اجل
اجل عبارت است از به سر رسیدن، مهلت نهایی برای مرگ، مدت تعیین شده برای چیزی؛ این واژه در قرآن کریم، بهکار رفته است. اموری که قرآن کریم، این واژه را درباره آنها بهکار برده است، عبارتاند از: انسان، امّتها، پدیدههای طبیعی، جنین، دَین، عقد اجاره، عدّه طلاق، عدّه وفات و منافع مناسک حج یا قربانی. باید توجه داشت اجل به حتمی و غیرحتمی تقسیم شده است. در برخی روایات آمده است که برخی اعمال پسندیده اجل انسان را دور میکنند و برخی گناهان، آن را پیش میآورند.
معناشناسی
اجل در لغت عبارت است از به سر رسیدن، سرآمد، سر رسید[۱]، مهلت نهایی برای مرگ[۲]، مدت تعیین شده برای چیزی[۳].[۴]
واژه "اجل" در قرآن، هم به معنای مدّت و یا مهلت مقرر شده برای چیزی آمده است؛ مانند: وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ[۵] و یا أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ[۶] و هم برای پایان یا سرآمد مهلت مقرر به کار رفته است؛ مانند: إِذَا تَدَايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى[۷].[۸].[۹]
اجل در آیات قرآن
اجل در قرآن کریم، ۵۶ بار بهکار رفته است. کاربرد قرآنی این واژه، در مواردی بدون هیچ قیدی وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ[۱۰] و گاهی همراه با اوصافی: وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جَرَحْتُمْ بِالنَّهَارِ ثُمَّ يَبْعَثُكُمْ فِيهِ لِيُقْضَى أَجَلٌ مُسَمًّى ثُمَّ إِلَيْهِ مَرْجِعُكُمْ ثُمَّ يُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ[۱۱] به کار رفته است.
اموری که قرآن کریم، این واژه را درباره آنها بهکار برده است، عبارتاند از: انسان[۱۲]، امّتها[۱۳]، پدیدههای طبیعی[۱۴]، جنین[۱۵]، دَین[۱۶]، عقد اجاره[۱۷]، عدّه طلاق[۱۸]، عدّه وفات[۱۹] و منافع مناسک حج یا قربانی[۲۰].[۲۱]
اجل حتمی و غیر حتمی
- اجل حتمی: هر انسانی با توجه به طبیعت و استعداد جسمی خود و تقدیری که برای او رقم خورده است، مدت معینی زنده میماند. اگر زندگی انسان به گونه طبیعی پایان یابد، مرگ او فرا خواهد رسید. این گونه مرگ را "اجل حتمی" یا "اجل مسمی" گویند.
- اجل غیر حتمی: گاه انسان پیش از فرا رسیدن اجل حتمی، بر اثر علتهایی ـ مانند بیماری، بلایای طبیعی و جنگ ـ از دنیا میرود. این گونه مرگ را "اجل غیر حتمی" یا "اجل معلق" گویند[۲۲].[۲۳]
اجل در امور حقیقی
مقصود از آن، سرآمد زمانی و مدّت معیّنی است که خداوند در عالم تکوین برای موجودات حقیقی اعمّ از انسانها، حیوانات و... قرار داده است که با فرارسیدن و پایان یافتن آن، موجودات یادشده منقرض میشوند. اموری حقیقی که قرآن، اجل را درباره آنها بهکار برده است، عبارتاند از:
اجل انسان
اجل درباره انسان بهمعنای مدّت عمر یا زمان پایان عمر آمده است و قرآن کریم از دو نوع اجل برای انسان یاد میکند: یکی با قید مُسَمًّى و دیگری بدون هیچ قیدی[۲۴]. در جوامع روایی شیعه، "اجل مسمّی" را به "اجل حتمی" که غیر قابل تغییر بوده و در شب قدر معیّن میشود، تفسیر و "اجل غیر مسمّی" را به اجل موقوف و مشروط که قابل تغییر است، تفسیر کردهاند[۲۵]. در منابع اسلامی از "اجل مسمّی" با تعابیری چون اجل "محتوم"[۲۶]، "قطعی"[۲۷]، "مقضی"[۲۸] و "طبیعی"[۲۹] و از "اجل غیر مسمّی" نیز با واژگانی مانند "معلّق"[۳۰]، "موقوف"[۳۱]، "اخترامی"[۳۲] و "مشروط"[۳۳] یاد شده است[۳۴].
