بحیرای راهب

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۵ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۵۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

مدخل‌های وابسته به این بحث:

بحیرا راهب مسیحی بشارت دهنده به نبوت پیامبر است، عقیده و باور وی اعتقاد به وحدانیت خداوند بوده است و به کتاب‌های عهدین آشنا بوده و منکر الوهیت مسیح و تثلیث بیان شده است. بنابر گزارش‌ها، ‌کاروان بازرگانی قریش در سفری که رهسپار شام بود و پیامبر(ص) نیز همراه عمویش ابوطالب در این کاروان بوده در کنار دیر او توقف داشته‌اند و بحیرا بنابر آگاهی‌هایی که از طریق کتاب‌های آسمانی کسب کرده بود نشانه‌های پیامبر موعود را در حضرت دید و قریش را نسبت به‌اینکه پیامبر، سرور و رسول جهانیان است آگاه ساخت. در رابطه با واکنش ابوطالب در مورد سخنان بحیرا نقل‌های مختلف وجود دارد، یک نقل این است که از ادامه سفر منصرف شد و به مکه بازگشت، نقل دیگر این است که به سفر ادامه داد و حضرت را همراه ابوبکر و بلال به مکه فرستاد که این نقل دور از ذهن است.

مقدمه

برخی وی را راهب نصرانی[۱] و برخی او را از دانشمندان یهود[۲] دانسته‌اند. سفارش راهب به نگهداری رسول خدا(ص) از شر یهودیان، تأکیدی بر نصرانی بودن وی است.

نام او نزد نصارا «سَرجِس» یا جِرجِیس[۳] و از تیره «شِنّ» از قبیله عبد القیس است[۴].

او منتظر ظهور رسول خدا(ص) بود[۵]. مسعودی[۶] گوید: او رسول خدا(ص) را در نوجوانی (نه ـ سیزده سالگی) همراه ابوطالب در سفر به شام دید و به او سفارش کرد محمد را از یهودیان که از پیامبری او خبر دارند، حفظ کند. ابن قتیبه گوید: پیش از بعثت پیامبر، شنیده بودند ندا دهنده‌ای می‌‌گفت: بهترین مردم زمین سه کس‌اند: رئاب شِنِّی، بحیرای راهب و دیگری که هنوز نیامده؛ یعنی رسول خدا(ص) که مبعوث نشده است. سپس گفته است: هر یک از فرزندان رئاب که می‌مرد، همزادی بر قبر وی دیده می‌شد[۷].[۸]

نسب

بحیرا و بحیری واژه‌ای غیر عربی، از ریشۀ آرامی بخیره و به معنای منتخب و برگزیده است[۹]. نام اصلی او سرجس، سرجیس، جرجیس، جرجیوس[۱۰] بود. او را عالم[۱۱]و عابد[۱۲]و راهبی مسیحی از قبیله عبدالقیس[۱۳] دانسته‌اند. گروهی نیز او را از یهودیان منطقه تیما در شام شمرده‌اند[۱۴].

عقیده بحیرا

وی آشنا به کتاب‌های عهدین، منکر الوهیت مسیح و تثلیث و باورمند به وحدانیت خدا وصف شده و به این سبب از کلیسای بَرِیّة الشام و سپس از طور سینا رانده گشت و ناگزیر در سرزمین «بُصری» در جنوب شرقی دمشق، عبادت‌گاهی ساخت و در آنجا مردم را از بت‌پرستی منع می‌کرد[۱۵]. مکان دقیق دیر وی را در روستایی به نام کفر[۱۶] نزدیک سرزمین «بصری» در شام دانسته‌اند[۱۷]. افزون بر نام دیر بحیرا، نام‌هایی دیگر همچون دیر باعقی[۱۸]، دیر بصری[۱۹] و دیر نجران[۲۰] برای این مکان یاد شده است.

