عصمت حضرت فاطمه

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط فرقانی (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۱ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۱۲:۲۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

حضرت فاطمه زهرا(س)، دختر پیامبر خاتم، یکی دیگر از مصادیق معصومان است. عصمت حضرت فاطمه(س) در کتاب‌های تفسیری و ذیل برخی از آیات قرآن مطرح شده و از آنجا به مباحث و منابع کلامی و اصول فقه راه یافته است. پیشینه طرح عصمت حضرت فاطمه به زمان رسول خدا(ص) و برخی روایات آن حضرت و نیز برخی آیات قرآن همچون آیه مباهله و آیه تطهیر بازمی‌گردد. در گستره عصمت آن حضرت نیز برخی معتقد به عصمت حضرت فاطمه ||س}} از گناه و خطا هستند اما برخی دیگر به عصمت کبرا و مطلق آن حضرت از هر نوع گناه، خطا و اشتباهی چه در امور مربوز به دین و چه غیر آن باور دارند. جهت اثبات عصمت آن حضرت نیز به ادله متعدد نقلی اعم از آیات قرآن و برخی روایات استناد شده است.

معناشناسی عصمت

معنای لغوی

عصمت، واژه‌ای عربی و از ماده «عَصِمَ يَعْصِمُ» است که در لغت سه معنا برای آن ذکر شده؛ یکی: «مَسَکَ» به معنای حفظ و نگهداری[۱]، دوم: «مَنَعَ» به معنای مانع شدن[۲] و سوم به معنای وسیله بازداشتن[۳]. با این وجود واژه «عصمت»، به معنای «گرفتن» و «نگهداری» مناسب‌تر از معنای «مانع شدن» است و شاید به همین جهت است که برخی لغویون نیز «اعصم» را به معنای «مَسْک» و «اعتصام» را به «استمساک» معنا کرده‌اند[۴].[۵]

در اصطلاح متکلمان

در علم کلام دست کم دو معنا برای عصمت ارائه شده است:

  1. عصمت به معنای لطف: مرحوم شیخ مفید نخستین متکلم امامیه است که به تعریف عصمت پرداخته است. از نظر او عصمت از ناحیه خداوند متعال، همان توفیق و لطف او برای حجت‌های اوست و اعتصام به این عصمت به وسیله حجج الهی برای حفظ دین خداوند از ورود گناهان و خطاها در آن است[۶]. متکلمان امامیه به تبع مرحوم مفید قرن‌ها عصمت را به لطف تعریف کرده‌اند و بزرگانی همچون سیدمرتضی، شیخ طوسی، نوبختی، نباطی[۷] و مانند آنها در آثار خود آن را به کار برده‌اند.
  2. عصمت به معنای ملکه: پس از آنکه شیخ مفید عصمت را به لطف تعریف کرد و دیگران نیز آن را پذیرفتند، مرحوم خواجه نصیرالدین طوسی آن را به نقل از فلاسفه، ملکه نامید و گفت: عصمت ملکه‌ای است که با وجود آن، از صاحبش گناهان صادر نمی‌شود و این بنا بر اندیشه حکماست[۸]. پس از خواجه برخی از متکلمان معاصر و متأخر از او نیز این تعریف را در کتاب‌های خود ارائه کردند[۹].[۱۰]

پیشینه عصمت حضرت فاطمه

حضرت فاطمه زهرا(س)، دختر پیامبر خاتم، یکی دیگر از مصادیق معصومان است. شیخ مفید [۱۱] اجماع مسلمانان و علامه مجلسی، [۱۲] اجماع قطعی شیعیان بر عصمت او را ذکر کرده‌اند. عصمت حضرت فاطمه(س) در کتاب‌های تفسیری و ذیل برخی از آیات قرآن مطرح شده و از آنجا به مباحث و منابع کلامی و اصول فقه راه یافته است. پیشینه طرح عصمت حضرت فاطمه به زمان رسول خدا(ص) و برخی روایات آن حضرت و نیز برخی آیات قرآن همچون آیه مباهله و آیه تطهیر بازمی‌گردد. [۱۳]. نخستین گزارش‌های تاریخی درباره عصمت حضرت فاطمه(س) نیز به زمان پس از رحلت پیامبر(ص) یعنی ماجرای مصادره فدک باز می‌گردد که در آن امام علی(ع) [۱۴] بر اساس آیه تطهیر به معصوم بودن حضرت زهرا(س) استناد کرده است.[۱۵].

