عقل در فقه سیاسی
معناشناسی
عقل عبارت است از قوهای که مهیای قبول علم است، علمی که از این طریق به انسان فایده میرساند[۱]. اصل آن به معنای لکنت و بستگی زبان و چیزی که مانع از قول و فعل مذموم است[۲]، در مقابل جهل. تعقل یعنی شناخت آنچه قبلاً میدانست[۳]؛ اندیشیدن و دریافتن[۴].
عقل در قرآن
در یکی از آیات قرآن درباره عقل آمده است: ﴿وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ﴾[۵].
از واژههای مترادف واژه "عقل" در قرآن واژه "لُبّ" است که با عنوان ﴿ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ﴾ در قرآن کریم تکرار شده است. قرآن بر عقل و تعقل تأکید فراوان دارد: ﴿كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ﴾[۶].[۷].
یکی از دلایل وجوب بعثت انبیا، ناتوانی عقل انسان در درک مصالح و مفاسد واقعی که منشأ احکام و قوانینی است که انسان را به سعادت دنیوی و اخروی میرساند، است؛ لذا بر اساس "قاعده لطف" بر خدای تعالی واجب است، عقل انسان را با راهنمایی به وسیله نبوت خاص هدایت نماید[۸].
عقل در کنار کتاب (قرآن)، سنت و اجماع یکی از ادله چهارگانه شرعی است که در اصول فقه بهتفصیل درباره حجیت آن بحث شده است[۹]. برخی مفسران عقل را از جنس ادراک میدانند؛ از این حیث که قلب را به تصدیق گره میزند و محکم میکند. خداوند عقل را در جان و جبلّت انسان قرار داده است تا حق و باطل را در مقام نظر درک کند و خیر و شرّ و منافع و مضارّ را در عمل بشناسد. حکم عقل در موارد نظری، حکم عقل نظری و در موارد عمل و مربوط به عمل، حکم عقل عملی خوانده میشود[۱۰].
عقل و سیاست
در میان اندیشمندان مسلمان، این بحث که سیاست و دانش سیاسی در محدوده عقل نظری است یا عقل عملی، از مباحث مهم و تأثیرگذار در ایجاد مکاتب سیاسی در دوره میانه اسلامی است. برای فهم نسبت دانش سیاسی با نصوص دینی، مانند قرآن کریم و سنت، باید ابتدا عرصه علم سیاست را در محدوده عقل نظری یا عملی مشخص نمود و سپس رابطه آن را با قدرت سنجید که دانش مقدم بر قدرت است یا متأخر از آن.
منطق درونی منابع و آثار سیاسی (سیاستنامهها) در دوره میانه اسلامی، آنها را چونان نتیجه تأملات عقل عملی و علم مدنی در این دوره نشان میدهد که هرگز نمیتوان به تفکیک و انتزاع آنها از مبانی عقل عملی این دوره حکم نمود[۱۱]؛ به این ترتیب اینکه دانش سیاسی اسلامی رابطهاش با عقل نظری و آیات الهی چگونه خواهد بود، نیازمند تأملات بیشتری است[۱۲].
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۷۷.
- ↑ ابنفارس، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۶۹.
- ↑ خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ج۱، ص۱۵۹.
- ↑ بهاءالدین خرمشاهی، قرآن کریم، ترجمه، توضیحات و واژهنامه، ص۷۷۸.
- ↑ «و این مثلها را برای مردم میزنیم و آنها را جز دانشوران درنمییابند» سوره عنکبوت، آیه ۴۳.
- ↑ «خداوند این چنین آیات خود را برای شما روشن میدارد باشد که شما خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۲۴۲.
- ↑ محسن معینی، «عقل»، دانشنامه قرآن و قرآنپژوهی، ج۲، ص۱۴۶۶.
- ↑ محمدتقی محمدی، ترجمه و شرح باب حادیعشر، ج۱، ص۲۵۴.
- ↑ محمدتقی حکیم، الاصول العامه للفقه المقارن، ص۲۶۳.
- ↑ سید محمد حسین طباطبایی، المیزان، ج۲، ص۲۴۹.
- ↑ داود فیرحی، قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام، ص۸۸.
- ↑ نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص: ۴۲۳-۴۲۵.