حدیث ثقلین
- این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل حدیث ثقلین (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- "حدیث ثقلین" از مهمترین احادیثی است که بر امامت حضرت علی(ع) و یازده فرزند معصومش(ع) دلالت میکند[۱]. پیامبر خدا(ص) بارها، از جمله: در روز عرفه، مسجد خیف، در غدیر خم و خطبۀ غدیریه، و در روزهای آخر عمر، بر جایگاه والای قرآن و عترت تأکید فرمود و از این دو میراث گرانبها و دو یادگار سنگین یاد کرد که پس از خود برجای میگذارد و فرمود در قیامت از شما سؤال خواهم کرد که با این دو یادگار چه کردید؟ ثقل به معنای وزین و سنگین است[۲]. همچنین به معنای متاع، توشۀ سفر، هرچیز نفیسی که نیازمند حفاظت باشد آمده است. از ابوعباس ثعلب پرسیدند چرا به این دو، ثقلین گویند؟ گفت: چون تمسّک به این دو، سنگین است[۳].
متن حدیث
- متن حدیث ثقلین به صورتهای مختلف نقل شده است: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي أَحَدُهُمَا أَعْظَمُ مِنَ الْآخَرِ وَ هُوَ كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي وَ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا»[۴][۵]
حدیث ثقلین و بیان مرجعیت اهل بیت(ع)
- از جمله چارهاندیشیهای پیامبر خدا برای آیندۀ امت و جلوگیری از گسترش ضلالت و جهالت و حیرت در جامعه، تلاش برای تعیین مرجع علمی و نشان دادن جهتگیری استوار برای حرکتهای فکری و بیان چگونگی تفسیر قرآن و مکتب و سرچشمۀ آن است. این حقیقت، روشنترین گونۀ خود را در "حدیث ثقلین" نشان داده است. این حدیث، هم منقبتی برای اهل بیت پیامبر(ص) است که آنان عِدل و قرین قرآنند، هم مرجعیت علمی و دینی خاندان پیامبر و أئمه معصومین(ع) را میرساند و هم به تفکیکناپذیری قرآن و عترت در آن تصریح شده است و اینکه تمسّک به این دو با هم موجب سعادت و رستگاری است[۶].
- از این حدیث، عصمت ائمه(ع) و عترت نیز به دست میآید. همانگونه که قرآن وحی الهی است و خطایی در آن راه ندارد، امامان نیز از هوای نفس و گناه و خطا مصونند. به همین خاطر فرمان داد که به هر دو تمسّک جویند و از آن دو جدا نشوند تا گمراه نگردند[۷].
- در روایات متعدّدی از این دو با عنوان "ثقل اکبر" و "ثقل اصغر" یاد شده است. در سخنان علی(ع) به کمیل آمده است: « يَا كُمَيْلُ نَحْنُ الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ وَ الْقُرْآنُ الثَّقَلُ الْأَكْبَرُ »[۸].
حدیث ثقلین از نظر سند
- حدیث ثقلین از نظر سند در کمال صحت و قوت و از احادیث صحیح و متواتر است. محدثان شیعه در تواتر آن اجماع دارند و با هشتاد و دو سند از طریق ائمه اطهار آن را بازگفتهاند[۹].