ملاقات با پیامبر

برپایه گزارش‌هایی، کاروان بازرگانی قریش در سفری که رهسپار شام بود، کنار دیر او فرود آمد. حضرت محمد(ص) در کودکی همراه عمویش ابوطالب در همین کاروان با بحیرا دیدار کرد[۲۱]. سن پیامبر را در این ملاقات، نُه[۲۲].[۲۳] یا ۱۳ سال[۲۴] دانسته‌اند.

شیوه دیدار، زمان و مکان آن و چگونگی گفت‌وگو را به تفاوت یاد کرده‌اند. گفته شده که بحیرا غذایی آماده کرد و قریش را به آن دعوت نمود و از آنها پرسید آیا همه قوم برای خوردن غذا آمده‌اند. مردی از قریش به پیامبر که زیر درختی بود، اشاره کرد و گفت: این نوجوان از خوردن غذای شما خودداری نمود. پس از پراکنده شدن آن قوم، بحیرا به طرف پیامبر رفت و دید که شاخه درخت بر او سایه افکنده است. از ابوطالب درباره نام او و پدر و مادرش سؤال کرد[۲۵]. به گفته "ابن هشام"، بحیرا از پیامبر درباره خواب‌های او و بعضی امور چند سؤال کرد و پیامبر پاسخ داد. سپس بحیرا لباس او را کنار زد و نشان نبوت را در بدن او دید[۲۶]. گفته‌اند بحیرا با توجه به شنیده‌های خودش درباره قسم یاد کردن قریش به لات و عزی، پیامبر را به این دو بت سوگند داد تا به پرسش او پاسخ گوید. پیامبر با واکنش در برابر درخواست وی، آنها را بیش از همه نزد خود دشمن شمرد. بحیرا وی را به خدای یکتا قسم داد[۲۷] و از او درباره خواب و بیداری و حالات دیگرش پرسش‌هایی کرد. پیامبر به پاسخ آنها پرداخت که با آنچه خود از پیش درباره پیامبر اسلام (ص) می‌دانست، سازگار بود[۲۸].

بحیرا پس از اینکه نشان نبوت را بر روی کتف پیامبر دید، به قریش گفت او سرور[۲۹] و رسول جهانیان است. قریش از او دلایل نبوت را خواستند و او به سجده کردن سنگ‌ها و درخت‌ها نزد وی و مهر نبوت استناد کرد[۳۰]. آنگاه آینده‌ای درخشان را برایش پیش‌بینی کرد و وی را همان پیامبر موعود دانست که کتاب‌های آسمانی از نبوت جهانی او خبر داده‌اند. نیز بیان کرد که خود، نام او و پدر و خاندانش را در این کتاب‌ها خوانده‌ است و می‌داند که از کجا طلوع می‌کند و چگونه آیین او در جهان گسترش می‌یابد. همچنین به ابوطالب برای حفظ جان او به ویژه در برابر یهودیان و رومیان بسیار سفارش نمود[۳۱].

از واکنش ابوطالب در برابر سخنان بحیرا به تفاوت یاد کرده‌اند. برخی گفته‌اند او از ادامه سفر منصرف شد و به مکه بازگشت. برخی دیگر گفته‌اند به سفر ادامه داد و محمد(ص) را همراه ابوبکر و بلال به مکه فرستاد. با توجه به سن‌ اندک ابوبکر و بلال در آن هنگام و ناتوانی آن دو در محافظت از محمد، این روایت، ساختگی و ناشی از فضیلت‌سازی‌های فرقه‌ای دوره‌های بعد دانسته شده است[۳۲].

ایمان به پیامبر

در چند گزارش آورده‌اند که بحیرا در همان هنگام بشارت دادن نبوت پیامبر، به او ایمان آورد[۳۳]. همچنین گفته‌اند بحیرا در زمان هجرت برخی صحابه به حبشه، سوره یاسین را شنید و بسیار گریست و ایمان آورد و گفت: این سخنان و آیات، بسیار همانند همان چیزی است که بر عیسی(ع) نازل ‌شده است[۳۴]. از این‌رو بحیرا را یکی از مصداق‌های این آیه دانسته‌اند: ﴿الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ مِن قَبْلِهِ هُم بِهِ یُؤْمِنُونَ[۳۵]. در تفسیر این آیه گفته‌اند بحیرا از کسانی بود که در هجرت به حبشه، با توجه به آگاهی از کتاب‌های پیش از قرآن، اسلام آورد[۳۶]. اما در برخی روایت‌ها آمده که بحیرا بعثت را درک نکرد و پیش از آن درگذشت[۳۷].

