نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Jaafari(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۳۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۰۹:۳۳ توسط Jaafari(بحث | مشارکتها)
مقام واسطه فیض الهی به چه معناست؟ یکی از پرسشهای مرتبط با بحثهای مقام معصوم، نور الهی است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مقام معصوم مراجعه شود.
«"وَ مَساکِنِ بَرَکَةِ اللهِ"؛ ائمه(ع) مساکن برکت خدا هستند. واژه مساکن جمع مسکن است. مسکن محلّ سکون و استقرار است که انسان و یا هر چیز دیگر در آن جا نه به طور موقّت، بلکه به طور دائم سکونت دارد؛ از این رو استعمال مسکن برای خانه مجازی است؛ چرا که خانه منزل و محل نزول است که انسان چند صباحی در آن زندگی میکند. مسکن از نظر لغوی جایگاه استقرار دائمی است که انسان از آن انتقال پیدا نمیکند و این فرق، بین منزل، مسکن و مأوی وجود دارد. در این عبارت میفرماید: ائمه(ع) مسکن برکت الهی هستند که باید از همین جا و به برکت این مکان که مرکز آن است، به مکانهای دیگر برسد و دیگران استفاده کنند.
معنای برکت: راغب اصفهانی در معنای برکت مینویسد: "ثبوت الخیر الالهیّ فی الشیء"؛[۱] برکت یعنی ثابت شدن خیر الهی در چیزی. بنابراین، ائمه(ع) محلّ ثبوت خیر الهی هستند. اطلاق و گستره واژه خیر، اصل وجود و تمام آثار و توابع آن را از ناحیه خداوند متعال در بر میگیرد ائمّه (ع) محل سکون و وجود و استقرار آن هستند. واژه برکت در قرآن مجید نیز آمده است. در آیهای میخوانیم: ﴿﴿وَنَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُّبَارَكًا﴾﴾؛[۲] وصف آب به مبارک درست است. از طرفی، در آیه دیگر نزول این آب و استقرار آن را در زمین مطرح میکند و میفرماید: ﴿﴿وَأَنزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ﴾﴾؛[۳] پس این آب مبارک در زمین سکون پیدا کرد و همین منشأ خیرات برای بشر شد، آن جا که میفرماید:﴿﴿أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَسَلَكَهُ يَنَابِيعَ فِي الْأَرْضِ ثُمَّ يُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا مُّخْتَلِفًا أَلْوَانُهُ﴾﴾؛[۴] فراتر از این که در آیه دیگری میفرماید: ﴿﴿وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ﴾﴾؛[۵] در آیه دیگر آب را با معین توصیف میکند و میفرماید: ﴿﴿فَمَن يَأْتِيكُم بِمَاءٍ مَّعِينٍ﴾﴾؛>[][۶]. ﴿﴿مَاءٍ مَّعِينٍ﴾﴾ به امام(ع) تفسیر شده است؛ پس امام(ع) منبع حیات و زندگی است. بنابراین ائمه (ع) مساکن و منابع خیر الهی به جمیع اصناف خیر و انواع و اشکال آن هستند و همه خیر از همین جا به جاهای دیگر منتقل میشود. راغب اصفهانی در ادامه درباره واژه «خیر» مینویسد: خیر به هر چیزی که قابل شمارش و حصر نیست و زیادتی و برکتی غیر محسوس دارد گفته میشود.[۷]
آری، این واقعیّت است که قرآن میفرماید: ﴿﴿وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا﴾﴾؛[۸] ما خیر را درک نمیکنیم؛ زیرا غیر محسوس است و کیفیّت صدور خیرات از ائمه (ع) برای ما محسوس نیست، مگر آن قدر واضح باشد که حس شود، یا معرفت کسی قدری بالا رود. وگرنه خیری که از ائمه(ع) و به واسطه آن بزرگواران صادر میشود، شمردنی نیست. پس چگونه چیزی را که شمردنی و حصر شدنی نیست احساس بکنیم؟ البته ما در توضیح عبارتهای "اولیاء النعم" و "اصول الکرم" مطالبی را در این زمینه بیان کردیم که برای آگاهی بیشتر مفید است.» [۹].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«" وَ مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ ""سلام بر شما که مساکن برکت خداوند هستید". واژه "مَسَاكِنِ" جمع "مسکَن" (به فتح کاف یا به کسر آن) است و به معنای "محلّ نزول، سکون و استقرار" است[۱۰]. واژه "برکت" در اصل از مادّه "بَرَک" به معنای "سینه شتر" است و از آنجا که شتران هنگام ثابت شدن در جایی، سینه خود را به زمین میچسبانند، این مادّه در مورد آن بهکار میرود "برک البعیر"، تدریجاً این مادّه در معنای ثبوت، دوام و استقرار چیزی بهکار رفته است. به "آبگیر" از آن جهت "برکه" میگویند که آب در آن ثابت است. "مبارک" را از این نظر "مبارک" میگویند که "خیر آن باقی و برقرار" است[۱۱]. این واژه در قرآن در دو معنا به کار رفته است:
١. ﴿﴿ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴾﴾[۱۲] و همانند آن[۱۳].
