یزید انصاری

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Wasity (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۳:۳۴ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

یکی از کارگزاران خراج امیرالمؤمنین(ع)، شخصی است که حضرت وی را به منطقه سواد عراق اعزام کرد و مقدار خراج و جزیه‌ای را که باید گردآوری کند برای او ذکر نمود.

محل مأموریت این کارگزار برابر نقل منابع شیعه[۱]، روستاهای مداین؛ بهقباذات، بهر سیر، نهر جوبر و نهر ملک و برابر نقل بلاذری منطقه‌ای بوده که از فرات آبیاری می‌شده و شامل بهقباذات روستاها و قرایی؛ مانند نهر، ملک، کوثی، بھر سیر، رومقان، نهرجویر (جوبر) و نهر در قیط می‌شده است[۲].

در عین این که هر دو روایت از جهت متن و سند مشابه هستند، کارگزار حضرت در هر نقل با دیگری متفاوت است. بدین گونه:

  1. مصعب بن یزید انصاری برابر نقل منابع شیعه؛
  2. ابوزید یزید انصاری برابر نقل بلاذری و دیگر منابع.[۳]

شرح حال ابوزید یزید انصاری

بلاذری در فتوح البلدان سند این روایت را این گونه آورده است: حدیث کرد مرا صالح بن ولید و گفت: حدیث کرد، مرا یونس بن ارقم مالکی و گفت: حدیث کرد مرا یحیی بن ابی اشعث کندی از مصعب بن یزید ابی زید انصاری از پدرش که گفت: علی بن ابی طالب مرا فرستاد بر آنچه از فرات آبیاری می‌شود[۴].

برابر این نقل، «یحیی بن ابی اشعث کندی» از «مصعب بن یزید» و او از پدرش «یزید انصاری» که کنیه‌اش «ابوزید» بوده این حدیث را نقل کرده است. در نتیجه، کارگزار حضرت یزید ابو زید انصاری است نه پسرش مصعب بن یزید.

قدامه بن جعفر در کتاب الخراج و صناعة الکتابه روایت را مانند بلاذری نقل کرده است[۵]. ابن رجب حنبلی نیز در کتاب خود روایت را مانند بلاذری نقل کرده و کارگزار حضرت را یزید انصاری یاد نموده است[۶]؛ ولی وی به جای نام یزید، «بریده» آورده و می‌نویسد: مصعب بن بریده انصاری از پدرش روایت کرده است.

چنانچه ما کنیه یاد شده را از آن یزید پدر مصعب بدانیم، سه احتمال درباره این کارگزار می‌دهیم:

  1. منظور از یزید پدر مصعب، یزید بن شراحیل انصاری است که کاتب امیرالمؤمنین علی(ع) بوده است. در روایتی که در منابع گوناگون آمده و آن را یزید بن شراحیل از علی(ع) نقل کرده و او از رسول خدا(ص) که فرمود: منظور از أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ[۷] تو و شیعیان تو می‌باشند. بر کاتب بودن وی برای امیرالمؤمنین(ع) تصریح کرده‌اند. آنچه این احتمال را تقویت می‌کند، این است که کاتب‌ها به گردآوری و ثبت خراج نیز می‌پرداختند. وی ساکن کوفه بود و از کسانی است که در جریان «مناشده» به حدیث غدیرخم گواهی داد[۸] و در قیام مختار، رابط محمد بن حنفیه و مختار بوده است.
  2. قاضی نعمان مصری در کتاب شرح الأخبار هنگامی که یاران امیرالمؤمنین(ع) را از انصار در جنگ صفین یاد می‌کند از شخصی به نام «ابوزید بن قیس» نام می‌برد[۹] که شاید وی کارگزار حضرت بوده؛ اما متأسفانه از نام وی آگاهی نداریم.
  3. شاید این کارگزار، یزید بن ثابت بن قیس بن خطیم ظفری انصاری باشد که در واقعه حره کشته شد[۱۰]. گرچه گزارشی از کارگزاری وی برای امیرالمؤمنین(ع) به دست نیاوردیم؛ اما درباره پدرش ثابت گفته‌اند: علی(ع) او را بر مداین گمارد[۱۱] که نشان می‌دهد این خاندان در خدمت علی(ع) بودند.[۱۲]

شرح حال مصعب بن یزید انصاری

در کتاب‌های روایی و رجالی، دو تن به نام مصعب بن یزید یاد شده و درباره آنها بحث و اختلاف شده است.

