علم مستأثر در کلام اسلامی
مستأثر به معنای برگزیده، از نامهای الهی است که خداوند آن را برای خویش برگزیده و پنهان کرده است و از این روی، علم مستأثر را "علم مکنون"، "علم مخزون"، علم مکفوف و علم موقوف نیز میگویند. در مقابل این علم، علم مبذول قرار دارد. علم مستأثر و یا موقوف از علومِ مختص به خداوند است که حتی امامان معصوم هم از آن آگاهی ندارند.
معناشناسی
"استیثار" در لغت به معنی برگزیدن و به خود اختصاص دادن است[۱]. از روایات استفاده میشود، اسماء مستأثره از مراتب غیبی اسم اعظم هستند و کسی از آنها آگاه نیست. علم مستأثر یکی از معانی علم غیب است. علم غیب به این معنی مختص به خداست و احدی از مخلوقات از آن اطلاعی ندارند؛ چراکه اگر کسی غیر از خداوند از آن اطلاع داشته باشد دیگر از دایره علم مستأثر خارج میشود و نمیتوان گفت مختص خداست.
این اصطلاح از مفاهیم لطیف عرفانی در بحث اسماء الهی محسوب میشود و ریشه در روایات دارد. امام باقر (ع) در این مورد می فرمایند: «هفتاد و دو حرف از حروف اسم اعظم در پیش ما (اهل بیت) است (به آن آگاهی داریم) و تنها یک حرف از آن نزد پروردگار متعال است که آن را در علم غیبش به خود اختصاص داده است (کسی از آن آگاه نیست)»[۲]. همچنین امام هادی (ع) پس از بیان تعداد اسم اعظم فرمودند: «و یک حرف نزد خداوند متعال و ویژۀ ایشان در علم غیب است»[۳] بیهقی از عبدالله بن مسعود در کتاب «الأسماء و الصفات» نقل کرده که پیامبر اکرم (ص) ضمن دعائی فرمود: «و اسالک بکل اسم هو لک... او استأثرت به فی علم الغیب عندک»[۴].[۵]
معناشناسی علم موقوف
در تعریف علم موقوف گفته شده است: خداوند دوگونه علم دارد:
- علمی که آموختنی نبوده، اختیار و ارادۀ آن در دست خداوند است، این علم، علمِ موقوف نام دارد و مخصوص خداوند است. از این علم با نام علم مکنون، علم محفوظ و علم مخزون هم یاد شده است و آیۀ ﴿إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ﴾[۶] به این علم اشاره دارد.
- علمی که آموختنی بوده و به دیگران مانند امامان تعلیم داده است، این علم به مرحلۀ قضا رسیده و برای دیگران هم مقدّر کرده که از آن آگاه باشند.
امام باقر (ع) میفرمایند: «و اما منظور از (عالم الغیب) این است که خداوند عزوجل عالم به مسائلی است که از آفریدههای او مخفی مانده است؛ مسائلی از قبیل قضا و قدر در رابطۀ با اشیاء در علم خود و قبل از خلق آنها و قبل از آنی که آنها را به فرشتگان خود افاضه نماید. پس ای حمران این علمی نگه داشته شده نزد خداوند است، که اختیار و اراده آن در دست اوست و اگر بخواهد قضا نماید و یا اینکه درون آن برایش ظاهر گردد ولی آن را امضا نمیکند، و اما علمی که خداوند متعال آن را مقدر نموده و آن را به مرحله قضا رسانده و جاری میسازد، همان علمی است که به رسول اکرم (ص) رسید و سپس نزد ما رسیده است»[۷].
اگر در روایتی اهل بیت (ع) علم غیب را از خود نفی میکنند ناظر به نوع اول است و عدم آگاهی ایشان از اموری است که هنوز تقدیر نشده و پس از تقدیر، علم آنها به ایشان داده میشود و به تعبیر خود ایشان[۸]، افضل علوم ایشان نیز همین است[۹].
دو نوع علم برای خداوند
بر اساس تعالیم اسلام و در یک تقسیمبندی علم خداوند بر دو گونه است: علم مبذول و علم مستأثر (مکفوف).
