فلسفه حجاب

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۷ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۹:۲۸ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

اندیشمندان مسلمان، پی‌نهادن و تشریع قوانین الهی را تابع مصالح و مفاسد واقعی معرفی کرده‌اند، هر چند اندیشه آدمیان نتواند بر همه یا تعدادی از آن مصالح، دست یابد[۱]؛ حجاب مورد توصیه اسلام، از فلسفه حکمت‌های ویژه‌ای برخوردار است که می‌توان از: آرامش روانی، استحکام صمیمیت خانوادگی و جلوگیری از طلاق، پاکی نسل، تحکیم و افزایش کرامت، بالا بردن عزت و احترام زن، برداشتن مانع و زمینه‌سازی مناسب برای نقش‌آفرینی و فعالیت‌های مطلوب اجتماعی مستقیم و غیرمستقیم زن، کنترل و آرام نگه داشتن، بلکه تصعید و تلطیف غریزه جنسی[۲]، صیانت فرد و اجتماع از مفاسد، پیش‌گیری از وقوع جرم‌ها و جنایات اجتماعی برخاسته از مسائل جنسی[۳] و الهام بخشی بهتر زیبایی به مرد[۴]، به عنوان مهم‌ترین مصلحت و حکمت‌های تشریع حجاب در اسلام نام برد. بدینسان این قانون زیبا، همچون قوانین الهی دیگر، از تنگ نظری، کوته‌بینی، سطحی‌نگری، و تعصب مبرا است. آری وضع قانون پوشش در اسلام ناشی از پلید پنداشتن تمایل‌های جنسی یا لزوم سرکوبی آن، یا ضرورت پنهان‌سازی و حبس زن در خانه نیست، بلکه دستورات و آداب اسلامی در زمینه پوشش برای بهره‌مندی از مواهب فردی و اجتماعی حجاب و لزوم پیراستگی از عوارض و پیامدهای نامطلوب فساد و تباهی و فروکاستن از خشونت غریزه جنسی است.

اسلام برای تأمین عفاف و پاکی و نزاهت روابط جنسی دو راه را برگزیده است:

  1. از یک‌سو برای از بین بردن زمینه‌های تهییج و گمراهی و آرام نگه داشتن تمایل‌های جنسی، به وضع قوانینی همچون وجوب حجاب و حرمت نگاه، لزوم اذن برای ورود به خانه افراد و حرام کردن حرکت‌هایی که زیورآلات را به نمایش می‌گذارد، پرداخته است، و از سوی دیگر برای تأمین، پاسخ‌گویی و اشباع نیاز غریزه جنسی به طور صحیح، ازدواج را تقدیس و تشویق کرده و با عزوبت و تجرد، به شدت به مخالفت برخاسته است؛
  2. یک سلسله قوانین به عنوان مجازات و مقابله با کژی‌ها وضع کرده تا از تجاوز و تخلف در این عرصه بکاهد[۵].

در تبیین راه نخست و در توضیح خردورزانه و بیان فلسفه حجاب اسلامی باید جنبه‌های مختلفی را مد نظر قرار داد: بعضی از آن فلسفه و حکمت‌ها، جنبه روانی دارد و بعضی جنبه خانه و خانوادگی و بعضی دیگر جنبه اجتماعی و بعضی مربوط است به بالا بردن احترام زن و جلوگیری از ابتذال او. از نظر اسلام، محدودیت کامیابی‌های جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع، از جنبه روانی به بهداشت روانی اجتماعی کمک می‌کند و از جنبه خانوادگی، سبب تحکیم روابط افراد خانواده و برقراری صمیمیت کامل بین زوجین می‌شود و از جنبه اجتماعی موجب حفظ و استیفای نیروی کار و فعالیت اجتماع می‌شود و از نظر وضع زن در برابر مرد، سبب می‌شود که ارزش زن در برابر مرد بالا رود[۶].[۷].

