة فی ذلک من الکذب الموضوع؛ منهاج السنه، ج۷، ص۱۲.
  15. ر.ک: مقامی، مهدی، درسنامه امام‌شناسی، ص:۱۴۹-۱۵۱.
  16. تفسیر طبری، ج۶۶، ص ۳۴۴.
  17. الدر المنثور، ج۳، ص ۹۸ـ ۹۹۹.
  18. شرح المقاصد، ج۵، ص ۲۷۰۰، شرح التجرید، ص ۳۶۸ـ ۳۶۹۹.
  19. غایة المرام، ج۲، ص ۱۲.
  20. الغدیر، ج۲، ص ۵۳۳.
  21. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۳.
  22. تفسیر قرطبی، ج۶، ص ۲۰۸؛ المیزان، ج۶، ص ۲۵.
  23. تفسیر کبیر، ج۱۲، ص ۳۰.
  24. المغنی، الإمامه، ج۱، ص ۱۳۷.
  25. ربانی گلپایگانی، علی، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۳.
  26. احقاق الحق، ج۲، ص۳۹۹؛ شواهد التنزیل، ج۱، ص‌۲۰۹‌-‌۲۳۹.
  27. مجمع البیان، ج‌۳، ص‌۳۲۴ و ۳۲۵.
  28. شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۲۲۶؛ الدرّالمنثور، ج‌۳، ص‌۱۰۶؛ المراجعات، ص‌۲۳۰.
  29. شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۲۳۲.
  30. الدرّالمنثور، ج ۳، ص ۱۰۶.
  31. فرائد السمطین، ج‌۱، ص‌۱۹۴.
  32. التفسیر الکبیر، ج‌۱۲، ص‌۲۶؛ شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۲۳۰.
  33. شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۲۲۵.
  34. شواهد التنزیل، ج‌۱، ص‌۲۲۸.
  35. الدرّالمنثور، ج‌۳، ص‌۱۰۵.
  36. جامع البیان، مج‌۴، ج‌۶‌، ص‌۳۹۰.
  37. جامع البیان، مج‌۴، ج‌۶‌، ص‌۳۸۹.
  38. جامع البیان، مج‌۴، ج‌۶‌، ص ۳۹۰.
  39. منهاج البراعة، ج‌۲، ص‌۳۵۰.
  40. شرح المواقف، ج‌۸‌، ص‌۳۶۰.
  41. شرح المواقف، ج‌۸‌، ص‌۳۶۰.
  42. شرح المقاصد، ج‌۵‌، ص‌۲۰۷.
  43. شرح تجرید، قوشچی، ص‌۳۶۸.
  44. آیة الولایة، ص‌۱۲؛ احقاق الحق، ج‌۲، ص‌۳۹۹ ـ ۴۰۷.
  45. روح‌المعانی، مج‌۴، ج‌۶‌، ص‌۲۴۴.
  46. خراسانی، علی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱، ص۴۳۰ - ۴۳۶.