۲. زیادتی و نموّ، مانند: ﴿﴿ وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُواْ وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاء وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُواْ فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ ﴾﴾[۱۴] و نیز آیاتی دیگر[۱۵].
این فراز از "زیارت جامعه کبیره" میگوید: مردم به برکت وجود امامان معصوم(ع) است که متنّعماند آنچنان که این مضمون در ادامه همین زیارت و در روایات فراوانی از معصومین(ع) رسیده است. حضرت امام سجاد(ع) فرمود:"به برکت ماست که باران نازل شده و رحمت الهی گسترده میشود و زمین برکاتش را خارج میسازد و اگر زمین، ما را نداشت اهلش را فرو میبرد"[۱۶]. و از اینگونه روایات، فراوان است[۱۷]. گفتنی است که نباید "برکت" را محدود به برکات مادّی نمود؛ چرا که برکات معنوی خداوند هم فراوان است؛ آن برکات هم از رهگذر این انوار تابناک خداوند به انسانها میرسد. برترین این برکات، "برکت هدایت" است که از کانون پر فیض امامان معصوم(ع) است. اگر آنان و تلاش گستردهشان در مسیر هدایت انسانها نبود، امروز معلوم نبود همین تعداد رهروانی که حق دارد، وجود داشته باشند. آنان محلّ نزول، سکون و استقرار همه برکات الهیاند؛ چه برکات مادّی و چه برکات معنوی. به دیگر عبارت، رزق مادّی و معنوی مردم به برکت وجود مقدّس اهل بیت(ع) است؛ یعنی[۱۸]. پیامبر(ص) و آل او غایت خلقتاند؛ به برکت خلقت آنان، دیگران هم مخلوق و متنعّم شده و میشوند»[۱۹].
«از منظر عرفان و حکمت متعالیه میتوان فلسفه دیگری برای امامت ترسیم کرد که از تأمل در روایات به دست میآید که اشاره میشود: در فلسفه ثاب شده است که هر وجود مادی وجود مُثُلی و برزخی و نیز وجود عقلی داشته است و در واقع وجود مادی هر شیء قبلاً سابقهای در عالم مُثُل و پیش از آن در عالم تجرد (البتّه به قید بساطت) داشته که با آماده شدن شرایط مادی لازم از عالم بالا نازل شده است. فلسفه وجود نخستین را "عقل اول" مینامد که مستقیماً آفریده آفریدگار متعال است و آفریدههای بعد از این طریق پا به عرصه وجود میگذارند. این بحث در فلسفه در مبحث "قاعده الواحد" قابل مطالعه است. تحلیل و اثبات دیدگاه فوق (امامان واسطه فیض الهی) از منظر روایات مجالی به انکار مخالف باقی نمیگذارد، قسمتی از روایات را اینجا تقدیم و برخی دیگر را در ذیل نقد شبهه ادعای برتری امامان شیعه بر پیامبران در فصل بعدی واگذار میکنیم. در روایات تأکید شده است که مخلوق نخستین الهی وجود نورانی حضرت محمّد (ص) به همراه وجود نورانی اهلالبیت (چهارده معصوم) میباشد که انوار نورانی امامان شیعه و حضرت زهرا(س) با وجود نورانی پیامبر اعظم(ص) متحقق و متحد بودند و فیض الهی در ادامه و استمرار خود از طریق وجود نورانی آن بزرگواران به دیگران منتقل میشد. از اینرو پیامبر اسلام (ص) خود را پیامبر نخستین توصیف نمود که در آن وقت هنوز بر کالبد مادی حضرت آدم روح قدسی دمیده نشده بود.
