دیوان در فقه سیاسی
مقدمه
دیوان، به محل گردآوری دفاتر (مجمع المصحف) گفته میشد که به منظور حفظ حقوق کارگزاران حکومتی، نظیر مقامات اجرایی، قضایی و نظامی تأسیس یافت. دیوان نزد مسلمانان، در آغاز، جهت ثبت و ضبط مخارج مملکت بکار میرفت و سپس توسعه یافت و به معنای محل کار اعضا و اجرای مالیات استعمال و بر جمیع ادارات و دفاتر اطلاق شد. علت نامگذاری دیوان آن است که میگویند: چون “کسری” - پادشاه ایران - سرعت عمل منشیان خویش را در اجرای کارها ملاحظه کرد، گفت: “این کار دیوان (جنّیان) است”[۱]. نخستین دیوان در اسلام، توسط عمر - خلیفه دوم - و با مشورت امام علی (ع) تأسیس شد[۲]. دیوان دارای اقسامی به شرح ذیل است:
- دیوان الجند: معروف به دیوان احداث اربعه؛ نظیر دیوانهای قتل، ازاله بکارت، شکستن دندان و کور کردن چشمها[۳]؛
- دیوان احشام: این دیوان، راجع به مستخدمین دربار بود[۴]؛
- دیوان استیفاء و ادارۀ مالیه و عوائد: دیوانی بود که توسط مستوفیان اداره میشد و بر دخل و خرج مملکت نظارت داشت[۵]؛
- دیوان البر: این دیوان، توسط “علی بن عیسی” وزیر خلیفه عباسی (مقتدر) تأسیس و بر اموال وقف نظارت داشت[۶]؛
- دیوان برید: دیوانی که راجع به ادارۀ امور ارتباطات و اطلاعاتی بود؛ (ر. ک: برید)
- دیوان مظالم: دیوانی که در آن، به اعمال ظالمانه حکام دولتی رسیدگی میشد. (ر. ک: دیوان مظالم)[۷].
دیوان
دیوان، دفتر رسمی مربوط به فهرست نامها، ارقام و مانند آنها. عنوان دیوان در گذشته کاربردها و اطلاقات متعددی داشته است؛ از قبیل دیوان داوری و دیوان لشکری. در دیوان لشکری اسامی نظامیان و آمار و ارقام و مقرری مربوط به آنان ثبت میشد. دیوان داوری نیز که به تشکیلات قضاوت مربوط میشد، سه کاربرد داشت: یکی دفتر رسمی که شکایات رسیده به دادگاه و اطلاعات و اسناد مربوط به مدعی و مدعی علیه و نیز احکام صادر شده از سوی قاضی، در آن ثبت میشد؛ دومی، گنجینه و خزانه که محل نگهداری و بایگانی اسناد و دفاتر و قرار گرفتن صندوقها بود؛ و سومی، صندوقها و کیسهها و بستههای حاوی اشیا و اسناد قیمتی[۸]، عنوان یاد شده در بابهای جهاد، قضاء و دیات به کار رفته است. سزاوار است حاکم اسلامی برای ثبت اسامی نظامیان و قبایل و اصناف مختلف و حقوق و مقرری آنان، دفتری تهیه کند[۹] مستحب است قاضی در آغاز شروع به کار، دیوان داوری را از قاضی پیشین تحویل بگیرد[۱۰]. ارتزاق صاحب دیوان (مسئول ثبت و ضبط اسامی کارمندان و نظامیان) از بیتالمال جایز است[۱۱]. نزد امامیه، اهل دیوان (نظامیان) در صورتی که از خویشاوندان قاتل نباشند، عاقلۀ یکدیگر محسوب نمیشود[۱۲].[۱۳] به لحاظ تاریخی در زمان خلیفۀ اول، بیتالمال به اطراف مدینه انتقال یافت و با آمدن ایرانیان در دورۀ خلیفه دوم واژۀ دیوان برای اولین بار به معنای محل محاسبات عمومی اختصاص یافت[۱۴].
