مصداق‌شناسی صادقین

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۶ ژوئن ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

درباره مصادیق صادقین و ویژگی‌های آنان از سوی مفسران اقوال گوناگونی نقل شده که عبارت‌اند از:

  1. مقصود، کسانی‌اند که در آیات دیگر قرآن از آنان به عنوان صادقین یاد شده است و در این آیه از مؤمنان خواسته شده است که از روش آنان پیروی کنند. روشن‌ترین نمونه آن آیه ۱۷۷ سوره بقره است. در این آیه برای صادقین صفات ذیل بیان شده است:
    1. ایمان به خدا، روز قیامت، فرشتگان، کتاب‌های آسمانی و پیامبران: مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَالْمَلَائِكَةِ وَالْكِتَابِ وَالنَّبِيِّينَ[۱].
    2. انفاق مال در راه خدا به خویشاوندان، یتیمان، بی‌نوایان، در راه ماندگان، گدایان و برای آزاد کردن بردگان: وَآتَى الْمَالَ عَلَى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينَ وَابْنَ السَّبِيلِ وَالسَّائِلِينَ وَفِي الرِّقَابِ[۲].
    3. اقامه نماز: وَأَقَامَ الصَّلَاةَ[۳].
    4. پرداختن زکات: وَآتَى الزَّكَاةَ[۴].
    5. وفای به عهد و پیمان: وَالْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذَا عَاهَدُوا[۵].
    6. صبر و شکیبایی در ناملایمات زندگی و در مبارزه با دشمن: وَالصَّابِرِينَ فِي الْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ وَحِينَ الْبَأْسِ[۶]. خداوند سبحان پس از بیان اوصاف یاد شده فرموده است: کسانی که دارای اوصاف یاد شده باشند صادق و پرهیز کارند: أُولَئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ[۷]. در آیه ۲۳ سوره احزاب نیز آمده است: مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا[۸]. برخی از مؤمنان مردانی‌اند که به عهد خود با خداوند صادقانه عمل کردند، عده‌ای از آنها به شهادت رسیدند و عده‌ای دیگر منتظر شهادت‌اند. آنان هرگز عهد و پیمان خود با خداوند را مبدل نساختند. مطابق روایات، جمله: فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى به حمزه و جعفر بن ابی طالب اشاره دارد و جمله: وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ ناظر به علی ابن ابی طالب (ع) است[۹]. در آیه ۸ سوره حشر نیز از مهاجران صدر اسلام به عنوان صادقین یاد شده است: لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ[۱۰]. از جمله موارد مصرف فیئ (اموال و سرزمین‌های مشرکان که بدون جنگ در تصرف مسلمانان قرار می‌گرفت) تهی دستان مهاجری هستند که از سرزمین و اموال خود بیرون رانده شدند و طالب فضل و رضوان خداوند می‌باشند و خدا و رسول او را یاری می‌دهند، آنان همانا راستگویانند.
  2. برخی مقصود از صادقین را به افرادی که در آیه ۲۳ احزابمِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا[۱۱] از آنان یاد شده، تفسیر کرده‌اند. ترجمه آیه چنین است: برخی از مؤمنان مردانی‌اند که به عهد خود با خداوند صادقانه عمل کردند، عده‌ای از آنها به شهادت رسیدند و عده‌ای دیگر منتظر شهادت‌اند، آنان هرگز عهد و پیمان خود با خداوند را مبدل نساختند[۱۲].
  3. مقصود از صادقین مهاجران هستند که در سوره حشر آیه ۸: لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ[۱۳] از آنها به عنوان صادقین یاد شده است[۱۴].
  4. مقصود، سه فردی[۱۵] هستند که از رفتن به غزوه تبوک تخلف کردند، ولی بعداً به گناه خود اعتراف نمودند و منافقانه به توجیه عمل نادرست خود نپرداختند. در آیه قبل از آیه مورد بحث به آنان اشاره شده است: وَعَلَى الثَّلَاثَةِ الَّذِينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيْهِمْ لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ[۱۶][۱۷]
  5. عده‌ای دیگر صادقین را به پیامبر (ص) و اصحاب او تفسیر کرده‌اند و عبارت الَّذِينَ آمَنُوا در آغاز آیه مورد بحث را بر سه فرد متخلف از غزوه تبوک تطبیق کرده‌اند[۱۸].
  6. برخی، با استناد به قرائت عبدالله بن مسعود کلمه مَعَ در آیه را به معنای من تفسیر کرده‌اند؛ یعنی مؤمنان باید پرهیزکار و راستگو باشند[۱۹].
  7. در برخی از احادیثی که محدثان شیعه و سنی نقل کرده‌اند، صادقین را بر علی (ع) و گاهی بر علی و اصحاب او یا بر علی و اهل بیت او تفسیر کرده‌اند[۲۰].
  8. در برخی دیگر از روایات صادقین بر محمد (ص) و اهل بیتش (ع) تطبیق شده است[۲۱].
  9. در مجامع روایی شیعه احادیث زیادی صادقین را بر ائمه اهل بیت (ع) تفسیر کرده است[۲۲]. چنان که شیخ صدوق از امیرمؤمنان روایت کرده که وقتی آیه صادقین نازل گردید، فردی از پیامبر (ص) پرسید: آیا صادقین عام است یا خاص؟ پیامبر (ص) پاسخ داد: مأموران به همراهی با صادقین عام است و همه مؤمنان را شامل می‌شود، ولی صادقون، خاص است و به برادرم علی (ع) و دیگر جانشینان من تا روز قیامت اختصاص دارد[۲۳][۲۴].