گستره عصمت حضرت فاطمه

برخی معتقد به عصمت مطلق یعنی عصمت از گناه و خطا، نسیان و اشتباه برای حضرت فاطمه (س) شده و از آن به عصمت الله الکبری تعبیر نموده‌اند.[۱۶] با این توضیح کهروح ولایت کلی و امامت عامه که همان عصمت مطلق است در وجود فاطمه زهرا(س) متحقق است؛ زیرا در روایتی از پیامبرخاتم (ص) در شأن حضرت فاطمه (س)، چنین آمده است که ««فاطمة بضعة منی، فمن اغضبها اغضبنی»»؛ عقل و کتاب و سنت دلیل بر این است که خشم پیامبر اکرم(ص)، خشم خدا است و از این حدیث بر می‌آید که خشم فاطمه زهرا(س)، نیز خشم رسول الله(ص) است و این مسأله به صورت مطلق و بدون هیچ قید و شرطی در این حدیث ذکر شده است، بنابراین، به طور مطلق خشم فاطمه(س)، خشم پیامبر(ص) و خشم پیامبر، خشم خدا خواهد بود، پس خشم فاطمه(س) و در مقابل آن خشنودی او خشنودی خدا است. از آنجا که خشنودی و خشم خدا و رسول(ص)، معصوم و به دور از هر گونه خطا و هوی است، خشم و خشنودی فاطمه(س) نیز معصوم و به دور از خطا و هوای نفس است؛ و این معنای عصمت کبری است. [۱۷].[۱۸].

اثبات عصمت حضرت فاطمه

در کتب کلامی، تفسیری و روایی به اثبات عصمت حضرت فاطمه(س) با استناد به ادله عقلی اشاره‌ای نشده است. اما از آنجا که در روایات اهل بیت(ع) عنوان «حجة الله علی الحجج» یعنی حجت خدا بر سایر حجت‌ها که مراد همان امامان معصوم(ع) است، بر آن حضرت اطلاق شده،[۱۹] می‌توان در اثبات عقلی عصمت آن حضرت به برخی ادله عقلی لزوم عصمت حجج الهی اعم از پیامبران و امامان، استناد نمود.

با این حال به ادله نقلی فراوانی اعم از آیات و روایات جهت اثبات عصمت حضرت فاطمه (س) استناد شده که اهم آنها به شرح ذیل است.

آیات قرآن کریم

آیه تطهیر

خداوند متعال می‌فرمایند: ﴿إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرًا[۲۰]. این آیه از اراده خداوند به از بین بردن رجس از اهل بیت(ع) خبر داده است و بر اساس روایات معتبر، مراد از اهل بیت(ع) در آیه تطهیر، پنج تن آل عبا هستند[۲۱]. پس آیه مذکور بر حضرت فاطمه زهرا (س) نیز که در شمار پنج تن است صدق می‌کند.[۲۲].

آیه اصطفای حضرت مریم

قرآن کریم در فضیلت حضرت مریم(س) می‌‌فرماید: ﴿وَإِذْ قَالَتِ الْمَلائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاء الْعَالَمِينَ[۲۳]. برگزیده خدا کسی است که دارای مقام عصمت باشد از این رو این آیه دلالت دارد بر اینکه مریم(س) دارای مقام عصمت بوده است.[۲۴]. از طرفی در برخی روایات ذیل این آیه چنین آمده که حضرت فاطمه افضل از همه زنان عالم حتی مریم است. در این صورت اگر ویژگی عصمت برای حضرت مریمثابت گردد، این ویژگی به طریق اولی برای حضرت زهرا(س) به اثبات خواهد رسید.[۲۵].

