شفاعت در حدیث

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۴۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث شفاعت است. "شفاعت " از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مدارک عامّه

در نصوص عامّه، اصل مقام شفاعت برای اولیاء الهی(ع) امری مسلّم است. در برخی مدارک آنان، این مقام برای همه پیامبران(ع) بیان شده است. «وَأخرج ابْن جرير وَابْن أبي حَاتِم وَالطَّبَرَانِيّ وَابْن مرْدَوَيْه عَن ابْن مَسْعُود رَضِي الله عَنهُ قَالَ: يَأْذَن الله تَعَالَى فِي الشَّفَاعَة فَيقوم روح الْقُدس جِبْرِيل(ع) ثمَّ يقوم إِبْرَاهِيم خَلِيل الله عَلَيْهِ الصَّلَاة وَالسَّلَام ثمَّ يقوم عِيسَى أَو مُوسَى عَلَيْهِمَا السَّلَام ثمَّ يقوم نَبِيكُم(ص) وَاقِفًا ليشفع لَا يشفع أحد بعده أَكثر مِمَّا شفع وَهُوَ الْمقَام الْمَحْمُود الَّذِي قَالَ الله ﴿عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا[۱]»[۲]

در نصوص عامّه، در ذیل آیه ﴿وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا[۳]، «مقام محمود» را مقام شفاعت رسول اکرم(ص) درباره امت خود بیان کرده‌اند.

«أخرج أحمد والترمذی.. والبیهقی فی الدلایل عن أبی هریرة رضی الله عنه عن النبی(ص) فی قوله ﴿عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا، سئل عنه قال: هو المقام الذی أشفع فیه لأمتی»[۴]

طبق بیان مدارک عامه، توسعه شفاعت برای رسول خدا(ص) به حدی است که به واسطه شفاعت حضرتش، احدی از امت اسلام که ذره‌ای ایمان در قلبشان باشد در جهنم باقی نمی‌ماند.

«قال رسول الله(ص):...ثم تحلّ الشفاعة فینفعون، و یخرج من النار من قال لا إله إلا الله ممّن فی قلبه وزن شعیرة من خیر»[۵][۶].

در مباحث عقلی اشاره شد که شفاعت ذومراتب است و اولین شفیع کسی است که در مقام محمود است. این مقام اختصاص به اولیاء معصوم الهی(ع) دارد و سایر شفعاء در سایه این مقام شفاعت می‌نمایند. به این مطلب در نصوص عامه با بیان‌های گوناگون اشاره شده است.

«قال رسول(ص): أنا سید ولد آدم یوم القیامة و لا فخر و بیدی لواء الحمد ولا فخر و ما من نبی یومئذ آدم فمن سواه إلا تحت لوائی و أنا أوّل من تنشقّ الأرض عنه ولا فخر؛ فیفزع الناس ثلاث فزعات، فیأتون آدم، فیقولون: أنت أبونا آدم فاشفع لنا إلی ربک، فیقول: إنی أذنبتُ ذنبا أهبطت منه إلی الأرض ولکن ائتوا نوحا، فیأتون نوحا، فیقول: إنی دعوت علی أهل الأرض دعوةً فأهلکوا. ولکن اذهبوا إلی إبراهیم. فیأتون إبراهیم فیقول: ائتوا موسی، فیأتون موسی، فیقول: إنی قد قتلت نفساً، ولکن ائتوا عیسی، فیأتون عیسی، فیقول: إنی عبدت من دون الله. ولکن ائتوا محمدا. قال: فیأتوننی فانطلق معهم فآخذ بحلقة باب الجنة فأقعقعها فیقال: من هذا؟ فیقال: محمد فیفتحون لی، و یقولون: مرحبا. فأخرّ ساجدا. فیلهمنی الله من الثناء والحمد والمجد. فیقال: ارفع رأسک و سل تعط، واشفع تشفع. وقل یسمع لقولک. و هو المقام المحمود الذی قال الله: ﴿عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا»[۷].

