نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Bahmani(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۳۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۳۱ ژانویهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۳۳ توسط Bahmani(بحث | مشارکتها)
یکی از مسائل مهمی که در علم کلام به آن پرداخته شده موضوع پلورالیسم دینی است. مکتبپلورالیسم اولین بار، از سوی جان هیک انگلیسی پایهگذاری شد. وی با نوشتن کتابی به نام اسطورۀ حلولخداوند، در سال ۱۹۹۷، دیدگاه رایج مسیحیت دربارۀ حلول و تجسد خداوند به چالش کشید.
دو معنا برای پلورالیسم دینی تعریف شده است: یکی برداشتهای متفاوت از دین و به عبارت دیگر، قرائتهای مختلف از دین و دیگری همسنگ دانستن همۀ ادیان برای رسیدن به حقیقت. بنابر معنای اول، ادیان مختلف، راههای گوناگونی برای رسیدن به یک حقیقت دارند. همچنین بنابر معنای نخست، که آن را "کثرتگرایی در فهمدین" میخوانند، انسانها برای رسیدن به سعادت، میتوانند آموزههای دینی را با قرائتهای مختلف تفسیر کنند[۱].
در مورد کثراتگرایی در مفاهیم دینی، دانشمندانعلم کلام معتقدند آموزههای دینی بر دو بخشاند: یکی ضروریات دینی که تغییر نمیپذیرند و دیگری قوانین متغیر. اگر منظور از کثرتگرایی دینی تغییر اصول ثابت دینی باشد، باید گفت اصول ثابت دینی، جزء ضروریات دیناند و تغییر و قرائتهای گوناگون را نمیپذیرد زیرا بنابر گفتار صریح پیامبر (صلی الله علیه واله) و امامان معصوم اصول ثابت اسلام، ابدیاند و هیچگاه دگرگونی نخواهند پذیرفت، مثل حرمتظلم، وجوب عدل، لزومادای امانت و دفع غرامت و وفا به عهد. به این ترتیب پلورالیسم ـ به معنای تغییر اصول ثابت اسلام ـ نزد همۀ علمای شیعه مردود و مطرود است. اما اگر مراد کثرتگرایان این است که میتوان از قوانین متغیر اسلام، برداشتهای گوناگون داشت، علمای شیعه نیز با شرایطی آن را پذیرفتهاند چراکه پیش آمدن وقایع نو در عرصۀ زندگی فردی و اجتماعیانسان، مقرراتی جدید طلب میکند و وظیفۀ وضع این مقررات بر عهدۀ علمای دین است[۲].
دلیل عقلی: بسیاری از آموزههای ادیان پیشین که امروزه در دسترساند، با یکدیگر در تعارض و ناسازگاریاند. بنابر حکم عقل، یا همۀ این آموزهها برحقاند یا بر باطلاند و یا پارهای برحق و پارهای دیگر بر باطل. فرض نخست به حکم عقل ممکن نیست؛ زیرا موجب اجتماع نقیضین میشود. فرض دوم نیز ممکن نیست؛ زیرا خداوندحکیم راه هدایت را بر بشر نمیبندد. نتیجۀ عقلی این است که فرض سوم درست است بنابراین نمیتوان قائل شد تمام ادیانانسان را به حقیقت میرساند[۶].
نظریۀ سومی که تقریبا میتوان گفت تقصیل دو نظریۀ بالاست نظریۀ شمولگرایی است. خالق این نظریه شخصی به نام کارل رانر است، ایشان با تفکیک میان حقانیت و نجات، دین حق را فقط مسیحیت میداند؛ اما نسبت به ادیان دیگر معتقد است تمامی ادیان غیر از مسیحیت در عین اینکه مصداق حقانیت نیستند، اما میتواند از نجات و رستگاری بهرمند شود[۸].
↑﴿الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلامَ دِينًا﴾«امروز کافران از بازگشت شما از دین خویش نومید شدهاند. از آنان مترسید از من بترسید. امروز دین شما را به کمال رسانیدم و نعمت خود بر شما تمام کردم و اسلام را دین شما برگزیدم». سوره مائده، آیه ۳؛ ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾«اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.