نصب الهی امام در معارف و سیره رضوی
مقدمه
امام رضا (ع) در مواضع متعددی به این حقیقت که امامت فراتر از انتخاب است تأکید کرده و میفرماید: «آیا منزلت و موقعیت امام را در میان امت میدانند تا انتخاب و اختیار آنان در آن روا باشد؛ امامت قدرش والاتر و شأنش بزرگتر و منزلتش عالیتر و مکانش منیعتر و ژرفایش عمیقتر از آن است که مردم با عقل خود به آن نائل شوند یا به آرای خود آن را دریابند و یا به انتخاب خود امامی منصوب کنند»[۱].
آن حضرت با ذکر ویژگیهای امامان و ناتوانی مردم از درک مقام آنان، عقیدۀ کسانی را که امامت را تا سطح انتخاب مردم یا اهل حل و عقد تنزل دادهاند به چالش کشیده، میفرماید: «پس چگونه برای آنان (حقی) است که خود امام اختیار کنند؟ در حالی که امام عالمی است که نادانی ندارد، دعوتکنندهای است که (از دعوت نمودن) باز نمیایستد، معدن قداست و پاکی و بندگی و زهد و علم و عبادت است؛ مخصوص به دعوت پیامبر (ص) و (از) نسل مطهرۀ بتول (فاطمۀ زهرا (س)) است که هیچ طعنهزنندهای در نسب برای او نیست و هیچ صاحب شرافتی با او برابری نمیکند؛ در خانۀ شرافت از قریش و برتری از آلهاشم، و عترت رسول (ص) و مورد پسند خداوند است. شرف شریفان و شاخهای از نسل عبدمناف، نامدار علم، کامل در حلم، نیرومند به امامت، دانای در سیاست، به پا خاستۀ به امر خداوند، نصیحتکننده برای بندگان خدا و نگاهدارندۀ دین خداوند است»[۲].
حضرت با بلاغتی شگفت به توصیف امامان میپردازد و ویژگیهای امامان را بیان و تصریح میکند که حتی اندیشمندان از درک یکی از فضیلتهای امامان عاجز و متحیرند و این فضیلتها و ویژگیها را تنها در امامان (ع) میتوان سراغ گرفت: پس کیست که بتواند امام را بشناسد، یا وی را انتخاب کند؟ نه! هرگز! هرگز! در وصف شأنی از شئون و فضیلتی از فضایلش خردها گم گشته، عقلها حیران و سرگردان گردیده، دیدگان فرومانده، بزرگان کوچک (حقیر) شده، حکیمان متحیرند، عقول خردمندان، کوته است، خطیبان از خطابه بازمانده، دانایان از درکش عاجز گشته، شاعران از سُرایش وامانده، ادیبان درمانده، بلاغتگویان خسته و ناتوان شدهاند و جملگی به عجز خویش معترفاند. چگونه میتوان وصف امام کرد و کنهش را بیان نمود، یا چیزی از کارش را فهمید؟ یا کسی را یافت که جایش را بگیرد؟ نه! چگونه ممکن است؟ و حال آنکه نسبت او و وصفکنندگانش مانند اختران و دستان مردمان است. پس انتخاب آنان کجا و این مقام کجا؟ خردها کجا و درک این منزلت کجا؟ در کدامین مکان میتوان چنین شخصیتی را یافت؟ گمان بردهاند که آن را در خداوند که نفسشان به آنان دروغ گفته، اباطیل به آرزویشان واداشته و از اینرو به پرتگاهی بلند و لغزنده پا گذاردهاند که پاهایشان از آن لرزیده، سقوط میکنند. با عقولی سرگردان، ناقص و بیثمر و عقاید گمراهکننده در صدد نصب امام برآمدهاند، که جز دوری از مقصد نتیجهای نخواهد داشت. خداوند ایشان را بکشد که به انجام کاری بس مشکل دست زدهاند. خلاف حق سخن گفته، به گمراهی عمیقی دچار گشتند. چون امام را از روی آگاهی رها کردند، به حیرت و سرگردانی افتادند و شیطان اعمالشان را در نظرشان زینت بخشید و آنان را از راه حق بازداشت، حال آنکه بینا و بصیر بودند. آنان انتخاب خدا و رسولش را کنار گذاشتند و انتخاب خود را در نظر گرفتند، حال آنکه قرآن با صدای رسا به آنان خطاب میکند: ﴿وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ﴾[۳] و خداوند که با فر و شکوه است میفرماید: ﴿وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ﴾[۴].[۵]
حضرت در حدیث دیگری برای اثبات غیر قابل توصیف بودن امامان (ع) به آیۀ اولوالامر استدلال فرموده و تصریح کرده است توصیف کسی که خدای بزرگ، اطاعتش را همطراز با اطاعت پیامبر (ص) قرار داده است از توان مردم خارج است، و هنگامی که امام برای مردم قابل شناخت و توصیف نبود، قابل انتخاب نیز نخواهد بود[۶].
