آیا امام حسین علم غیب داشت؟ (پرسش)

آیا امام حسین (ع) علم غیب داشت؟ یکی از سؤال‌های مصداقی پرسشی تحت عنوان «آیا امامان از اهل بیت پیامبر خاتم علم غیب داشته‌اند؟» است. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی علم غیب مراجعه شود.

آیا امام حسین علم غیب داشت؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ علم غیب
مدخل اصلیعلم غیب

پاسخ نخست

 
ناصر مکارم شیرازی

آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در کتاب «ریشه‌ها، انگیزه‌ها، رویدادها، پیامدها» در این‌باره گفته‌ است:

«بر اساس شواهد تاریخی جای هیچ تردیدی نیست که امام حسین (ع) از فرجام قیام خویش آگاه بود و با یقین به شهادت، نهضت خویش را آغاز کرد که در این قسمت به بخشی از شواهد مزبور که علم و آگاهی امام (ع) به شهادت خویش را تایید می‌کند، اشاره می‌کنیم. لازم به ذکر است روایات و اخباری که از طریق شیعه و اهل سنّت از پیامبر اکرم (ص) در موضوع شهادت امام حسین (ع) نقل شده است به اندازه‌ای مشهور بود که ابن عبّاس می‌گوید: ما اهل بیت همگی تردیدی نداشتیم که امام حسین (ع) در سرزمین کربلا به شهادت خواهد رسید[۱] چنان که از مفاد این روایت استفاده می‌شود، نه تنها امام، بلکه عموم اهل بیت حتی از محلّ شهادت آن حضرت با اطّلاع بودند. علاّمه مجلسی در بحارالانوار هفتاد و یک روایت در این باره نقل کرده است![۲] نمونه‌هایی که به دنبال می‌آید تنها بخش کوچکی از آن است که از زبان خود آن حضرت نقل شده است.

۱. امام (ع) در آغاز حرکتش در مدینه در خطاب به بنی هاشم چنین نوشت: هر کس از شما به من بپیوندد به شهادت می‌رسد و هر کس بماند به پیروزی نخواهد رسید.[۳]

۲. هنگامی که یکی از برادرانش خبر شهادت امام را از زبان امام حسن (ع) نقل کرد، امام حسین (ع) در پاسخ وی فرمود: پدرم نقل کرده است که رسول خدا (ص) او را از کشته شدن پدرم و من با خبر ساخته است و فرمود که تربت من نزدیک تربت پدرم خواهد بود، تو فکر می‌کنی چیزی را می‌دانی که من نمی‌دانم؟[۴]

۳. شبیه همین مطلب در گفتگوی آن حضرت با برادرش محمّد حنفیّه در مکّه عنوان می‌شود. آنگاه که محمّد حنفیّه پیشنهاد کرد امام (ع) از رفتن به عراق خودداری کند، فرمود: بعد از آن که از تو جدا شدم رسول خدا (ص) را در خواب دیدم که فرمود: ای حسین! حرکت کن، زیرا خداوند خواسته است تو را کشته ببیند[۵]

۴. نمونه دیگر، سخنی است که امام (ع) هنگام اعزام مسلم به وی فرمود: من تو را به سوی اهل کوفه روانه ساختم، خداوند آن گونه که خود دوست دارد و می‌پسندد کارت را سامان دهد. آنگاه امام (ع) افزود: امیدوارم که من و تو در جایگاه شهدا قرار گیریم[۶]این سخن گویای این حقیقت است که امام (ع) برای خود و یارانش راه شهادت را برگزیده است و همین را آرزو می‌کند.

۵. عجیب آن که آن حضرت در پاسخ مردی از اهل کوفه، با اشاره به نامه‌های مردم کوفه، آنان را قاتل خویش معرّفی کرده، می‌فرماید: این نامه‌های مردم کوفه است ولی من آنان را جز قاتل خود نمی‌دانم.[۷]

۶. صریح‌تر از همه اینها سخنانی است که امام (ع) در جمع مردم مکّه قبل از حرکت به سوی عراق ایراد کرد و چنین فرمود: برای من "شهادت‌گاهی" اختیار شده است که من به آن خواهم رسید. گویا می‌بینم که گرگ‌های بیابان‌های عراق میان نواویس (قبرستان یهود در نزدیکی کربلا) و کربلا بند بند مرا جدا کرده و شکم‌ها و جیب‌های خالی خود را (با کشتن من و دریافت جوایز) پر می‌کنند. از روزی که با دست قضا و قدر الهی نوشته شده، چاره‌ای نیست[۸] با ملاحظه این سخن و نمونه‌های فراوان دیگر از این دست، شکّی باقی نمی‌ماند که امام نه تنها از اصل کشته شدن خویش آگاهی داشت، بلکه دقیقاً از محلّ شهادت و نیز قاتلان خود با اطّلاع بوده است»[۹].