- علم مستأثر (مکفوف)، علمی که مختص ذات خداوند است و کسی جز او را یارای درک آن نیست و کسی را از آن آگاه نکرده است، اما هرگاه خداوند اراده کند تا چیزی از آن را آشکار نماید، آن را به امام میآموزد و امامان پیشین را نیز از آن آگاه میسازد[۱۰]. این علم از سنخ علوم بشری نیست، بلکه علمی الهی، لدنی و علم صحیح است. از این علم است که آنچه را بخواهد پیشانداخته، و آنچه را بخواهد پس میاندازد و آنچه را بخواهد اثبات میکند. اینگونه تقدیم و تأخیر که در متن علم مخزون پدید میآید، تنها به دلیل حضور مشیت خدا در حاق آن علم است. علم مکفوف در ام الکتاب نزد پروردگار قرار دارد. در روایات[۱۱] از علم مکفوف با نامهای دیگری مانند: علم مخزون، علم مکنون، علم مستأثر و علم موقوف نیز یاد شده است.[۱۲]
- علم مبذول که خداوند متعال آن را به فرشتگان و پیامبران عطا کرده و امامان (ع) نیز به واسطۀ پیامبر اسلام (ص) از آن آگاهاند، به معنای علمی است که در عرصۀ جهان هستی به مرحلۀ ظهور رسیده یا خواهد رسید. آنچه در جهان پهناور هستی تحقق پذیرفته است، مصداقهای علم مبذول است و آنچه بعداً نیز اتفاق خواهد افتاد، در قلمرو مصداقهای علم مبذول جای دارد. چون خدا خود و فرستادگانش را تکذیب نمیکند، باید مضمون آن واقع شود و تخلف بردار نیست. به عبارت دیگر علم مبذول علمی است که خداوند در قالب تقدیر ریخته و امضا نموده است[۱۳] و امامان (ع) همۀ آن را میدانند. بداء الهی نیز در این علم واقع میشود. این علم برای برخی غیب و برای برخی دیگر شهادت است. از علم مبذول با نامهای علم عام و علم محمول نیز یاد شده است.
علم مبذول در مصادیق متعددی میتواند نمایان شود، مانند: علم به حلال و حرام، علم ائمه نسبت به دوستان و دشمنان خود، علم منایا و بلایا، علم به فصل الخطاب قضاوت و حکم، علم وصایا، علم به بهشت، دوزخ و آسمان و زمین و اخبار آن، علم به ملکوت آسمان و زمین، علم به ضمیر و واگویههای نفسانی افراد، علم به افعال، علم به بیماری و حُزن شیعیان، علم به هدایت یافتگان و گمراهان تا روز قیامت، علم به زیادت و نقصان حق و باطل بر زمین، علم به تمامی زبانها و تکلم به آنها، علم به اسامی اشیا، علم به زمان مرگ خود پیش از فرا رسیدن آن و...[۱۴].
دلیل نقلی بر علم مستأثر (مکفوف) و مبذول
برخی از آیات و روایات دال بر علم مکفوف و علم مبذول هستند:
دلیل قرآنی
در مورد علم مکفوف در تفسیر آیۀ ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾[۱۵] امام صادق (ع) فرمودند: «اَلْغَیْبُ مَا لَمْ یَکُنْ وَ اَلشَّهَادَةُ مَا قَدْ کَانَ»[۱۶]. عبارت «مَا لَمْ یَکُنْ» را به هر معنایی بگیریم، آنچه رأی خداوند بدان تعلّق نگرفته یا آنچه در گذشته نبوده یعنی مقدر بود ولی بداء به آن تعلق گرفت و محو شد تا تقدیر بعدی اثبات شود، دلالت بر علم مکفوف میکند.
برخی از آیات نیز دلالت بر علم مبذول میکنند مانند: ﴿عَالِمُ الْغَيْبِ فَلَا يُظْهِرُ عَلَى غَيْبِهِ أَحَدًا إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ﴾[۱۷]. آیه به روشنی میرساند خداوند هر کسی را بپسندد از علم غیب خود آگاه مینماید. در این زمینه امام باقر (ع) فرمودند: «کَانَ وَ اللَّهِ مُحَمَّدٌ مِمَّنِ ارْتَضَاهُ»[۱۸] و یا در آیۀ ﴿وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ﴾[۱۹] امام صادق (ع) "کتاب مبین" را به "امام مبین"تفسیر کرده اند[۲۰].[۲۱]
دلیل روایی
برخی از روایات هم بیانگر دو نوع علم برای خداوند هستند مانند:
- امیرالمؤمنین (ع) در یکی از خطبههایش از بعضی امور غیبی خبر داد، یکی از اصحاب عرض کرد: یا امیر المؤمنین! علم غیب داری؟! حضرت خندید و فرمود: «ای برادر کلبی! این علم غیب نیست، بلکه تعلمی است از صاحب علم». این علم به مرحلۀ قضا رسیده و برای دیگران هم مقدّر کرده که از آن آگاه باشند. از این علم با نام علم مستفاد هم یاد شده است علم مستفاد، یعنی علمی که واسطه میخورد و من غیر نفسه است، علم خدای تبارک و تعالی من عند نفسه یا بالذات است اما علم ائمه علم مستفاد است، اینکه در روایات وارد شده ائمه ما در هر شب جمعه متصل به عرش خدای تبارک و تعالی میشوند و ازدیاد علم میکنند، اگر این اتصال نباشد علم آنها پایان میپذیرد این علم مستفاد است[۲۲].
