تجارت در فقه اسلامی
معناشناسی
تجارت در لغت به معنای خرید و فروش و نیز خریدن کالا به انگیزه فروختن آن با بهای بیشتر، همچنین بهکارگیری سرمایه به منظور سود بردن، آمده است[۱]. واژه تجارت، مصدر و به قولی اسم مصدر است که در اصل، دلالت بر حرفه بازرگانی دارد و تاجر و بازرگان به کسی گفته میشود که داد و ستد را حرفه خود ساخته است.
عنوان تجارت در کلمات فقها در هر سه معنای اشاره شده در شناسه به کار رفته، ولی معنای سوم (معاوضه به قصد سود بردن) موافق عرف و لغت و کلام مفسران و روایات وارد شده در ستایش و ترغیب تجارت، دانسته شده است. چنانکه مراد از تجارت در مسئله تعلّق زکات به مال التّجاره در باب زکات، همین معنا است[۲]. از اینرو، برخی فقها قصد کسب و سود بردن را در تحقّق تجارت لازم دانستهاند[۳]. در مقابل، برخی دیگر آن را نپذیرفته و گفتهاند: مراد فقها از تعریف تجارت در بحث زکات، تعریف و تحدید موضوع حکم شرعی ـ یعنی فردی از افراد تجارت به عنوان متعلّق حکم شرعی (استحباب زکات) ـ است نه تعریف و تحدید خود تجارت[۴].
برخی فقها آیه کریمه ﴿إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ﴾[۵] را ناظر به معنای دوم تجارت، یعنی مطلق کسب و معاوضه ـ که شامل انواع کسبها و معاوضات نظیر اجاره، صلح و غیر آن میشود ـ دانستهاند[۶].
برخی فقها در کتب فقهی، برای عنوان تجارت یا متاجر بابی مستقل تأسیس کرده و احکام کسبها به نحو کلّی و خصوص بیع و انواع آن را به تفصیل در ذیل آن آوردهاند و برای دیگر کسبها مانند اجاره و مزارعه بابی مستقل قرار دادهاند.
بعضی، عنوان مکاسب یا مکاسب و متاجر را جایگزین تجارت و متاجر کرده و در ذیل آن از احکام کسبها و نیز آداب تجارت، سخن گفتهاند؛ سپس برای انواع کسبها همچون بیع، اجاره، مزارعه و مضاربه، بابی مستقل منعقد کرده و هریک از ابواب یاد شده را زیر مجموعه عنوان مکاسب یا مکاسب و متاجر قرار دادهاند.
البتّه اختلاف در چینش و ساماندهی بابهای مرتبط با انواع کسبها، خلط مباحث آنها را نیز درپی داشته است؛ از اینرو، بعضی گفتهاند: بهتر آن است که برای مطلق کسب، بابی مستقل منظور و احکام و آداب کلّی کسبها در ذیل آن آورده شود؛ سپس برای هریک از کسبها و تبیین احکام خاصّ آنها بابی مستقل منعقد گردد[۷]. در این مقاله به تبیین احکام و آدابی که در فقه تحت عنوان احکام یا آداب تجارت در باب آن مطرح است، بسنده میشود[۸].
فضیلت
حرفه تجارت در روایات از برترین و با برکتترین حرفهها شمرده شده است. بر پایه روایتی از رسول خدا (ص) نُه جزء از ده جزء خیر و برکت در تجارت قرار داده شده است[۹] و در روایتی از امام صادق (ع)، ترک تجارت سبب نقصان عقل آدمی معرفی شده است[۱۰].
احکام و آداب
آداب تجارت به دو بخش الزامی و سُنَن تقسیم میشود:
احکام الزامی
غَشّ[۱۱]، تدلیس[۱۲]، ربا[۱۳] و نَجَش[۱۴] در معامله حرام است. بنابر قولی احتکار[۱۵]، تلقّی رُکبان[۱۶] و وکیل شدن حَضَری ـ خواه شهرنشین یا روستانشین ـ برای بادیه نشین بلکه برای هر غریبی نیز حرام است. قول دیگر کراهت آنها است.