مصعب کارگزار علی(ع)

در کتاب‌های روایی معتبر، حدیثی از مصعب بن یزید انصاری کارگزار امیرالمؤمنین(ع) نقل شده است. این روایت درباره چگونگی گردآوری خراج و جزیه است. شیخ صدوق، این روایت را در کتاب من لا یحضره الفقیه - یکی از کتاب‌های چهارگانه معتبر شیعه - در باب خراج چنین آورده است: مصعب بن یزید انصاری گوید: امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب(ع) مرا بر روستاهای مداین گمارد....

وی به گردآوری خراج و جزیه می‌پردازد و همه آنها را در یک سال جمع کرده که به هیجده میلیون درهم می‌رسد[۱۳].

این روایت را شیخ طوسی در تهذیب الاحکام در باب "خراج و عمارة الأرضين"[۱۴] و در استبصار در باب مقدار جزیه نقل کرده و به توجیه آن پرداخته است[۱۵]. این دو کتاب نیز از کتاب‌های چهارگانه معتبر شیعه می‌باشند. شیخ طوسی در کتاب فقهی خود مبسوط، پس از بیان این نکته که مقدار جزیه به اختیار امام(ع) است می‌نویسد: اصحاب ما روایت کرده‌اند: امیرالمؤمنین(ع) مقدار جزیه بر ثروتمندان را چهل و هشت درهم و بر گروه‌های متوسط جامعه، بیست و چهار درهم و بر دیگران دوازده درهم قرار داد[۱۶].

که اشاره به همین روایت است. شیخ مفید در مقنعه این حدیث را از یونس بن ابراهیم از یحیی بن اشعث کندی از مصعب بن یزید انصاری نقل می‌کند[۱۷]. ابن ادریس در سرائر[۱۸] آن را از مفید روایت کرده است. علامه حلی در قواعد الاحکام در نخستین فرع از فرع‌های احکام جزیه به این حدیث پرداخته است[۱۹]. شیخ ماجد شیبانی در ردی که بر رساله خراجیه اردبیلی نگاشته به این روایت استناد می‌نماید[۲۰]. این حدیث، در وسائل الشیعه در باب «تقدیر جزیه»[۲۱] آمده است. در روض النضیر، شرح مسند زید بن علی بن الحسین(ع)، این روایت از مصعب بن یزید نقل شده[۲۲] و مقدار آن در کتاب‌های اهل سنت معیار قرار گرفته، گرچه آن را به دیگری نسبت داده‌اند[۲۳]. در الإصابه، ابو اسحاق سبیعی از مصعب بن یزید روایتی درباره مقدار خراجی که عمر برای زنان مسلمان تعیین کرده نقل نموده است[۲۴] و روایت دیگری از وی نقل نشده است.

سند روایت مصعب درباره جزیه

شیخ صدوق، در مشیخه من لا یحضره الفقیه، سند خود را به روایت مصعب، این گونه بیان می‌کند: «و آنچه را در آن از مصعب بن یزید انصاری کارگزار امیرالمؤمنین(ع) است از پدرم و محمد بن حسن از سعد بن عبدالله از احمد بن محمد بن عیسی، از علی بن حکم، از ابراهیم بن عمران شیبانی، از یونس بن ابراهیم، از یحیی بن أبی الأشعث کندی، از مصعب بن یزید انصاری... نقل کرده‌ام»[۲۵].