- همچنین در روایتی دیگر امیرالمؤمنین (ع) و امام باقر (ع) میفرمایند: «آیهای در قرآن هست که اگر آن آیه نبود ما تمام آنچه را تا روز قیامت واقع میشود به شما خبر میدادیم»[۲۳] این همان علم موقوف عندالله است که فقط نزد خدای تبارک و تعالی است و کسی نمیداند در یک قضیه بداء واقع میشود یا نه؟
- امام باقر (ع) میفرمایند: «و اما منظور از (عالم الغیب) این است، خداوند عزوجل عالم به مسائلی است که از آفریدههای او مخفی مانده است؛ مسائلی از قبیل قضا و قدر در رابطه با اشیاء، در علم خود و قبل از خلق آنها و قبل از آنی که آنها را به فرشتگان خود افاضه نماید. پس ای حمران این علمی نگه داشته شده نزد خداوند است، اختیار و اراده آن در دست اوست و اگر بخواهد قضا نماید و یا اینکه درون آن برایش ظاهر گردد ولی آن را امضا نمیکند، و اما علمی که خداوند متعال آن را مقدر نموده و آن را به مرحله قضا رسانده و جاری میسازد، همان علمی است که به رسول اکرم (ص) رسید و سپس نزد ما رسیده است[۲۴].
- همچنین فرمودند: «همانا برای خدای عزوجل دو علم است: علم مبذول و علم مکفوف. امّا علم مبذول، پس هیچ علمی نیست که فرشتگان و رسولان آن را بدانند مگر اینکه ما آن را میدانیم و امّا مکفوف، علمی است که نزد خداوند عزوجلّ در امّ الکتاب است و آنگاه که خارج شود نافذ میشود»[۲۵].
- امام صادق (ع) فرمودند: «همانا خداوند دو گونه علم دارد، علمی پوشانده شده و در مخفیگاه الهی که جز او کسی از آن آگاهی ندارد و بداء از این علم است و علمی که به فرشتگان و رسل و پیامبران خویش آموخته است و ما آن را میدانیم»[۲۶].[۲۷]
تقسیمی دیگر برای علم
بر اساس برخی از روایات برای علم خداوند تقسیم دیگری وجود دارد:
- علمی که جز خداوند کسی از آن آگاه نیست و اگر کسی غیر از خداوند از آن اطلاع داشته باشد، از دایره علم مستأثر خارج میشود و نمیتوان گفت مختص خداوند است. از این علم در برخی روایات[۲۸] به اسم "مکنون" و "مخزون" یاد شده است و باید دانست اسمای مستأثره منشأ برای دیگر اسامی خداوند هستند.
- علمی که آن را در اختیار دیگران قرار داده است. احمد بن محمد از محمد بن سنان از ابو جارود از اصبغ بن نباته روایت کرده که گفت شنیدم امیر مؤمنان (ع) میفرماید: "همانا برای خداوند متعال دو علم وجود دارد؛ علمی که آن را ویژه خود در علم غیب خود قرار داده است و کسی را نسبت به آن مطلع نساخته است، نه پیامبری از پیامبران و نه فرشتهای از فرشتگان و این همان فرمایش خداوند متعال در قرآن کریم است که فرمود: قطعا نزد خداوند متعال علم به قیامت وجود دارد، و باران را فرو میفرستد، و نسبت به آنچه که در رحمها وجود دارد آگاهی دارد. و هیچ نفس و فردی نمیداند فردا چه به دست میآورد و هیچ نفس و فردی نمیداند در چه سرزمینی میمیرد. همچنین نزد خداوند متعال علم دیگری وجود دارد که فرشتگان او از آن آگاهی دارند، و آنچه که فرشتگان او از آن مطلع گردند قطعا مورد آگاهی محمد و آل محمد (ص) است و آنچه که محمد و آل محمد از آن آگاهی دارند قطعا مرا نسبت به آن آگاهی فرموده است، بزرگ از ما و کوچک از ما تا روز قیامت از آن مطلع هستند[۲۹]
مباحث مربوط به اسم مستأثر الهی یکی از مباحث بلند عرفانی است که فهم عمیق آن نیاز به آگاهی و آشنایی به فلسفه و عرفان دارد[۳۰].