کنتُ نبیّاً و آدم بین الروح و الجسد؛
کنتُ أنا و علیّ بین یدی الله عزوجل قبل أن یخلق آدم....
پیامبر اسلام(ص) خطاب به حضرت علی(ع) فرمود: "أنت منی و انا منک. انت کروحی من جسدی انت منی کالضوء من الضوء". پیامبر(ص) فرمود: "بُعث علیّ مع کل نبی سرّاً و معی جهراً". در یک روایت صحیح اهل سنت پیامبر(ص) فرمود: "کنتُ أنا و علیّ بن ابیطالب نوراً بین یدی الله تعالی قبل ان یخلق آدم باربعة آلاف عام. فلمّا خلق آدم قسّم ذلک النور قسمین: فجزء انا و جزء علیّ". پیامبر (ص) در روایتی در پاسخ جابربنعبدالله انصاری از تولد حضرت علی(ع) فرمود: "ان الله تبارک و تعالی خلق علیّاً من نوری و خلقنی من نوره و کلانا من نور واحد". مشابه همین روایات از پیامبر اسلام(ص) در منابع فریقین متعدد نقل و گزارش شده است. آن حضرت در روایت دیگر، خود و اهلبیتش را افضل از ملائکه توصیف نموده و دلیل آن را سبقت در وجود و در پرتو آن سبقت در شناخت قمان ربوبی ذکر میفرماید: "ما خلقالله عزوجل خلقاً افضل منی و لا اکرم علیه منی. . . لولا نحن ما خلق آدم و لاحوا و لا الجنة و لا سماء و لا ارض فکیف لانکون أفضل من الملائکه و قد سبقنا هم الی معرفة ربنا و تسبیحه و تهلیله و تقدسیه؟! لان اوّل ما خلق الله عزوجل ارواحنا فانطقنا بتوحیده و تحمیده". امام علی(ع) نیز به مقام جانشینی پیامبر خاتم و ولایت و امامت خود- که مافوق مقام نبوت است و تبیین آن در فصلهای بعد خواهد آمد- اشاره نمود و آن را پیش از حضرت آدم وصف می-کند، "کنتُ وصیاً و آدم بین الماء و الطین". امام صادق(ع) در روایتی وجود حضرت محمد(ص) و علی (ع) را دو نور متحد نخستین توصیف میکند که پیش از آن دو وجودی [البته جز وجود خدا] نبود، آن دو در اصلاب طاهره نیز متحد بودند تا در صلب عبدالله (پدر پیامبر (ص)) و ابوطالب (پدر حضرت علی(ع)) متفرق شدند: آن حضرت وجود خودشان را اولین و آخرین خلقت الهی توصیف میکند: "بنا فتحالله و بنا ختم الله و نحن الأولون و نحن الاخرون . . . نحن علة الوجود". در روایات نبوی در منابع فر یقین نیز آمده است که حضرت آدم بعد از آفرینش خود چشمش در عرش الهی به پنج نور مشابه خود میافتد و از خداوند درباره آنها سؤال میکند، خداوند در جواب فرمود: "لولاهم ما خلقتک . . . یا آدم هؤلاء صفوتی من خلقی، هم أنجبیهم و هم أهلکهم فاذا کان لک الیّ حاجة فبهولاء توسّل". در روایات فریقین تأکید شده است که اهل بیت(ع) نهتنها واسطه فیض الهی بلکه واسطه بقا و حفظ اصل هستی عالم امکان میباشد، به دیگر سخن جهان هستی از وجود امام معصوم به دلیل مزبور (امام واسطه فیض حدوثاً و بقائاً) هیچوقت تهی نخواهد ماند. مطلب مزبور مورد تأکید و تأیید عرفان و عرفاس که از آن به قطب عالم و مقام ولایت تعبیر میکنند. این نکته در روایت فریقین نیز تأکید شده است.