خلاصه اینکه آن حضرت در مقاطع مختلف با استناد به کلام الهی و احادیث نبوی معلوم ساخته که امامت جایگاه والایی در قرآن و سخنان پیامبر (ص) دارد و حقتعالی و پیامبر (ص) اهتمام ویژهای به نصب و معرفی امامان داشتهاند[۷].
خالی نبودن زمین از حجت الهی (امام(ع))
از قرآن استفاده میشود که کفر و عصیان مردم موجب غضب خداوند و نزول بلا بر مردم میشود: ﴿وَلَوْ يُؤَاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِمَا كَسَبُوا مَا تَرَكَ عَلَى ظَهْرِهَا مِنْ دَابَّةٍ﴾[۸]. در مقابل، تقوا و ایمان مردم موجب نزول رحمت و برکت میباشد: ﴿وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِمْ بَرَكَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ﴾[۹]. ولی اکثر مردم یا کافرند یا ناسپاس یا عاصی: ﴿وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ﴾[۱۰]، ﴿وَقَلِيلٌ مِنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ﴾[۱۱].
با این حال، عالَم آرامش دارد و مردم زندگی میکنند. پس معلوم میشود که آرامش زمین علتی دارد که به دلیل آن برکات آسمان و زمین قطع نمیشود و آن علت عبارت است از وجود افرادی که خالص در عبودیت و تقوایند و حتی به اندازۀ چشم بر هم زدنی، از خدا غافل نمیشوند و معصیت او را نمیکنند. بنابراین خدا به واسطه آنها مردم را مؤاخذه نمیکند و هستی بر حال خود برقرار است و زمین ساکنانش را نابود نمیسازد[۱۲].
امام رضا(ع) در مواضع متعددی با تأکید بر اینکه زمین هیچگاه از حجت الهی و امام به حق خالی نمیماند، موضوع امامت را غیر مستقیم تثبیت میکردند[۱۳].
نیاز به راهنما و هدایتگر، مخصوص زمان خاص نیست، بلکه بشر در همه زمانها نیازمند امام و حجت الهی است و این نیاز از زمان آدم(ع) تا خاتم(ص) و روز قیامت وجود دارد، به طوری که نام انبیا و اوصیای آنها تا زمان پیامبر(ص) و پس از آن در کتب روایی مذکور است. این نیاز، پس از رحلت پیامبر(ص) که ارتباط وحی الهی با بشر قطع شد، محسوستر است. امام رضا(ع) از امام صادق(ع) روایت فرمود: «إِنَّ الْحُجَّةَ لَا تَقُومُ لِلَّهِ عَلَى خَلْقِهِ إِلَّا بِإِمَامٍ حَتَّى يَعْرِفَ»[۱۴]؛ حجت خدا بر مردم تمام نمیشود، مگر به امام زندهای که شناخته شود.
در روایت دیگر، حضرت در پاسخ به سلیمان جعفری یا سلیمان بن جعفر حمیری که از خالی بودن زمین از حجت الهی میپرسد، میفرماید: «لَوْ خَلَتِ الْأَرْضُ طَرْفَةَ عَيْنٍ مِنْ حُجَّةٍ لَسَاخَتْ بِأَهْلِهَا»[۱۵]؛ اگر زمین به اندازه چشم بر هم زدن از حجت خالی بماند، ساکنانش را در خود فرو میبرد.
نیز حضرت رضا(ع) در بیان کاملی میفرماید: «نَحْنُ حُجَجُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ خُلَفَاؤُهُ فِي عِبَادِهِ... لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ مِنَّا... وَ لَوْ خَلَتْ يَوْماً بِغَيْرِ حُجَّةٍ لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ»[۱۶]؛ ما حجت خدا روی زمین و جانشین او در بین بندگانش هستیم... زمین از قائمی از ما خالی نمیماند... و اگر زمین روزی خالی از امام باشد، اهل خود را فرو خواهد برد و مانند دریا که با موج به اضطراب میافتد، اهلش را بیقرار میسازد.
پس آثار تکوینی امام با نفس وجود او رابطه مستقیم دارد، به این معنا که تا حجت هست، جهان پابرجاست و تا جهان باقی است، حجت الهی هست. مضمون این روایات را تعدادی دیگر از راویان، با اختلاف جزئی در عبارات نقل کردهاند[۱۷]. طبق این روایات، تا قیامت زمین از امامی که حجت خداست، خالی نمیماند، هرچند در مقاطعی، بنا بر ضرورت، در غیبت به سر میبرد[۱۸].[۱۹]
منابع
پانویس
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۰۲.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۲۰۲.
- ↑ «و پروردگارت هر چه خواهد میآفریند و میگزیند؛ آنان را گزینشی نیست، پاکا خداوند و فرابرترا (که اوست) از آنچه (برای او) شریک میآورند» سوره قصص، آیه ۶۸.
- ↑ «و چون خداوند و فرستاده او به کاری فرمان دهند سزیده هیچ مرد و زن مؤمنی نیست که آنان را در کارشان گزینش (دیگری) باشد» سوره احزاب، آیه ۳۶.
- ↑ الکافی، ج۱، ص۱۹۹.