- ۳۴ نفر از اصحاب و ۱۹ نفر از تابعین آن را روایت کردهاند. صحابهای همچون: علی(ع)، ابوذر، جابر بن عبدالله انصاری، زید بن ارقم، ابو سعید خُدری و زید بن ثابت[۱۰]. علمای اهل سنت معترفاند این حدیث را بیست تن از اصحاب پیامبر(ص) نقل کردهاند[۱۱]. مرحوم قاضی نور اللّه آن را از ۷۴ راوی اهل سنت نقل کرده است و در منابع گوناگون به اسناد و راویان آن اشاره شده است[۱۲]. شکی نیست دست کم دویست تن از اکابر علمای مذاهب مختلف اسلامی، حدیث ثقلین را روایت کردهاند[۱۳].[۱۴]
حدیث ثقلین در معارف و عقاید ۵
شیعه و سنی در منابع معتبر به صورت متواتر از پیامبر اکرم(ص) نقل کردهاند که آن حضرت به صورت مکرر و در مواضع متعدد و با الفاظ گوناگون فرمودهاند: من از بین شما میروم و دو چیز گرانبها از خود به جای میگذارم یکی کتاب خدا و دیگری عترتم را و مادامی که به هر دو چنگ زنید هرگز گمراه نمیشوید. برای رعایت اختصار به دو نقل از نقلهای این حدیث متواتر و معتبر و مورد قبول فریقین اشاره میکنیم: مسلم نیشابوری (م ۲۶۱) مسندا از زید بن ارقم نقل میکند که روزی رسول خدا(ص) کنار برکه آبی به نام خم خطبهای ایراد فرمود و بعد از حمد و ثنای خداوند و پند و اندرز و تذکر فرمود: «أَلَا أَيُّهَا النَّاسُ فَإِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ يُوشِكُ أَنْ يَأْتِيَنِي رَسُولُ رَبِّي فَأُجِيبَ وَ أَنَا تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ أَوَّلُهُمَا كِتَابُ اللَّهِ فِيهِ الْهُدَى وَ النُّورُ فَخُذُوا بِكِتَابِ اللَّهِ وَ اسْتَمْسِكُوا بِهِ» ای مردم همانا من بشری هستم که نزدیک است فرشته مرگ بر من وارد شده و دعوت حق را اجابت نمایم من در میان شما دو چیز گران بها میگذارم اول آن دو کتاب خدا که در آن هدایت و نور است. کتاب خدا را گرفته و به آن تمسک کنید. سپس سفارش اکید نسبت به کتاب خدا فرمود و مردم را به عمل به آن تشویق کرد آنگاه فرمود: «أُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ فِي أَهْلِ بَيْتِي »[۱۵].
احمد حنبل (۲۴۱) به سند خود از ابو سعید خُدرِیِّ نقل میکند که پیامبر(ص) فرمود: «إِنِّي أَوْشَكَ أَنْ أُدْعَى فَأُجِيبَ وَ إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمْ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ َّوَ عِتْرَتِي كِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِي أَهْلُ بَيْتِي وَ إِنَّ اللَّطِيفَ الْخَبِيرَ أَخْبَرَنِي أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا بِمَا ذَا تَخْلُفُونِّي فِيهِمَا»[۱۶]. ثقلین از "ثَقَل" به معنای زاد و توشه و یا از "ثِقْل" به معنای چیز سنگین است[۱۷]. وجه تسمیه قرآن و عترت به ثقلین این است که ثقل به هر چیز نفیسی گفته میشود و قرآن و عترت از این قبیل است چه اینکه هرکدام از این دو معدن دانشها و اسرار و حکمتهای الهی و احکام شرعی است و به همین خاطر پیامبر به پیروی و تمسک و یادگیری از آنها سفارش و تاکید فرموده است و یا چون تمسک به این دو و عمل کردن و رعایت حقوق قرآن و اهل بیت سخت و سنگین و مشکل است، "ثقلین" نامیده شدهاند[۱۸][۱۹].
اعتبار حدیث ثقلین
حدیث ثقلین نزد شیعه و سنی از جایگاه والایی برخوردار بوده و از احادیث متواتر نزد فریقین است بعضی از نویسندگان در اثبات تواتر این حدیث آثار ارزشمندی به رشته تحریر درآوردهاند[۲۰]. به گفته ابن حجر مکی حدیث تمسک به ثقلین از بیش از بیست صحابی نقل شده است. مکان و زمان صدور این حدیث از نبی اکرم(ص) متفاوت ذکر شده است: روز عرفه در حجه الوداع، در مدینه و در حال بیماری رسول الله(ص) در حالی که حجره پیامبر از اصحاب پر بود، و در غدیر خم، و در بازگشت از سفر طائف، تمام اینها درست است و منافاتی با هم ندارد زیرا به خاطر اهتمام بسیار زیاد پیامبر به قرآن و عترت و اهتمامی که به تفهیم اهمیت موضوع به مردم از خود نشان میدادند در موارد متعدد و به مناسبتهای گوناگون این حدیث را تکرار فرمودهاند.[۲۱]
در سخنان دانشمندان حدیث شناس اهل سنت تصریح به صحت حدیث ثقلین دیده میشود برای نمونه حاکم نیشابوری در المستدرک علی الصحیحین[۲۲]، ابن حجر مکی در الصواعق[۲۳]، نور الدین هیثمی در مجمع الزوائد[۲۴]، به صحت این حدیث صریحا اعتراف کردهاند[۲۵].