سُنَن
سُنن تجارت دو گونه است. پارهای از آنها جنبه فردی دارد، مانند استحباب نیّت بینیازی از مردم و توسعه بر خانواده در کسب؛ توکّل بر خداوند؛ فراگیری احکام شرعی تجارت؛ ذکر خداوند و خواندن دعاهای وارد شده هنگام ورود به بازار؛ صبح زود به سراغ کار رفتن؛ رها کردن تجارت هنگام نماز؛ گفتن شهادتین و سه بار تکبیر در وقت خرید کالا و تجارت کردن در وطن خود و کراهت زودتر از همه به بازار رفتن و دیرتر از همه دست از کار کشیدن.
پارهای از سنن تجارت، ناظر به چگونگی و تنظیم رفتار بازرگان با طرف معامله است، مانند استحباب رعایت برابری میان خریداران؛ گشادهرویی هنگام معامله؛ آسان گرفتن در معامله؛ پذیرش درخواست فسخ از سوی خریدار و افزودن بر وزن پیمانه هنگام فروش و کم گرفتن در وقت خرید و کراهت ستایش کالا هنگام فروش و نکوهش آن در زمان خرید. همچنین سوگند خوردن هنگام معامله؛ فروختن کالا در محلی که عیب آن پوشیده میماند، مانند جای تاریک؛ معامله با افراد پست و سود گرفتن از کسی که به او وعده ارفاق و احسان در معامله داده شده است[۱۷].[۱۸]
برخی از احکام تجارت
گرچه تجارت عقل (معاش) را زیاد میکند[۱۹] و تُجّار منابع اصلی منافع و اسباب آسایش جامعهاند[۲۰]. و قوام ملت و سپاهیان و مالیات دهندگان و قضات و کارگزاران دولت جز به وسیله بازرگانان و صاحبان صنایع ممکن نیست[۲۱]، اما نباید از این نکته غفلت کرد که تجارت وقتی سودمند و از نظر اسلام پسندیده است که مسائل مربوط به آن رعایت شود که چند نکته را در این جا یادآور میشویم:
- زکات مالالتّجاره: بنابر قول مشهور، پرداخت زکات مال التّجاره مستحب است[۲۲].
- خمس مال التّجاره: کسی که با پول خمس داده شده مالی برای کسب و تجارت خریده است، اگر مال، پس از خرید، ارزش افزوده پیدا کند آیا پس از گذشت سال، خمس مقدار افزوده شده واجب است، هرچند آن را نفروخته و بهایش را دریافت نکرده باشد یا تنها در فرض فروختن و دریافت قیمت، خمس به آن تعلّق میگیرد؟ مسئله، اختلافی است[۲۳].
- خمس رأس المال: هرگاه شخص بخواهد سود کسب خود را سرمایه تجارت قرار دهد، آیا به آن خمس تعلّق میگیرد یا اینکه رأس المال جزء مئونه به شمار میرود و متعلّق خمس نیست؟ محل اختلاف، صورتی است که شخص برای تأمین مئونه زندگی بدان نیازمند باشد وگرنه در فرض عدم نیاز، بدون شک متعلّق خمس خواهد بود. در فرض نیاز در وجوب و عدم وجوب اخراج خمس اختلاف است. بعضی بین سرمایه معادل مئونه سال و سرمایه افزون بر آن تفصیل داده، در اوّلی پرداخت خمس را واجب ندانسته و در دومی مقدار افزون بر مئونه را متعلّق خمس دانستهاند. برخی نیز بین نیاز شخص به سرمایه به لحاظ شأن وی ـ هرچند از راه دیگر نیز برای او امکان کسب وجود داشته باشد لکن لایق به شأن وی نباشد ـ و عدم نیاز او تفصیل داده و در اوّلی سرمایه را از مئونه شمردهاند همانگونه که فرش و ظروف مورد نیاز نیز از مئونه است[۲۴].