حضرت علی (ع) فرمود: بار خدایا! آری زمین خالی و تهی نمیماند از کسی که با حجت و دلیل دین خدا را برپا دارد، یا آشکار و مشهور است یا ترسان و پنهان تا حجتها و دلیلهای روشن خدا از بین نرود.[۲۰] ابنفضیل از امام رضا(ع) پرسید آیا زمین بدون امام باقی خواهد ماند؟ حضرت فرمود: نه. وی دوباره از حضرت پرسید که از امام صادق(ع) چنین روایت شده است که اگر زمین بدون امام باشد خداوند بر اهل زمین و یا بندگان خشم میگیرد، حضرت فرمود: لا، لا تبقی اذاً لساخت. نه، [زمین از حجت] خالی باقی نمیماند، در این صورت زمین نابود میشود. امام سجاد(ع) در روایتی بلند تصریح میکند خداوند با ما آسمان را از فروریختن بر زمین نگه میدارد و با ما باران، رحمت و خروج ثمرات زمین تحقق مییابد: ما امان و حافظ اهل زمینیم، چنانکه ستارگان حافظ آسماناند. خداوند با ما آسمان را از فرود آمدن بر زمین و زمین را از فشار و اضطراب آوردن بر اهلش نگه میدارد. به واسطه ما باران نازل و رحمت منتشر و برکات و ثمرات زمین خارج میشود. اگر آنچه در زمین بود از ما نبود زمین اهل خود را فرو میبرد.[۲۱]
فقرات مختلف زیارت جامعه نیز در این مضمون وارد شده است. امام صادق (ع): "ان الأرض لاتخلو الا و فیها امام". این مسئله مورد تأیید فلاسفه اسلامی نیز قرار گرفته است. حاصل آنکه:
وجود امامان در عالم امر جدید و حادث نبوده، بلکه وجود شریف نورانی آنان پیش از خلقت عالم ماده و پیش از هر وجودی متحد با وجود نورانی پیامبر اعظم(ص) به صورت وجودهای شریف و بلندمرتبه حاصل در مقام قرب الهی تحقق داشته است و تنها ظهورات آنان در عالم مادی در کالبد انسانی ظهور پیدا کردهاند و به تعبیری وجود آنها لازمه و ذاتی اصل خلقت عالم ممکن بوده و گفتهاند که: "الذاتی لا یعلل" ذاتی یک شیء علت نیست.
به دلیل شرافت و منزلت وجودی امامان، اصل وجود عالم امکان به وجود آنان متقوم است و وجود آن عامل حدوث و بقای دیگر وجودها میباشد و با نبود آنان عالم به نیستی مبدل میگردد. پس وجود آنان برای حفظ وجود اصل هستی امر لازم و ضروری میباشد میگیرد»[۲۲].
«"وَ مساکِنِ بَرَکَةِ الله" مساکن جمع مسکن است و از مادّۀ سکن گرفته شده است. راغب اصفهانی گوید: سکون ثبوت شیء است بعد از تحرّک، و در مکان گیری و وطنپذیری به کار میرود، و اسم مکانش مسکن و جمع آن مساکن است.[۲۳] اصل برک سینۀ شتر است و همچنین زانو زدن شتر برای آشامیدن آب، و کنایه از معنای لزوم و ثبوت است. و جایگاه حبس و جمع شدن آب را برکه گویند. و برکت، ثبوت خیر الهی در چیزی است. و برکت را برکت گویند به خاطر ثبوت خیر در آن، مانند ثبوت اب در برکه، و چون خیر پروردگار از جایی صادر میشود که محسوس نیست و قابل حصر و احصا نمیباشد، لذا در هر جایی که زیادی غیر محسوس مشاهده شود به آن، مبارک گفته، و گویند در آن چیز برکت است. و به این معنی اشاره دارد حدیثی که میگوید: "لا ینقض مال من صدقه"، کسری و کاستی در مال از جهت صدقه دادن پدید نمیآید، نه این که مقصود نقصان حسّی باشد که بعضی نفهمیده و گفتهاند: بینی و بینک المیزان، میان من و تو ترازو حاکم است، ببین وقتی صدقه دادی کم میشود یا نه؟ با توجّه به آنچه در معنای این دو کلمه آوردیم، وقتی گفته میشود: "وَ مساکن برکه الله"، ممکن است این سؤال پیش آید که چرا مساکن جمع و برکت مفرد آمده است؟ شاید جمع آمدن مساکن به اعتبار تعدّد افراد باشد و مفرد آمدن برکت به اعتبار معنای جنس، و اطلاق جمله اقتضا دارد که جنس برکت ثابت و مستقرّ و پابرجا در آن بوده، در تمام زمانها و مکانها، در گذشته و حال و آینده، و برکت نفوس شریفۀ حضراتشان را به عنوان وطن برگزیده، و به هر کسی برکتی رسیده از آنان رسیده است، و بر مشام جان هر کس بویی از برکت نشسته از بوستان آنان بوده، و از آبشخوار برکت آنان سیراب گردیده.