روایات

اول: احادیث دال بر عصمت اهل بیت

احادیثی که عصمت اهل بیت(ع) را اثبات می‌کنند مانند حدیث ثقلین و حدیث سفینه نیز از جمله دلایل عصمت فاطمه (س) شمرده شده‌اند.[۲۶]. این احادیث که بر عصمت اهل بیت(ع) دلالت دارند، به طریق اولی عصمت حضرت زهرا (س) را اثبات می‌کنند؛ زیرا فاطمه(س) به طور مسلم از اهل بیت(ع) است.[۲۷]. به گفته علامه مجلسی، احادیثی که بر وجوب تمسک به اهل بیت (ع) دلالت دارند مانند حدیث ثقلین و حدیث سفینه، بر عصمت حضرت فاطمه (س) نیز دلالت دارند؛ زیرا وجوب تمسک فقط برای معصومان ثابت است. شخصی که مرتکب گناه می‌شود، نه تنها تمسک و پیروی از او واجب نیست، بلکه از باب نهی از منکر، منع و انکار او واجب است.[۲۸].

دوم: حدیث فاطمه بضعة منی

حدیث نبوی «فاطمة بَضْعَة منی» یکی از روایات دال بر عصمت حضرت زهرا(س) است. [۲۹]. بر اساس این حدیث که در جوامع روایی فریقین به اتفاق نقل شده، پیغمبر اکرم(ص) در شأن دختر گرامی خویش فرموده است: «فاطمة بضعة منی فمن ءاذاها فقد ءاذانی و من ءاذانی فقد ءاذی الله»؛ «فاطمه پارۀ تن من است؛ هر کس او را بیازارد مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد خدا را آزرده است» البته صدر و ذیل این روایت به نقل‌های مختلفی در منابع آمده که البته برغم اختلاف در الفاظ، اما مفهوم همه آنها یکی است [۳۰]. در این روایت، خشنودی و ناخشنودی حضرت زهرا(س) محور و ملاک خشنودی و ناخشنودی خدا و رسولش شمرده شده و از آنجا که خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمی‌شود و به گناه و نافرمانی از دستوراتش رضایت نمی‌دهد، اگر حضرت زهرا(س) گناهی مرتکب می‌شد یا حتی فکر انجام آن را در سر می‌پروراند، در این صورت به چیزی خشنود شده بود که خدا از آن ناخشنود است؛ در حالی که حدیث بضعة، رضایت الهی را با خشنودی حضرت فاطمه(س) پیوند داده است. بنابراین این روایت به عصمت هم جانبه آن حضرت دلالت دارد. [۳۱].

سوم: حدیث ان الله یغضب لغضب فاطمة

در حدیث دیگری از رسول خدا(ص) چنین نقل شده که فرمودند: «ان اللّه تَبارَکَ وَ تَعالی یَغضِبُ لِغَضَب فاطِمَة وَ یَرضی لِرِضاها» «همانا خداوند بلند مرتبه با غضب فاطمه غضب ناک و با رضایت او خشنود می‌شود». [۳۲]. بر اساس این روایت، رضایت و نارضایتی حضرت فاطمه زهرا(س)، محور خشنودی و ناخشنودی خداوند قرار داده شده و این حقیقت، بیانگر عصمت مطلق و همه جانبه آن حضرت، است. چه اینکه خداوند جز به اعمال صالح خشنود نمی‌گردد و هیچ گاه به گناه و سرپیچی از فرمانش رضایت نمی‌دهد. اگر حضرت زهرا(ص) به گناه دست می‌زد و یا فکر انجام آن را در سر می‌پروراند، به چیزی خشنود گردیده بود که خدا از آن خشنود نیست؛ در حالی که در این روایت، رضایت الهی پیوندی ناگسستنی با خشنودی فاطمه(س) یافته است. .</ref>.حکیم، سید منذر، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۳۶.</ref>.