- نماز و روزه بازرگان: تاجری که برای تجارت، همواره در سفر است نمازش تمام و روزهاش صحیح است و مشمول حکم مسافر نمیشود[۲۵].[۲۶]
- رضایت طرفین: باید تجارت و داد و ستد و مبادلات مالی از روی رضایت طرفین صورت گیرد، قرآن میفرماید: ای کسانی که ایمان آوردهاید اموال یکدیگر را به باطل و از طریق نامشروع نخورید، مگر این که تجارتی باشد که با رضایت شما انجام گیرد[۲۷].
- یاد خدا: تجارت وقتی ارزش دارد که همراه با یاد خدا باشد. از این رو قرآن کسانی را مورد تمجید و ستایش قرار میدهد که خرید و فروش، آنها را از یاد خدا غافل نمیسازد. آنجا که میفرماید «مردانی که نه تجارت و نه معامله آنها را از یاد خدا و برپا داشتن نماز و ادای زکات غافل نمیکند، آنها از روزی میترسند که دلها و چشمها در آن زیر و رو میشود»[۲۸]. امام هشتم(ع) در حدیثی پس از بیان این آیه میفرماید: «هرگاه مشغول داد و ستد بودی و وقت نماز شد (آن را رها کن و به نماز حاضر شو) هیچگاه تجارت، تو را مشغول به خویش نسازد[۲۹].
- آشنایی با مسائل تجارت و پرهیز از ربا: تاجر باید از معاملات ربوی خودداری کند و برای این که مرتکب این گونه معاملات نشود لازم است قبل از تجارت با مسائل آن آشنا گردد. امیرمؤمنان(ع) فرمود: نخست مسائل شرعی را بیاموزید، آن گاه تجارت کنید و این سخن را سه بار گفت[۳۰]. پیامبر اکرم(ص) فرمود: مسائل تجارت را یاد بگیرید زیرا کسی که بدون علم (فقه و فهم مسائل شرعی)، تجارت کند مرتکب ربا خواهد شد و باز هم دچار ربا خواهد گردید[۳۱].
- پرهیز از سوگند: مردی از بصره به نام ابومطر میگوید: من در مسجد کوفه میخوابیدم و برای قضای حاجت به رحبه میرفتم و از بقال نان میگرفتم. روزی به قصد بازار بیرون آمدم، کسی مرا صدا زد که ای مرد، دامن پیراهن را بالا بگیر تا هم جامهات پاکیزهتر بماند و هم برای پروردگارت پرهیزکارتر باشی. پرسیدم این مرد کیست؟ گفتند: امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) است. از پی او رفتم، به بازار شترفروشان میرفت. چون به بازار رسید، ایستاد و گفت: ای جماعت فروشندگان از سوگند دروغ بپرهیزید، که سوگند خوردن اگر مال را به فروش برساند... برکت را از میان میبرد[۳۲] و در حدیث دیگری فرمود: ای مردم بازار: از خدا بترسید و در معاملات سوگند یاد نکنید؛ زیرا قسم گرچه متاع را ترویج میکند ولی برکت را از آن میگیرد[۳۳].
- غش در معامله: در روایات زیادی از پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) آمده است که فرمودند: کسی که در معامله غش کند از ما نیست. همانگونه که رسول خدا(ص) به کسی که خرما میفروخت فرمود: آیا نمیدانی کسی که در معامله غش کند از ما نیست؟[۳۴].
- احتکار: نکته دیگری که تاجر باید رعایت کند این است که احتکار نکند و جنس را برای این که روزی گرانتر شود نگه ندارد. پیامبر اکرم(ص) فرمود: مردی که گندمی را بخرد و آن را برای گران شدن تا چهل روز نگاه دارد و پس از آن بفروشد، اگر تمام پول آن را صدقه دهد جبران گناه قبلی او نمیشود[۳۵].