از ظاهر سخن شیخ صدوق بر می‌آید که وی از مصعب، روایت بسیار نقل کرده است؛ اما در من لا یحضره الفقیه بیش از این یک روایت از وی وجود ندارد. شاید پاره‌ای از روایاتی که شیخ صدوق، سند آنها را برداشته، از کتاب وی باشد. شیخ طوسی که همین روایت را نقل کرده به همین سند آورده و به جای یحیی بن ابی الاشعث، یحیی بن اشعث آورده [۲۶]، آن گونه که در نقل مفید بود. وی در استبصار در برابر دو روایتی که نقل کرده مبنی بر این که از اهل کتاب یا جزیه سرانه گرفته می‌شود یا خراج زمین، به توجیه این روایت پرداخته که چون مصلحت اقتضا میکرده، در این دستور، دریافت خراج و جزیه را با هم صادر کرده است و حکمی ابدی نیست و یا بگوییم: «دستور حضرت به گرفتن خراج و جزیه از آن رو بوده که دیگران پیش از وی در این باره نظر داده و تصمیم گرفته‌اند. پس حضرت به امضای آن فرمان داد، آن گونه که غیر آن را از احکام به خاطر نوعی تقیه و مصلحت امضا کرده است»[۲۷].[۲۸]

مصعب از معاصران امام صادق(ع)

در کتاب‌های روایی، احادیثی از مصعب بن یزید است که در همه آنها با یک واسطه یا دو واسطه از امام صادق‌(ع) حدیث نقل کرده است. نجاشی نیز کتابی برای وی گزارش نموده است.

  1. ثقة الاسلام کلینی، در باب حیاء از کتاب «ایمان و کفر» اصول کافی از حسین بن محمد از محمد بن احمد نهدی از مصعب بن یزید از عوام بن زبیر از امام صادق(ع) نقل می‌کند: «کسی که کم رو باشد علمش اندک و سست است»[۲۹].
  2. شیخ صدوق در خصال درباره یاران مهدی، حدیثی از یعقوب بن یزید از مصعب بن یزید از عوام بن زبیر از امام صادق(ع) نقل کرده است[۳۰].
  3. با توجه به روایت یعقوب بن یزید از مصعب، به نظر می‌رسد که منظور از مصعبی که در باب «"حالات الائمة في السن"» در اصول کافی آمده، همین مصعب بن یزید باشد که با دو واسطه از امام صادق(ع) روایت می‌کند با این سند: علی بن محمد و دیگری از سهل بن زیاد از یعقوب بن یزید از مصعب از مسعده از ابی بصیر از امام صادق(ع)[۳۱].
  4. در قصص الأنبیاء روایتی را ابن اُورمه از مصعب بن یزید از شخصی و وی از امام صادق(ع) درباره حیواناتی که در کشتی نوح بودند نقل کرده است[۳۲]. منظور از ابن اورمه، محمد بن اورمه است که شیخ طوسی او را از اصحاب امام رضا(ع)[۳۳] دانسته است و متهم به غلو است.
  5. نجاشی برای مصعب بن یزید انصاری، کتابی یاد می‌کند: محمد بن جعفر از احمد بن محمد بن سعید از محمد بن احمد قلانسی از علی بن حسن طویل از مصعب بن یزید، به کتاب وی[۳۴].

چنانچه ما کسی را که نجاشی یاد کرده با شخصی که در چهار روایت گذشته آمده، یکی بدانیم به این معنا خواهد بود که مصعب بن یزید انصاری از عوام بن زبیر و مسعده روایت می‌کند و محمد بن احمد، نهدی، یعقوب بن یزید، محمد بن اورمه و علی بن حسن طویل از وی روایت می‌کنند که برخی از آنان از اصحاب امام کاظم(ع)[۳۵] و شماری از اصحاب امام رضا(ع)[۳۶] و امام هادی(ع) شمرده شده‌اند. در نتیجه می‌‌توان گفت که وی معاصر امام صادق(ع) یا اندکی پس از آن حضرت بوده است؛ از این رو درباره مصعب بن یزید دیدگاه‌های گوناگونی ارائه شده است.