نخست: آرامش روانی

یکی از دلایل تشریع وجوب حفظ نگاه بر مرد و زن و لزوم پوشش بر زن و ممنوع ساختن دلربایی و جلوه‌گری زن در اسلام، جلوگیری از تحریک، تهییج و التهاب غریزه دریاصفت و بسیار نیرومند جنسی است؛ زیرا پوشش و ایجاد حریم بین دو جنس مخالف، از ایجاد هیجان و التهابات غریزی جنسی کاسته، از طوفانی و شعله‌ور گشتن و تبدیل به یک عطش روحی اشباع ناپذیر و خطر آفرینی تمایل جنسی جلوگیری می‌کند. برای روشن شدن این مطلب، تأمل در دو نکته نیکو است:

  1. غرایز انسان دارای گونه‌های متفاوتی است؛ برخی از غرایز جسمانی، برخی دیگر روانی و بعضی از آنها دارای هر دو بُعد هستند. توجه مرد به زن از نوع توجه آدمی به آب و نان و برخی از نیازهای جسمانی و غریزی دیگر نیست که با ارضا شدن از نظر جسمی، اقناع شود؛ بلکه به دلیل دو بُعدی بودن تمایل‌های جنسی، اگرچه این غریزه از نظر جسمی اشباع پذیر است، از نظر روانی، به ویژه در صورتی که تهییج و طوفانی شود، ارضاناپذیر شده، یا به صورت حرص و آز و تنوع‌طلبی‌های فزاینده در خواهد آمد و یا به شکل عشق و تغزل خودنمایی می‌کند.
  2. غرایز از نظر گستره تحریک و ارضا‌پذیری نیز دارای تفاوت چشمگیری هستند؛ در برخی از غرایز، ظرفیت تحریک و در نتیجه ارضاپذیری روانی انسان کم و محدود، و در برخی از غرایز ظرفیت تحریک فوق العاده گسترده، بلکه نامحدود است. بدین جهت آدمی هیچ‌گاه به طور کامل احساس اقناع و اشباع نخواهد کرد؛ به ویژه اگر این نوع از غرایز، تحریک و تهییج نیز بشود.

غریزه جنسی، جاه‌طلبی و ثروت‌اندوزی از این دسته‌اند؛ همان‌گونه که در غریزه جاه‌طلبی و ثروت‌اندوزی، آدمی هیچ‌گاه از تصاحب ثروت بیشتر یا به دست آوردن جاه و مقام بالاتر، اشباع نمی‌شود، در زمینه جنسی نیز هیچ مردی به ویژه در صورت تحریک و التهاب غریزه، از تصاحب زیبارویان سیر نمی‌شود و همچنین هیچ زنی از جلوه‌گری، طنازی، متوجه ساختن مردان به خویشتن، دلربایی و تصاحب قلب آنها.

این سخن یک ادعای صرف یا نظریه‌پردازی مبتنی بر حدس و گمان نیست؛ تاریخ بشر اقتدارگرایان بسیاری را به یاد دارد که حرص و آز فراوانی در تصرف زیبارویان و تشکیل حرمسراها از خود نشان داده‌اند و این تلاش هوس‌آلود، به یک دوره و یک عده و به یک شکل خاص، منحصر نشده و نمی‌شود. به همین جهت افراد بسیاری و نه فقط از طبقه شاهان و قدرتمندان و در همه دوران‌ها و نه در دوره‌ای خاص و به صورت‌های گوناگون و نه فقط به شکل تشکیل حرمسرا، بلکه با عناوین دیگری همچون داشتن معشوقه یا روابط آزاد و... آزمندانه و هوس‌گرایانه به روابط جنسی روی آورده و آن را از نظر تئوریک، تجویز و تشویق و از نظر عمل مورد بهره‌برداری قرار داده و می‌دهند و متأسفانه هم اکنون، بدون پرداخت هزینه‌های سرسام‌آور حرمسرا و تحمل دشواری و پیامدهای اجتماعی آن، دنیا حرمسرا شده[۸] و شگفت‌انگیزتر آنکه با مغالطه‌ای آشکار و با عناوینی همچون آزادی، حقوق زن و... رایج و فراگیر و حتی مقدس و اخلاقی نیز معرفی شده و می‌شود[۹]. بدون تردید نبودن حریم میان زن و مرد، موجب برافروختن شعله، سرکشی و طوفانی شدن غریزه جنسی می‌شود. این غریزه در صورت التهاب و تهییج، به صورت یک عطش روحی افزون طلب و اشباع ناپذیر در می‌آید و چون ارضای آن در همه موارد، ممکن و میسر نیست، یا سبب پیدایش انواع وازدگی‌ها، عقده‌ها و بیماری‌های جسمی و روحی می‌شود و یا موجب شکل‌گیری و تحقق تجاوز و جنایت‌های فجیع دیگری در سطح جامعه می‌شود[۱۰].