با توسعۀ اسلام و تحولات سیاسی و اقتصادی مسئله هزینههای عمومی گسترش یافته و پیچیدهتر شد. پیشبینی ﴿وَالْعَامِلِينَ عَلَيْهَا﴾[۱۵] که حقوق کارمندان و کارگزاران جمعآوری زکات را تأمین میکرد، زمینه را برای شکلگیری دیوان عمومی و نظام مالی و تشکیلات اداری لازم فراهم کرد. افزوده شدن هزینههای نظامی که در آیۀ ﴿وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ﴾[۱۶] و امنیتی که تحت عنوان ﴿مُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ﴾[۱۷] و سایر موارد پیشبینی شده بود، زمینه را برای نظام مالیۀ عمومی شامل درآمدها و هزینهها و نیز شکلگیری دیوان محاسبات فراهم آورد[۱۸]. دیوان به معنای نظام مالی دولت برای اولین بار در دوران خلیفه دوم شکل گرفت اما تعریفی که ماوردی از آن ارائه میدهد، حکایت از آن دارد که دیوان شامل وظایف دولت و اعمال دولتمردان و سازمانهای دولتی نیز میشده است[۱۹]. ابن خلدون با ارائۀ تعریف جامعی از دیوان مینویسد: «دیوان یکی از وظایف ضروری و مهم حکومت است که باید فعالیتهای مربوط به جمعآوری اموال عمومی و حفظ حقوق دولت در مورد درآمدها، هزینهها، شمارش لشکریان و میزان حقوق و عطایا در آن تنظیم شود و با مهارت کامل محاسبه شود». چنین اعمال مکتوب شده را دیوان و محل آن را نیز به همان نام مینامند[۲۰]. در ظاهر دیوان در صدر اسلام به معنای تشکیلات اداری و محاسبات عمومی و ادارۀ کل محاسبات و دفتر محاسبات به مفهوم امروز به کار میرفته است و تا زمان عبدالملک مروان دیوانها به زبانهای غیر عربی به ویژه ایرانی نگاشته میشده[۲۱] و سپس به زبان عربی مکتوب میشد. نویسندۀ صبح الاعشی معتقد است که نخستین دیوان در عصر نبوی به وجود آمد که وی از آن به «دیوان انشاء» نام میبرد و در این دیوان بود که نامهها، پیامها و قراردادهای پیامبر اسلام(ص) به رشتۀ تحریر در میآمد. دیوانی که در عصر خلیفۀ دوم به وجود آمد دیوان سپاهیان بود، وی از پیشینیان خود از کتاب عیون الاخبار نقل میکند که زبیر و جهیم دو نفر از نویسندگان دیوان صدقات در عصر نبوی(ص) بودند و مغیرة بن شعبه و حصین بن نمیر، نیز دیوان مطالبات و دیون و معاملات را مینوشتند[۲۲] بنا بر نوشتۀ مقریزی، یکهزار و پانصد نفر در دیوان پیامبر(ص) کار نوشتن انجام میدادند[۲۳].[۲۴].[۲۵]
منابع
پانویس
- ↑ ماوردی، الاحکام السلطانیه، ص۱۹۹؛ فهرست ابن ندیم، ص۳۹ و ۱۶۵.
- ↑ صبح الاعشی، ج۱۳، ص۱۰۶ و ج۱، ص۹۱.
- ↑ تاریخ التمدن الاسلامی، ج۱، ص۱۷۰؛ تذکرة الملوک، ص۲.
- ↑ تاریخ بیهقی، ص۴۷۳.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۲۷۰.
- ↑ تاریخ الاسلام، ج۳، ص۲۷۰؛ لغتنامه دهخدا، ج۷، ص۱۰۰۵۹.
- ↑ فروتن، اباصلت، مرادی، علی اصغر، واژهنامه فقه سیاسی، ص ۱۰۹.
- ↑ مفتاح الکرامه، ج۲۰، ص۲۶ و ۴۵؛ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۱۵؛ مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج۳، ص۱۹۹۵ – ۱۹۸۲.
- ↑ جواهر الکلام، ج۲۱، ص۲۱۵.
- ↑ جواهر الکلام، ج۴۰، ص۷۳.
- ↑ جواهر الکلام، ج۴۰، ص۵۴.
- ↑ جواهر الکلام، ج۴۳، ص۴۲۲.
- ↑ فرهنگ فقه، ج۳، ص۶۹۲.
- ↑ صحاح اللغه.
- ↑ «و مأموران (دریافت) آنها» سوره توبه، آیه ۶۰.
- ↑ «و آنچه در توان دارید از نیرو فراهم سازید» سوره انفال، آیه ۶۰.
- ↑ «و دلجوییشدگان» سوره توبه، آیه ۶۰.
- ↑ الاحکام السلطانیه، ص۲۰۰ – ۱۹۹؛ فتوح البلدان، ج۱، ص۴۵۳؛ تاریخ طبری، ج۵، ص۲۳.
- ↑ الاحکام السلطانیه، ص۱۹۹.
- ↑ المقدمه، ص۲۰۲.
- ↑ لغتنامه دهخدا، ج۷، ص۱۰۰۵۸.
- ↑ صبح الاعشی، ج۱، ص۹۱.
- ↑ الخطط، ج۱، ص۱۴۸.
- ↑ فقه سیاسی، ج۷، ص۶۳۱ – ۶۳۰.
- ↑ عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی ج۲، ص ۸۰.