دیدگاه‌ها درباره مصعب بن یزید

دیدگاه‌های گوناگون از آن جهت بروز کرده است که نجاشی مصعب را صاحب کتاب دانسته و با روایاتی که با واسطه از امام صادق(ع) نقل کرده همخوانی دارد و از طرف دیگر صدوق، مصعب بن یزید انصاری را از کارگزاران حضرت علی(ع) دانسته که با زمان امام صادق(ع) فاصله زیادی دارد. در نتیجه وی باید از معمرین باشد که هر دو زمان را درک کرده باشد و همین باعث بروز سه ده دیدگاه گوناگون درباره مصعب بن یزید شده است.

دیدگاه اول: برابر دیدگاه علامه حلی، یک مصعب بن یزید بیش‌تر نداریم و آن، همان کارگزار حضرت امیر(ع) است که در زمان امام صادق(ع) هم بوده است[۳۷].

دیدگاه دوم: آیة الله خوئی در معجم رجال حدیث، عنوانی برای مصعب بن یزید انصاری کارگزار امیرالمؤمنین(ع) قرار داده و سند شیخ صدوق را در مشیخه، نقل و آن را ضعیف شمرده و عنوان مستقل دیگری برای آنچه در رجال نجاشی آمده و پس از نقل کلام علامه در نقد آن گفته است: مصعب بن یزید نام دو نفر است؛ ولی او یک نفر تصور کرده: یکی کارگزار حضرت امیر(ع) و دیگری کسی است که نجاشی از وی نام برده و نوشته: کتابی دارد که ابن عقده با دو واسطه از کتاب وی نقل کرده است. چگونه ممکن است احمد بن محمد بن سعید (ابن عقده) در گذشته به سال ۳۳۳ ﻫ.ق از کارگزار امیرالمؤمنین(ع) با دو واسطه نقل کرده باشد؟ افزون بر این اگر او کارگزار علی(ع) بود، نجاشی او را در طبقه نخست یاد می‌کرد. و در پاره‌ای از روایات، مصعب بن یزید با یک واسطه از امام صادق(ع) حدیث نقل کرده که نشان می‌دهد مدت‌ها پس از زمان حضرت بوده است؛ مانند روایت باب «حیاء» کافی که به آن اشاره شد[۳۸]. بر این باید افزود که مصعب در باب حالات ائمه، روایتی را با دو واسطه از امام صادق(ع) نقل کرده که ذکر شد.

دیدگاه سوم: مامقانی، پس از نقل قول نجاشی در رجال و قول علامه در خلاصه و اشکال به آن و با اشاره به روایت صدوق در باب خراج و جزیه و دو روایتی که از کافی نقل کردیم، نتیجه می‌گیرد: مصعب بن یزید، نام دو یا سه نفر است.

  1. مصعب بن یزید انصاری کارگزار امیرالمؤمنین(ع) که ثقه است.
  2. مصعب بن یزید انصاری که در رجال نجاشی آمده و ابن عقده گفته است: "ليس بذاك".
  3. مصعب بن یزید که از مسعده و عوام بن زبیر روایت کرده که این دو ناشناخته‌اند[۳۹].

مامقانی در بررسی و تحقیق خود می‌نویسد: با توجه به شهادت امیرالمؤمنین(ع) در سال ۴۰ هجری، باید کارگزار وی حدود سی سال سن داشته و در سال دهم هجری متولد شده باشد و با توجه به درگذشت امام صادق(ع) در سال ۱۴۸ هجری باید سنّ مصعب بیش از صد و سی سال باشد تا بتوان وی را از معاصران حضرت دانست و این، بر خلاف عادت است[۴۰].

نقد و بررسی دیدگاه‌ها

از آنجا که علی بن حسن طویل، روایتی از صفوان بن یحیی دارد[۴۱] و صفوان، با یک واسطه از امام صادق(ع) روایت کرده و از اصحاب موسی بن جعفر(ع) و امام رضا(ع) است[۴۲]، می‌‌توان گفت: مصعب بن یزید که در رجال نجاشی یاد شده، با کسی که در روایات آمده و با یک واسطه از امام صادق(ع) حدیث نقل کرده، یکی است. در نتیجه، دو دیدگاه بیش‌تر باقی نمی‌ماند: دیدگاه علامه حلی و دیدگاه آیة الله خوئی و دیگران که درخور نقد و بررسی است.