بدین‌سان رعایت حجاب یکی از عوامل مهم بهداشت روانی است؛ زیرا همان‌گونه که حرص و آز برای تحصیل ثروت نوعی بیماری است که بیماری‌های دیگری را ایجاد می‌کند، بی‌حجابی نیز باعث حرص و ولع در بهره‌برداری‌های جنسی می‌شود که خود نوعی بیماری محسوب می‌شود و به یقین بیماری‌های دیگری را نیز به دنبال دارد. قانون منع چشم‌چرانی یک وظیفه مشترک میان زن و مرد، و قانون حجاب یک وظیفه اختصاصی زن است؛ شاید علت اینکه در اسلام دستور پوشش به زنان اختصاص یافته، این است که میل به خودنمایی و خودآرایی مخصوص زنان است؛ زیرا از نظر تصاحب قلب‌ها و دل‌ها، مرد شکار است و زن شکارچی؛ همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچی. از مرد نیاز است و از زن ناز؛ مرد خریدار است و زن صاحب کالا. آری میل زن به خودآرایی از حس شکارچی‌گری او ناشی می‌شود و به همین جهت انحراف برهنگی و خودنمایی، از انحراف‌های ویژه زنان است و دستور پوشش هم برای آنان مقرر شده است[۱۱]. افزون بر آن هرچند لزوم عفاف برای مرد و زن مشترک است، عفاف زن از سوی مرد قابل دستبرد هست، ولی عفاف مرد از سوی زن قابل تجاوز نیست. بدینسان زن از نظر حفظ عفاف خویش امانتدار اجتماع است و نباید نسبت به گوهر عفاف، بی‌اعتنا بوده یا بیباک و بدون رعایت احتیاط عمل کند[۱۲].[۱۳].

دوم: استحکام پیوند خانوادگی

نظام خانواده، طبیعی‌ترین و نخستین سنگ بنای جامعه بشری است و استحکام آن، نقش مهمی در آموزش و تربیت صحیح فردی و به‌سازی امور اجتماعی دارد. یکی از عوامل مهم انسجام و تحکیم خانواده و افزایش صمیمیت در روابط میان همسران و نماد خوشبختی زن و مرد در نظام خانواده، اختصاص یافتن هر گونه التذاذ جنسی به محیط خانواده و رعایت پوشش کامل و مناسب در خارج از کادر ازدواج، در برابر نامحرمان و بیگانگان است؛ زیرا اگر هرگونه التذاذ و روابط جنسی فقط به محیط خانواده محدود شود و در بیرون از محیط خانواده، حجاب کاملاً رعایت شود، نه تنها جوانان به ازدواج تمایل بیشتری خواهند داشت، بلکه خانواده‌های تشکیل شده نیز ثبات بیشتری خواهند یافت. در برابر، اگر آرایش و خودنمایی و دلبری در محیط اجتماع رواج پیدا کند و التذاذ و بهره‌های بصری و برقراری روابط جنسی در بیرون از محیط خانواده نیز میسر شود، نه تنها جوانان مسئولیت‌های سنگین ناشی از ازدواج را نخواهند پذیرفت و به هزینه‌های آن تن در نخواهند داد، بلکه خانواده‌های تشکیل شده نیز دچار تزلزل و بحران خواهند شد؛ زیرا مردان، با دیدن و امکان پذیر بودن دستیابی به زنان زیباتر، نه تنها احساس‌های خود را نسبت به همسرشان از دست داده و آسیب پذیر خواهند شد، بلکه چون همسر قانونی، رقیب مانع و مزاحم التذاذ و روابط جدید جنسی به حساب می‌آید، محبت در خانواده به تدریج جای خود را به سردی، دشمنی و تنفر خواهد داد.

آری، ازدواج در جوامع دارای فرهنگ آرایش و روابط آزاد، آغاز محرومیت و محدودیت زن و شوهر است، ولی در جوامع دارای فرهنگ پوشش و حجاب، پایان دوره محرومیت و انتظار است؛ بدین رو در جوامع نوع نخست و غربی مسلک، همسر رسمی، مانع آزادی و کامجویی و عامل محدودیت و حرمان محسوب می‌شود و چون به او به عنوان یک مانع، رقیب، مراقب و مزاحم نگریسته می‌شود، میان زوجین، زمینه ناراحتی، نفرت، دور زدن و فریب دادن یکدیگر شکل می‌گیرد و به ندرت استحکام و پیوند محبت‌آمیز عمیق به وجود خواهد آمد؛ ولی در جوامع نوع دوم و دارای حجاب و روابط سالم، همسر قانونی، عامل سعادت و خوشبختی به شمار آمده، میان زوجین محبت عمیق و عشق خالص پدید خواهد آمد.  

