وظایف شیعه در عصر غیبت
مقدمه
بنابر روایات، شیعیان در عصر غیبت دو گونه وظیفه دارند:
الف) وظایفی که در برابر احکام و تکالیف شرعی دارند
این وظیفه ویژه عصر غیبت نیست. مؤمنین همواره باید به وظایف دینی خویش وفا کنند و تکالیف خود را ارج نهند؛ اما در عصر غیبت، ناگزیر، میباید در فهم احکام دینی به فقهای شیعه رجوع کنند. در توقیع مبارک حضرت مهدی(ع) آمده است که شیعیان باید برای حوادثی که پیش رو دارند، به راویان حدیث اهل بیت(ع) رجوع کنند. امام زمان(ع) در این روایت به صراحت فرموده است: «آنان حجت من بر شمایند و من، حجت خدا بر آنانم»[۱]. فقهای عادل در عصر غیبت از سوی امام(ع) دارای نیابت عاماند. آنان جز تبیین احکام دینی، وظیفه قضاوت و تأسیس حکومت دینی را نیز بر عهده دارند. وظیفه تأسیس حکومت بر فقها در این عصر واجب کفایی است. اگر فقیهی در تأسیس حکومت توفیق یابد، پیروی از او بر فقهای دیگر واجب است. در صورتی که تأسیس حکومت اسلامی نیازمند حرکت و قیام همگانی است، قیام بر همه واجب است. چنانچه فقها در تشکیل حکومت توفیق نیابند، این ولایت برای آنان ثابت است[۲]. بدینسان، شیعیان میباید در فراهم آوردن زمینههای حکومت اسلامی، فقها را یاری رسانند[۳].
گروهی از شیعیان با الهام از ظاهر برخی روایات بر آناند که وظیفه آنان در عصر غیبت سکون و سکوت است و هیچ گونه قیام اصلاحی و تأسیس حکومت روا نیست. اینان به دو دسته از روایات تمسک میجویند:
- روایاتی که بنابر آنها، گسترش ظلم و فساد در زمین، مقدمه ظهور است؛
- روایاتی که قیام شیعیان در عصر غیبت را محکوم به شکست میدانند[۴].
پاسخ: مراد روایاتی که گسترش ظلم و فساد را از مقدمات ظهور میشمارند، این است که نظام حاکم بر جامعه انسانی و دوری از تعالیم و رهبران الهی به گونهای تکوینی انسان را به سوی ظلم و فساد میکشاند و بدین روی، این شرط همانند دیگر شرایط ظهور نیست که باید برای فراهم آوردن آنها کوشید. در مقابل این شرط، وجود انسانهای پاک و شایسته و آمادگی جهانی برای عدالت، از شرایط مهم ظهور است و باید برای تحقق این شرطها کوشید. مقصود روایات دسته دوم که هر گونه قیام محکوم به شکست است، آن دسته از قیامها است که مردم را به سوی خود بخواند و نام قیام حضرت مهدی(ع) برخود نهد. پارهای روایات نظر به گروهی از اصحاب امامان(ع) دارند که خواستار قیام بودند با اینکه شرایط لازم فراهم نبود و از این روی، امامان(ع) آنان را از قیام نهی میکردند و به سکون و تقیه فرمان میدادند[۵]. در این میان، میتوان برخی روایات را بازیافت که شیعیان را به قیامهایی پیش از ظهور بشارت میدهند؛ قیامهایی که زمینهساز حکومت جهانی آن حضرتاند. بدینسان نمیتوان هر قیامی را پیش از ظهور محکوم به شکست دانست. وانگهی، روایات معتبری در باب قیام و مبارزه با فساد و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر و سیره امامان(ع) نقل شدهاند که با این دسته از روایات ناسازگارند [۶].