امیرمؤمنان(ع) آن گاه که در نامه خود به مالک اشتر درباره تجار و بازرگانان سفارش میکند و از آنان به عنوان منابع اصلی منافع و اسباب آسایش جامعه نام میبرد، در عین حال توجه وی را به این نکته جلب میکند که در بین آنان افرادی سختگیر، بخیل و محتکر هستند که باید مراقب آنان باشی، آنجا که میفرماید: «بدان با همه آنچه (درباره تجار) گفتیم، در میان آنها گروهی تنگنظر و بخیل آن هم به صورت قبیح و زشت آن، هستند که همواره در پی احتکار مواد مورد نیاز مردم و تسلط یافتن بر تمام معاملات هستند و این موجب زیان توده مردم و عیب و بر زمامداران است، از احتکار به شدت جلوگیری کن که رسول خدا(ص) از آن منع فرمود[۳۶].
نکات دیگری نیز هست مانند صداقت، امانت و... که باید کسبه و تجار آنها را رعایت کنند که از حوصله این بحث بیرون است و اگر اینها هنگام معامله رعایت شود این تجار روز قیامت با انبیا، شهدا، صالحین و... محشور خواهند شد و روایات زیادی در این باره آمده است که به عنوان نمونه به ذکر یک حدیث بسنده میشود.
پیامبر اسلام(ص) فرمود: تاجر راستگو و امین با انبیا و صدیقین و شهدا محشور میشود[۳۷].
چنان که اشاره شد، هدف از بیان شرایط و مسائل تجارت در مقدمه تجارت اهل بیت(ع)، این است که بر این نکته تأکید کنیم که تجارت اهل بیت(ع) با رعایت همه این شرایط و موازین بود[۳۸].
منابع
پانویس
- ↑ لسان العرب، تاج العروس و مجمع البحرین/ واژه «تجر».
- ↑ مفتاح الکرامة ۸/ ۵ ـ ۶؛ جواهر الکلام ۲۲/ ۴ ـ ۶.
- ↑ مسالک الافهام ۳/ ۱۱۷.
- ↑ جواهر الکلام ۲۲/ ۵ ـ ۶.
- ↑ «مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد» سوره نساء، آیه ۲۹.
- ↑ جواهرالکلام ۲۲/ ۴ ـ ۵.
- ↑ مستند الشیعة ۱۴/ ۱۰ ـ ۱۱.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۲، ص ۳۴۹- ۳۵۲.
- ↑ وسائل الشیعة ۱۷/ ۱۰.
- ↑ وسائل الشیعة ۱۷/ ۱۳.
- ↑ جواهر الکلام ۲۲/ ۱۱۱.
- ↑ جامع المدارک ۳/ ۲۲۳.
- ↑ جواهر الکلام ۲۳/ ۳۳۲ ـ ۳۳۸.
- ↑ جواهر الکلام ۲۲/ ۴۷۶.
- ↑ جواهر الکلام ۴۷۷ ـ ۴۷۸.
- ↑ مستند الشیعة ۱۴/ ۳۸.
- ↑ جواهر الکلام ۲۲/ ۴۶۲ ـ ۴۷۰؛ وسائل الشیعة ۱۷/ ۳۸۱ ـ ۴۶۸.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۲، ص ۳۴۹- ۳۵۲.
- ↑ «قَالَ الصَّادِقُ(ع): التِّجَارَةُ تَزِيدُ فِي الْعَقْلِ»؛ فروع کافی، ج۵، ص١۴٨، باب فضل التجاره، حدیث ٢؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۲۰، ص١١۵؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۴، حدیث ٩، و ص٨ حدیث ١٢؛ الوافی، ج۳، ص۲۱.