بحیرای راهب در قرآن

ذیل چند آیه از بحیرای راهب نام برده شده و نزول آنها در شأن گروهی از مؤمنان اهل کتاب از جمله وی دانسته شده است. در این‌باره عبارات مفسران، گوناگون است و از بحیرای راهب، بحیرا و همراهان وی، ۸ نفر از راهبان شام از جمله بحیرا و در مواردی در کنار جمعی از دانشمندان یهود مسلمان شده از بحیرای راهب نیز یاد شده است. از نوع تعبیر برخی مفسران استفاده می‌شود که تلقی آنان از بحیرای راهب (دست کم در ذیل بعضی از آیات) همان بحیرای راهب معروف است[۳۸] که در منطقه بُصرای شام پیامبر را در نوجوانی (۹ یا ۱۲ سالگی) همراه با عمویش ابوطالب که در یک کاروان تجاری عازم شام بود، ملاقات کرده است.

امّا تلقی برخی سیره‌نگاران از مجموع روایات اسلامی این است که دو بحیرای راهب وجود داشته است: یکی بحیرای راهبِ معروف که جز روایتی مبهم و مرسل[۳۹] و در عین حال متهم به جعل و دارای ضعف متن[۴۰]، گزارشی از حال وی در دست نیست. دیگری یکی از ۸ مسیحی شامی است که در سال ششم هجری و پس از فتح خیبر همراه با جعفر بن ابی‌طالب به مدینه آمده، بر پیامبر وارد شدند[۴۱] و به نظر می‌رسد تلقی برخی مفسران از بحیرای راهب در روایات شأن نزول نادرست است و بر فرض پذیرش روایت ملاقات وی با پیامبر در نوجوانی، بعید است وی تا سال‌های پس از هجرت زنده بوده باشد[۴۲]، بنابراین مراد از بحیرا در روایات شأن نزول یکی از ۸ نفر مسیحی شامی است. درباره این ۸ نفر نیز جز آنکه در چند روایت شأن نزولی به صورت مبهم از آنها یاد شده و برخی تنها به نام آنها تصریح کرده‌اند هیچ اطلاعی در دست نیست.

ماوردی در شأن نزول آیات ﴿الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِهِ هُمْ بِهِ يُؤْمِنُونَ وَإِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ قَالُوا آمَنَّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّنَا إِنَّا كُنَّا مِن قَبْلِهِ مُسْلِمِينَ أُوْلَئِكَ يُؤْتَوْنَ أَجْرَهُم مَّرَّتَيْنِ بِمَا صَبَرُوا وَيَدْرَؤُونَ بِالْحَسَنَةِ السَّيِّئَةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ [۴۳] آن ۸ نفر را چنین یاد می‌کند: بحیرا، ابرهه، اشراف، عامر، ایمن، ادریس، نافع و تمیم. قرطبی در نقل دیگری که در ذیل آیه ﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الْيَهُودَ وَالَّذِينَ أَشْرَكُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَى ذَلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسِينَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا يَسْتَكْبِرُونَ[۴۴] آورده، از سه نام ثُمامه، قُثَم و درید به جای عامر، نافع و تمیم یاد کرده است[۴۵]. ابن‌اثیر نیز در اُسد الغابه با تردید از مقاتل یا فردی دیگر، آن ۸ نفر را نام برده و به جای عامر از تمّام یاد کرده است[۴۶].[۴۷]