آری، و آن چنان برکت بخشی حضراتشان گسترش دارد که هر فرشته و ملکی، هر پیامبر و رسولی، هر انسان و بشری، هر پری و جنّی، هر طیر و پرندهای، هر وحش و درندهای، هر چرنده و خزندهای، هر گیاه و درختی، هر زمین و آسمانی، هر ثابت و سیّارهای و هر چه گفتیم و نگفتیم، هر چیزی که در آن، خیر و برکتی یافت میشود، آن خیر و برکت ارتباط با آنان داشته و در سایۀ سرعت در پذیرش ولایت، و سبقت در انقیاد و تسلیم نسبت به حضراتشان صاحب خیر و برکت شدهاند، آن گونه که از احادیث بسیاری استفاده میشود. از جمله امیرالمؤمنین (ع) فرمود: به درستی که خداوند تبارک و تعالی ولایت ما خاندان را بر اهل آسمانها و زمین از جنّ و انس و ثمرهها و غیر آنها عرضه داشت، پس هر کدام آنها قبول ولایت ما نمود پاک و پاکیزه و شیرین شد، و هر کدام پذیرا نگردید خبیث و پست و بدبو گردید.[۲۴] مضاف بر آن، هر چیزی انتساب به این خاندان دارد صاحب خیر و برکت است، حیاتشان، سیرۀ زندگیشان، گفتار و اقوالشان، قبول مطهّره و مشاهد مشرّفهشان، شیعیان و دوستانشان ذراری و فرزندانشان، مجالس و محافل سوگ و سرورشان، به طوری که خیر و برکت بسیار هر کدام از آنها کاملاً محسوس و مشاهدۀ است، و تفاوتش با امثال و اقران خود بیش از تفاوت ثری است با ثریّا، و درّ و گوهر با ریگ و حصا. که اگر نباشد گواه و شاهدی بر آن، مگر سیّدۀ مبارکه، دختر گرامی سیّد مبارک، و همسر والا مقام امام مبارک، و مادر محترمۀ فرزندان مبارک، حضرت زهرا(س) کافی است، بلکه فوق الکفایه است، که چگونه یک زن با این عمر کوتاه و با آن همه مشکلات، منشأ این همه آثار خیر و برکت گردیده است که حتّی مکان مجهول قبر شریف و زمان نامعلوم شهادتش هم منشاء خیر و برکت میباشد» [۲۵]
«"وَ مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ وَ مَعَادِنِ حِكمَةِ اللَّهِ" و سلام بر جایگاه استقرار برکات خدا و معدنهای حکمت خدا.
