سلیمان بن مهران اسدی کوفی در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۴۳ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

آشنایی اجمالی

ابومحمد سلیمان بن مهران، مشهور به اعمش، مولای کاهل بن اسد بن خزیمه کوفی است. مهران، ایرانی الاصل و از منطقه طبرستان یا روستای ذُنباوند (دماوند) از نواحی ری است[۱]. وی به اتفاق همسرش که به اعمش حامله بود، به کوفه آمد.

اعمش در کوفه و در هفت ماهگی به دنیا آمد. مردی از بنی اسد، بعدها او را خرید، و سپس آزاد کرد و در میان همان قبیله نیز رشد کرد. از این جهت او را اسدی و کاهلی لقب داده‌اند؛ اما چون از نظر بینایی ضعیف بود به اعمش شهرت یافت.

سلیمان، شیعه و از یاران و اصحاب امام صادق(ع) است و تشیع او بین دو گروه شیعه و سنی پذیرفته شده است[۲]. علمای اهل سنت نیز او را ستوده‌اند.

سلیمان به لطیفه گویی معروف است. خوش خلقی و شوخ طبعی از خصوصیات بارز او است. او سعی میکرد کسانی که برای کسب حدیث نزد وی گرد آمده بودند، شاد شوند. روزی یکی از دوستانش از او پرسید: آیا در نماز می‌‌توان به من اقتدا کرد؟ اعمش در جواب گفت: بدون وضو آری. و همچنین پرسید: آیا نماز من پذیرفته است؟ اعمش پاسخ داد: به ضمیمه دو نفر عادل آری.[۳]

خدمات

سلیمان از قاریان و مفسران بنام زمان خویش بود. او شخصی خدا ترس، فقیه، عابد، فهیم، فصیح، حاضر جواب و قانع بود و همیشه با وضو میخفت. به حضور در نماز جماعت و صف اول آن معتقد بود و نزدیک به ۷۰ سال، نماز جماعت او ترک نشد.

او به کسب علم و دانش علاقه فراوان داشت و سؤال کردن را کلید گنجینه دانش می‌دانست. وی به اعتراف همگان، شیعی و از دوستان اهل بیت پیامبر(ص) بود[۴].

وی به نشر احادیثی در مناقب و فضایل امیرمؤمنان(ع) می‌پرداخت. روزی منصور، خلیفه عباسی از وی پرسید: درباره ستایش و فضایل امیرمؤمنان(ع) چقدر حدیث حفظ کرده‌ای؟ پاسخ داد: ده هزار حدیث.

سلیمان به محضر امام صادق(ع) شرفیاب می‌‌شد و از دریای بی‌کران دانش او بهره می‌گرفت. او می‌گوید: روزی نزد امام صادق(ع) آمدم و گروهی از شیعیان را آنجا دیدم. آن حضرت خطاب به حاضران فرمود: زینت ما باشید نه ننگ و عیب ما[۵].

وی نزد اصحاب تراجم و رجال به شیخ الاسلام، علامه الاسلام، شیخ المقرنین و المحدثین معروف بود. او یکی از شش حافظ معروف حدیث و از رجال بزرگ و کم نظیر و معروف کوفه بود. علمای شیعه و سنی او را تأیید و توثیق کرده‌اند[۶].

وی از راویان حدیث غدیر است و روایاتی را با دو واسطه از پیامبر اکرم(ص) نقل می‌کند؛ مانند: نگاه به چهره علی عبادت است[۷].

او حدود ۱۳۰۰ حدیث روایت کرده است.[۸]

موضع‌گیری سیاسی

سلیمان در بیان حقایق، صریح و شجاع بود. حرف حق را در برابر حاکم ستمگر بدون ترس ادا می‌کرد. روزی هشام بن عبدالملک خلیفه اموی به او نوشت: در مناقب و فضایل عثمان و نیز در نکوهش علی بن ابی طالب(ع) احادیث و مطالبی را برایم بنویس. سلیمان (اعمش) نامه را از پیک خلیفه گرفت و آن را در دهان گوسفند گذاشت و از بین بُرد و به نامه‌رسان گفت: برو آن چه دیدی به خلیفه برسان.

پیک خلیفه گفت: اگر پاسخ نامه را برای هشام نبرم، مرا خواهد کُشت.

برادران سلیمان (اعمش) از وی خواهش کردند تا او را از مرگ برهاند و چیزی بنویسد. سلیمان نوشت: ای امیرمؤمنان! اگر تمام فضائل اهل زمین از علی بن ابی طالب(ع) باشد، تو را زیانی نخواهد رساند. تو مراقب نفس و رفتار خویش باش[۹].

سرانجام سلیمان(ع) در ماه ربیع الاول سال ۱۴۸ه‍.ق هم زمان با ولادت امام صادق(ع) و در حدود ۸۸ سالگی بدرود حیات گفت[۱۰].[۱۱]

منابع

پانویس

  1. ریحانة الادب، ج۸، ص۲۰۱ و ۲۰۲؛ الاعلام، ج۳، ص۱۳۵.
  2. معجم رجال الحدیث، ج۸، ص۲۸۰ و ۲۸۱؛ مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۴۰۰؛ المعارف، ص۶۲۴؛ الملل و النحل، ج۱، ص۱۹۰.
  3. قریشی، سید حسن، اصحاب ایرانی ائمه اطهار، ص 142-143.
  4. تهذیب الکمال، ج۱۲، ص۸۷؛ المعارف، ص۶۲۴؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۶۵.
  5. اعیان الشیعه، ج۶، ص۳۱۶.
  6. راویان مشترک، ج۱، ص۴۳۷.
  7. حلیة الاولیاء، ج۵، ص۵۷.
  8. قریشی، سید حسن، اصحاب ایرانی ائمه اطهار، ص 143-144.
  9. وفیات الاعیان، ج۲، ص۴۰۲.
  10. تاریخ بغداد، ج۹، ص۱۲.
  11. قریشی، سید حسن، اصحاب ایرانی ائمه اطهار، ص 144-145.