ارزیابی اقوال

در نقد چهار نظریه اول باید گفت: اینکه در برخی از آیات برای بعضی از مؤمنان عنوان صادقین اطلاق شده است، تردیدی نیست، ولی این بدان معنا نیست که مراد از صادقین در آیه مورد بحث آنها باشند، چون بعداً اثبات می‌شود که مقصود از صادقین کسانی هستند که عالی‌ترین مرتبه صدق را دارا باشند و این مقام تنها بر افراد معصوم قابل تطبیق است.

نظریه پنجم نیز مخدوش است، چون الَّذِينَ آمَنُوا عام بوده و اختصاص آن به سه فرد متخلف دلیل نداشت.

اما در نظریه ششم بر فرض که کلمه مع در ادبیات عرب به معنای من به کار رفته باشد، لکن چنین کاربردی غیر رایج بوده و در مورد بحث نیازمند دلیل است، در حالی که چنین دلیلی وجود ندارد. قرائت عبدالله بن مسعود در این باره نیز شاذ و غیر قابل اعتماد است[۲۵].

اما سه قول اخیر کاملاً با همدیگر هماهنگ، و مفادش آن است که مقصود از صادقین در آیه مورد بحث پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم از اهل بیت آن حضرت می‌باشند، و اگر در برخی روایات فقط علی (ع)ذکر شده است بدان جهت است که او نخستین پیشوای معصوم مسلمانان پس از رسول اکرم (ص) است.

بنابراین مراد از صادقین کامل‌ترین مرتبه صدق، یعنی کسانی که از مقام عصمت برخوردارند، است در این زمینه دو تقریر ارائه شده است:

  1. تقریر علامه حلی: وی در شرح کلام محقق طوسی که آیه وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ را از دلایل امامت علی (ع) دانسته، گفته است: خداوند متعال به بودن با صادقین امر کرده است و مقصود از صادقین کسانی‌اند که صادق بودن آنها معلوم است و این ویژگی جز در مورد معصوم تحقق نمی‌یابد، زیرا نمی‌توان از صادق بودن غیر معصوم آگاه شد، و به اجماع مسلمانان از اصحاب پیامبر (ص) غیر از علی (ع) کسی معصوم نیست[۲۶].
  2. تقریر فخر رازی: او آیه مورد بحث را دلیل عصمت صادقین دانسته و گفته است: جمله يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ مؤمنان را به رعایت تقوای الهی دستور داده و از آنان خواسته که با صادقین باشند. از این جا معلوم می‌شود که مؤمنان معصوم نیستند و جهت صیانت از خطا باید از کسانی پیروی کنند که از خطا مصون باشند و آنان صادقین هستند، و چون این مطلب (مؤمنان خطاپذیر) در همه زمان‌ها تحقق دارد، پس در همه زمان‌ها نیز باید معصوم وجود داشته باشد تا مؤمنان از او پیروی کنند. آن گاه گفته است: پیروی از معصوم در صورتی ممکن است که انسان به او عالم باشد، در غیر این صورت دستور به پیروی از او تکلیف به مالایطاق خواهد بود، و چون ما انسان معینی را به عنوان معصوم نمی‌شناسیم، بنابراین تنها مجموع امت باقی می‌ماند که مصداق صادقین باشند و مؤمنان باید از آنها پیروی کنند[۲۷].