بدین‌سان نهاد خانواده، تنها با رعایت حجاب و تنظیم معاشرت‌ها، درخشش و بالندگی لازم را خواهد یافت. اختصاص یافتن روابط جنسی به محیط خانوادگی، تنها برای حفظ پاکی نسل آینده نیست که کسانی چون راسل بگویند: «استفاده از وسایل ضد آبستنی، پاکی نسل را تأمین می‌کند». بلکه افزون بر آن، ایجاد پاک‌ترین و صمیمی‌ترین عواطف یگانگی میان همسران نیز مورد توجه است. ایجاد چنین محیط صمیمی در خانواده، متوقف بر آن است که مرد از غیر همسر شرعی و قانونی خود چشم بپوشد و توجهش تنها به همسر قانونی، مشروع و محیط خانواده خود باشد و زن نیز از هرگونه عملی که سبب تهییج و تحریک مردان بیگانه باشد، خودداری کند و درصدد تحریک و جلب توجه دیگران نباشد. بر اساس واقعیت پیش‌گفته، انتقال کامیابی جنسی از محیط خانواده به محیط اجتماع، نه تنها یگانگی و اُنس خانوادگی را متزلزل ساخته، آمار طلاق را افزایش می‌دهد و آشیانه پرورش نسل جدید را در هم می‌کوبد.

فراهم آوردن موجبات تماس، لمس و التذاذ در خارج از کادر زناشویی، بی‌علاقگی مردان را نسبت به همسرانشان فراهم می‌کند[۱۴]. به گفته ویل دورانت: عفت فراوان زن، خادم مقاصد توالد نیز هست[۱۵]. افزون بر موارد پیشین، حجاب نشانه اختصاصی بودن التذاذ جنسی و مانع بهره‌مندی و استثمار جنسی همگانی از یک زن است[۱۶]. چارلی چاپلین، هنرمند معروف در نامه‌ای به دخترش جرالد چاپلین چنین می‌نویسد: دخترم، هیچ کس و هیچ چیز دیگر را در این جهان نمی‌توان یافت که شایسته آن باشد که دختری ناخن پای خود را به خاطر آن عریان کند... برهنگی، بیماری عصر ما است. به گمان من، تن تو باید مال کسی باشد که روحش را برای تو عریان کرده است[۱۷].[۱۸].

سوم: پیشرفت و استواری جامعه

با اندکی تفکر و با محاسبه و تحلیل عقلی و آزمون عملی نیز به خوبی می‌توان دریافت که بر عکس خرده‌گیری مخالفان حجاب، نه تنها حجاب موجب فلج کردن نیروی نیمی از افراد اجتماع نیست، بلکه پوشش اسلامی و رعایت حریم عفاف، زمینه کار و فعالیت در جامعه را مهیا، شرایط کار و تلاش را تسهیل، نیروی کار را تقویت و مرد و زن را برای فعالیت‌های اجتماعی و اقتصادی توانا و قوی‌تر می‌سازد. به راستی، آیا اگر پسر و دختر در محیطی جداگانه تحصیل کنند و اگر هم در یک محیط درس می‌خوانند، دختران بدن خود را بپوشانند و هیچ‌گونه آرایشی نداشته باشند، بهتر درس می‌خوانند و فکر می‌کنند و به سخن استاد گوش می‌دهند، یا وقتی که کنار هر پسری، یک دختر آرایش کرده با دامن کوتاه تا یک وجب بالای زانو نشسته باشد؟ آیا اگر مردی در خیابان و بازار و اداره و کارخانه با قیافه‌های محرک و مهیج زنان آرایش کرده دایماً مواجه باشد، بهتر سرگرم کار و فعالیت می‌شود یا در محلی که با چنین مناظری روبه‌رو نشود؟[۱۹].

