بیعت عقبه اول در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۰ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۲:۲۰ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث بیعت عقبه اول است. "بیعت عقبه اول" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل بیعت عقبه اول (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

بیعت عقبه اول، اولین بیعت اهل یثرب با پیامبر اکرم(ص) در سال دوازدهم بعثت است که در آن دوازده نفر از اهل یثرب که ده نفر آنان از خزرج و دو نفر از اوس بودند، با پیامبر(ص) در عقبه ملاقات و بیعت کردند. این پیمان به علت محل برگزاری و به همراه داشتن پیمانی دیگر در سال بعد، به عقبۀ اول مشهور شد.

اهل یثرب و ایمان به پیامبر

با رحلت حضرت خدیجه و ابوطالب حدود سه سال پیش از هجرت (عام الحزن) که هر دو (به لحاظ مادی و معنوی و به ویژه نفوذ ابوطالب در قریش) پشتیبانی قوی برای رسول خدا(ص) به شمار می‌آمدند، عملکرد بازدارندۀ مشرکان علیه پیامبر اکرم(ص) وارد مرحلۀ جدیدی شد[۱]. پیامبر اکرم(ص) از هر فرصتی، به ویژه موسم حج که قبایل از مناطق مختلف برای ادای مناسک حج به مکه می‌آمدند، استفاده و مردم را به اسلام دعوت می‌کرد[۲]؛ هرچند باید موانع و مشکلاتی را که مشرکان مکه ایجاد می‌کردند نیز در نظر داشت[۳].

بنابر نقلی، ایاس بن معاذ از قبیله اوس از نخستین یثربیانی است که با وجود نهی همراهانش به پیامبر(ص) ایمان آورد[۴]. در برخی از منابع، نام اسعد بن زراره و ذکوان بن عبد قیس با عنوان نخستین مسلمانان مطرح شده است[۵].

همچنین پیامبر(ص) با گروه شش نفره‌ای[۶] از طوایف مختلف قبیله خزرج در جمرۀ عقبه در منی[۷] ملاقات کرد. آن حضرت پس از دعوت به پرستش خداوند، پیام اسلام را به آنان عرضه داشت و قرآن تلاوت فرمود. این امر باعث شد خزرجیان ضمن ایمان آوردن متعهد شوند به تبلیغ آیین جدید در بین قوم خود نیز بپردازند. پس از بازگشت، جریان ملاقات با حضرت رسول(ص) را به اطلاع یثربیان رساندند و مردم را به اسلام دعوت کردند[۸].[۹]

اطلاع ضمنی اوس و خزرج از ظهور یک پیامبر (پیشین از بعثت)، عامل مهمی در گرایش آنان به اسلام به شمار می‌آید. اهل یثرب که عمدتاً بت‌پرست بودند، از یهودیانی که در جوار آنان می‌زیستند، شنیده بودند رسولی مبعوث خواهد شد که با کمک وی اوس و خزرج را نابود خواهند کرد. زمانی که پیامبر(ص) اسلام را بر خزرجیان عرضه داشت، شماری از آنان گفتند: "این همان پیامبری است که یهود وعده داده بود". ثابت شدن راستی دعوت پیامبر(ص) از یک سو و تهدید یهود از سوی دیگر، آنان را بر آن داشت که به سرعت و پیش از ایمان یهود، اسلام بیاورند[۱۰]. همچنین وجود دشمنی و نبرد بین اهل یثرب، این امید را بین خزرجیان ایجاد کرد که ایمان به دین اسلام، انگیزۀ مهمی برای رفع اختلافات و بهترین گزینه برای ایجاد وحدت خواهد بود[۱۱].[۱۲]

پیمان عقبه اول

در سال دوازدهم بعثت، دوازده نفر از اهل یثرب که ده نفر آنان از خزرج و دو نفر از اوس بودند با پیامبر اکرم(ص) در عقبۀ ملاقات و بیعت کردند[۱۳].[۱۴] دربارۀ تعداد پیمان‌هایی که در عقبه بین اهل یثرب و مسلمانان بسته شد، نظر مشهور، دو بیعت است، اما برخی مورخان دیدار دسته شش‌ نفری خزرجیان را نخستین بیعت دانسته و بیعت‌های سال دوازدهم و سیزدهم را به ترتیب، پیمان عقبه دوم و سوم نامیده‌اند[۱۵].[۱۶]

