عصمت اولو الامر

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱ مهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۳۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عصمت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

چیستی عصمت اهل بیت

چرایی عصمت اهل بیت

شبهه تضاد میان ختم نبوت و عصمت اهل بیت(ع)

پاسخ به شبهه

  • در پاسخ به این اشکال از ادلۀ عقلی و نقلی استفاده شده است:
  1. ادلۀ عقلی:
    1. لازمۀ عصمت پیامبران، نفی عصمت از دیگران نیست: عصمت از صفات لازم نبوت و انبیا به شمار می‌آید و به تعبیری لازمۀ مقام انبیا است، اما به معنای سلب صفت مزبور در دیگران و ادعای انحصار آن در پیامبران نیست.
    2. ضرورت وجود معصوم بعد از پیامبر: ضرورت بعثت انبیا مقتضی ضرورت عصمت امام نیز است. به این بیان که خداوند برای راهنمای بشر از باب لطف و حکمت باید هادیانی از جنس انسان اما معصوم را به سمت مردم روانه کند و اگر این ارسال معصومانه از جانب خداوند انجام نگیرد موجب می‌‌شود ابلاغ پیام با خطا و اشتباه مواجه شود و این خلاف غرض یعنی هدایت انسان‌ها به وسیله ابلاغ پیام الهی است. چنین خلافی را می‌‌توان بعد از ختم نبوت پیامبر هم مشاهده کرد و آن در صورتی است که بعد از پیامبران هیچ معصومی وجود نداشته باشد که آیین الهی را تفسیر و شرح کند، بنابراین همانطور که مسئولیت ابلاغ پیام الهی به دست معصومی به نام پیامبر است؛ تفسیر و شرح دین الهی هم توسط معصومی به نام امام محقق می‌‌شود[۱۰].
  2. ادله قرآنی:
    1. گوهر امامت مقتضی عصمت:امامت مقتضی عصمت است چراکه امامت به تعبیر قرآنی مافوق نبوت است چنانکه در آیۀ ﴿وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ[۱۱]، به صراحت برتری مقام امامت نسبت به نبوت مشاهده می‌‌شود. آیه بیانگر این مطلب است که اعطای مقام امامت توسط خداوند برای حضرت ابراهیم بعد از مقام نبوت و بعد از گذراندن امتحان الهی حاصل شد. آن حضرت با رسیدن به مقام امامت تقاضای اعطای آن به نسلش را می‌کند که با پاسخ منفی خداوند مواجه می‌شود و دلیل آن را خداوند صدور ظلم از نسل حضرت ابراهیم ذکر می‌کند، بنابراین معلوم می‌شود مقام امامت با هر گونه ظلم و گناه قابل جمع نیست و دارندۀ آن باید معصوم باشد.
    2. برخی از آیات قرآن مجید به صراحت بر طهارت و عصمت اهل بیت(ع) دلالت دارد. آیۀ ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۱۲] از آیات روشن در این موضوع است[۱۳].
  3. روایات نبوی:
    1. از روایات پیامبر اکرم(ص) که مشهور بوده و دلالت بر عصمت اهل بیت می‌‌کند، حدیث ثقلین است: «إِنِّی‏ قَدْ تَرَکْتُ‏ فِیکُمْ‏ مَا إِنْ‏ أَخَذْتُمْ‏ بِهِ‏ لَنْ‏ تَضِلُّوا بَعْدِی‏ الثَّقَلَیْنِ وَاحِدٌ مِنْهُمَا أَکْبَرُ مِنَ الْآخَرِ کِتَابُ اللَّهِ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ السَّمَاءِ إِلَی الْأَرْضِ وَ عِتْرَتِی أَهْلُ بَیْتِی أَلَا وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّی یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْض‏‏‏‏‏»[۱۴]. این حدیث به صورت متواتر از فریقین نقل شده است. در این روایت اهل بیت(ع) عِدل و همطراز قرآن قرار داده شده و تصریح شده که آن دو از هم جدا شدنی نیستند و برای هدایت باید به هر دو تمسک کرد، چراکه در این صورت هرگز ضلالت و گمراهی برای شخص وجود نخواهد داشت. روشن است اگر عترت، معصوم نباشند، هرگز نباید همطراز و عِدل قرآن شمرده و تأکید شود که تمسک به آن دو مصون از خطا ضلالت خواهد بود.
    2. همچنین در روایت دیگری فرمودند: «أَنَا وَ عَلِیٌ‏ وَ الْحَسَنُ‏ وَ الْحُسَیْنُ‏ وَ تِسْعَةٌ مِنْ‏ وُلْدِ الْحُسَیْنِ‏ مُطَهَّرُونَ‏ مَعْصُومُون»[۱۵].[۱۶]
  4. روایات ائمه(ع):
    1. در روایتی امام علی محدودۀ عصمت را فراتر از پیامبر(ص) تفسیر می‌‌کند و معتقد است عصمت شامل "أولی الأمر" هم می‌‌شود: «فقط می‌‏بایست از خداوند و پیغمبرش و جانشینان او اطاعت کرد... و اینکه فقط به اطاعت جانشینان پیغمبر امر فرموده است برای این است که آنان نیز معصومند و پاک و امر به گناه نمی‌کنند»[۱۷]. حضرت در جایی دیگر در مورد صفات اهل بیت(ع) فرمودند «خدای تبارک و تعالی ما را پاکیزه نمود و ما را بر خلقش گواه ساخت و در زمینش حجت نهاد و ما را همراه قرآن و قرآن را همراه ما قرار داد، نه ما از آن جدا شویم و نه او از ما جدا خواهد شد»[۱۸].
    2. امام کاظم(ع) به نقل از امام سجاد(ع) یکی از مؤلفه‌های امامت و امام را عصمت ذکر کرده و می‌‌فرماید: «امام از ما اهل بیت باید معصوم باشد و عصمت در ظاهر وجود کسی نیست که مشخص شود به همین دلیل، امام باید از طریق نص مشخص شود»[۱۹].
    3. همچنین در دعاهایی که از ائمه(ع) به دست ما رسیده به عصمت ایشان اشاره شده است چنانکه در زیارت جامعه کبیره آمده است: «عَصَمَکُمُ اللَّهُ مِنَ الزَّلَلِ وَ آمَنَکُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ طَهَّرَکُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ أَذْهَبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَکُمْ تَطْهِیراً»[۲۰].[۲۱]