نتیجه گیری
در مجموع باید گفت علم مکنون یا موقوف و علم مستأثر از علومِ مختص به خداوند است که حتی امامان معصوم هم از آن آگاهی ندارند. هر چند در مورد علم موقوف گفته شده، ممکن است خداوند به تدریج آن را به ایشان تعلیم نماید، اما در مورد علم مستأثر چنین سخنی هم گفته نشده؛ زیرا اگر برای دیگران بیان شود از مستأثر بودن خارج میگردد.
پرسشهای وابسته
منابع
- امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت
- صادقی ارزگانی، محمد امین، اسماء الهی از نگاه عرفانی امام خمینی
- مسعودی، سید محمد علی، تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب
- جزیری احسائی، علی، دفع الریب عن علم الغیب
- رحمان ستایش، محمد کاظم، شهیدی، روح الله، باز شناخت نظام اندیشگی نص گرایان و محدثان متقدم
- بهشادفر, علی رضا، کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام
- بیابانی اسکوئی، محمد، امامت
- حکیمی، محمد رضا، نهج البلاغه کلام انسان هادی
- غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی
- ابطحی، سید عبدالحمید، فرآیند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان
پانویس
- ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غرایب القرآن، ص۱۰؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ۸۵، حدیث ۱، ص۲۵۵.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۲۳۰.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۲۳۰.
- ↑ «و تو را میخوانم به هر نامی که برای توست... یا اینکه آن را مخصوص خود در علم غیب نزد خود قرار فرمودی»؛ الکافی، ج۲، ص۵۶۱.
- ↑ ر. ک: جزیری احسائی، علی، دفع الریب عن علم الغیب، ص۴۶؛ صادقی ارزگانی، محمد امین، اسماء الهی از نگاه عرفانی امام خمینی.
- ↑ سورۀ واقعه، آیۀ ۷۷ـ ۷۸.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۲۵۷.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۲۶۴.
- ↑ ر.ک: معرفت، محمد هادی، تفسیر و مفسران، ص۲۹۳؛ امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص۲۹۳؛ مسعودی، سید محمد علی، تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب، ص۸؛ غلامی، اصغر، علم امام در الکافی؛ مطهری، منصف علی، علم ائمه از نظر عقل و نقل، ص۶۹.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۲۵۵.
- ↑ برای مشاهدۀ نمونهها، نک: کافی، ج ۱، ص۳۵۹، ح ۷، ۸، ۹، ص۵۷۱، ح ۱، ص۵۷۳، ح ۳، ص۶۳۴، ح ۱ ـ ۴، ص۶۳۷، ح ۲، ج ۲، ص۳۸، ح ۶؛ بصائر الدرجات، ج ۱، ص۱۰۹ـ ۱۱۲؛ عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص۱۸۲.
- ↑ ر.ک: مسعودی، سید محمد علی، تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب، ص۸ ـ ۱۲؛ رحمان ستایش، محمد کاظم، شهیدی، روح الله، باز شناخت نظام اندیشگی نص گرایان و محدثان متقدم، ص۱۲۳ ـ ۱۲۶؛ حکیمی، محمد رضا، نهج البلاغه کلام انسان هادی، ص۷۵ و ۷۶.
- ↑ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ص۱۳۳، ح ۱.
- ↑ ر.ک: رحمان ستایش، محمد کاظم، شهیدی، روح الله، باز شناخت نظام اندیشگی نص گرایان و محدثان متقدم، ص۱۲۳ ـ ۱۲۶؛ حکیمی، محمد رضا، نهج البلاغه کلام انسان هادی، ص۷۵ و ۷۶؛ بیابانی اسکوئی، محمد، امامت.