نقد سلسله روایات بحیرا

در نقد سلسله روایات بحیرا گویند که همگی آنها به ابو‌موسی اشعری برمی‌گردد و جز او کسی از صحابه، به چنین رویدادی اشاره نکرده است[۴۸]. همچنین در این گزارش اشاره شده که پیامبر را ابوبکر و بلال بازگرداندند که سخنی غریب است؛ زیرا در آن هنگام، هنوز ابوبکر ازدواج نکرده و بلال را نخریده بود. وانگهی شرح این رویداد با اختلاف بسیار در منابع آمده است[۴۹]. افزون بر اینها، اصل این سفر پیامبر مورد نقد و تردید قرار گرفته و انکار شده است[۵۰]. این رویداد دستاویزی برای مسیحیان در نقد قرآن قرار گرفته است. آنان از این منظر به این روایات توجه کرده‌اند که رسالت پیامبر را برگرفته از ‌عقاید نصارا و احبار یهود طی سفرهای وی به شام بشمرند و منبع وحیانی قرآن را انکار کنند[۵۱]. البته اصل این رویداد با تصریح قرآن به شناخت اهل کتاب از پیامبر آخر الزمان (سوره بقره، آیه ۱۴۶) همخوانی دارد.

منابع

پانویس

  1. ابن قتیبه، ص۵۹.
  2. ابن کثیر، ج۲، ص۳۴۹.
  3. ابن کثیر، ج۲، ص۳۴۹.
  4. ابن قتیبه، ص۵۹.
  5. صدوق، ج۱، ص۳۵۴.
  6. مسعودی، ج۱، ص۸۹.
  7. ابن قتیبه، ص۵۹.
  8. محمدی، رمضان، مقاله «بحیرا راهب»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص:۲۰۲-۲۰۳.
  9. دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج۱۱، ص۴۱۹.
  10. التنبیه و الاشراف، ج۱، ص۸۹؛ البدایة و النهایه، ج۲، ص۳۴۹؛ الاصابه، ج۱، ص۶۴۶.
  11. الطبقات، ج۱، ص۱۵۳؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۳۲؛ الکامل، ج۲، ص۳۷.
  12. سیرت رسول الله، ج۱، ص۱۵۸.
  13. السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۱، ص۲۴۶؛ الاصابه، ج۱، ص۴۷۵؛ سبل الهدی، ج۲، ص۱۴۵.
  14. الاصابه، ج۱، ص۴۷۵.
  15. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۹۱؛ قاموس الاعلام، ص۱۲۴۶؛ قاموس الاعلام، ص۱۳۱۷.
  16. البدایة و النهایه، ج۲، ص۲۸۹.
  17. الطبقات، ج۱، ص۱۵۳؛ امتاع الاسماع، ج۵، ص۶۳.
  18. معجم البلدان، ج۲، ص۴۹۹.
  19. معجم البلدان، ج۲، ص۵۰۰.
  20. معجم البلدان، ج۲، ص۵۳۹.
  21. تاریخ طبری، ج۲، ص۳۲-۳۳؛ امتاع الاسماع، ج۵، ص۶۳؛ الکاشف، ج۱، ص۱۶۷.
  22. تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۴؛ الکامل، ج۲، ص۳۷؛ امتاع الاسماع، ج۱، ص۱۵.
  23. الطبقات، ج۱، ص۱۲۱؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۸۰-۱۸۳، «پاورقی»؛ السیرة النبویه، ابن کثیر، ج۱، ص۳۲۲.
  24. التنبیه و الاشراف، ص۱۹۷.