درباره شفاعت اهل بیت(ع)، در نصوص عامّه اشارات مختصری وجود دارد. از جمله روایت زیر تلویحاً به این مطلب اشاره کرده است: «أخرج ابن المنذر و ابن مردویه و أبو نعیم فی الحلیة من طریق حرب بن شریح رضی الله عنه قال: قلت لأبی جعفر محمد بن علی(ع): أرأیت هذه الشفاعة التی یتحدث بها أهل العراق؟ أحقّ هی؟ قال: إی والله: حدّثنی عمّی محمد بن الحنفیة عن علی أن رسول الله صلی الله علیه وسلم قال: أشفع لأمتی حتی ینادینی ربّی، أرضیت یا محمد؟ فأقول: نعم رب رضیت. ثم أقبل علیّ فقال: إنکم معشر أهل العراق تقولون: إن أرجی آیة فی کتاب الله ﴿يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا[۸].قلت: إنا لنقول ذلک. قال: ولکنّا أهل البیت تقول: إن أرجی آیة فی کتاب الله ﴿وَلَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضَى[۹] و هی الشفاعة»[۱۰].

در مدارک عامّه از گروه‌های دیگری مثل قرآن، اعمال عبادی مثل روزه، علماء و شهداء نام برده شده که در قیامت از مردم شفاعت می‌کنند. «قال رسول الله: الصیام و القرآن یشفعان للعبد یوم القیامة: یقول الصیام: أی ربّ، منعته الطعام و الشهوات بالنهار. فشفعنی فیه. و یقول القرآن منعته النوم باللیل، فشفعنی فیه. قال(ص) فیشفّعان»[۱۱]. «قال رسول الله(ص): یشفع یوم القیامة ثلاثة: الأنبیاء ثم العلماء ثم الشهداء»[۱۲].

خلاصه آنکه بنا بر نصوص عامّه، گستره پوشش شفاعت به حدی است که یک نفر، حتی اگر نبی یا شهید هم نباشد، می‌تواند برای گروه کثیری، حتی اگر عده آنها از قبایل بزرگ عرب هم بیشتر باشد، شفاعت کند. «قال رسول الله(ص): لیدخلن الجنة بشفاعة رجل لیس بنبی مثل الحیین أو احد الحیین ربیعة و مضر»[۱۳].[۱۴]

مدارک شیعه

در مدارک شیعه درباره مقام شفاعت رسول اکرم(ص) و اهل بیت(ع) روایات فراوانی موجود است[۱۵] که پرداختن به همه آنها بحثی مستقل را می‌طلبد. آنچه در اینجا مهم است، سیر روایی است که طی استدلال بدان اشاره شد.

