تربیت در لغت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۳ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۴۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مقدمه

واژه «تربیت» در لغت، مصدر باب تفعیل از ریشه «رَبَبَ» یا «رَبَوَ» به معنای رشد، نمو، زیاد شدن و افزایش یافتن و اصلاح چیزی آمده است. ابن منظور در لسان العرب می‌گوید: تربیت از ربو، به معنای زیادتی، رشد، نمو و نگه‎داری می‌باشد[۱]. راغب اصفهانی تربیت را، تغییر تدریجی امری، به گونه‌ای که آن چیز به حد تمام برسد، می‎داند[۲]. صاحب کتاب التحقیق فی کلمات القرآن الکریم با تجزیه و تحلیل آرای اهل لغت به این نتیجه رسیده است که اکثر اهل لغت، واژه تربیت را از ریشه «رَبَبَ» و یا «رَبَوَ» می‌دانند[۳]. وی می‌گوید: تربیت از ریشه ربب (ربَّ) عبارت است از: «سوق دادن شیء مورد تربیت به سوی کمال مطلوب و رفع نقایص و کاستی‎های آن. ابتدا با تخلیه، یعنی رفع ناخالصی‌ها و زدودن موانع و پاک کردن همه آنچه که مانع کمال است و سپس تحلیه، به معنای گنجاندن هر آنچه که به استکمال متربی کمک می‎کند[۴]. تربیت از ماده «ربو» به معنای رشد تدریجی و تغییر کمی و کیفی متربی است. به نظر او فرایند تربیت در ابعاد مختلف اعتقادی، اخلاقی، آداب فردی و اجتماعی، علوم رایج، و امثال آن کاربرد دارد. همچنین انسان، حیوان یا حتی گیاهان، هر کدام به اقتضای خود می‌تواند، تحت تربیت و پرورش قرار گیرد[۵]. تربیت در اصطلاح، تعریف واحدی ندارد، بلکه دانشمندان هر کدام بر اساس دیدگاه خود در باب هستی‌شناسی، انسان‌شناسی، معرفت‌شناسی و به طور کلی فلسفه تربیتی خویش، تعریفی از تربیت ارائه داده‎اند. شهید مطهری تربیت را پرورش استعدادهای درونی بالقوه و به فعلیت رساندن آن دانسته است[۶]. برخی دیگر، تربیت را پرورش استعدادهای مادی و معنوی و هدایت آن به سوی کمالاتی که خداوند در وجود آدمی قرار داده، تعریف کرده‌اند[۷]. تعریفی نسبتاً جامع و کامل تربیت، در کتاب فقه تربیتی این گونه آمده است: «فرایند کمک و یاری‎رسانی به متربی برای ایجاد تغییر تدریجی در گستره، زمان، در یکی از ساحت‎های بدنی، ذهنی، روحی و رفتاری که به واسطه عامل انسانی دیگر به منظور دست‎یابی وی به کمال انسانی و شکوفاسازی استعدادهای او یا بازدارندگی و اصلاح صفات و رفتارهای اوست»[۸]. هر چند تعریف اخیر از تربیت، نسبت به دو تعریف پیشین، جامع‌تر بوده و به جنبه‌های گوناگون تربیت توجه کرده است، ولی چون به اراده و تصمیم متربی تصریح نشده و همچنین فرایند تربیت را در مقام اجرا به یکی از ساحت‌های آن منوط کرده است، از این رو در صدد هستیم تا تعریف دیگری متناسب با اهداف پژوهش ارائه دهیم که پرورش هم‎زمان متربی در همه ساحت‎ها را فراگیرد، نه در یکی از ابعاد تربیت. با نظر به آیات و یافته‌های اندیشمندان مسلمان می‌توان گفت تربیت عبارت است از: «فرایند منظم و هدفمندی که به منظور فراهم ساختن زمینه رشد همه جانبه متربی در ساحت‎های مختلف انجام می‌گیرد؛ به گونه‌ای که خود وی با اراده و اختیار خویش در مسیر تکامل مادی و معنوی گام بردارد و به هدف نهایی که همان تقرب به خداست، نائل گردد».

۱. ویژگی‌های تعریف: اولاً، تربیت به این معنا می‌تواند به صورت مستقیم و غیر مستقیم، رسمی و غیر رسمی و به شیوه‌های مختلف اجرا شود که روش آن، عمدتاً بر اساس مبانی، اهداف، اصول، امکانات و ابزار موجود، تعیین می‌گردد؛ ثانیاً، فرایند تربیت به همه ابعاد وجودی متربی توجه دارد، نه به بعد خاصی از وی؛ ثالثاً، تربیت باید دارای برنامه‌ریزی و نظم و قانون باشد تا فعالیت‎های تربیت، به نتیجه مطلوب برسد؛ رابعاً، حصول چنین چیزی نمی‎تواند دفعی باشد؛ بلکه فرایند تربیت نیازمند زمان نسبتاً طولانی است و تدریجاً به سامان می‌رسد. خامساً: متربی باید استعدادهای لازم برای تربیت‌پذیری را داشته باشد، و گرنه تلاش و فعالیت مربی، مؤثر نخواهد بود. افزون بر این، پرورش واقعی در صورتی محقق می‌شود که جریان تربیت بر اساس فطرت و سرشت متربی انجام گیرد.

۲. کاربرد تربیت در قرآن: ماده «ربب» یا «ربو» در قرآن به هیئت «تفعیل» نیامده و به شکل‎های فراوان دیگر در آیات مختلف به کار رفته که در اغلب آنها به معنای ربوبیت تکوینی و تشریعی[۹] و زیادت و فزونی در امور مادی[۱۰] می‌باشد. در تمام قرآن دو مورد به معنای تربیت انسان آمده است: یکی به شکل فعل ماضی: ﴿رَبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِي صَغِيرًا[۱۱]. دوم، در قالب فعل جحد: ﴿قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ[۱۲].