نقل کتاب الله و سنتی
برخی گمان کردهاند سفارش پیامبر اسلام(ص) به قرآن و سنت است نه قرآن و عترت، دست آویز آنان برای این پندار نقلی است که به جای کلمه "و عترتی" کلمه "و سنتی" را قرار دادهاند و لذا از احادیث ثقلین به "الاعتصام بالکتاب و السنه" تعبیر شده است.[۲۶]
پاسخ: اولاً نقل کتاب الله و عترتی نزد شیعه و سنی متواتر و صحیح است و در مقابل این حدیث متواتر جایی برای مطرح شدن خبر واحد نیست. علاوه بر اینکه اصلاً این نقل از نظر سند معتبر نیست زیرا افرادی که این نقل را در کتابهای خود آوردهاند یا مانند مالک بن انس در الموطا و ابن هشام در سیره، برای آن سند ذکر نکردهاند[۲۷] و یا اگر سند را ذکر کرده باشند، رجال سند آنان در نزد عالمان رجالی اهل سنت تضعیف شدهاند. ثانیاً نقل کتاب الله وسنتی از نظر دلالت نیز قابل قبول نیست زیرا ارجاع امت به سنت پیامبر با توجه به این که همه سنت یک جا مدون و قابل دسترسی نبوده، تکلیف بما لا یطاق است و از پیامبر رحمت و هادی امت چنین دستوری صادر نمیگردد.[۲۸][۲۹].
دلالت حدیث ثقلین
حدیث ثقلین مشتمل بر پیامها و رهنمودهایی در مورد عترت پیامبر(ص) است از جمله مرجعیت علمی و اعلمیت و دوام و بقاء و عصمت آنان[۳۰] در این درس به دلالت حدیث بر عصمت میپردازیم[۳۱].
عصمت عترت
همراه قرار دادن اهل بیت(ع) و حکم به جدا نشدن اهل بیت از قرآن کریم تعبیر دیگری از عصمت عترت است زیرا هرگونه مخالفت آنان با قرآن هرچند از روی خطا و اشتباه، افتراق و جدایی از قرآن محسوب میشود و حال آنکه فرمود «أَنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ» در این حدیث با صراحت عترت را همتا و قرین با قرآن کریم دانستهاند و با توجه به این نکته که خطا و باطل در قرآن راه ندارد ﴿وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ * لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ﴾[۳۲]. اگر عترت مبرا از خطا نباشد این اقتران نادرست خواهد شد؛ بنابراین عترت باید از اشتباه مصون باشد. دستور به تمسک و پیروی مطلق و بدون قید و شرط و انحصار سبب نجات از گمراهی در پیروی و چنگ زدن به این دو با هم، دلیل است بر عصمت و بری بودن از خطا و لغزش[۳۳].
معنای عترت
بنابر نظر اهل لغت و شارحان حدیث، مراد از عترت؛ اهل بیت و اخص اقارب پیامبر(ص) است، ابن اثیر مینویسد: عتر، فیه: خلفت فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی. عتره الرجل: أخص أقاربه [۳۴][۳۵].
علاوه بر آنچه از اهل لغت وشراح حدیث نقل شد در روایات نیز کلمه عترت معنا شده است: امام صادق(ع) از پدرانش روایت کند که از علی(ع) در معنی این کلام رسول خدا(ص) که «إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي» "من دو شیء نفیس در میان شما نهادم کتاب خدا و عترتم" پرسیدند که «مِنَ الْعِتْرَةِ» عترت چه کسانی هستند؟ فرمود: من و حسن و حسین و ائمه نهگانه که از فرزندان حسین هستند و نهمین آنها مهدی و قائم آنهاست از کتاب خدا جدا نشوند و کتاب خدا نیز از آنها جدا نشود تا آنکه بر رسول خدا(ص) در حوض کوثر در آیند[۳۶]. مأمون عباسی در مجلسی که دانشمندان عراق و خراسان را در آن گرد آمده بودند از امام رضا(ع) سوال کرد: «مَنِ الْعِتْرَةُ الطَّاهِرَةُ؟» امام(ع) در پاسخ فرمودند: «الَّذِينَ وَصَفَهُمُ اللَّهُ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا﴾[۳۷] وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي أَلَا وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَانْظُرُوا كَيْفَ تَخْلُفُونَ فِيهِمَا أَيُّهَا النَّاسُ لَا تُعَلِّمُوهُمْ فَإِنَّهُمْ أَعْلَمُ مِنْكُمْ »[۳۸][۳۹].