عوامل تقدیم و تاخیر
از آیات و روایات استفاده میشود که امور ذیل در تقدیم و تأخیر اجل مؤثرند:
- ایمان: برخی قائلاند نتیجه دنیایی ایمان به خدا و پیامبران، تأخیر مرگ انسان تا زمان معیّن شده و تخلّفناپذیر (اجلمسمّی) است[۳۵]. عدهای دیگر نیز گفتهاند: تأثیر ایمان در افزایش عمر انسان از دو منظر قابل تبیین است:
- عبادت و تقوا: أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِيعُونِ يَغْفِرْ لَكُمْ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرْكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ...[۳۷]. این آیه تأخیر مرگ تا اجلی معیّن را نتیجه عبادت خدا و تقوا و اطاعت رسول دانسته و این خود دلیل بر این است که انسان دو اجل دارد[۳۸]: مسمّی و غیر مسمّی که اجل غیر مسمّی قابل تغییر است.
در روایات امور دیگری مانند صدقه[۳۹]، صله رحم[۴۰]، روزه ماه شعبان[۴۱]، زیارت امام حسین (ع)[۴۲]، تخفیف دَین[۴۳]، شکر فراوان[۴۴]، قرائت سوره توحید بعد از هر نماز[۴۵] و... را عوامل طول عمر و تأخیر اجل و اموری مانند قطع رحم[۴۶]، آلوده دامنی[۴۷]، عقوق والدین[۴۸]، ترک زیارت امام حسین (ع)[۴۹]، دروغگویی[۵۰]، سوگند دروغ[۵۱]، بستن راه مسلمانان[۵۲]، ادّعای امامت (به ناحق)[۵۳] و... را عوامل تقدیم اجل و کاهش عمر آدمی نام بردهاند[۵۴].
اجل مقتول
درباره اجل مقتول این پرسش مطرح است که "شخص مقتول، اگر کشته نمیشد، به حیات طبیعی خود ادامه میداد یا خیر؟". متکلّمان در پاسخ به این سؤال، آرای گوناگونی ارائه کردهاند: پاسخ جبرگرایان به این سؤال منفی است و دلیل آن را تخلّف از علم الهی دانستهاند. برخی از معتزله بغداد بهطور قاطع پاسخ را مثبت میدانند و برای بیان خود چنین استدلال کردهاند که در غیر این صورت لازم میآید قصاص قاتل لازم نباشد چون در واقع زمان مرگ مقتول فرا رسیده و اگر قاتل هم او را نمیکشت، زنده نمیماند؛ ولی بیشتر متکلّمان پاسخ دادهاند: امکان دارد زنده بماند و ممکن است بمیرد. برخی از آنان میگویند: اگر علم الهی به بقای او تعلّق گرفته، اگر بهوسیله قاتل کشته نشود، از اجل مشروط و معلّق رها شده و تا اجل مسمّی زنده خواهد ماند. گروه دیگری از آنان میگویند: اجل حقیقی مقتول، همان زمانی است که کشته میشود[۵۵].[۵۶]
اجل امتها
قرآن کریم برای امّتها نیز حیات و موت خاصّی قائل است. در آیاتی از قرآن به أجل امّتها اشاره شده است؛ مانند: لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ فَلَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ[۵۷].[۵۸]
اجل پدیدههای طبیعی
قرآن کریم در برخی آیات به اجل آسمانها و زمین[۵۹] و در آیاتی دیگر[۶۰]، به اجل خورشید و ماه اشاره و از آن با "اجل مسمّی" (وقت معین شده) تعبیر کرده است.