  1. مقام شفاعت عامّ برای رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع)، همان مقام محمود است؛ که همه خلایق ثناگو و محتاج این مقامند. «عَنْ جَابِرِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى‏ ﴿عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا قَالَ يُجْلِسُهُ‏ عَلَى‏ الْعَرْشِ‏ مَعَهُ‏»[۱۶]. توضیح: استقرار رسول خدا(ص) در روز قیامت در عرش، اشاره به علوّ مقام حضرتش نسبت به خلایق دارد.
  2. بنا بر مراتبی که طی بحث شفاعت اشاره شد، مقام شفاعت رسول خدا(ص) در قیامت چنان رفیع است که هریک از انبیاء(ع) نیز در درجه اول با اذن الهی و سپس اذن رسول خدا(ص) و سپس اهل بیت(ع) شفاعت می‌نمایند. «عن أبی عبد الله(ع) قال: ﴿لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ. قال: لا یشفع أحد من أنبیاء الله و رسله یوم القیامة حتی یأذن الله له إلا رسول الله. فإن الله قد أذن له فی الشفاعة من قبل یوم القیامة والشفاعة له و للأئمة من ولده. ثم بعد ذلک للأنبیاء صلوات الله علیهم و علی محمد و اله»[۱۷].
  3. شفاعت رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع) از امور مسلّمی است که اگر کسی معتقد به آن نباشد، در قیامت مشمول شفاعت نمی‌گردد. «عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ(ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص)‏ مَنْ‏ لَمْ‏ يُؤْمِنْ‏ بِحَوْضِي‏ فَلَا أَوْرَدَهُ اللَّهُ حَوْضِي وَ مَنْ لَمْ يُؤْمِنْ بِشَفَاعَتِي فَلَا أَنَالَهُ اللَّهُ شَفَاعَتِي ثُمَّ قَالَ صإِنَّمَا شَفَاعَتِي لِأَهْلِ الْكَبَائِرِ مِنْ أُمَّتِي فَأَمَّا الْمُحْسِنُونَ فَمَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ»[۱۸]. «قَالَ الصَّادِقُ(ع)‏ مَنْ أَنْكَرَ ثَلَاثَةَ أَشْيَاءَ فَلَيْسَ مِنْ شِيعَتِنَا الْمِعْرَاجَ وَ الْمُسَاءَلَةَ فِي‏ الْقَبْرِ وَ الشَّفَاعَةَ»[۱۹].
  4. شفاعت شامل افرادی می‌گردد که اهل ولایتند و دین آنها مقبول درگاه الهی است. به بیانی که در ضمن استدلال گذشت، شفیعان برای کسانی شفاعت می‌کنند که خداوند راضی به شفاعت در مورد آنها است. «قَالَ الْحُسَيْنُ بْنُ خَالِدٍ فَقُلْتُ لِلرِّضَا(ع) يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَا مَعْنَى قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى[۲۰] ‏ قَالَ لَا يَشْفَعُونَ‏ إِلَّا لِمَنِ‏ ارْتَضَى‏ اللَّهُ‏ دِينَهُ‏»[۲۱]. «حُمْرَانُ بْنُ أَعْيَنَ قَالَ الصَّادِقُ(ع) وَ اللَّهِ لَنَشْفَعَنَّ لِشِيعَتِنَا وَ اللَّهِ لَنَشْفَعَنَّ لِشِيعَتِنَا وَ اللَّهِ لَنَشْفَعَنَّ لِشِيعَتِنَا حَتَّى‏ يَقُولَ‏ النَّاسُ‏ ﴿فَمَا لَنَا مِنْ شَافِعِينَ * وَلَا صَدِيقٍ حَمِيمٍ[۲۲]»[۲۳]. «عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)‏ فِي قَوْلِهِ‏ ﴿لَا يَمْلِكُونَ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا[۲۴] قَالَ لَا يَشْفَعُ وَ لَا يُشَفَّعُ لَهُمْ وَ لَا يَشْفَعُونَ‏ ﴿إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمَنِ عَهْدًا[۲۵] إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ بِوَلَايَةِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ فَهُوَ الْعَهْدُ عِنْدَ اللَّهِ‏»[۲۶].[۲۷]