- ↑ «دانای نهان و آشکار است و او فرزانه آگاه است» سوره انعام، آیه ۷۳.
- ↑ ابن بابویه، محمد بن علی، معانی الاخبار، ص۱۴۶.
- ↑ «او دانای نهان است پس هیچ کس را بر نهان خویش آگاه نمیکند جز فرستادهای را که بپسندد» سوره جن، آیه ۲۶ ـ ۲۷.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۲۵۶.
- ↑ «و هیچ تر و خشکی نیست جز آنکه در کتابی روشن آمده است» سوره انعام، آیه ۵۹.
- ↑ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج ۴، ص۸۰.
- ↑ ر.ک: خمینی، روح الله، توحید از دیدگاه امام خمینی، ج ۱؛ بهشادفر, علی رضا، کنکاشی در کیفیت و سرچشمههای علم امام.
- ↑ ر.ک: امینی، ابراهیم، بررسی مسائل کلی امامت، ص۲۹۳.
- ↑ «لَوْ لَا آیَهٌ فِی کِتَابِ اللهِ لَأَخْبَرْتُکُمْ بِمَا کَانَ وَ بِمَا یَکُونُ وَ مَا هُوَ کَائِنٌ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَه»؛ شیخ صدوق، التوحید، ص۳۰۵.
- ↑ «وَ أَمَّا قَوْلُهُ عالِمُ الْغَیْبِ فَإِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ عَالِمٌ بِمَا غَابَ عَنْ خَلْقِهِ فِیمَا یَقْدِرُ مِنْ شَیْءٍ وَ یَقْضِیهِ فِی عِلْمِهِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَهُ وَ قَبْلَ أَنْ یُفْضِیَهُ إِلَی الْمَلَائِکَهِ فَذَلِکَ یَا حُمْرَانُ عِلْمٌ مَوْقُوفٌ عِنْدَهُ إِلَیْهِ فِیهِ الْمَشِیئَهُ فَیَقْضِیهِ إِذَا أَرَادَ وَ یَبْدُو لَهُ فِیهِ فَلَا یُمْضِیه فَأَمَّا الْعِلْمُ الَّذِی یُقَدِّرُهُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَیَقْضِیهِ وَ یُمْضِیهِ فَهُوَ الْعِلْمُ الَّذِی انْتَهَی إِلَی رَسُولِ اللهِ ثُمَّ إِلَیْنَا»؛ الکافی، ج۱، ص۲۵۷.
- ↑ صفار، محمد بن حسن، بصائرالدرجات، ج ۱، ص۱۰۹.
- ↑ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۳۶۱.
- ↑ ر. ک: خمینی، روح الله، توحید از دیدگاه امام خمینی، ج ۱؛ مسعودی، سید محمد علی، تفاوت نگرش علم کلام و حدیث به علم غیب، ص۸ ـ ۱۲؛ ابطحی، سید عبدالحمید، فرآیند آگاهی شیعیان از علم غیب امامان، ص۸۱؛ غلامی، اصغر، آفاق علم امام در الکافی.
- ↑ کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، ج ۱، ص۱۵۲.
- ↑ «حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ عَنِ الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ۷ یَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ عِلْمَیْنِ عِلْمٌ اسْتَأْثَرَ بِهِ فِی غَیْبِهِ فَلَمْ یُطْلِعْ عَلَیْهِ نَبِیّاً مِنْ أَنْبِیَائِهِ وَ لَا مَلَکاً مِنْ مَلَائِکَتِهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ یَعْلَمُ ما فِی الْأَرْحامِ وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ ما ذا تَکْسِبُ غَداً وَ ما تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ؛ وَ لَهُ عِلْمٌ قَدِ اطَّلَعَ عَلَیْهِ مَلَائِکَتُهُ فَمَا اطَّلَعَ عَلَیْهِ مَلَائِکَتُهُ فَقَدِ اطَّلَعَ عَلَیْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ وَ مَا اطَّلَعَ عَلَیْهِ مُحَمَّدٌ وَ آلُهُ فَقَدْ أَطْلَعَنِی عَلَیْهِ [یَعْلَمُهُ] الْکَبِیرُ مِنَّا وَ الصَّغِیرُ إِلَی أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»؛ بصائر الدرجات، ص١٣١؛ دفع الریب عن علم الغیب، ص۴۶.
- ↑ ر.ک: جزیری احسائی، علی، دفع الریب عن علم الغیب، ص۴۶.