سخن فخر رازی در اینکه مقصود از صادقین را افراد معصوم دانسته، استوار است، اما این که مصداق آن را اجماع امت بیان کرده نادرست است، زیرا

  1. مسائل مورد اجماع امت اندک است و نمی‌تواند راهگشای مسلمانان در احکام دینی باشد؛
  2. اگر اجماع امت مشتمل بر فرد معصوم نباشد، همچنان احتمال خطا در مورد آن وجود دارد؛
  3. با مراجعه به قرآن (آیه تطهیر) و سنت نبوی (حدیث ثقلین، حدیث سفینه و...) به روشنی می‌توان معصوم بودن اهل بیت پیامبر اکرم (ص) را شناخت.

با توجه به دو تقریر یاد شده می‌توان استدلال به آیه صادقین را بر لزوم پیروی مسلمانان از امامان معصوم چنین بیان کرد: خداوند در آیه صادقین مؤمنان را به پرهیزگاری و هماهنگی با صادقین دستور داده است. و مفاد كُونُوا مَعَ الصَّادِقِينَ این است که باید مؤمنان با صادقین هماهنگ بوده و پیرو آنان باشند. از سوی دیگر در امر خداوند به پیروی از صادقین هیچ‌گونه قید و شرطی به کار نرفته است، از این اطلاق دو نکته استفاده می‌شود: یکی این که صادقین کسانی‌اند که در همه زمینه‌های مربوط به حیات اِرادی خود اعم از عقیده، اخلاق، گفتار و رفتار، صادق‌اند (اطلاق موردی) و دیگری این که آنان در زمینه‌های یادشده در همه حالات صادق‌اند (اطلاق احوالی). بدون شک، صادق بودن به گونه یادشده با عصمت ملازمه دارد. در نتیجه، صادقین معصوم‌اند و مؤمنان باید از آنان پیروی کنند.

نکته پایانی اینکه صادقین در آیه مورد بحث همان صدیقین در آیه وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَأُولَئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ وَحَسُنَ أُولَئِكَ رَفِيقًا[۲۸] هستند[۲۹].

بنابراین، دستاورد مَعَ الصَّادِقِينَ در دنیا مَعَ الصِّدِّيقِينَ در آخرت است[۳۰].

در مجموع با توجه به اینکه تقوا یعنی حفظ خود از سخط الهی و به عبارت دیگر، حفظ حریم ادب بندگی در محضر الهی، طبعاً این سؤال پیش می‌آید که راه و رسم رستگاری و حفظ حریم ادب بندگی در برابر پروردگار چگونه است؟ پاسخ این سؤال بنا بر آیه شریفه، معیت و همراهی و تبعیّت از «صادقین» است. از آنجا که امر به تبعیّت از صادقین به طور مطلق آمده و از آنجا که خداوند هرگز امر به فساد و فحشا نمی‌کند، بنابراین، صادقین می‌باید معصوم از خطا و در عالی‌ترین مرتبه از تقوا و صداقت در پیمان بندگی با خدای خود باشند؛ تا اسوه متقین و رهبر و امیرمؤمنان به سوی فلاح و رستگاری قرار گیرند. با این توصیفات، در سرتاسر تاریخ نمی‌توان برای این افراد مصداقی جز کسانی که در مقام عصمت و طهارت الهی هستند پیدا کرد که به تصریح قرآن و روایات اهل بیت (ع)، این مقام منحصر در نبی مکرم اسلام (ص) و ائمه طاهرین (ع) است[۳۱].