آیات بیانگر این مطلب است که این موجودات، دائم و سرمدی نبوده؛ بلکه در روز معینی که نزد خداوند روشن است، آنها نیز فانی و منقرض خواهند شد. آیه وَنُقِرُّ فِي الْأَرْحَامِ مَا نَشَاءُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُكُمْ طِفْلًا [۶۱] نیز زمان استقرار جنین در رحم مادر را مدتی مشخّص و از پیش تعیین شده میداند[۶۲].
اجل در امور اعتباری
مقصود از آن سرآمد زمانی و مدّت معینی است که به واسطه قرارداد، برای امور اعتباری حاصل میشود. امور اعتباری که قرآن، اجل را درباره آنها بهکار برده، عبارتاند از:
- دین: یکی از موارد اجل اعتباری، تعیین سرآمد معیّن برای دَین است که مورد تأیید و امضای شارع مقدّس قرار گرفته است[۶۳].
- اجاره: تعیین اجل در عقد اجاره (اعمّ از اجیر کردن شخصی برای انجام کاری یا اجاره شیئ خاص مانند خانه یا منافعی از شیء معیّن دیگر) نیز براساس آیات قرآن و عموم روایت «الْمُؤْمِنُونَ عِنْدَ شُرُوطِهِم»[۶۴] جایز است که نمونه آن در قرآن کریم اجیر شدن موسی (ع) برای شعیب به مدّت ۸ یا ۱۰ سال در برابر ازدواج با یکی از دختران اوست[۶۵].
- عده طلاق: مورد دیگر اجل اعتباری، اجل طلاق است که در آیات قرآن کریم از آن با تعبیر "اجل"[۶۶] و در متون فقهی با تعبیر "عدّه" یاد شده است و آن، مدّت زمانی است که زن مطلّقه پس از اجرای طلاق، حقّ ازدواج با دیگری را تا پایان آن ندارد.
- عده وفات: از دیگر موارد اجل اعتباری در قرآن کریم، اجل یا عدّه وفات است. از آنجا که پس از وفات شوهر، ازدواج فوری زن با مردی دیگر، با محبّت و دوستی و حفظ احترام شوهر پیشین سازگار نیست و از سویی سبب جریحهدار شدن عواطف بستگان متوفّا میشود، قرآن کریم، ازدواج مجدّد زنان را به نگهداشتن عدّه مشروط میکند که مدّت آن ۴ ماه و ۱۰ روز تعیین شده است[۶۷]. از سوی دیگر، خداوند با تشریع این حکم به مبارزه با برخی عقاید خرافی که مخالف ازدواج مجدّد زنان شوهر مرده است، برخاسته و پس از گذشت این مدّت، هیچ منعی برای ازدواج شایسته آنان نمیبیند[۶۸]
- منافع مناسک حج یا شتران قربانی: از دیگر موارد اجل اعتباری، مفاد آیه ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ شَعَائِرَ اللَّهِ فَإِنَّهَا مِنْ تَقْوَى الْقُلُوبِ[۶۹]، لَكُمْ فِيهَا مَنَافِعُ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ مَحِلُّهَا إِلَى الْبَيْتِ الْعَتِيقِ[۷۰] است. که براساس آن اجل و سرآمدِ استفاده از "منافع مناسک حج"[۷۱] مانند تجارت و... در صورتی که مقصود از شعائر، "مناسک حج" باشد یا پایان بهرهگیری از "منافع شتران قربانی"[۷۲] مانند استفاده از شیر آنها و سوار شدن بر پشت آنها، درصورتی که مقصود از شعائر "شتران قربانی" باشد [[[زمان]] رسیدن به خانه کعبه تعیین شده است[۷۳].