- ↑ «فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ الْمَنَافِعِ وَ أَسْبَابُ الْمَرَافِقِ»؛ نهج البلاغه، صبحی صالح، ص۴٣٨، نامه ۵٣.
- ↑ «وَ لَا قِوَامَ لَهُمْ جَمِيعاً إِلَّا بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ»؛ نهج البلاغه، صبحی صالح، ص۴٣٨، نامه ۵٣.
- ↑ جواهر الکلام ۱۵/ ۷۲ ـ ۷۳ و ۲۵۹ ـ ۲۶۶.
- ↑ العروة الوثقی (و حواشی) (ج) ۴/ ۲۸۰؛ مستمسک العروة ۹/ ۵۲۸.
- ↑ العروةالوثقی(و حواشی) (ج)۴/ ۲۸۴؛ مستمسک العروة ۹/ ۵۳۳ ـ ۵۳۵؛ مستند العروة (الخمس)/ ۲۴۶؛ هدایة العباد (گلپایگانی) ۱/ ۳۲۵.
- ↑ جواهر الکلام ۱۴/ ۲۶۸.
- ↑ هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۲، ص ۳۴۹- ۳۵۲.
- ↑ ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ مِنْكُمْ﴾ «ای مؤمنان! داراییهای یکدیگر را میان خود به نادرستی نخورید مگر داد و ستدی با رضای خودتان باشد» سوره نساء، آیه ۲۹.
- ↑ ﴿رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ يَخَافُونَ يَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِيهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ﴾ «مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمیدارد؛ از روزی میهراسند که دلها و دیدهها در آن زیرورو میشوند» سوره نور، آیه ۳۷.
- ↑ «إِذَا كُنْتَ فِي تِجَارَتِكَ وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ فَلَا يَشْغَلْكَ عَنْهَا مَتْجَرُكَ»؛ مستدرک الوسائل، ج۲، ص۴۶۴.
- ↑ «يَا مَعْشَرَ التُّجَّارِ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ»؛ فروع کافی، ج۵، ص١۵٠، تهذیب الحکام، ج۷، ص۸، حدیث ۱۶؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۸۲.
- ↑ «عَنِ النَّبِيِّ(ص) أَنَّهُ قَالَ: الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ فَمَنِ اتَّجَرَ بِغَيْرِ فِقْهٍ فَقَدِ ارْتَطَمَ فِي الرِّبَا ثُمَّ ارْتَطَمَ»؛ مستدرک الوسائل، ج۲، ص۴۶٣. امیر مؤمنان(ع) فرمود: «مَنِ اتَّجَرَ بِغَيْرِ فِقْهٍ ارْتَطَمَ فِي الرِّبَا»؛ نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۴۴٧؛ احادیث دیگری به همین مضمون رسیده است، رجوع شود به مستدرک، ج۲، ص۴۶٣؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۲۱ – ۱۲۰؛ تهذیب الاحکام، ج۷، حدیث ١۴، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ج۵، ج۳، ص١۴٨؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۸۳؛ الوافی، ج۳، ص۵٩.
- ↑ الغارات، ج۱، ص۱۰۵؛ السنن الکبری، ج۵، ص١۶٢؛ کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۳، ص۱۸۳، حدیث ٣۶۵۴٧؛ المناقب، الحافظ الموفق بن احمد الحنفی معروف به اخطب خوارزم، تهران، مکتبه نینوی، الحدیثه با مقدمه محمدرضا موسوی الخرسان، ص۶٩؛ علی بن عیسی، کشف الغمه فی معرفه الائمه، ج١، ص١۶٣.