چهارم: روایت اسوه بودن حضرت فاطمه(س) برای امام زمان(ع)

امام زمان(ع) در روایتی، حضرت فاطمه(س) را به عنوان اسوه و الگوی خویش معرفی فرموده‌اند. «اِنَّ لی فی ابنة رسولِ الله اُسوةٌ حَسَنَةٌ» [۳۳]. «الگو و اسوه‌ی‌ نیکوی من دختر فرستاده خدا (فاطمه زهرا(س)) است». بدیهی است که فاطمه زهرا (س) پرورش یافته مکتب نبوی و جان پیامبر(ص) است؛ لذا اگر حضرت مهدی(ع) فاطمه زهرا(س) را الگوی خویش معرفی می‌فرماید، در حقیقت پیامبر گرامی اسلام(ص) را الگو دانسته است؛ چون مکارم اخلاقی پیامبر در پاره‌ تن وی جمع است و فاطمه(س) آئینه تمام نمای پیامبر(ص) است. از طرفی اگر امام که شکی در عصمت او نیست، شخص دیگری غیر از امام را به عنوان الگوی خویش معرفی نماید، بدان معنا است که آن شخص نیز حجت بوده و در نتیجه معصوم است یعنی هرگز خطا و اشتباهی از او سر نمی‌زند و الا الگوگیری شخص معصوم از غیر معصوم عقلا و شرعا مردود است.

پنجم: روایات برخی از القاب حضرت فاطمه

در برخی روایات القابی برای حضرت فاطمه (س) نقل شده که یا به صراحت بر عصمت آن حضرت دلالت می‌کنند و یا به صورت غیر مستقیم این معنا را می‌رسانند. برخی از آن القاب عبارتند از: فاطمه، صدیقة، طاهرة، مطهرة، بتول، راضیه، تقیه، نقیه، سیدة نساء اهل الجنة و ... [۳۴].