توجه به این نکته لازم است که هر دو آیه به دلیل قرینه حالی و کلامی، مربوط به تربیت جسمانی است؛ زیرا در آیه اول، کلمه «صغیراً» و در آیه دوم، جمله ﴿وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ و نیز حال دعای ابراهیم(ع) که زمان ضعف جسمی خود را به زبان آورد و همچنین تکبر و خودبینی فرعون که کودکی موسی(ع) را به رخش کشید، به این معنا اشاره دارد که منظور، پرورش جسمی است، نه تربیت روحی و معنوی که قابل حس و مشاهده نیست. بنابراین، ریشه «تربیت» در قرآن، اغلب به تربیت غیر انسانی نظیر ربوبیت تکوینی و تشریعی و زیادت و فزونی، اشاره دارد و فقط در دو مورد به معنای تربیت انسانی و جسمانی به کار رفته است. تربیت، به همین هیئت، به معنای تربیت روحی و معنوی انسان در روایات بسیاری به کار رفته است. از جمله امام زین العابدین(ع) در صحیفه سجادیه با زبان دعا عرض می‌کند: «وَ أَعِنِّي عَلَى تَرْبِيَتِهِمْ وَ تَأْدِيبِهِمْ‌، وَ بِرِّهِمْ»[۱۳]؛ «[پروردگارا] مرا یاری فرما که فرزندانم را بپرورم و ادب نمایم و به آنان مهربانی کنم». امام علی(ع) در ستایش انصار می‌فرماید: «هُمْ وَ اللَّهِ رَبَّوُا الْإِسْلَامَ كَمَا يُرَبَّى الْفِلْوُ»[۱۴]. «به خدا آنان (انصار)، اسلام را پروراندند، چنان که کره اسب از شیر گرفته را پرورش می‌دهند» در روایت اول تربیت به معنای تربیت معنوی انسان و در روایت دوم تربیت به معنای مطلق پرورش، اعم از مادی و معنوی و انسان و غیر انسان به کار رفته است؛ چراکه در مورد اسلام رشد و نمو معنوی و در مورد دوم (کره اسب) پرورش مادی و جسمی مراد است؛ یعنی انصار پیامبر(ص) کسانی بودند که با تلاش و جهاد و مبارزه‎شان، زمینه رشد و پیشرفت اسلام را فراهم ساختند.[۱۵].

تربیت از ماده «رَبَوَ»، به معنای افزودن و رشد و نمو کردن و علو آمده و در اصطلاح تعاریف متعددی از آن ارائه شده است[۱۶] و هر کس از زاویه‌ای بدان نگریسته و تعریفی خاص از آن داده است. یکی براساس هدف، دیگری براساس روش و سومی براساس تلفیقی از روش و هدف، تربیت را تعریف کرده است که در این بحث نه مجال ورود به آن تعریف‌هاست و نه ضرورتی دارد. ولی در اینجا تعریفی کلی که تا حد بسیاری پذیرفتنی است به عنوان مبنا و محور بحث ذکر می‌کنیم: تربیت عبارت است از هرگونه فعالیتی که معلمان والدین یا هر شخصی، به منظور اثرگذاری بر شناخت، نگرش، اخلاق و رفتار فردی دیگر، براساس اهداف از پیش معیّن شده انجام می‌دهد. البته اهداف و محتوای تربیت نسبت به هر فرد، گروه یا مکتبی متفاوت است. طبق این تعریف، نه مربی تنها به معلم اطلاق می‌شود و نه متربی به دانش‌آموز. همچنین محیط تربیت نیز اعم از مدرسه و محیط‌های آموزشی است و شامل مدرسه، خانه، محل کار، و حتی کوچه و بازار نیز می‌شود..[۱۷].

منابع

پانویس

  1. لسان العرب (ماده ربو).
  2. المفردات فی غرایب القرآن، (ماده رب).
  3. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۴، ص۱۸ (ماده رب).
  4. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۴، ص۱۸ (ماده رب).
  5. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۴، ص۱۸ (ماده رب).
  6. تعلیم و تربیت در اسلام، ص۶.
  7. پژوهشی در تعلیم و تربیت اسلامی، ص۱۱.
  8. فقه تربیتی، ج۱، ص۲۸.
  9. مواردی که این ماده درباره خدای تعالی به کار رفته نظیر: ﴿رَبِّ الْعَالَمِينَ، ﴿رَبِّي وَرَبُّكُمْ، ﴿رَبَّنَا....
  10. مواردی که ماده مذکور در مورد ربا به کار رفته است، مانند: ﴿مِنْ رِبًا لِيَرْبُوَ، ﴿رَبْوَةٍ، ﴿رِبَا....
  11. «پروردگارا! بر آنان بخشایش آور چنان که آنها مرا در کودکی پروردند» سوره اسراء، آیه ۲۴.
  12. «(فرعون) گفت: آیا در کودکی تو را نزد خود نپروردیم و سال‌هایی از عمرت را نزد ما نگذراندی؟» سوره شعراء، آیه ۱۸.
  13. صحیفه سجادیه، ص۱۳۸.
  14. نهج البلاغه، حکمت ۴۶۵.
  15. احسانی، محمد، سیره اخلاقی و تربیتی معصومین، ص ۲۲.
  16. ر.ک: دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، درآمدی بر تعلیم و تربیت اسلامی، ج۱، ص۱۶۷.
  17. حسینی‌زاده و داوودی، سیره تربیتی پیامبر و اهل بیت، ص ۱۰.