تغییر اجل
در پارهای از روایات آمده است که برخی اعمال پسندیده ـ مانند صله رحم و صدقه ـ اجل انسان را دور میکنند و برخی گناهان، آن را پیش میآورند[۷۴]. از برخی آیات قرآن نیز برمیآید که چون اجل کسی فرا رسد، پیش و پس کردنش ممکن نیست: وَلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ[۷۵].
مراد این آیات، "اجل حتمی" است؛ ولی مراد آن روایات، "اجل غیر حتمی" است که اعمال انسان، آن را پیش و پس میکنند. هر چند اعمال آدمی در اجل معلق او مؤثرند، فقط خداوند است که هر دو اجل را تعیین میکند. بنابراین، مرگ انسان به هر یک از دو اجل که پیش آید، در قضا و قدر الهی معین بوده است. بدین ترتیب، هر کس تنها یک اجل دارد و آن، اجلِ تعیین شده در علم خداوند است[۷۶].[۷۷]
منابع
پانویس
- ↑ اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح، ج۴، ص۱۶۲۱؛ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۶۹۹.
- ↑ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۶، ص۱۷۸.
- ↑ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۶۵.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۴۷-۴۸.
- ↑ "و هر امّتی را زمانهای است" سوره اعراف، آیه ۳۴.
- ↑ "هر یک از دو زمان را به پایان بردم" سوره قصص، آیه ۲۸.
- ↑ "ای مؤمنان! چون وامی تا سرآمدی معیّن میان شما برقرار شد، آن را به نوشته آورید" سوره بقره، آیه ۲۸۲.
- ↑ مفردات، ص۶۵-۶۶.
- ↑ نوریها، حسن علی، مقاله «اجل»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ «و هر امّتی را زمانهای است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس میروند و نه پیش میافتند» سوره اعراف، آیه ۳۴.
- ↑ «و اوست که شبانگاه (در خواب) روان شما را میستاند و میداند که به هنگام روز چه به دست آوردهاید سپس در همین روز شما را (از خواب) برمیانگیزاند تا زمانی نامبرده سر آید؛ آنگاه بازگشتتان به سوی اوست و سپس شما را از آنچه انجام میدهید آگاه میسازد» سوره انعام، آیه ۶۰.
- ↑ مانند: سوره انعام، آیه ۲.
- ↑ مانند: سوره یونس، آیه ۴۹.
- ↑ مانند: سوره رعد، آیه ۲.
- ↑ سوره حج، آیه ۵.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۸۲.
- ↑ مانند: سوره قصص، آیه ۲۸.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۳۱.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۳۴.
- ↑ سوره حج، آیه ۳۳.
- ↑ موسوی، سید محمد هادی، اجل - موسوی، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲؛ علیزاده، اکبر اسد، مقاله «آجال»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص ۲۵؛ نوریها، حسن علی، مقاله «اجل»، دانشنامه معاصر قرآن کریم.
- ↑ المیزان، ج۷، ص ۱۰- ۸؛ تفسیر نمونه، ج۵، ص۱۵۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۶۷.
- ↑ سوره انعام، آیه ۲.
- ↑ الفصول المهمه، ج۱، ص۲۲۱؛ بحارالانوار، ج۵، ص۱۳۹.
- ↑ تفسیر عیاشی، ج۱، ص۳۵۴ـ۳۵۵.
- ↑ ترجمه و تفسیر نهجالبلاغه، ج۱۳، ص۲۱.
- ↑ الصافی، ج۲، ص۱۰۷.
- ↑ بحارالانوار، ج۴، ص۱۱۷.
- ↑ المیزان، ج۷، ص۹.
- ↑ الفصول المهمه، ج۱، ص۲۲۱؛ البرهان، ج۲، ص۴۰۱.
- ↑ بحارالانوار، ج۴، ص۱۱۷؛ التفسیر الکبیر، ج۱۲، ص۱۵۳.