دلایل عصمت اهل بیت

منابع

منبع‌شناسی جامع مقام معصوم


پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. «الْإِمَامُ‏ مِنَّا لَا یَکُونُ‏ إِلَّا مَعْصُوماً»؛ بحارالأنوار، ج۲۵، ص۱۹۴.
  2. ر.ک: عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.
  3. «إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِطَاعَةِ الرَّسُولِ لِأَنَّهُ مَعْصُومٌ مُطَهَّرٌ لَا یَأْمُرُ بِمَعْصِیَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِهِ»؛ خصال، ج۱، ص۱۳۰.
  4. ر.ک: عبدالحسین خسروپناه، کلام نوین اسلامی، ج۲، ص ۳۵۹ - ۳۶۲.
  5. ر.ک: قربانی، علی، امامت‌پژوهی، ص۱۵۶.
  6. ر.ک: خاتمی، سید احمد، در آستان امامان معصوم، ص۱۴۶.
  7. ر.ک: قربانی، علی، امامت‌پژوهی، ص۱۶۲.
  8. پاسخ عبدالکریم سروش به بهمن‌پور، سایت سروش و نیز آینه اندیشه، شماره۲، ص۸۴؛ محسن کدیور، «قرائت فراموش شده» مجله مدرسه، شماره۳، اردیبهشت۸۵،ص۹۶.
  9. ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۱۴۶ ـ ۱۵۶.
  10. ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۱۴۶ ـ ۱۵۶.
  11. «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پيمان من به ظالمان نمى‏ رسد.» سوره بقره، آیه ۱۲۴.
  12. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گردان» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  13. ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۱۴۶ ـ ۱۵۶.
  14. مسند احمد، ج۳، ص۵۹.
  15. بحارالانوار، ج۲۵ ص ۲۰۱، ینابیع الموده، ج۲ ص۳۶.
  16. ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۱۴۶ – ۱۵۶.
  17. «إِنَّمَا الطَّاعَةُ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِوُلَاةِ الْأَمْرِ... وَ إِنَّمَا أَمَرَ بِطَاعَةِ أُولِی الْأَمْرِ لِأَنَّهُمْ مَعْصُومُونَ مُطَهَّرُونَ لَا یَأْمُرُونَ بِمَعْصِیَتِه»؛‏‏‏‏‏‏‏‏‏ الخصال، ج ۱، ص ۶۶.
  18. «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی طَهَّرَنَا وَ عَصَمَنَا وَ جَعَلَنَا شُهَدَاءَ عَلَی خَلْقِهِ وَ حُجَّتَهُ فِی أَرْضِهِ وَ جَعَلَنَا مَعَ الْقُرْآنِ - وَ جعل الْقُرْآنَ مَعَنَا لَا نُفَارِقُهُ وَ لَا یُفَارِقُنَا‏‏‏‏‏‏‏‏‏»؛ کافی، ج۱، ص۱۹۱.
  19. «الْإِمَامُ‏ مِنَّا لَا یَکُونُ‏ إِلَّا مَعْصُوماً وَ لَیْسَتِ‏ الْعِصْمَةُ فِی‏ ظَاهِرِ الْخِلْقَةِ فَیُعْرَفَ‏ بِهَا وَ لِذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا مَنْصُوصاً»؛‏ معانی الأخبار، باب العصمة، ص ۳۱۲.
  20. من لایحضره الفقیه، ج ۱، ۶۰۹.
  21. ر.ک: قدردان قراملکی، محمد حسن، امامت، ص۱۴۶ ـ ۱۵۶.