نکات تکمیلی

  1. شفیع در یک معنای جامع، واسطه هدایت است. هرچند رسول اکرم(ص) شفیع کل است، ولی بنا بر آیه شهادت، امام زمان هرکس شفیع او در قیامت خواهد بود. «الْبَطَلِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: قُلْتُ‏ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع)- ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ[۲۸] قَالَ إِمَامِهِمُ‏ الَّذِي‏ بَيْنَ‏ أَظْهُرِهِمْ‏ وَ هُوَ قَائِمُ أَهْلِ زَمَانِهِ‏»[۲۹].
  2. اشاره شد که شفاعت، وساطت در فیض است. طبعاً کسی که در دنیا امامی نداشته باشد، شفیعی در هدایت ندارد و در نتیجه، در قیامت کور و حیران خواهد بود: ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَأُولَئِكَ يَقْرَءُونَ كِتَابَهُمْ وَلَا يُظْلَمُونَ فَتِيلًا * وَمَنْ كَانَ فِي هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِيلًا[۳۰]». «عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) مَنْ مَاتَ لَا يَعْرِفُ إِمَامَهُ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً قَالَ نَعَمْ قُلْتُ جَاهِلِيَّةً جَهْلَاءَ أَوْ جَاهِلِيَّةً لَا يَعْرِفُ‏ إِمَامَهُ‏ قَالَ جَاهِلِيَّةَ كُفْرٍ وَ نِفَاقٍ وَ ضَلَالٍ»[۳۱].
  3. شفیع اگر امام به حق باشد، امام مردم به سوی سعادت ابدی و بهشت است و اگر امام باطل باشد، شفیع پیروانش به سوی جهنم و عذاب ابدی است. «عن سعید بن جبیر عن ابن عباس فی قوله تعالی ﴿يَوْمَ نَدْعُو كُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ؛ قال(ع): إذا کان یوم القیامة، دعا الله عز وجل أئمة الهدی و مصابیح الدجی و أعلام التّقی أمیر المؤمنین و الحسن و الحسین: ثم یقال لهم: جوزوا الصراط أنتم وشیعتکم و ادخلوا الجنة بغیر حساب. ثم یدعوا ائمة الفسق و انّ واللّه یزید منهم، فیقال له: خذ بید شیعتک إلی النار بغیر حساب»[۳۲]. «عن أبی بصیر قال: سألت أبا عبد الله(ع) عن قول أمیر المؤمنین(ع): الإسلام بدأ غریبا و سیعود غریبا کما کان. فطوبی للغرباء.... فقال(ع): أما إنه سیدعی کل أناس بإمامهم أصحاب الشمس بالشمس و أصحاب القمر بالقمر و أصحاب النار بالنار و أصحاب الحجارة بالحجارة»[۳۳].[۳۴]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. «و پاره‌ای از شب را بدان (نماز شب) بیدار باش که (نمازی) افزون برای توست باشد که پروردگارت تو را به جایگاهی ستوده برانگیزد» سوره اسراء، آیه ۷۹.
  2. الدر المنثور فی التفسیر بالماثور (ط، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ ه.ق.)، ج۴، ص۱۹۸.
  3. «و پاره‌ای از شب را بدان (نماز شب) بیدار باش که (نمازی) افزون برای توست باشد که پروردگارت تو را به جایگاهی ستوده برانگیزد» سوره اسراء، آیه ۷۹.
  4. أنوار التنزیل و أسرار التأویل (تفسیر البیضاوی) (ط. دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۱۸ ه.ق.). ج۳، ص۲۶۴.
  5. ادامه روایت اشاره به آمدن خداوند به صحنه محشر دارد و اینکه مؤمنین به دنبال او راه می‌افتند و همگی به واسطه شفاعت از صراط عبور می‌کنند:«قال بسر، أمّا أبوهریرة فسمعته یقول: إذا کان یوم القیامة یجتمع الناس نادی مناد: لیلحق کل أناس بما کانوا یعبدون. فیقوم هذا إلی الحجر و هذا إلی الفرس وهذا إلی الخشبة؛ حتی یبقی الذین یعبدون الله، فیأتیهم الله: فإذا رأوه قاموا إلیه فیذهب بهم فیسلک بهم علی الصراط و فیه علیق. فعند ذلک یؤذن بالشفاعة فیمرّ الناس و النبیّون یقولون: اللهم سلّم سلّم». (جامع‌البیان فی تفسیر القرآن (تفسیر الطبری) (ط. دار المعرفة. ۱۴۱۲ ه.ق.)، ج۱۶، ص۸۵)