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. آیت‌الله امینی؛
آیت‌الله ابراهیم امینی، در کتاب «بررسی مسائل کلی امامت» در این‌باره گفته‌ است: «حذیفه می‌‏گوید از امام حسین (ع) شنیدم که فرمود: به خدا سوگند بنی‌ امیه بر قتل من اجتماع خواهند کرد و عمر بن سعد، فرمانده سپاهشان خواهد بود. این مطلب را در زمان حیات رسول خدا (ص) فرمود، پس من عرض کردم، یابن رسول‏ اللَّه آیا پیغمبر این موضوع را به شما خبر داده؟ فرمود: نه. پس خدمت رسول خدا شرفیاب شدم، و جریان سخنان امام حسین را به عرض رساندم، فرمود: علم من به علم حسین است و علم حسین علم من می‌‏باشد. امام حسین (ع) به عمر بن سعد فرمود: بعد از من از گندم عراق زیاد نخواهی‌ خورد. و چنین شد. زیرا هنوز به ری‌ نرسیده بود که مختار او را کشت»[۱۰][۱۱].
۲. آیت‌الله م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌؛
آیت الله محمد م‍ح‍م‍دی‌ ری‌ش‍ه‍ری‌ در کتاب «دانشنامهٔ امام مهدی» در این باره گفته است:

"به نقل از عبدالله بن شریک، از مردی از قبیله همدان: شنیدم که حسین بن علی بن ابی طالب (ع) می‌فرماید: قائم این امت، نهمین نفر از نسل من است. او کسی است که پنهان می‌شود و میراثش را در حال حیاتش تقسیم می‌کنند[۱۲].

به نقل از عبدالرحمان بن سلیط: حسین بن علی بن ابی طالب (ع) فرمود: از میان ما، دوازده ره‌یافته است که نخستین آنها، امیرالمؤمنین، علی بن ابی طالب (ع) است و آخرین ایشان، نهمین نفر از نسل من و او امام قیام کننده به حق است. خدا به دست او، زمین مرده را زنده می‌کند و دین حق را بر همه دین‌ها چیره می‌سازد، هر چند مشرکان را ناخوش آید. او غیبتی دارد که گروه‌هایی در آن از دین باز می‌گرداند و گروهی دیگر بر دین باقی می‌مانند و این دسته، آزار می‌بینند و به ایشان گفته می‌شود: این وعده قیام کی محقق می‌شود، اگر راست می‌گویید؟ هان! شکیبا بر آزار و انکار در روزگار غیبت او، مانند مجاهدی است که با شمشیرش در پیش روی پیامبر خدا (ص) می‌جنگد[۱۳] [۱۴]
۳. حجت الاسلام و المسلمین خسروپناه؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر عبدالحسین خسروپناه در کتاب «کلام نوین اسلامی» در این باره گفته است: «عمر بن سعد به امام حسین (ع) گفت: یا اباعبدالله در ناحیه ما؛ مردم بی‌خردی هستند که می‌گویند: من شما را می‌کشم حضرت فرمود: آنها بی‌خرد نیستند؛ بلکه خردمندانند. اما چشم من به این روشن است که تو پس از من جز اندکی از گندم عراق نخواهی خورد.[۱۵]»[۱۶].
۴. آقای شیخ‌زاده (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
آقای شیخ‌زاده در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا» در پاسخ به این پرسش گفته‌ است:

«حسین بن علی (ع) به موجب ادله مختلف کلامی که در جای خود اثبات شده امام است و امام به اذن خداوند از دانش غیبی بهره‌مند است. پس امام حسین (ع) نیز چنین خواهد بود. مخصوصاٌّ اینکه در روایات آمده ائمه (ع) درعلم و قدرت مساوی‌اند همچنانکه در فضل طاعت مساوی بوده و در واقع علم و فضل و طاعت پیامبر (ص) برای ائمه (ع) ثابت است هر چند که فضائل پیامبر و امام علی (ع) جایگاه خود را دارد.