سفارش به اعطای حقوق
برخی گفتهاند در حدیث ثقلین وصیت و سفارش پیامبر اکرم(ص) در باره اهل بیت خود درباره اعطای حقوق و ظلم نکردن به آنها است و سخنی از فرمان برداری از آنها در میان نیست[۴۰]. پاسخ: اوّلاً "تمسک به عترت" که در نقلهای گوناگون حدیث ثقلین آمده است[۴۱] چیزی غیر از پیروی و فرمانبرداری از اهل بیت نیست و عباراتی نظیر: «إِنِّي تَارِكٌ مَا إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي» که البانی هم در سلسله صحیحه به صحت آن اقرار و اعتراف دارد[۴۲]، لزوم فرمانبرداری و اطاعت از عترت و اهل بیت را میرساند زیرا "اخذ" چیزی غیر از اطاعت و پیروی دستورات نیست.
و ثانیا اقتران عترت با قرآن کریم[۴۳] برای دلالت بر اطاعت از عترت کافی است زیرا چنانکه ظلم به قرآن کریم عبارت است از نافرمانی دستورات و تعالیم آن، یکی از مصادیق بارز ظلم به عترت(ع) هم نافرمانی از دستورات آنان است و چه ظلمی بدتر از زیرپا گذاشتن دستورات قرآن و اهل بیت که همان تعالیم قرآن کریم است[۴۴].
استناد به حدیث ثقلین
در سخنان اهل بیت(ع) به حدیث ثقلین احتجاج و استناد شده است و علاوه بر آنچه در معنای عترت گفتیم برای نمونه به یک مورد دیگر اشاره میشود: قندوزی حنفی درکتاب ینابیع از طریق عروه از فاطمه زهرا(س) نقل میکند: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) فِي مَرَضِهِ الَّذِي قُبِضَ فِيهِ يَقُولُ وَ قَدِ امْتَلَأَتِ الْحُجْرَةُ مِنْ أَصْحَابِهِ أَيُّهَا النَّاسُ يُوشِكُ أَنْ أُقْبَضَ قَبْضاً سَرِيعاً فَيُنْطَلَقَ بِي وَ قَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمُ الْقَوْلَ مَعْذِرَةً إِلَيْكُمْ أَلَا إِنِّي مُخَلِّفٌ فِيكُمْ كِتَابَ رَبِّي عَزَّ وَ جَلَّ وَ عِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِ عَلِيٍّ(ع) فَرَفَعَهَا فَقَالَ هَذَا عَلِيٌّ مَعَ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ ُ مَعَ عَلِيٍّ لَا يَفْتَرِقَانِ حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکُمْ مَا ذَا تَخْلُفُونّی فِیهِهَا»[۴۵] شنیدم از رسول خدا(ص) در مرض موت در حجره خود که مملو از جمعیت بود، فرمود: ای مردم نزدیک است مرا به زودی و به سرعت قبض کنند و برای رفع عذر شما نزد خدا من گفتارم را برای شما تقدیم میکنم: آگاه باشید که من در میان شما دو جانشین از خود میگذارم، کتاب پروردگارم و عترتم که اهل بیت منند و سپس دست علی را گرفت و بلند کرد و گفت: این علی با قرآن است و قرآن با علی است و این دو تا از هم جدا نمیشوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد شوند. پس بپرسم از شما درباره آنچه که بعد از من با آن دو کردید[۴۶].
پرسشهای وابسته
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.
- ↑ قاموس المحیط.
- ↑ معانی الاخبار، ص ۹۰؛ امالی صدوق، ص ۵۰۰.
- ↑ من در میان شما چیزی به یادگار مینهم که پس از من تا وقتی بدان چنگ زنید، هرگز گم راه نگردید. یکی از آن دو، بزرگتر از دیگری است: کتاب خدا، که ریسمانی کشیده شده از آسمان به زمین است، و عترتم، اهل بیتم. هرگز این دو از هم جدا نشوند تا در کنار حوض کوثر بر من وارد آیند. پس بنگرید در نبودنِ من، چگونه با آن دو رفتار میکنید؛ سنن الترمذی، ج ۵، ص ۶۶۳، ح ۳۷۸۸؛ دانشنامۀ میزان الحکمة، ج ۶، ص ۲۰۳ ـ ۲۶۲.
- ↑ ر.ک: محمدی ریشهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۱۱۰.
- ↑ ر.ک:فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۰۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵.
- ↑ اهل البیت فی الکتاب و السّنه، ص ۱۲۰؛ بشارة المصطفی، ص ۲۹؛ کمالی دزفولی، عترت، ثقل کبیر.
- ↑ اعیان الشیعة، ج۱، ص۳۷۰ ـ ۳۱۰.
- ↑ فضائل الخمسة، ج۲، ص۶۱.
- ↑ الصواعق المحرقة، ۲۲۸؛ فیض القدیر، ج۳، ص۱۵.