ب) وظایف عصر غیبت
غایب بودن امام معصوم(ع) وظایف و تکالیفی ویژه برای شیعیان میآفریند. محققین در بیان وظایف شیعه در عصر غیبت به این گونه از وظایف میپردازند و با استفاده از آیات و روایات وظایفی را برای شیعیان برمیشمارند. عالم فقیه سید محمد تقی موسوی اصفهانی در کتاب مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم به تفصیل در این باره سخن رانده است و هشتاد وظیفه از وظایف شیعیان را برشمرده است. برخی از این وظایف عبارتاند از:
- کسب معرفت درست از امام زمان(ع): امامشناسی از بنیادهای اعتقادی شیعه است و بنابر آن، شیعیان در هر عصری باید امام معصوم(ع) را بشناسند و از او معرفتی درست و استوار به دست آورند. در روایاتی از پیامبر اسلام(ص) نیز بدین وظیفه اشارت رفته است؛ همانند روایتی که میفرماید: "هر کس بمیرد به حالی که امام زمان خویش را نمیشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است"[۷]. وظیفه شناخت امام(ع) در عصر غیبت به صورتی اکیدتر خود مینماید؛ زیرا بنابر روایات، در این روزگار زمینه شبهات و انحرافات بیشتر است و شیعیان به آزمونهای دشوار گرفتار میآیند و بسیاری از آنان میلغزند و از راه به در میروند. از این رو امامان معصوم(ع) پیروان خویش را سفارش کردهاند که در عصر غیبت به خدا پناه آورند و از او بخواهند تا با شناخت ژرف و استوار از امام، ایمن مانند و از لغزش در دین مصونیت یابند[۸].
- انتظار فرج و دعا برای ظهور؛
- رعایت ادب در نام بردن امام زمان(ع):در عصر غیبت نباید نام مبارک امام زمان(ع) را بر زبان آورد؛ بلکه باید از او با القاب خجستهاش یاد کرد؛ همانند حجت، قائم، مهدی و صاحب الامر(ع). روایات و آرای علما در این باره بسیارند. بنابر برخی از آنها به هیچ روی نباید نام آن حضرت- یعنی م، ح، م، د- را بر زبان آورد. برخی علما بر آناند که این کار مکروه است نه حرام و برخی دیگر، حرمت را ویژه عصر غیبت صغری میدانند. در هر صورت احتیاط در آن است که نام مبارک آن حضرت را در اجتماعات نبرند[۹].
- محبت به حضرت مهدی(ع).
- اظهار شوق برای دیدار امام(ع) و دعا برای آن و اندوهگین بودن برای فراق آن حضرت.
- تبلیغ فضائل و مناقب امام(ع).
- دعا و صدقه برای سلامتی امام(ع).
- انجام اعمال و عبادات مستحبی به نیابت از امام(ع).
- تسلیم بودن و بیتابی نکردن برای ظهور.
- تعیین نکردن وقت ظهور و تکذیب کسانی که وقتی برای آن معین میکنند.
- پیوسته به یاد امام(ع) بودن و دل شکستگی هنگام یاد آن حضرت(ع)
- خوشحال کردن مؤمنین و یاری رساندن به آنان.
- احترام به نزدیکان و منسوبین به امام(ع)
- بزرگداشت اماکن منسوب به امام(ع).
- عرضه حاجات به امام(ع)
- مقدم داشتن خواستههای امام(ع) بر خواستههای خویش.
- توسل و طلب شفاعت.
- دعوت مردم به آن حضرت(ع)
- برخاستن هنگام شنیدن نام امام(ع): در روایات است که در مجلسی، نزد امام رضا(ع) از آن حضرت نام برده شد. امام رضا(ع) برخاست و دست بر سر نهاد و فرمود: «اللهُم عَجلْ فَرَجَهُ وَ سَهلْ مَخْرَجَه»[۱۰].
- درخواست صبر از خداوند در زمان غیبت[۱۱].
منابع
پانویس
- ↑ الاحتجاج، طبرسی/ ۲- ۱/ ۴۷۰.
- ↑ کتاب البیع، امام خمینی/ ۲/ ۴۶۶.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص۴۵۶-۴۵۷.
- ↑ وسائل الشیعة، ۱۱/ ۴۱- ۳۵.
- ↑ چشم به راه مهدی، ۱۴۶- ۱۰۹؛ صحیفه نور، ۲۰/ ۱۹۶ و ۱۹۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص۴۵۷-۴۵۸.
- ↑ الاصول من الکافی، ۱/ ۳۷۷.
- ↑ ر. ک: الاصول من الکافی، ۱/ ۳۳۶ و ۳۳۷؛ امامت و مهدویت، ۲/ ۲۵۹- ۱۹۱.
- ↑ مکیال المکارم، ۲/ ۱۱۰؛ منتخب الاثر، ۵۰۲.
- ↑ منتخب الاثر، ۵۰۶.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص۴۵۸-۴۵۹.