در مقابل، بی‌حجابی و گستراندن التذاذات جنسی به محیط اجتماعی، اذهان را به جاذبه‌های سکس و مسائل جنسی مشغول ساخته، نه تنها از رشد و شکوفایی استعدادها در امور اقتصادی و اجتماعی کاسته و از به‌کارگیری، توانایی، خلاقیت‌ها و افزایش دانش، توسعه کار و بهبود رفاه، ممانعت می‌کند. افزون بر آن، بی‌حجابی و مدگرایی، از نظر اقتصادی نیز تأثیرات بسیار منفی در پی دارد؛ زیرا بی‌حجابی و مدزدگی، در ذیل عناوین زیبا و فریبنده حقوق، آزادی، پیشرفت، تجدد، نوگرایی و به روز بودن، زنان را مصرف‌کنندگان نامحدودی خواهد ساخت که سرمایه‌های هنگفتی را به جیب تولید کنندگان لوازم آرایش در کشورهای بیگانه سرازیر کرده، کشورهای نیازمند سرمایه‌گذاری را از بهره‌برداری صحیح از ثروت و درآمد ملی خود محروم می‌سازد و بدین صورت ضعف اقتصادی یا حداقل کندی فرآیند توسعه و پیشرفت اقتصادی را رقم خواهد زد. پژوهش‌های عمیق تاریخی نشان داده است که زن افزون بر نقش‌آفرینی مستقیم اجتماعی، همواره ایفای نقش غیرمستقیم و پشت جبهه را برای خود محفوظ داشته است. اینکه می‌گویند: «زن، آفریننده عشق است و عشق، آفریننده مرد و مرد، آفریننده تاریخ» ناظر به نقش غیرمستقیم زن در سازندگی تاریخ و جامعه بشری افزون بر نقش مستقیم او است. آری زنان در طول تاریخ تنها مولد و زاینده مردان و پرورش دهنده جسم آنها نبوده‌اند، بلکه الهام بخش و نیرودهنده و مکمل مردانگی آنها نیز بوده‌اند؛ زیرا زنان از پشت صحنه و از پشت جبهه همواره به مردان روحیه بخشیده و به دیگر سخن، به مردان، مردانگی می‌بخشیده‌اند. ولی باید توجه داشت که زن نقش سازندگی غیرمستقیم تاریخی و اجتماعی خود را مدیون اخلاق ویژه جنسی خویش، یعنی رعایت حیا و عفاف و تقوا و دورباش زنانه خویش است. آنجا که زن دورباش، حیا و عفاف را حفظ نکرده و خود را به ابتذال کشانده، این نقش مهم تاریخی و اجتماعی خود را از دست داده است[۲۰].

شگفتا! به بهانه اینکه حجاب نیمی از افراد اجتماع را فلج کرده است، با بی‌حجابی نیروی نیمه دیگر اجتماع یعنی مرد را هم فلج کرده‌اند؛ بیشترین وقت و نیروی زن، صرف پرداختن به خود آرایی و تهیه ابزار آن شده و بهترین فرصت و بیشترین نیروی مرد نیز به چشم‌چرانی و شکارچی‌گری اختصاص یافته است. بر اساس نگرش همه جانبه‌نگر، رعایت حجاب علاوه بر آنکه از آلودگی فضای جامعه و تهییج و تحریک مداوم افراد جلوگیری کرده و افزون بر آنکه با دور ساختن افراد جامعه از شهوت‌مداری، تلاش اقتصادی را تقویت می‌کند، زمینه تعالی اخلاقی، انسانی، علمی و هنری و در نتیجه افزایش استواری جوامع را فراهم می‌سازد؛ زیرا بدیهی است که غرق شدن در مسائل سکس و شهوت جنسی، با هر گونه احساس تعالی، اعم از تعالی مذهبی، اخلاقی، علمی و هنری منافات دارد و زمینه رشد آنها را از بین می‌برد. انسان شهوت‌مدار، نه تنها نمی‌تواند احساس‌های عالی مذهبی را در خود بپروراند، بلکه احساس عزت، شرافت، سیادت، شجاعت و فداکاری را نیز از دست می‌دهد، بدینسان جامعه‌ای که اسیر شهوات شود، جاذبه‌های معنوی، دینی، اخلاقی، علمی و هنری، کمتر در آن تأثیر دارد[۲۱].[۲۲].