روایت‌های زیر بیان گرصحت این مدعا است:

  1. ابو الحسن (ع) فرمود: ما در علم و شجاعت یکسان هستیم.
  2. امام صادق (ع) فرمود: ما در امر و نهی و حلال و حرام حکم واحدی داریم اما پیامبر (ص) و علی (ع) جایکاه و فضیلت خودشان را دارند.
  3. امام صادق (ع) فرمود: حجت همه یکی است و طاعت همه یک حکم دارد.
در نتیجه امام حسین (ع) از نظر علم و... حکم سائر ائمه (ع) را دارد»[۱۷].
۵. آقای عظیمی (پژوهشگر جامعة المصطفی العالمیة)؛
آقای محمد صادق عظیمی در پایان‌نامه کارشناسی ارشد خود با عنوان «سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی» در این‌باره گفته‌ است: «علامه مجلسی اعتقاد دارد که امامان (ع)، از شهادت خویش با تمام تفاصیل و جزئیاتش آگاه بوده‌اند. وی در مورد علم امام حسین (ع) به زمان شهادتش چنین می‌گوید:«الحسین صلوات الله علیه کان عالماً بغدر اهل العراق به و انّه یستشهد هناک مع اولاده و اقاربه و اصحابه، و یخبر بذلک مراراً»[۱۸]»[۱۹].
۶. پژوهشگران وبگاه پژوهه.
پژوهشگران «وبگاه پژوهه» وابسته به «پژوهشکده باقرالعلوم» در پاسخ به این پرسش آورده‌اند:

«گاهی این بحث مطرح می‌شود که آیا امام معصوم (ع)، علم غیب دارد؟ آیا امام حسین (ع) از شهادت خویش در کربلا آگاه بود؟ اگر پاسخ، مثبت است، پس چرا برای نجات خود راهی نیندیشید؟ مگر قرآن نمی‌فرماید: ﴿وَلاَ تُلْقُواْ بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ [۲۰] (...) شواهد مذکور دلالت بر این دارد که حضرت ابا عبدالله (ع) از شهادت خویش باخبر بود، امّا بنا نیست وی، خواست خدا را تغییر دهد؛ بلکه با رنج‌ها و مصیبت‌ها رو به رو شود. طبق حکمت پروردگار، او نیز همچون انسان‌های دیگر، باید آزمایش شود، مصیبت ببیند و زخمی یا شهید شود. (...) اسناد و مدارک، نشان می‌دهد آن حضرت، عالمانه و آگاهانه قیام کرد و از نتایج آن مطلع بود؛ ولی این آگاهی، در سیر طبیعی و منطقی حرکت ایشان، تأثیری نداشت. شهید مطهری، دعوت مردم کوفه و نپذیرفتن بیعت با یزید را از علل طبیعی واقعۀ کربلا می‌شمارد و اظهار می‌دارد که آن حضرت، نمی‌توانست به دعوت کوفیان بی‌اعتنایی کند؛ زیرا پاسخ مثبت به چنین دعوتی، طبیعی است و نیز حاضر نبود با یزید بیعت کند؛ زیرا وی شخص فاسد و ظالم بود. سپس ایشان علت دیگری را مطرح می‌کند که مهم‌ترین دلیل برای قیام سالار شهیدان (ع) به حساب می‌آید و آن، "امر به معروف و نهی از منکر" است؛ یعنی اگر کوفیان از آن حضرت دعوت نمی‌کردند، آن بزرگوار برای از بین بردن تحریف‌های موجود و حفظ اسلام، قیام می‌کرد.

در وصیت نامۀ امام حسین (ع) به برادرش محمد حنفیه آمده است که من برای مقام، قیام نمی‌کنم؛ بلکه می‌خواهم، امت جدم را اصلاح کنم.از سوی دیگر، چون حاکمان، فاسد و ظالمند، چاره‌ای جز قیام، جهاد و شهادت وجود ندارد. ملاحظه می‌فرمایید که طبق مطالب پیشین، حرکت امام و پیامدهای آن منطقی و طبیعی است و بنا نیست بهره‌گیری از امور غیبی، سبب پیروزی آن جناب باشد»[۲۱]