این پیمان به علت محل برگزاری و به همراه داشتن پیمانی دیگر در سال بعد، به عقبۀ اول مشهور شد. همچنین آن را "بیعة النساء" نیز خوانده‌اند[۱۷]. در این بیعت هیچ زنی شرکت نداشت؛ اما از آن جهت که تا آن روز پیامبر(ص)، به جنگ با کفار مأمور نشده بود و در پیمان، همانند بیعت با زنان، شرط جنگ وجود نداشت، بدین نام نیز مشهور شد[۱۸].[۱۹]

حاضران در بیعت عقبه: ده نفر از بیعت‌کنندگان با نام‌های اسعد بن زراره، عوف و معاذ، پسران حارث بن رفاعه، رافع بن مالک، ذکوان بن عبد قیس، عبادة بن صامت (یا جابر بن عبدالله)[۲۰]، ابو عبدالرحمان یزید بن ثعلبه، عباس بن عباده، عقبه بن عامر، قطبه بن عامر از خزرجیان و دو نفر با نام‌های ابوالهیثم بن تیهان (مالک) و عویم بن ساعده از اوس بودند[۲۱].[۲۲]

مفاد بیعت: این پیمان که پیش از نزول آیات جهاد با مشرکان نازل شد[۲۳]، مبتنی بر این مسائل بود: برای خدا شریکی قائل نشوند؛ دزدی نکنند؛ مرتکب زنا نشوند؛ فرزندان خود را نکشند؛ بهتان نزنند و در کارهای نیک از رسول خدا(ص) نافرمانی نکنند[۲۴].[۲۵]

در پایان بیعت نیز آمده است: نتیجه وفاداری به این پیمان، بهشت است و در غیر این صورت، امر شما با خداست؛ چنانچه بخواهد کیفر می‌دهد یا می‌آمرزد[۲۶].[۲۷]

  • مواد این بیعت در آیه ﴿يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءَكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَنْ لَا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ[۲۸] بیان شده است[۲۹].

نتایج بیعت عقبه اول

نتایجی که برای پیمان عقبۀ اول مطرح شده عبارت است از:

  1. پس از انعقاد پیمان، حضرت محمد(ص)، مصعب بن عمیر، را با عنوان نمایندۀ خویش به منظور تعلیم قرآن، آموختن دستورهای دینی و تبلیغ اسلام، همراه بیعت‌کنندگان فرستاد[۳۰]. در روایتی دیگر آمده است پس از مدتی، اهل یثرب، طی نامه‌ای از پیامبر(ص) درخواست مُبَلّغ کردند و آن حضرت، مصعب بن عمیر را به یثرب اعزام کرد[۳۱]. وی امامت جماعت مسلمانان یثرب را بر عهده گرفت[۳۲]. برخی معتقدند مصعب بن عمیر، پس از پیمان عقبه دوم به یثرب اعزام شد؛ اما عده‌ای دیگر نیز بر این باورند که پس از اعزام، وی پس از پیمان عقبه اول به مکه بازگشت و همراه پیامبر(ص) دوباره به مدینه مهاجرت کرد[۳۳]. کار تبلیغی او، به قدری موفقیت‌آمیز بود که تا هجرت پیامبر(ص) در سال بعد اکثر مردم یثرب مسلمان شده بودند[۳۴]. همین مسئله، زمینه را برای انعقاد بیعت عقبه دوم مبنی بر هجرت رسول خدا(ص) به یثرب و دفاع همه‌جانبه یثربیان از ایشان فراهم ساخت[۳۵].
  2. اقامه نخستین نماز جمعه به امامت اسعد بن زراره[۳۶] یا مصعب[۳۷] از دیگر گزارش‌های مطرح‌ شده در تاریخ است. برخی آن را به دلیل تشریع حکم نماز جمعه پس از هجرت رد کرده و احتمال داده‌اند منظور، همان نماز جماعت در روزجمعه است[۳۸].
  3. اسلام آوردن رؤسای قبایل، از جمله سعد بن معاذ (بنی عبدالاشهل) و اسید بن حضیر (بنی‌ظفر) و تأثیر آن در گرایش افراد قبیله به اسلام، نقش بسیار مؤثری در این مسئله ایفا کرد[۳۹].[۴۰]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۱۶.
  2. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۲۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۸
  3. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۲۲؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۸.
  4. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۲۷؛ ۴۲۸.
  5. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۶۹؛ ۱۷۰.
  6. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۲۹ ـ ۴۳۰.
  7. یاقوت حموی، المعجم البلدان، ج۴، ص۱۳۴.
  8. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۱؛ تاریخ الطبری، ج ۲، ص ۳۵۴ - ۳۵۵؛ ابن حزم، جوامع السیرة النبویه، ص ۵۵؛ دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۳۴ - ۴۳۵.
  9. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، پیمان عقبه اول، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۲۲۳-۲۲۴؛ فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۴۶.
  10. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۲۸-۴۲۹؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۹۵-۹۶.
  11. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۰؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۲۸-۴۲۹.
  12. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، پیمان عقبه اول، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۲۲۲-۲۲۳.
  13. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۱؛ تفسیر ابن ابی‌حاتم، ج۱۰، ص۳۳۵۱؛ دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۳۶ و تاریخ الطبری، ج۲، ص۳۵۶.
  14. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، پیمان عقبه اول، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۲۲۳؛ مطهری‌فر، حمید رضا، بیعت، دائرةالمعارف قرآن کریم؛ فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۴۶.
  15. ابن عبدالبر، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، ص۷۰-۷۵.
  16. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، پیمان عقبه اول، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۲۲۳.
  17. ابن عبدالبر، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، ص۷۰-۷۵.
  18. جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی(ص)، ج۳، ص۳۰۹.
  19. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، پیمان عقبه اول، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۲۲۳-۲۲۴.
  20. ابن عبدالبر، الدرر فی اختصار المغازی و السیر، ص۷۱.
  21. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۱-۴۳۳؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ص۹۶.
  22. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، پیمان عقبه اول، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۲۲۴.
  23. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۱.
  24. الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۱؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۴؛ دلائل النبوه، ج ۲، ص ۴۳۶ و تاریخ الطبری، ج۲، ص۳۵۶.
  25. ر.ک: فرخی، محمد رضا، فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم، ص۲۴۶؛ شریعت‌جو، منیره، پیمان عقبه اول، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۲۲۴-۲۲۵.
  26. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۳؛ ۴۳۴؛ ابوحاتم تمیمی، السیرة النبویه و أخبار الخلفاء، ج۱، ص۱۰۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۱.
  27. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، پیمان عقبه اول، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۲۲۴-۲۲۵.
  28. «اى پيامبر، چون زنان باايمان نزد تو آيند كه [با اين شرط] با تو بيعت كنند كه چيزى را با خدا شريك نسازند و دزدى نكنند، و زنا نكنند و فرزندان خود را نكشند و بچه ‏هاى حرامزاده ‏اى را كه پس انداخته ‏اند با بُهتان [و حيله‏] به شوهر نبندند و در [كار] نيك از تو نافرمانى نكنند، با آنان بيعت كن و از خدا براى آنان آمرزش بخواه، زيرا خداوند آمرزنده مهربان است.» سوره ممتحنه، آیه ۱۲.
  29. ر.ک: مطهری‌فر، حمید رضا، بیعت، دائرةالمعارف قرآن کریم.
  30. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۴؛ ۴۳۵.
  31. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۷۱.
  32. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۴-۴۳۵.
  33. احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۹-۲۴۰.
  34. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۷.
  35. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۴۲؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ص۹۸-۹۹.
  36. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۵.
  37. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة أحوال صاحب الشریعة، ج۲، ص۴۴۱.
  38. جعفر مرتضی عاملی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج۳، ص۳۱۳.
  39. ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۳۸-۴۳۵؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۲، ص۳۵۲.
  40. ر.ک: شریعت‌جو، منیره، پیمان عقبه اول، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص:۲۲۵-۲۲۶.