چهارم: افزایش ارزش و احترام زن

بدون تردید رعایت حجاب و حفظ حریم عفاف، نه تنها پاکی، عزت و کرامت زن را جلوه‌گر می‌سازد، بلکه بر شخصیت، ارزش و احترام او در دل و نگاه دیگران می‌افزاید. به گفته ویل دورانت: آنچه بجوییم و نیابیم، عزیز و گران‌بها می‌شود؛ زیبایی یک شیء، بستگی به قدرت میل به آن دارد؛ میلی که با ارضا و اقناع ضعیف می‌شود و با منع و جلوگیری قوی می‌گردد[۲۳].

بر این اساس، زن افزون بر گرایش فطری، با تدبیر غریزی خود، به پوشش روی آورده و حجاب را که یادآور لزوم پاسداشت حریم وی به دیگران است، برای افزایش شخصیت خویش به خدمت گرفته است. اسلام نیز که «زن» را گوهر گران‌بهای هستی و دارای شخصیت ارزشمند انسانی می‌داند، او را تشویق کرده از حجاب که همچون، صدف، بهترین وسیله برای حفظ و ثبات گوهر شخصیت او است، استفاده کند. آلفرد هیچکاک، هنرمند معروف می‌گوید: زنان شرقی تا چند سال پیش به خاطر نقاب و روی‌بندی که به کار می‌بردند، خود به خود جذاب می‌نمودند و همین مسئله، جاذبه نیرومندی بدان‌ها می‌داد؛ اما به تدریج با تلاشی که زنان این کشورها برای برابری با زنان غربی از خود نشان می‌دهند، حجاب و پوششی که دیروز بر زن شرقی کشیده شده بود، از میان می‌رود و همراه آن، از جاذبه جنسی او هم کاسته می‌شود[۲۴].

ویل دورانت که خود با موج بی‌حجابی همراه است، چنین اعتراف می‌کند: موانعی که عفت و پرده‌داری زنان در برابر شهوت مردان ایجاد کرده است، خود عاملی است که عاطفه عشق شاعرانه را پدید آورده و ارزش زن را در چشم مرد بالا برده است[۲۵]. افزون بر موارد فوق، رعایت حجاب، صیانت فرد و اجتماع از مفاسد، تصعید و تلطیف غریزه جنسی و پدید آمدن رابطه عاشقانه میان همسران، پاکی نسل و حفظ نسب، الهام زیبایی به مرد[۲۶]، منع و پیش‌گیری از وقوع جرم‌ها و جنایات اجتماعی را در پی دارد[۲۷].[۲۸].

منابع

پانویس

  1. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۲۱، ص۷۲.
  2. شهید مطهری، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۳، ص۱۸۷.
  3. شهید مطهری، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۳، ص۱۵۵.
  4. شهید مطهری، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۳، ص۱۲۴.
  5. آشنایی با قرآن، ج۴، ص۶۸.
  6. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۴۳۳.
  7. محمدی آشنانی، علی، پوشش و حجاب ص ۴۱.
  8. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۷۹.
  9. به عنوان نمونه دیدگاه راسل؛ شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۶۴۲.
  10. شهید مطهری، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۳، صص ۱۷۳ و ۱۷۴.
  11. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۴۳۷.
  12. شهید مطهری، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۵، صص ۲۷۶ و ۲۷۷.
  13. محمدی آشنانی، علی، پوشش و حجاب ص ۴۳.
  14. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۲۶۵.
  15. ویل دورانت؛ لذات فلسفه، ص۱۳۴؛ شهید مطهری، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۳، ص۱۴۶.
  16. شهید مطهری، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۳، ص۱۲۶.
  17. شهید مطهری، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۳، ص۱۵۳؛ آخرین تصویر چارلی، ص۷۹.
  18. محمدی آشنانی، علی، پوشش و حجاب ص ۴۷.
  19. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۴۴۰.
  20. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۳۷۱.
  21. علل گرایش به مادی‌گری، ص۲۰۵.
  22. محمدی آشنانی، علی، پوشش و حجاب ص ۵۰.
  23. ویل دورانت؛ لذات فلسفه، ص۱۲۷.
  24. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۱۹، ص۴۲۴.
  25. ویل دورانت، تاریخ تمدن، ۱، ص۷۴.
  26. شهید مطهری، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۳، ص۱۲۴.
  27. شهید مطهری، یادداشت‌های استاد مطهری، ج۳، صص ۱۵۵ و ۱۸۷.
  28. محمدی آشنانی، علی، پوشش و حجاب ص ۵۳.