  6. جامع‌البیان فی تفسیر القرآن (تفسیر الطبری) (ط. دار المعرفة. ۱۴۱۲ ه.ق.)، ج۱۶، ص۸۵.
  7. الدر المنثور فی التفسیر بالماثور، ج۴، ص۱۹۸؛ الکشف و البیان المعروف تفسیر الثعلبی (ط. دار إحیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ ه.ق.)، ج۶، ص۱۲۴.
  8. «بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.
  9. «و زودا که پروردگارت به تو (اختیار میانجیگری) ببخشد و تو خرسند گردی» سوره ضحی، آیه ۵.
  10. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۶، ص۳۶۱؛ روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی (ط. دار الکتب العلمیة، منشورات محمد علی بیضون، ۱۴۱۵ ه.ق.)، ج۱۵، ص۳۷۹.
  11. مسند احمد (ط. مؤسسة الرسالة، ۱۴۱۶ ه.ق.)، ج۲، ص۱۷۴.
  12. سنن ابن ماجه (ط. دار الجیل، ۱۴۱۸ ه.ق.)، ج۵، ص۶۸۳: باب ذکر شفاعت، حدیث ۴۳۱۳.
  13. مسند أحمد، ج۵، ص۲۵۷.
  14. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ ص ۵۹۷.
  15. روایات درباره شفاعت و شافعان زیاد است. مرحوم مجلسی در بحارالأنوار (طبع جدید)، ج۸، صص ۲۹ - ۶۳ بیشتر آنها را نقل کرده.
  16. الإختصاص (ط. المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، ۱۴۱۳ ه.ق.)، النص، ص۱۸.
  17. تفسیر القمی (ط. دار الکتاب، ۱۴۰۴ ه.ق)، ج۲، ص۲۰۱.
  18. الأمالی (للصدوق) (ط. کتابچی، ۱۳۷۶ ه.ش.)، ص۷.
  19. بحار الأنوار، ج۶، ص۲۲۳، باب ۸ أحوال البرزخ و القبر.
  20. «آینده و گذشته آنان را می‌داند و (آنان) جز برای کسی که (خداوند) از او خرسند باشد میانجیگری نمی‌کنند و خود از بیم او هراسانند» سوره انبیاء، آیه ۲۸.
  21. الأمالی (للصدوق)، ص۷.
  22. «پس دیگر ما را نه میانجی‌هایی است؛ * و نه دوست پرمهری» سوره شعراء، آیه ۱۰۰.
  23. مناقب آل أبی طالب(ع) (لابن شهرآشوب) (ط، علامه. ۱۳۷۹ ه.ق.)، ج۲، ص۱۶۴.
  24. «اختیار میانجیگری ندارند جز آن کس که از (خداوند) بخشنده پیمانی گرفته باشد» سوره مریم، آیه ۸۷.
  25. «اختیار میانجیگری ندارند جز آن کس که از (خداوند) بخشنده پیمانی گرفته باشد» سوره مریم، آیه ۸۷.
  26. بحار الأنوار، ج۸، ص۳۶، باب ۲۱: الشفاعة.
  27. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ ص ۶۰۰.
  28. «روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم» سوره اسراء، آیه ۷۱.
  29. الکافی، ج۱، ص۴۵۱، ح۳.
  30. «روزی که هر دسته‌ای را با پیشوایشان فرا می‌خوانیم آنگاه کسانی که کارنامه‌شان را به دست راست آنان دهند، آن را می‌خوانند و به آنها سر مویی ستم نخواهد شد * و به راستی هر که در این جهان کور (دل) باشد همو در جهان واپسین (نیز) کور (دل) و گمراه‌تر خواهد بود» سوره اسراء، آیه ۷۱-۷۲.
  31. الکافی، ج۱، ص۳۷۷: باب من مات ولیس له إمام من أئمة الهدی و هو من الباب الأول.
  32. البرهان فی تفسیر القرآن (ط. موسسة البعثة، قسم الدراسات الإسلامیة. ۱۴۱۵ ه.ق.)، ج۳، ص۵۵۶.
  33. تفسیر العیاشی (ط. مکتبة العلمیة الاسلامیة. ۱۳۸۰ ه.ق.)، ج۲، ص۳۰۳.
  34. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ ص ۶۰۳.