  25. سیره ابن اسحق، ج۲، ص۷۴-۷۵؛ الکامل، ج۲، ص۳۷؛ امتاع الاسماع، ج۸، ص۱۷۹-۱۸۰.
  26. السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۱۸.
  27. سیره ابن اسحق، ص۷۵؛ الطبقات، ج۱، ص۱۳۰؛ تاریخ الاسلام، ج۱، ص۵۹.
  28. اعلام النبوه، ص۱۷۵.
  29. فتوح الشام، ج۲، ص۳۳.
  30. تاریخ بغداد، ج۱۰، ص۲۵۱؛ تاریخ دمشق، ج۳، ص۶؛ تهذیب الکمال، ج۱، ص۱۸۹.
  31. الطبقات، ج۱، ص۱۲۱، ۱۵۴؛ تاریخ طبری، ج۲، ص۳۲-۳۳؛ السیرة النبویه، ابن هشام، ج۱، ص۱۱۶-۱۱۹.
  32. الغدیر، ج۷، ص۲۷۲؛ سیرة المصطفی، ج۱، ص۱۲۷-۱۲۸؛ الصحیح من سیرة النبی، ج۲، ص۱۷۶-۱۷۷.
  33. اسد الغابه، ج۱، ص۱۶۶؛ الاصابه، ج۱، ص۴۷۶.
  34. اسد الغابه، ج۱، ص۱۵؛ بحار الانوار، ج۱۸، ص۴۱۳؛ مستدرک سفینة البحار، ج۱، ص۲۸۳.
  35. سوره قصص، آیه ۵۲.
  36. اسباب النزول، ص۱۳۶-۱۳۷؛ مجمع البیان، ج۷، ص۴۴۴- ۴۴۶؛ تفسیر بغوی، ج۱، ص۱۶۱.
  37. الاصابه، ج۱، ص۴۰۵، ۴۷۶؛ تاریخ الاسلام، ج۲۲، ص۴۴؛ میزان الاعتدال، ج۲، ص۱۵۳.
  38. کشف‌الاسرار، ج ۱، ص ۵۵۵؛ مجمع‌البیان، ج ۳، ص ۳۶۱.
  39. السیره‌النبویه، ج ۱، ص ۱۸۸، ۱۹۱.
  40. السیرة الحلبیه، ج ۱، ص ۱۲۰؛ الصحیح من سیره، ج ۲، ص ۹۳ ـ ۹۴.
  41. اسد الغابه، ج ۱، ص ۳۵۵؛ الاصابه، ج ۱، ص ۴۰۴ ـ ۴۰۵.
  42. اسدالغابه، ج ۱، ص ۳۵۵؛ الاصابه، ج ۱، ص ۴۰۴.
  43. «کسانی که پیش از آن به آنان کتاب (آسمانی) داده بودیم به آن ایمان می‌آورند و چون (قرآن) برای آنان خوانده شود می‌گویند: ما بدان باور داریم که راستین است، از سوی پروردگار ماست، ما پیش از آن (هم) گردن نهاده بودیم. آنانند که پاداششان برای شکیبی که ورزیده‌اند دو بار به آنان داده می‌شود و بدی را با نیکی دور می‌سازند و از آنچه روزیشان کرده‌ایم می‌بخشند» سوره قصص، آیه ۵۲-۵۴.
  44. «بی‌گمان یهودیان و مشرکان را دشمن‌ترین مردم به مؤمنان می‌یابی و نزدیک‌ترین آنان در دوستی به مؤمنان کسانی را می‌یابی که می‌گویند ما مسیحی هستیم؛ این از آن روست که برخی از آنان کشیشان و راهبانی (حقجو) هستند و اینکه آنان گردنکشی نمی‌کنند» سوره مائده، آیه ۸۲.
  45. تفسیر قرطبی، ج ۶، ص ۱۶۶.
  46. اسد الغابه، ج ۱، ص ۱۶۱.
  47. دشتی، سید محمود، مقاله «بحیرای راهب»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۵.
  48. الاصابه، ج۱، ص۴۷۶؛ ابوطالب حامی الرسول، ص۱۳.
  49. قس: الطبقات، ج۱، ص۸۰-۸۱؛ سیره ابن اسحق، ص۷۵؛ مروج الذهب، ج۱، ص۸۹؛ مروج الذهب، ج۲، ص۲۸۶.
  50. نک: نقد و بررسی منابع سیره نبوی، ص۳۱۴، «نقد و بررسی سفر پیامبر اکرم به شام.
  51. الوحی المحمدی، ص۷۲.