- ↑ إثبات الوصیة، ص۲۳۵.
- ↑ برجی، یعقوبعلی، مقاله «امامت»، دانشنامه امام رضا، ج۲.
- ↑ «و اگر خداوند مردم را به آنچه کردهاند فرو میگرفت هیچ جنبندهای را بر پشت زمین وا نمینهاد اما تا زمانی معیّن (مرگ) آنان را پس میافکند و آنگاه که اجل آنان برسد خداوند به بندگان خویش بیناست» سوره فاطر، آیه ۴۵.
- ↑ «و اگر مردم آن شهرها ایمان میآوردند و پرهیزگاری میورزیدند بر آنان از آسمان و زمین برکتهایی میگشودیم اما (پیام ما را) دروغ شمردند بنابراین برای آنچه میکردند آنان را فرو گرفتیم» سوره اعراف، آیه ۹۶.
- ↑ «و بیشتر مردم مؤمن نیستند گرچه تو آزمند باشی» سوره یوسف، آیه ۱۰۳.
- ↑ «و اندکی از بندگان من سپاسگزارند» سوره سبأ، آیه ۱۳.
- ↑ هاشمی نسب، سید محمودرضا، الإمامة علی ضوء الثقلین، ص۱۵۰. مراد از این افراد ائمه(ع) هستند. در اینباره نک: طاهری، مرتضی، امام، یگانه دوران، ص۱۱۰.
- ↑ زمین خالی از حجت الهی نیست. در اینباره دلایل قرآنی (سوره بقره، آیه ۳۰؛ سوره نساء، آیه ۴۱؛ سوره انفال، آیه ۴۱؛ سوره رعد، آیه ۷؛ سوره اسراء، آیه ۷۱؛ سوره زخرف، آیه ۲۶-۲۸؛ سوره قدر، آیه ۴-۵) و حدیثی فراوانی هست، اما به دلیل خروج موضوعی از بحث فقط به روایات رضوی میپردازیم.
- ↑ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۳، ص۲.
- ↑ ابن بابویه قمی، علی بن حسین، الإمامة و التبصرة من الحیره، ص۳۵؛ ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، کمال الدین، ص۲۰۴؛ صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۵۰۹.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی (شیخ صدوق)، کمال الدین، ص۲۰۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۲۳، ص۳۵؛ حویزی، عبدعلی بن جمعه، تفسیر نور الثقلین، ج۳، ص۴۴.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۷۹؛ نعمانی، محمد بن ابراهیم، الغیبه، ص۱۴۱.
- ↑ بنا بر پژوهش مؤلف مسند الامام رضا(ع)، افزون بر سی روایت رضوی درباره حضرت مهدی(ع) (نک: عطاردی، عزیزالله، مسند الإمام الرضا(ع)، ج۱، ص۲۱۶ تا ۲۲۸)، منقول است که نشان از پیوند قلبی امام رضا(ع) با آن حضرت دارد، چنان که از سالها پیش از تولد نسل چهارم خود، با بیانهای متعدد او را دعا کرده و یاری شدنش را از خداوندطلبیده است. امام رضا(ع) در یکی از این دعاها فرماید: «اللَّهُمَ أَصْلِحْ عَبْدَكَ وَ خَلِيفَتَكَ بِمَا أَصْلَحْتَ بِهِ أَنْبِيَاءَكَ وَ رُسُلَكَ وَ حُفَّهُ بِمَلَائِكَتِكَ وَ أَيِّدْهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ مِنْ عِنْدِكَ وَ اسْلُكْهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ رَصَداً يَحْفَظُونَهُ مِنْ كُلِّ سُوءٍ وَ أَبْدِلْهُ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِ أَمْناً يَعْبُدُكَ لَا يُشْرِكُ بِكَ شَيْئاً وَ لَا تَجْعَلْ لِأَحَدٍ مِنْ خَلْقِكَ عَلَى وَلِيِّكَ سُلْطَاناً وَ أْذَنْ لَهُ فِي جِهَادِ عَدُوِّكَ وَ عَدُوِّهِ وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَنْصَارِهِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»؛ «خداوندا، (امور) بنده و جانشینت را اصلاح کن، آنچنان که (امور) پیامبران و رسولانت را اصلاح کردی و او را با فرشتگانت در بر گیر و با روح القدس از جانب خودت یاری کن و در پشت سر و پیش رو نگهبانانی قرار ده که او را از بدی در امان دارند. بیم و نگرانی او را تبدیل به امنیت و آرامش کن تا فقط تو را بپرستد و کسی را برای تو شریک نگیرد. هیچ یک از آفریدگانت را بر ولی خود مسلط مساز و اجازۀ جهاد با دشمنان تو و دشمنان خودش را به او عطا کن و مرا از یارانش قرار ده زیرا تو بر هر چیز توانایی». نک: مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۸۶، ۲۵۱؛ کورانی، علی، معجم أحادیث الإمام المهدی(ع)، ج۴، ص۱۷۱.
- ↑ حسینی زیدی و خیاط، جایگاه امامت از دیدگاه امام رضا ص ۳۵.