امام کاظم در کلام اسلامی
- این مدخل از زیرشاخههای بحث اهل بیت پیامبر خاتم است. "امام کاظم" از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام کاظم (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
نام مبارکش موسی و نهمین تن از چهارده معصوم(ع) است. به سال ۱۲۸ ه. در ابواء، جایی میان مکه و مدینه به دنیا آمد و در پنجاه و پنج سالگی به شهادت رسید. پدر والامقامش امام جعفر بن محمد(ع) و مادرش حُمَیدَه است. از القاب مشهور او است: کاظم، العبد الصالح، باب الحوائج و کنیه گرامیاش ابوالحسن و ابوابراهیم است[۱].[۲]
فضائل و مناقب
امام کاظم(ع) همانند پدران پاک نهادش در فضیلتهای اخلاقی و عملی آموزگار و نمونه دیگران بود. منش و سلوک پاک او همگان را متأثر میساخت؛ چنان که بنابر روایات، چون او را در زندان حبس کردند، زندانبانان را منقلب ساخت و بدو ایمان آوردند[۳]. درباره دانش آن امام همام(ع) روایت کردهاند که از همان کودکی شگفتی مردم را بر میانگیخت[۴]. در عبادت و زهد از همه مردم عصر خویش برتر بود[۵] و بدین روی او را لقب "العبدالصالح" داده بودند و اهل مدینه "زینالمجتهدین" اش میخواندند[۶]. از صفات والای اخلاقی امام کاظم(ع)، احسان و نیکی به مردم بود.نیازمندان بدو حاجت میبردند و نیاز خویش را از او بر میآوردند و "بابالحوائج" اش میدانستند. لقب مشهور امام(ع) "کاظم" است به معنای کسی که هنگام خشم، خویشتنداری میکند و خشم خود را فرو میبرد و به آسانی از دیگران در میگذرد[۷].[۸]
امامت
پیامبر درحدیث مشهور جابر انصاری با صراحت از امامت حضرت کاظم(ع) یاد کرده است و نیز امام صادق(ع) آشکارا او را امام پس از خود میخواند[۹]. برتری امام کاظم(ع) بر مردمان روزگار خویش نیز دلیلی دیگر بر امامت او است؛ چنان که ابن حجر هیثمی از علمای سنی مذهب درباره ایشان میگوید: "موسی کاظم در علم و معرفت و کمال و فضل وارث پدر خویش بود. او از همه کس پارساتر و داناتر و بخشندهتر بود"[۱۰].[۱۱]
روزگار امامت
امام موسی بن جعفر(ع) سی و پنج سال از سال ۱۴۸ تا ۱۸۳ ه. بر مسند امامت جلوس فرمود. خلفای معاصر ایشان جملگی از بنی عباس بودند: منصور دوانیقی، مهدی عباسی، هادی عباسی و هارون الرشید. امام(ع) در عهد هارون سالها در زندان به سر برد.
فعالیتهای امام کاظم(ع) را بر دو دسته دانستهاند:
- فعالیتهای علمی و فکری و چارهجویی برای رویارویی با عقاید نادرست و بدعتها و واپسگراییها.امام(ع) شاگردانی پرورانید تا به واسطه آنان آموزههای راستین دینی و شیعی را میان مردم بگستراند. شاگردان به محضر امام بار مییافتند و در مجلس ایشان مینشستند و چون فتوا یا کلامی علمی میشنیدند، مینوشتند و ثبت میکردند[۱۲].
- فعالیت دیگر امام(ع) هدایت و نظارت بر پایگاههای مردمی و هواخواهان خویش بود. امام(ع) از این گذر میکوشید افزون بر حفظ رابطه خویش با شیعیان و هدایت آنان، موضع منفی خود در برابر حکومت را نیز بدانان منتقل کند و در همین مسیر، همواره نارضایتی خویش از ارباب حکومت را آشکار میساخت و همکاری با آنان را حرام میشمرد[۱۳].
مناظره سرزنشآمیز امام(ع) با هارون الرشید در مرقد مطهر پیامبر اسلام(ص) در پیش بزرگان و فرماندهان کشوری و لشکری را میتوان از این گونه فعالیتها شمرد[۱۴].
برخی از مهمترین موضوعات یادکردنی روزگار امام کاظم(ع) عبارتاند از:
- برخاستن جنبشهای انقلابی که امام(ع) برخی از آنها را تأیید میکرد؛ همانند جنبش شهید فخ[۱۵].
- سازماندهی نظام سری رابطان به دست امام(ع) که وظیفه داشتند ارتباط ایشان را با شیعیان سامان دهند و فرمانهای مقام امامت را بدانان برسانند[۱۶].
- پیدایی برخی مسلکهای انحرافی و اوجگیری فعالیتهای عقیدتی و سیاسی آنها. برخی از این مسلکها ادعای تشیع نیز سر میدادند؛ ولی به هیچ روی مقبول امام(ع) نبودند. فرقههای ناووسیه، اسماعیلیه، مبارکیه، سمطیه و فطحیه چنین بودند. پدید آمدن این فرقهها در قلمرو مکتب تشیع شرایط حساسی را برای امام(ع) پدید آورد که تا آن زمان بیسابقه بود. امام(ع) با تدبیری خاص، توانست شیعیان را از این چالش فکری و عقیدتی برهاند و امامتِ مقبول آیین اسلام را برای آنان نمایان سازد.
- سازشناپذیری امام کاظم(ع) در برابر حکومت و کژرویهای دیگر جامعه اسلامی، مسئلهای را پیش آورد که برای امامان پیشین پیش نیامده بود. امام(ع) برای مدتی طولانی در زندان حبس شد.
حاکمان عباسی از وجود امام(ع) بیمناک بودند و هر از چند گاهی ایشان را به زندان میانداختند. روزگار حبس امام(ع) در عهد هارونالرشید طولانیتر بود و بارها به زندان رفت[۱۷].
شهادت
هارون عباسی، وجود امام کاظم(ع) را در زندان نیز تاب نیاورد و فرمان داد ایشان را مسموم کنند. بدینسان، امام(ع) به سال ۱۸۳ ه. در پنجاه و پنج سالگی در زندان بغداد به شهادت رسید و پیکر مقدساش در کاظمین عراق به خاک سپرده شد[۱۸][۱۹].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ مصنفات الشیخ المفید، ۱۱/ ۲۱۵.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۱۱۲.
- ↑ مناقب آل ابی طالب، ۴/ ۳۲۲.
- ↑ اصول کافی، ۲/ ۴۱۸.
- ↑ ارشاد، مفید/ ۲/ ۱۷.
- ↑ حضرت موسی کاظم، ۱۹.
- ↑ ینابیع المودة، ۳/ ۱۱۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۱۱۳.
- ↑ بحارالانوار، ۴۸/ ۱۴.
- ↑ الصواعق المحرقة، ۲۰۳.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۱۱۳.
- ↑ الانوار البهیة، ۱۶۹ و ۱۷۰.
- ↑ وسائل الشیعه، ۱۲/ ۱۴۰.
- ↑ مناقب آل ابیطالب، ۴/ ۳۴۵.
- ↑ مقاتل الطالبیین، ۴۵۲ و ۴۵۳.
- ↑ پیشوایان ما، ۲۱۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص۱۱۳ ـ ۱۱۵.
- ↑ کشف الغمة، ۳/ ۳۷- ۳۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۱۱۵.