منابع

پانویس

  1. راغب اصفهانی این معنا را برای واژه «عَصَمَ» آورده و می‌گوید: العصم: الإمساک و الاعتصام الاستمساک... (وقوله: «وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ» والعصام ما یعصم به‌ ای یشد و عصمة الأنبیاء حفظه إیاهم؛ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ص۵۶۹ ـ ۵۷۰ و عصم الله فلاناً من المکروه: ای حفظه و وقاه؛ یعنی خداوند فلانی را از مکروه حفظ کرده (عصمه) بعنی او را حفظ کرد و نگهداشت. المنجد، ص۱۵۰.
  2. ر.ک: فراهیدی،خلیل بن احمد، العین ج ۱ ص۳۱۴؛ فیروزآبادی، محمد بن یعقوب، قاموس محیط، ج۴، ص۱۵۱؛ الجوهری، اسماعیل بن حمّاد، الصحاح، ج۵، ص۱۹۸۶، ابن منظور، لسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۳.
  3. ابن‌منظور، از زجاج نقل می‌کند: أَصْلُ العِصْمَةِ الحبْلُ. و كلُّ ما أَمْسَكَ شَيئاً فقد عَصَمَهُلسان العرب، ج۱۲، ص۴۰۵. یعنی، لغت عصمت در اصل به معنای طناب و ریسمان وضع شده است، ولی سپس از این معنا توسعه یافته و برای هر چیزی که موجب امساک و حفظ چیز دیگری شود، به کار می‌رود.
  4. ر.ک: المفردات فی غریب القرآن، ص۳۳۶ ـ ۳۳۷..
  5. حسینی میلانی، سید علی، عصمت از منظر فریقین، ص۱۴.
  6. محمدبن محمدبن نعمان، شیخ مفید، تصحیح الاعتقادات الامامیة، ص۱۲۸.
  7. علی بن یونس نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۵۰.
  8. خواجه نصیرالدین طوسی، تلحیص المحصل، ص۳۶۹؛ عضدالدین ایجی نیز این تعریف را به حکما نسبت می‌دهد. ایجی عضدالدین، شرح المواقف، ج۸، ص۲۸۰ البته مرحوم خواجه در برخی موارد نیز عصمت را به لطف تعریف کرده است. ر.ک: خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص الحصل، ص۵۲۵.
  9. میثم بن علی بن میثم بحرانی، النجاة فی یوم القیامة، ص۵۵؛ حسن بن یوسف حلی، کشف المراد، ص۴۹۴.
  10. فاریاب، محمد حسین، عصمت امام، ص۳۴ - ۳۵.
  11. مفید، الفصول المختاره، 1413ق، ص88.
  12. مجلسی، بحار الانوار، 1403ق، ج29، ص335.
  13. کافی، عبدالحسین و جواد شفیعیان، «عصمت فاطمه(س)»، در دانشنامه فاطمی ج2، ص71
  14. ر.ک: صدوق، علل الشرایع، 1385ش، ج1، ص191و192.
  15. کافی، عبدالحسین و جواد شفیعیان، «عصمت فاطمه(س)»، در دانشنامه فاطمی ج2، ص71
  16. نگاه کنید به روحی برندق، «قلمرو عصمت فاطمه زهرا(س) در حدیث فاطمه بضعة منی»، ص83-85.
  17. ر. ک: خراسانی، حلقه وصل رسالت و امامت، ص١٩٧.
  18. کاووس روحی برندق، قلمرو عصمت فاطمه زهرا(س) در حدیث «فاطمة بضعة منی»، نشریه پژوهش‌های اعتقادی کلامی، شماره 6.
  19. در روایتی از امام عسكرى (ع) نقل شده كه آن حضرت فرمود:«نَحْنُ حُجَجُ اللّه‏ِ عَلى خَلْقِهِ وَ فاطمةُ حُجةٌ عَليَنا». «ما حجّت‏‌ها و برگزيدگان خدا بر آفريدگانش هستیم و فاطمه، حجّت راستين و پُرشكوه خدا بر ما است.» طیب، تفسير أطيب البيان، ج 13، ص 236.
  20. «جز این نیست که خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند» سوره احزاب، آیه ۳۳.
  21. فاریاب، عصمت امام در تاریخ تفکر امامیه، ۱۳۹۰ش، ص۳۳۵ و ۳۳۶.
  22. حکیم، سید منذر، درسنامه زندگانی و سیره حضرت زهرا، ص۳۶.
  23. «و (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: «ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برتری داده است».، سوره آل عمران، آیه 42.
  24. طیب، سید عبدالحسین (1378). تفسیر اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ص193.
  25. حسینی، سید محمد باقر (1391). قطره از دریا نشانی می‌‌دهد 1391، ص40.
  26. سبحانی، جعفر، پژوهشی در شناخت و عصمت امام، 1389ش، ص27؛ محقق، عصمت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن، 1391ش، ص256.
  27. محقق، فاطمه، عصمت از دیدگاه شیعه و اهل تسنن، 1391ش، ص256.
  28. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، 1403ق، ج29، ص340.
  29. برای نمونه نگاه کنید به سید مرتضی، الشافی فی الامامة، 1410ق، ج4، ص95؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی‌طالب، 1379ق، ج3، ص333؛ مجلسی، بحار الانوار، 1403ق، ج29، ص335
  30. جهت مشاهده تمامی نقل‌ها ر. ک: امینی، نظرة فی کتاب البدایة و النهایة، بی‌تا، ص١٠6؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، بی‌تا: ج16، ص283؛ جلالی،محمدرضا، المنهج الرجالی و العمل الرائد فی الموسوعة الرجالیة لسید البروجردی، ١٣٧٨، ص٢٧6؛ متقی هندی، کنز العمال، ج12، ج12، ص111.
  31. سبحانی، جعفر، پژوهشی در شناخت و عصمت امام، 1389ش، ص27.
  32. متقی هندی، علی بن حسام، کنزالعمال، ج12، ص111؛ حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، ج3، ص167؛ هیتمی، ابن حجر، الصواعق المحرقه، ص175؛ هیثمی‌نور الدین علی، مجمع الزوائد، ج9، ص203؛ طبری، محب الدین، ذخایر العقبی، ص39؛ ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة، ج8، ص266؛ ابن اثیر، علی بن ابی الکرم، اسد الغابة، ج6، ص224؛ ذهبی، ابی عبدالله محمد، میزان الاعتدال، ج2، ص492.
  33. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص286.
  34. شاه علیزاده علی، گرامی علی، اسماء و اوصاف فاطمه(س)،دانشنامه فاطمی، ج۲، ص۲۱.