- ↑ «يَا أَهْلَ السُّوقِ اتَّقُوا اللَّهَ وَ إِيَّاكُمْ وَ الْحَلْفَ فَإِنَّهُ يُنَفِّقُ السِّلْعَةَ وَ يَمْحَقُ الْبَرَكَةَ»؛ مستدرک الوسائل، ج۲، ص۴۶٣؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳۱۰، حدیث ۳. احادیث دیگری به همین مضمون درباره نکوهش سوگند در معاملات آمده است. رجوع شود به: السنن الکبری، ج۵، ص۱۶۲؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۹۷، حدیث ۱۹؛ تهذیب، ج۷، حدیث ۱۴؛ محجه البیضاء، ج۵، ص۱۷۳؛ وافی، ج۳، ص۶٠.
- ↑ «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) لِرَجُلٍ يَبِيعُ التَّمْرَ يَا فُلَانُ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّهُ لَيْسَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ مَنْ غَشَّهُمْ»؛ تهذیب الاحکام، ج۷، ص١۶، حدیث ۴٩. روایات دیگری در این مورد رسیده است که رجوع شود به تهذیب الاحکام، ج۷، احادیث ۵۵-۴٨؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۱۱-۲۰۸؛ محجة البیضاء، ج۵، ص١٧۴ به بعد، من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۷۳، باب ۸۲، ۸۳، ۸۵؛ السنن الکبری، ج۵، ص۲۲؛ فروع کافی، ج۵، ص١۶٠؛ المعجم الصغیر، ج١، ص٢۶١.
- ↑ «من احتکر الطعام اربعین یوماً ثم تصدق به لم تکن صدقته کفاره لاحتکاره»؛ المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، ص١۶۶. درباره مذمت احتکار روایات فراوان دیگری رسیده است که رجوع شود به محجه البیضاء، ج۵، ص١٧٠-١۶۶؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص٩۶، حدیث ۱۷؛ وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۳۱۲ به بعد؛ الدکتور مصطفی الرافعی، الاسلام انطلاق لاجمود، بیروت، لبنان، منشورات دار مکتبه الحیاه، ص۱۰۲؛ الاسلام و الاحتکار، در الاسلام انطلاق نیز احادیثی نقل میکند مانند این حدیث که پیغمبر اکرم(ص) فرمود: «لا یحتکر الاخاطی»؛ «جز خطاکار کسی احتکار نمیکند». و فرمود: «من احتکر طعاما أربعین یوماً فقد بریء من الله و بری الله منه»؛ «کسی که چهل روز طعامی را احتکار کند از خدا بیزار و خدا نیز از او بیزار است». الدکتور الصبحی الصالح، معالم الشریعه الاسلامیه، بیروت، لبنان، دارالعلم للملائین، ط ۴، ۱۹۸۲ م، ص٣۴٢ به بعد.
- ↑ «... وَ اعْلَمْ مَعَ ذَلِكَ أَنَّ فِي كَثِيرٍ مِنْهُمْ ضَيْقاً فَاحِشاً وَ شُحّاً قَبِيحاً وَ احْتِكَاراً لِلْمَنَافِعِ...»؛ نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه ۵٣، ص۴٣٨.
- ↑ «التاجر الصدوق الامین مع النبیین و الصدیقین و الشهداء»؛ ناصف، شیخ منصور علی، التاج الجامع للأصول فی احادیث الرسول، بیروت، لبنان، داراحیاء التراث العربی، ط ۲، ۱۳۸۱ ه، ١٩۶١ م، ج۲، ص۱۹۷. احادیث دیگری به همین مضمون رسیده است که به این کتب رجوع شود: غزالی، محمد بن محمد، احیاء علوم الدین، بیروت، لبنان، دارالمعرفه، بیتا، ج۲، ص۶١؛ المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیا، چ۵، ج۳، ص۱۴۰؛ در وسائل الشیعه، ج۱۲، ص۲۸۵ آمده است. «فَإِنَّ التَّاجِرَ الصَّدُوقَ مَعَ السَّفَرَةِ الْكِرَامِ الْبَرَرَةِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ».
- ↑ علیدوست خراسانی، نورالله، منابع مالی اهل بیت، ص ۱۵۹-۱۶۳.