- ↑ المیزان، ج۷، ص۹.
- ↑ موسوی، سید محمد هادی، اجل - موسوی، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲.
- ↑ المیزان، ج۱۲، ص۳۰.
- ↑ قاموس المفاهیم، ج۱، ص۲۹۵.
- ↑ «که خداوند را بپرستید و از او پروا کنید و از من فرمان برید تا (خداوند) برخی از گناهانتان را بیامرزد و (مرگ) شما را تا زمانی معیّن.» سوره نوح، آیه ۳ ـ ۴.
- ↑ المیزان، ج۲۰، ص۲۸.
- ↑ بحارالانوار، ج۹۳، ص۱۳۰.
- ↑ بحارالانوار، ج۹۳، ص۱۳۰.
- ↑ المصنف، ج۲، ص۵۱۴.
- ↑ المزار، ص۳۳.
- ↑ الامالی، ص۶۶۷.
- ↑ عیون الحکم، ص۲۷۵.
- ↑ المجتنی، ص۹۰.
- ↑ سفینةالبحار، ج۲، ص۳۵۸.
- ↑ الخصال، ص۳۲۰.
- ↑ مستدرک الوسائل، ج۱۲، ص۳۳۴.
- ↑ المزار، ص۳۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۷۵؛ معانیالاخبار، ج۲، ص۱۵۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۷۵؛ معانیالاخبار، ج۲، ص۱۵۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۷۵؛ معانیالاخبار، ج۲، ص۱۵۳.
- ↑ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۷۵؛ معانیالاخبار، ج۲، ص۱۵۳.
- ↑ موسوی، سید محمد هادی، اجل - موسوی، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲.
- ↑ کشفالمراد، ص۴۶۱ـ۴۶۲.
- ↑ موسوی، سید محمد هادی، اجل - موسوی، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲.
- ↑ «هر امّتی زمانهای دارد که چون فرا رسد نه ساعتی دیر میکنند و نه پیش میافتند» سوره یونس، آیه ۴۹.
- ↑ موسوی، سید محمد هادی، اجل - موسوی، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲.
- ↑ سوره روم، آیه ۸؛ سوره احقاف، آیه ۳.
- ↑ سوره رعد، آیه ۲؛ سوره لقمان، آیه ۲۹؛ سوره زمر، آیه ۵.
- ↑ سوره حج، آیه ۵.
- ↑ موسوی، سید محمد هادی، اجل - موسوی، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۸۲.
- ↑ الاستبصار، ج۳، ص۲۸۴.
- ↑ سوره قصص، آیه ۲۸، ۲۹.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۳۱، سوره طلاق، آیه ۲، سوره طلاق، آیه ۴.
- ↑ سوره بقره، آیه ۲۳۴.
- ↑ تفسیر نمونه، ج۲، ص۱۹۳.
- ↑ «(حقیقت) این است؛ و هر کس نشانههای (بندگی) خداوند را سترگ دارد، بیگمان، این (کار) از پرهیزگاری دلهاست» سوره حج، آیه ۳۲.
- ↑ «در آن (چارپایان) برای شما تا زمانی معیّن سودهاست سپس قربانگاه آنها به سوی خانه دیرین (کعبه) است» سوره حج، آیه ۳۳.
- ↑ الکشّاف، ج۳، ص۱۵۷.
- ↑ المیزان، ج۱۴، ص۲۷۴.
- ↑ موسوی، سید محمد هادی، اجل - موسوی، دائرة المعارف قرآن کریم ج۲.
- ↑ بحارالانوار، ج۵، ص:۱۴۰، ح:۷.
- ↑ «و هر امّتی را زمانهای است و چون زمانه آنان سر آید نه ساعتی واپس میروند و نه پیش میافتند» سوره اعراف، آیه ۳۴.
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۲، ص:۶۱۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص ۶۷.