  1. «بلکه نیکی (از آن) کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیامبران ایمان آورد» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
  2. «و دارایی را با دوست داشتنش به نزدیکان و یتیمان و بیچارگان و به راه‌ماندگان و کمک‌خواهان و در راه (آزادی) بردگان ببخشد» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
  3. «و نماز برپا دارد» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
  4. «و زکات پردازد» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
  5. «و (نیکی از آن) آنان (است) که چون پیمان بندند وفا کنند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
  6. «و به ویژه شکیبایان در سختی و رنج و در هنگامه کارزار» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
  7. «آنها راستگویند و آنانند که به راستی پرهیزگارند» سوره بقره، آیه ۱۷۷.
  8. «از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.
  9. البرهان فی تفسیر القرآن، ج۳، ص۳۰۱.
  10. «(بخشی از این غنیمت‌ها) برای مستمندان مهاجری است که از خانه‌ها و دارایی‌های خود، رانده شده‌اند در حالی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را می‌جویند و خداوند و پیامبرش را یاری می‌کنند؛ آنانند که راستگویند» سوره حشر، آیه ۸.
  11. «از مؤمنان، کسانی هستند که به پیمانی که با خداوند بستند وفا کردند؛ برخی از آنان پیمان خویش را به جای آوردند و برخی چشم به راه دارند و به هیچ روی (پیمان خود را) دگرگون نکردند» سوره احزاب، آیه ۲۳.
  12. طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۵، ص۳۱۸.
  13. «(بخشی از این غنیمت‌ها) برای مستمندان مهاجری است که از خانه‌ها و دارایی‌های خود، رانده شده‌اند در حالی که بخشش و خشنودی‌یی از خداوند را می‌جویند و خداوند و پیامبرش را یاری می‌کنند؛ آنانند که راستگویند» سوره حشر، آیه ۸.
  14. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج۸، ص۲۸۸.
  15. آنان عبارت بودند از: کعب بن مالک از بنی سلمه؛ مرارة بن ربیعه از بنی عمرو بن عوف و هلال بن امیه از بنی واقف.
  16. «و نیز بر آن سه تن که (از رفتن به جنگ تبوک) واپس نهاده شدند تا آنگاه که زمین با همه فراخنایش بر آنان تنگ آمد و جانشان به لب رسید و دریافتند که پناهگاهی از خداوند جز به سوی خود او نیست؛ آنگاه (خداوند) بر ایشان بخشایش آورد تا توبه کنند که خداوند بسیار توبه پذیر است» سوره توبه، آیه ۱۱۸.
  17. زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۳۲۱.
  18. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان، ج۱۱، ص۴۶؛ زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف، ج۲، ص۳۲۱.
  19. رشید رضا، محمد، المنار، ج۱۱، ص۷۲؛ طوسی، محمد بن حسن، التبیان، ج۵، ص۳۱۸.
  20. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج۴، ص۲۸۷؛ آمدی، سیف الدین، غایة المرام، ج۳، ص۵۰- ۵۱؛ امینی، عبدالحسین، الغدیر، ج۲، ص۳۰۶.
  21. حاکم حسکانی، عبدالله بن احمد، شواهد التنزیل، ج۱، ص۲۶۲.
  22. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۲۰۸؛ آمدی، سیف الدین، غایة المرام، ج۳، ص۵۲.
  23. ابن بابویه، محمد بن علی، کمال الدین، ص۲۶۲؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۳، ص۱۴۹؛ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ص۱۱۵.
  24. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «آیه صادقین»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۰۳-۱۰۴ و امامت اهل بیت، ص ۷۳.
  25. طبری، محمد بن جریر، تفسیر طبری، ج۱۱، ص۷۶.
  26. حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد، ص۵۰۳.
  27. رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۲۲۱.
  28. «و آنان که از خداوند و پیامبر فرمان برند با کسانی که خداوند به آنان نعمت داده است از پیامبران و راستکرداران و شهیدان و شایستگان خواهند بود و آنان همراهانی نیکویند» سوره نساء، آیه ۶۹.
  29. عیاشی، محمد بن مسعود، تفسیر عیاشی، ج۱، ص۲۵۶.
  30. ربانی گلپایگانی، علی، مقاله «آیه صادقین»، دانشنامه کلام اسلامی، ج۱، ص۱۰۴-۱۰۵.
  31. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۶ ص ۱۸۳.