اطلاعات ما درباره مصعب بن یزید انصاری اندک است؛ از این رو، برای روشن شدن شرح حال و زمان زندگانی وی، می‌‌توانیم از راه شناخت راویان از او، به نتیجه درست برسیم. مصعب بن یزید، روایتی از امام صادق(ع) نقل نکرده و احادیث او در بیشتر اوقات با یک واسطه و گاهی با دو نفر از حضرت نقل شده است. این واسطه، امکان دارد به معنای درک نکردن دوران امامت امام صادق(ع) باشد و امکان دارد به معنای شرفیاب نشدن به محضر حضرت باشد؛ چون در شهری به جز مدینه زندگی می‌کرده است. در عین این که احتمال اول قوی‌تر به نظر می‌رسد؛ زیرا روایان از وی جزو اصحاب امام رضا(ع) شمرده شده‌اند، می‌‌توان نتیجه گرفت که دوران زندگانی وی در حدود سال‌های ۱۴۰ به بعد بوده است. در واقع، معاصر با امام صادق(ع) بوده؛ اما محضر حضرت را درک نکرده و گزارش کتاب وی توسط علی بن حسن طویل، نشانه همین مطلب است که در دوران پس از امام صادق(ع) کتاب خود را نگاشته است. ما همین شیوه بررسی را در روایتی که از مصعب به عنوان کارگزار امیرالمؤمنین(ع) نقل شده به کار می‌بریم، تا دریابیم کسی یا کسانی که از مصعب آن حدیث را نقل کرده‌اند در چه زمانی زندگی می‌کردند و در چه طبقه‌ای بوده‌اند؟ آیا آنان، هم‌روزگار امام صادق(ع) بودند یا قبل و یا بعد از حضرت بودند؟

بررسی سند روایت مصعب درباره خراج

سند شیخ صدوق در مشیخه فقیه با سند بلاذری نسبت به کسی که از مصعب بن یزید انصاری نقل می‌کنند یکسان است. در کتاب فقیه، یونس بن ابراهیم از یحیی بن ابی الاشعث کندی از مصعب بن یزید انصاری نقل می‌کند. در سند شیخ طوسی به جای یحیی بن ابی الاشعث، یحیی بن اشعث آمده[۴۳] که درست نیست. در نقل بلاذری، یونس بن ارقم از یحیی بن ابی الاشعث کندی از مصعب نقل کرده است؛ بنابراین، راوی از مصعب، یحیی بن ابی الاشعث است. اکنون باید دید یحیی کیست و در چه زمانی زندگانی می‌کرده است؟ شیخ طوسی، در کتاب رجال خود یحیی را از اصحاب امام صادق(ع) دانسته و با عنوان «یحیی بن ابی الأشعث کندی اسند عنه»[۴۴] از وی یاد می‌کند؛ بنابراین، هنگامی که راوی از مصعب از اصحاب امام صادق(ع) روایت کند، خود مصعب نیز، از معاصران حضرت و یاران امام باقر(ع) خواهد بود.

در تاریخ طبری، در دو مورد محمد بن اسحاق بن یسار صاحب سیره از یحیی بن ابی الاشعث کندی، حدیثی را درباره ایمان علی(ع) نقل کرده است:

  1. محمد بن اسحاق می‌گوید: یحیی بن أبی الأشعث کندی از مردم کوفه از اسماعیل بن ایاس بن عفیف از پدرش از جدش که: در آغاز بعثت، علی‌(ع) نخستین کسی بود که به پیامبر(ص) ایمان آورد.
  2. حدیث دوم را با همین سند و به همین معنا و محتوا آورده؛ ولی نقل می‌کند: در جای دیگر از کتاب یحیی بن اشعث است[۴۵]. ابن ابی الحدید در حدیثی به نقل از استیعاب، همین سند و حدیث را آورده است[۴۶]. با توجه به این که مرگ محمد بن اسحاق را در سال ۱۵۰ تا ۱۵۴ ه.ق یاد کرده‌اند و او سفرهای علمی خود را به مصر، در سال ۱۱۵ ﻫ.ق آغاز کرده و سپس به کوفه رفته[۴۷]، به احتمال قوی میان سال‌های ۱۳۳ تا ۱۴۰ ﻫ.ق ابن اسحاق در کوفه از یحیی بن ابی الاشعث حدیث شنیده که همزمان با دوران امامت امام صادق(ع) است. یحیی نیز از مصعب حدیث شنیده و دور نیست که مصعب، ساکن و مقیم کوفه بوده باشد. گرچه شیخ طوسی، یحیی را بصری معرفی کرده؛ اما ابن اسحاق او را مقیم کوفه دانسته. بخاری در تاریخ الکبیر او را اهل کوفه می‌داند: یحیی بن ابی الاشعت از اسماعیل بن ایاس بن عفیف حدیث شنیده و ابن اسحاق گفته: یحیی برای من حدیث نقل کرده و او اهل کوفه است[۴۸]؛ بنابراین می‌‌توان گفت: کسی که به عنوان کارگزار امیرالمؤمنین(ع) شناخته شده، همان کسی است که با یک واسطه از امام صادق(ع) روایت می‌کند و نجاشی کتاب او را گزارش نموده است.

با توجه به آنچه گذشت دیدگاه دوم و سوم، نادرست به نظر می‌رسد؛ زیرا راوی حدیث جزیه و ناقل روایات امام صادق(ع) در یک مقطع تاریخی زندگی میکردند؛ اما باز اشکال باقی است؛ زیرا دور است که کارگزار امیرالمؤمنین(ع) از اصحاب امام صادق(ع) باشد و یاران امام رضا(ع) از وی حدیث نقل کنند. البته این بُعد، مشکل عقلی نیست؛ یعنی ممکن است وی دارای عمر طولانی باشد که ما از آن اطلاعی نداشته باشیم. احتمال دیگری نیز در اینجا مطرح است و آن امکان ناتمامی سند روایت در فقیه و استبصار است و این که در واقع، روایت، افتادگی سندی داشته باشد.

دیدگاه چهارم: با توجه به آنچه از فتوح البلدان[۴۹] و دیگر منابع یاد کردیم و اتفاق نظری که در نسخه‌های فتوح البلدان وجود دارد[۵۰]، می‌‌توان گفت که کارگزار علی بن ابی طالب(ع) ابو زید یزید انصاری است و مصعب فرزند وی بوده است که جریان اعزام پدر را به سواد کوفه نقل می‌کند و وی تا دوران امام صادق(ع) و امام کاظم(ع) زندگی می‌کرده است.

با توجه به آنچه یاد شد، دور نیست که روایت کامل الزیارات که ابراهیم بن موسی انصاری از مصعب از جابر از محمد بن علی(ع) از قول پیامبر(ص) درباره امام حسین(ع) نقل می‌کند: «امت پیامبر او را به شهادت خواهند رساند»[۵۱] از همین مصعب بن یزید انصاری باشد. همان‌گونه که یاد شد ممکن است، یزید انصاری همان یزید بن شراحیل انصاری باشد که کاتب حضرت بوده و در زمان مختار فعال بوده است.[۵۲]