مصادیق برکت: بهرهبرداری بیشتر و بهتر از عمر، مال، آبرو، خانواده، علم، قدرت و دیگر نعمتها از مصادیق برکت است. مساكن برکت خدا، اهل بیت (ع) هستند. یعنی با اتصال به ایشان، برکت جلب و تمام اجزای وجود از منافع بیشتری بهرهمند میشود. زندگی در فضایی که برکت دارد، همراه با آرامش، امنیت، سکینه و سلام و فراخی است. این فضا گاه درون یک فرد، مسکن او، جمع پیرامون او و جامعه اوست. آیه ۱۸، سوره سبا میفرماید: ﴿﴿وَجَعَلْنَا بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ الْقُرَى الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا قُرًى ظَاهِرَةً وَقَدَّرْنَا فِيهَا السَّيْرَ سِيرُوا فِيهَا لَيَالِيَ وَأَيَّامًا آمِنِينَ﴾﴾[۲۶] بر اساس روایات، قریههایی که برکت در آن فرود آمده اهل بیت (ع) هستند و قریههای ظاهر که واسطه معرفی شدهاند، علمای شیعه و راهنمایان شیعه به اهل بیت (ع) هستند. از مصادیق بارز آیه سوره سبا و "مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ"، دنیای ظهور و حضور حضرت مهدی (ع) است که برکت، امنیت، سعادت و سلامت به اوج میرسد. از دیگر مصادیق "مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ"، سیر معرفتی در بیتِ ائمه (ع) است که از طریق آن، حکمت و معرفت حق نصیب میشود؛ بنابراین اگر معارف دین، حکمت و معرفت از این وادی اخذ نشود، از ایمنی آن کاسته میگردد تا جایی که گاهی ضد هدایت، شکل هدایت به خود گرفته، بسیاری از شیفتگان را به خویش جذب و جلب میکند. اگر برکت نباشد، چشم و گوش و قلب هم درست کار نمیکند. "...لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ يَفْقَهُونَ بِهَا..."[۲۷] و به حکمت نمیرسند. رسیدن به حکمت الهی، با تمسک به قرآن و توسل به اهل بیت(ع) که معادن حکمتهای الهی هستند، ممکن است. انتساب حکمت به اهل بیت(ع) به قدری است که امام صادق(ع) در تفسیر آیه ﴿﴿...وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا...﴾﴾[۲۸] کسی که حکمت نصیبش شده، خیر فراوانی نصیبش شده است. فرمودهاند حکمت عبارت است از معرفت نسبت به امام و پرهیز از گناهان کبیره.[۲۹]» [۳۰].
↑«و ما از آسمان آبی پربرکت فرو فرستادیم»؛ سوره ق، آیه ۹.
↑«و ما از آسمان آبی به اندازه معیّن فرو فرستادیم، پس آن را در زمین قرار و ساکن نمودیم»؛ سوره مؤمنون، آیه ۱۸.
↑«آیا ندیدی که خداوند آبی از آسمان فرو فرستاد و آن را چشمههایی در زمین روان ساخت، آنگاه با آن، زراعتی را میرویاند که رنگهای گوناگونی دارد»؛ سوره زمر، آیه ۲۱.
↑سوره انبیا، آیه ۳۰؛ «و ما هر چیزی زندهای را از آب قرار دادیم».
↑«پس چه کسی آب گوارا در دسترس شما قرار میدهد؟»؛ سوره ملک، آیه ۳۰.
↑«و لمّا الخیر الإلهی یصدر من حیث لا یحسّ و علی وجه لا یحصی و لا یحصر قیل لکلّ ما یشاهد منه زیادة غیر محسوسة: هو مبارک و فیه برکة». المفردات فی غریب القرآن: ۴۴.
↑«و اگر نعمتهای خدا را بشمارید، هرگز نمیتوانید آن را احصا کنید»؛ سوره ابراهیم، آیه ۳۴.
↑ و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم؛ سوره اعراف، آیه:۹۶.
↑«اللهم بلی لاتخلو الأرض من قائم لله بحجة امّا ظاهراً مشهوراً و امّا خائفاً مغموراً لئلا تبطل حجج الله و بیناته».
↑«نحن امان اهل الأرض کما ان النجوم امان اهل السماء و نحن الذین بنا یمسک الله السماء اَن تقع علی الأرض الا باذنه و بنا یسمک باهلها و بنا یُنزِّل الغیث و ینشر الرحمة و یخرج برکات الأرض و لولا ما فی الأرض منّا لساخت الأرض بأهلها. . . و لم تخل الأرض – منذ خلق الله آدم- من حجة لله فیهما ظاهر مشهور او غائب مستور».
↑«ان الله تبارک و تعالی عرض ولایتنا علی اهل السماوات و اهل الارض من الجن و الانس و الثمر و غیر ذلک فما قبل منه ولایتنا طاب و طهر و عذب، و مالم یقبل منه خبث وردی و نتن»؛ الاختصاص ۲۴۹، بحار الانوار ۲۷ / ۲۸۳.
↑«بین ایشان و بین قرایی که در آنها برکت فرستادیم، قریههای ظاهری قرار دادیم و سیر را در آنها مقدر نمودیم؛ در آنها شبها و روزها، در امن و امان سیر کنید». سوره سبا، آیه ۱۸.
↑«(زیرا) دلهایی دارند که با آن درنمییابند»؛ سوره اعراف، آیه ۱۷۹.
↑«و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند»؛ سوره بقره، آیه ۲۶۹.