پرسش‌های مصداقی

پرسش‌های وابسته

پانویس

  1. "ما کُنّا نَشُکُّ اهْلَ الْبَیْتِ وَ هُمْ مُتَوافِرُونَ انَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ (ع) یُقْتَلُ بِالطَّفِّ"؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج ۱، ص ۱۶۰.
  2. بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۲۲۳-۲۶۶.
  3. "اِنَّ مَنْ لَحِقَ بی مِنْکُمُ اسْتُشْهِدَ، وَ مَنْ تَخَلَّفَ لَمْ یَبْلُغِ الْفَتْحَ"؛ موسوعه کلمات الحسین، ص ۲۹۶; مناقب ابن‌شهرآشوب، ج ۴، ص ۷۶.
  4. "حَدَّثَنی ابی انَّ رَسُولَ اللّهِ اخْبَرَهُ بِقَتْلِهِ وَ قَتْلی، وَ انَّ تُرْبَتی تَکوُنُ بِقُرْبِ تُرْبَتِهِ فَتَظُنُّ انَّکَ عَلِمْتَ ما لَمْ اَعْلَمْهُ"؛ ملهوف (لهوف)، ص ۹۹-۱۰۰.
  5. "آتانی رَسُولُ اللّهِ (ص) بَعْدَ ما فارَقْتُکَ فَقالَ: یا حُسَیْنُ! اُخْرُجْ فَانَّ اللّهَ قَدْشاءَ اَنْ یَراکَ قَتیلاً"؛ بحار الانوار، ج ۴۴، ص ۳۶۴ و اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۵۹۳.
  6. "ارْجو انْ اَکُونَ اَنَا وَ اَنْتَ فی دَرَجَهِ الشُّهَداءِ"؛ مقتل الحسین خوارزمی، ج ۱، ص ۱۹۶.
  7. "هذِهِ کُتُبُ اَهْلِ الْکُوفَهِ اِلَیَّ، وَ لا اَراهُمْ اِلاَّ قاتِلی"؛ تاریخ ابن عساکر، ج ۳۳، ص ۲۱۱، بخش امام حسین (ع).
  8. "...وَ خُیِّرَ لِی مِصْرَعٌ اَنَا لاقِیهِ، کَاَنّی بِاَوْصالی تَتَقَطَّعُها عُسْلانُ الْفَلَواتِ بَیْنَ النَّواوِیسِ وَ کَرْبَلا، فَیَمْلانَّ مِنّی اَکْراشاً جَوْفاً وَ اَجْرَبَهً سَغَباً، لا مَحیصَ عَنْ یَوْم خُطَّ بِالْقَلَمِ"؛ ملهوف (لهوف)، ص ۳۵.
  9. [۱]
  10. اثبات الهداة، ج۵ ص ۲۰۷
  11. بررسی‌ مسائل کلی‌ امامت، ص ۲۸۷.
  12. "عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَرِيكٍ عَنْ رَجُلٍ مِنْ هَمْدَانَ قَالَ: سَمِعْتُ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا يَقُولُ قَائِمُ هَذِهِ الْأُمَّةِ هُوَ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِي وَ هُوَ صَاحِبُ الْغَيْبَةِ وَ هُوَ الَّذِي يُقْسَمُ مِيرَاثُهُ وَ هُوَ حَيٌّ»؛ کمال الدین: ص ۳۱۷، ح ۲، اعلام الوری: ج ۲ ص ۲۳۰، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۱۳۳ ح ۳.
  13. "عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ سَلِيطٍ قَالَ: قَالَ: الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمَا مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّاً أَوَّلُهُمْ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ آخِرُهُمُ التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِي وَ هُوَ الْإِمَامُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ يُحْيِي اللَّهُ بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَ يُظْهِرُ بِهِ دِينَ الْحَقِّ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ لَهُ غَيْبَةٌ يَرْتَدُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَثْبُتُ عَلَى الدِّينِ فِيهَا آخَرُونَ فَيُؤْذَوْنَ‏ وَ يُقَالُ لَهُمْ مَتى‏ هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ أَمَا إِنَّ الصَّابِرَ فِي غَيْبَتِهِ عَلَى الْأَذَى وَ التَّكْذِيبِ بِمَنْزِلَةِ الْمُجَاهِدِ بِالسَّيْفِ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّه‏ (ص)"؛ کمال الدین: ص ۳۱۷، ح ۳، اعلام الوری: ج ۲ ص ۱۹۴، بحار الأنوار: ج۵۱ ص ۱۳۳ ح ۴.
  14. دانشنامهٔ امام مهدی (کتاب)دانشنامهٔ امام مهدی، ج ۳، ص۱۰۸ - ۱۱۰.
  15. الارشاد مفید، ج۲، ص۱۳۲و اثبات الهداة، ج۵، ص ۱۴۷ و ۱۵۰.
  16. کلام نوین اسلامی ج۲ ص۳۸۱.
  17. رابطه علم غیب امام حسین و حادثه عاشورا؛ ص ۱۰۴.
  18. «حضرت امام حسین (ع) نسبت به خیانت اهل عراق به ایشان آگاه بودند، و نیز می‌دانستند که خود و فرزندان و نزدیکان و یارانشان شهید خواهند شد، ایشان بارها خبر این اتفاقات را می‌دادند.» مجلسی، محمدباقر، مرآة العقول، ج ۳، ص ۱۲۴.
  19. محمد صادق عظیمی، سیر تطور گستره علم امام در کلام اسلامی، ص۱۳۰.
  20. با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید؛ سوره بقره، آیه: ۱۹۵.
  21. وبگاه پژوهه