منابع

پانویس

  1. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۸، ح۱۶۶۷.
  2. فتوح البلدان، ص۳۹۹.
  3. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج3، ص 353.
  4. فتوح البلدان، ص۲۷۰.
  5. الخراج و صناعة الکتابه، ص۳۶۸.
  6. الإستخراج لأحکام الخراج، ص۶۲.
  7. «بی‌گمان آنان بهترین آفریدگانند» سوره بینه، آیه ۷.
  8. کشف الغمه، ج۱، ص۲۹۶.
  9. شرح الأخبار، ج۲، ص۳۱.
  10. اسد الغابه، ج۱، ص۲۷۵.
  11. سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین(ع)، ج۱، ص۲۶۷.
  12. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج3، ص 354 - 355.
  13. من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۴۸.
  14. تهذیب الأحکام، ج۲، ص۱۲۰، ح۳۴۳.
  15. إستبصار، ج۲، ص۵۳.
  16. المبسوط فی فقه الامامیه، ج۲، ص۳۸.
  17. مقنعه، ص۲۷۵.
  18. سرائر، ج۱، ص۴۸۱.
  19. قواعد الاحکام، ج۱، ص۵۱۱؛ جامع المقاصد، ج۳، ص۴۵۳.
  20. هفده رساله، مجموعه تألیفات محقق اردبیلی، چاپ کنگره، ج۴، ص۳۷.
  21. وسائل الشیعه، ج۱۱، ص۱۱۳.
  22. الروض النضیر، ج۲، ص۶۳۱؛ موسوعة فقه علی بن ابی طالب(ع)، ص۲۴۳.
  23. ابن قدامه، المعنی، ج۹، ص۲۶۷.
  24. الإصابه، ج۸، ص۴۳۳.
  25. من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۴۸۰.
  26. تهذیب الاحکام، ج۲، ص۱۲۰، ح۳۴۳.
  27. «أَنْ يَكُونَ أَمَرَهُ(ع)، بِذَلِكَ لِأَنَّ النَّاظِرَ فِيهِ قَبْلَهُ كَانَ قَرَّرَ ذَلِكَ فَأَمَرَهُ بِإِمْضَاءِ ذَلِكَ كَمَا أَمْضَى مَا عَدَاهُ مِنَ الْأَحْكَامِ لِضَرْبٍ مِنَ التَّقِيَّةِ وَ الِاسْتِصْلَاحِ»؛ استبصار، ج۲، ص۵۴.
  28. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج3، ص 355 - 358.
  29. اصول کافی، ج۲، ص۱۰۶.
  30. خصال، ص۴۲۴.
  31. اصول کافی، ج۱، ص۳۸۳.
  32. بحار الأنوار، ج۱۱، ص۳۲۳، ح۳۶.
  33. معجم رجال الحدیث، ج۱۵، ص۱۱۶.
  34. رجال نجاشی، ص۴۱۹، ش۱۱۲۲.
  35. برخی یعقوب بن یزید را از یاران امام کاظم(ع) و شیخ وی را از اصحاب امام رضا و هادی(ع) دانسته‌اند (معجم رجال الحدیث، ج۲۰، ص۱۴۷).
  36. شیخ طوسی محمد بن اورمه را از یاران امام رضا(ع) دانسته است (معجم رجال الحدیث، ج۱۵، ص۱۱۶).
  37. خلاصة الاقوال، ص۲۶۱؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۷، ص۱۷۴.
  38. معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۱۷۳ - ۱۷۴؛ اصول کافی، ج۲، ص۱۰۶.
  39. تنقیح المقال، ج۲، ص۲۱۹.
  40. تنقیح المقال، ج۳، ص۳۱۹.
  41. معجم رجال الحدیث، ج۱۱۷، ص۳۵۰.
  42. معجم رجال الحدیث، ج۹، ص۱۲۳ و ۱۳۳.
  43. إستبصار، ج۲۷، ص۵۳.
  44. رجال طوسی، ص۳۳۴.
  45. تاریخ طبری (۸ جلدی)، ج۲، ص۵۶ – ۵۷.
  46. شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، ج۴، ص۱۱۱.
  47. تاریخ التراث العربی، «التدوین التاریخی»، ج۲، ص۸۷ – ۸۸.
  48. بخاری، تاریخ الکبیر، ج۸، ص۲۶۱، ش۲۹۲۶.
  49. فتوح البلدان، ص۳۹۹.
  50. فتوح البلدان (۳ جلدی)، ج۲، ص۳۳۲.
  51. کامل الزیارات، ص۷۱ باب ۲۲۷، ح۷؛ معجم رجال الحدیث، ج۱۸، ص۱۷۱.
  52. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین، ج3، ص 358 - 365.