- ↑ احقاق الحق، ج ۸ ص ۳۰۸؛ الغدیر، ج ۱ ص ۳۲، ص ۲۹۴؛ نفحات الأزهار (خلاصۀ عبقات) ج ۲،۱، ۳؛ شیعهشناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱ ص ۸۳؛ اثبات الهداة، ج ۳ ص ۹۱، ۱۹۵.
- ↑ حدیث ثقلین، ۹.
- ↑ ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۲۰۸؛ فرهنگ شیعه، ص ۲۲۵؛
- ↑ صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۳.
- ↑ مسند احمد، ج ۳، ص ۱۴ و ۱۷ و ۵۹ و، ج ۵، ص ۱۸۲.
- ↑ مجمع البحرین: «و فی حدیث النبی(ص) "إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی "قیل سمیا بذلک لأن العمل بهما ثقیل. وقیل من الثقل بالتحریک: متاع المسافر. و الثقل الأکبر یراد به الکتاب. و الثقل الأصغر: العترة(ع) ».
- ↑ ر.ک: الصواعق المحرقه، ج ۲، ص ۴۴۲.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص .
- ↑ ر.ک: عبقات الانوار، مجلدات ۱۸ و ۱۹ ونیز حدیث الثقلین وتواتره نوشته شیخ قوام الدین وشنوهای وحدیث الثقلین وتواتره نوشته سید علی میلانی.
- ↑ الصواعق، ج ۲، ص ۴۴۰ و نیز ر.ک: گزیده اهل بیت(ع) در قرآن و حدیث، ص ۱۰۸.
- ↑ المستدرک، ج ۳، ص ۱۰۹: هذا حدیث صحیح علی شرط الشیخین.
- ↑ الصواعق المحرقه، ج ۲، ص ۴۲۸.
- ↑ مجمع الزوائد، ج ۹، ص ۱۶۳.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص .
- ↑ ر.ک: کنزالعمال، ج ۱، ص ۱۷۲.
- ↑ ر.ک: الموطاء، ج ۲، ص ۸۹۹: «وَ حَدَّثَنِی عَنْ مَالِکٍ أَنَّهُ بَلَغَهُ أَنَّ رَسُولَ اللهِ(ص) قَالَ: تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا مَا تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا: كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةَ نَبِيِّهِ» و در سیره ابن هشام، ج ۴، ص ۱۰۲۳ از ابن اسحاق از رسول خدا(ص) مرسلا «وَ قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ َمَا إِنْ اعْتَصَمْتُمْ بِهِ ْ فَلَنْ تَضِلُّوا أَبَداً كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةَ نَبِيِّهِ»
- ↑ ر.ک: معارف دین، ج۲، ص ۱۱۷ و امامشناسی، ج ۲، ص ۳۴۸.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص .
- ↑ برای تفصیل هر یک از پیامهای حدیث ثقلین ر.ک: لمحات فی الکتاب و الحدیث و المذهب، ج۲، ص ۴۲۷.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص .
- ↑ «و به راستی آن کتابی است ارجمند * در حال و آینده آن، باطل راه ندارد، فرو فرستاده (خداوند) فرزانه ستودهای است» سوره فصلت، آیه ۴۱-۴۲.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص .
- ↑ النهایه فی غریب الحدیث، ج ۳، ص ۱۷۷ و روح المعانی، ج ۱۱، ص۱۹۷.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص
- ↑ کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۴۰.
- ↑ «جز این نیست که خداوند میخواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
- ↑ عیون أخبار الرضا(ع)، ج۱، ص۲۲۹.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص
- ↑ ر.ک: منهاج السنة النبویه، ج ۴، ص ۲۴۰. و هو لم یأمر باتباع العترة لکن قال اذکرکم الله اهل بیتی و تذکیر الامة بهم یقتضی ان یذکروا ما تقدم الأمر قبل ذلک من أعطائهم حقوقهم و الامتناع من ظلمهم.
- ↑ رجوع شود به حدیث الثقلین وتواتره نوشته قوام الدین وشنوهای و حدیث الثقلین و تواتره نوشته سید علی حسینی میلانی.
- ↑ سلسله صحیحة، ج ۴، ص ۳۵۵.
- ↑ این اقتران مورد قبول و اذعان همه از جمله ابن تیمیه قرار گرفته است رجوع شود به منهاج السنه، ج۴، ص۲۴۰.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص
- ↑ ینابیع الموده، ج ۱، ص ۱۲۴.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ص