نصوص امامت
نصوص امامت
متکلمان شیعه، نصوص امامت را به دو گونه جلی و خفی تقسیم کردهاند. نصّ جلیّ آن است که دلالت آن بر امامت روشن است و به استدلال و استناد به قراین و شواهد نیاز ندارد و در نتیجه تأویلپذیر و مورد اختلاف نخواهد بود. نصّ خفی با ویژگیهای مخالف آنها شناخته شده است[۱].
فرقههای شیعی بر اینکه امامت علی (ع) منصوص است اتفاق دارند، ولی در اینکه نص بر امامت امیرالمؤمنین (ع) جلیّ است یا خفیّ، متفق نیستند. از دیدگاه شیعه امامیه (اثناعشریه) امامت امیرالمؤمنین (ع) منصوص به نص جلیّ و خفیّ است، ولی فرقههای دیگر شیعی، امامت آن حضرت را منصوص به نصّ خفیّ میدانند[۲]. در این میان شیعه زیدیه، امامت امیرالمؤمنین (ع) را منصوص به نصّ خفیّ میداند، ولی به وجود نص جلی بر امامت امام حسن و امام حسین (ع) معتقد است و آن را این حدیث پیامبر (ص) میداند که فرمود: «الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا»، “حسن و حسین اماماند، خواه قیام کنند و خواه قعود کنند”[۳].
نصوص جلی امامت
متکلمان امامیه در کتابهای کلامی خود نمونههایی از نصوص جلی بر امامت امیرالمؤمنین (ع) را نقل کردهاند. در این میان، سه حدیث اول پیشتر مورد استناد واقع شده است:
- حدیث:«سَلِّمُوا عَلَى عَلِيٍّ بِإِمْرَةِ الْمُؤْمِنِينَ»؛ “بر علی (ع) بهعنوان امیرمؤمنان سلام بگویید”.
- حدیث: «هذا خلیفتی فیکم من بعدی فاسمعوا له و اطیعوا »؛ “این (علی (ع)) جانشین من در بین شماست، سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید”.
- حدیث الدار که وقتی پیامبر اکرم (ص) از سوی خدای متعال مأموریت یافت که نبوت خود را به خویشاوندانش ابلاغ کند: ﴿وَأَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ﴾[۴]، سه نوبت، آنان را به خانه ابوطالب دعوت و پس از پذیرایی از آنها مأموریت خویش را به آنان ابلاغ کرد، و فرمود: «ایکم یؤازرنی علی هذا الأمر حتی یکون أخی و وصیی و خلیفتی من بعدی» «کدامیک از شما مرا یاری میکند تا برادر، وصی و جانشینم باشد”. آنان به پیامبر (ص) پاسخ ندادند، جز علی (ع) که در هر سه نوبت، وفاداری خود را به پیامبر اعلان کرد و پیامبر (ص) در نوبت سوم به او فرمود: «أَنْتَ أَخِي وَ وَزِيرِي وَ وَصِيِّي وَ خَلِيفَتِي مِنْ بَعْدِي»؛ “تو برادر، وصی و جانشین من هستی”[۵].[۶]
نصوص فعلی امامت
یکی از دلایل امامت امیرالمؤمنین (ع) این است که پیامبر اکرم (ص) با او به گونهای خاص رفتار کرده و درباره وی به گونهای سخن گفته است که بیانگر مقام و منزلت ویژه علی (ع) نزد رسول اکرم (ص) و شایستگی او برای عهدهدار شدن امر امامت امت اسلامی از رسول خدا (ص) است. متکلمان شیعه از آن بهعنوان “نصوص فعلی” بر امامت امیرالمؤمنین (ع) تعبیر کردهاند.
سید مرتضی درباره نص فعلی گفته است: “قول نیز داخل در آن است و مقصود، افعال و اقوال ویژه پیامبر (ص) درباره علی (ع) است که او را از عموم امت ممتاز میسازد، و بر تعظیم و تکریم ویژه وی از سوی پیامبر (ص) دلالت میکند، مانند اینکه او را به برادری با خود برگزید و دخترش را که برترین زنان عالم است به ازدواج او در آورد و هیچ یک از اصحاب را والی و امیر بر او نساخت و در هر مأموریت یا جنگی که علی (ع) در آن حضور داشت، وی را فرمانده کرد، و با اینکه بیشترین مصاحبت را با پیامبر (ص) داشت و مأموریتهای بسیاری را به او سپرد، اما هیچگاه وی را نکوهش نکرد و از او ایراد نگرفت، در حالیکه نکوهشهای بسیاری از سوی پیامبر (ص) که متوجه گروهی از اصحاب او شده است. رسول خدا (ص) درباره حضرت علی (ع) فرمود: “علی از من است و من از علی هستم” و “علی با حق و حق با علی است”. همچنین است افعال و اقوال دیگری که دوست و دشمن بر آنها اجماع دارند.
وجه دلالت این گفتار و افعال امامت علی (ع) این است که دلالت آنها بر تعظیم و تکریم ویژه، بیانگر آن است که او در قیام به امر رهبری بر دیگران شایستهتر است، زیرا روش عقلا این است که فرد شایستهتر برای احراز مقام رهبری را با تکریم و تعظیم ویژه به مردم معرفی میکنند. برخی از اصحاب ما گفتهاند “چه بسا دلالت فعل بر دلالت قول برتری دارد، زیرا در قول، مجاز و تأویل راه دارد، ولی مجاز و تأویل در فعل راه ندارد”[۷].[۸]
آیه ولایت
حدیث غدیر
حدیث منزلت
شبهه تعارض نصوص امامت
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ ر.ک: الشافی فی الامامة، ج۲، ص۶۷؛ تلخیص الشافی، ج۲، ص۴۵؛ المنقذ من التقلید، ج۱، ص۳۰۰؛ اللوامع الإلهیة ص۳۳۵ و ۳۳۷؛ انیس الموحدین، ص۲۰۵؛ گوهر مراد، ص۴۸۶.
- ↑ گوهر مراد، ص۴۸۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۹۹.
- ↑ «و نزدیکترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.
- ↑ ر.ک: الشافی فی الامامة، ج۲، ص۶۷؛ تلخیص الشافی، ج۲، ص۴۵؛ الیاقوت فی علم الکلام، ص۸۰؛ انوار الملکوت فی شرح الیاقوت، ص۲۱۴؛ تقریب المعارف، ص۱۳۷-۱۳۵؛ قواعد المرام فی علم الکلام، ص۱۸۷؛ المنقذ من التقلید، ج۲، ص۳۱۱-۳۱۰؛ کشف المراد، ص۴۹۷؛ اللوامع الالهیة، ص۳۳۵؛ ارشاد الطالبین، ص۳۳۹؛ المسلک فی اصولالدین، ص۲۲۱؛ گوهر مراد، ص۴۸۶.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۱۰۰.
- ↑ الشافی فی الامامة، ج۲، ص۶۵.
- ↑ ربانی گلپایگانی، علی، براهین و نصوص امامت، ص ۱۳۹.