تغییر قبله
پیامبر خاتم (ص) از ابتدای بعثت تا اوایل هجرت به مدینه، مأمور خواندن نماز به سمت بیتالمقدس بود اما شماتت و عیبجوییهای یهودیان باعث ناراحتی پیامبر شد و همین امر موجب تغییر قبله از سوی بیتالمقدس به سمت کعبه شد.
مقدمه
تغییر قبله و مسائل پیرامون آن، همواره از جمله مواردی بوده است که دانشمندان در طول تاریخ بدان پرداخته و دلایلی را برای آن برشمردهاند. قرآن کریم درباره علت تغییر قبله، در آیات ۱۳۸ ـ ۱۵۰ سوره بقره، به طور مفصل به بیان علت تغییر قبلی میپردازد و پاسخهای قاطع و مستدلی به چرایی آن میدهد[۱].
گفتاری در باب تغییر قبله
از آغاز بعثت رسول خدا (ص) در مکه و از پس وجوب نماز، حضرت از سوی خداوند فرمان یافت تا بیتالمقدس را قبله خویش قرار دهد و به سوی آن نماز بگذارد. ایشان در مدت حضور سیزده سالهشان در مکه و نیز اوایل ورودشان به مدینه که برخی مدت آن را شانزده[۲]، هفده[۳]، هجده[۴] یا نوزده ماه[۵] برشمردهاند، همواره به سوی این مکان مقدس نماز میگزارد.
در برخی منابع روایی آمده است: "رسول خدا (ص) تا زمانی که در مکه حضور داشت، با توجه به موقعیت جغرافیایی این شهر، در حد امکان، طوری به نماز میایستادند که همزمان هم به سمت کعبه و هم به سوی بیتالمقدس، قرار گیرد؛ اما پس از هجرت به مدینه، از نظر موقعیت جغرافیایی مدینه، این امکان وجود نداشت؛ از اینرو پشت به کعبه و به سوی بیتالمقدس نماز میگزارد"[۶]. این روایات با منابع تاریخی نیز تأیید و تأکید میشود.
نقل شده است ابوجهل به قصد کشتن پیامبر (ص) سنگی برداشت و منتظر نشست تا خاتم انبیا (ص) طبق معمول، بین "رکن یمانی" و "حجرالاسود" نماز بگزارد تا...[۷]. همچنین روایت شده است مردی تاجر به نام "عفیف" در اوایل بعثت در "مکه"، نماز گزاردن رسول اکرم (ص) را به سمت کعبه دیده است[۸].
قرار گرفتن بیتالمقدس به عنوان قبله پس از هجرت، دستاویزی برای یهودیان مدینه شده بود که پیوسته اسباب شماتت و آزار رسول خدا (ص) را فراهم میآوردند. آنان قبله بودن بیتالمقدس را نشان وابستگی مسلمانان به یهود و تبعیت مسلمانان از آنها میدانستند[۹]. پیامبر خدا (ص) در حالی که از عیبجوییهای یهود غمگین بود، در دل شب از منزل خارج شد. ایشان به آسمان نگاه میکرد و منتظر امر خداوند تبارک و تعالی در این باره بود[۱۰].
فردای آن روز که حضرت برای اقامه نماز ظهر به مسجد "بنیسالم" رفته بود، پس از به جا آوردن دو رکعت از نماز، جبرئیل نازل شد و با گرفتن بازوی حضرت، ایشان را به سوی کعبه برگرداند. مسلمانان نیز به تبعیت از حضرت به سوی کعبه ایستادند و ادامه نماز ظهر را خواندند[۱۱].
سپس آیه نازل شد: ﴿قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَيْثُ مَا كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ﴾[۱۲]
این واقعه در رجب[۱۳] یا شعبان[۱۴] سال دوم هجری و اندکی قبل از جنگ بدر به وقوع پیوست[۱۵]. البته بعضی از گفتهها حاکی از آن است که این امر پس از بازگشت فرستاده خدا (ص) از جنگ بدر، صورت پذیرفته است[۱۶]. این قول با روایاتی از امام باقر (ع) و امام صادق (ع) که فرمودهاند: "رسول خدا (ص) نوزده ماه به سوی بیتالمقدس نماز خواند و سپس به سوی کعبه منحرف شد"[۱۷] تأیید و تأکید میشود[۱۸].
دلایل قبله قرارگرفتن بیتالمقدس
مؤرخان در توجیه قبله قرار دادن بیتالمقدس، دلایلی را بیان کردهاند که در اینجا به دو مورد اشاره میکنیم:
- شناساندن پیروان واقعی رسول خدا (ص) به مسلمانان: قبل از اسلام، کعبه مورد احترام و علاقه همه اهل مکه بود. نماز گزاردن مسلمانان به سوی بیتالمقدس، آنان را از مشرکان متمایز میساخت، تعصبات قومی و نژادی و امیال نفسانی را در مسلمانان از بین میبرد و روحیه فرمانبرداری از دستورهای الهی را در آنان پرورش میداد تا متمرّدان از مسلمانان باز شناخته شوند: ﴿سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ وَإِنْ كَانَتْ لَكَبِيرَةً إِلَّا عَلَى الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِيعَ إِيمَانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ﴾[۱۹].
- بیتالمقدس، قبله ادیان توحیدی: همسویی پیامبر (ص) با اهل کتاب، نمایانگر استمرار و تکامل رسالت وی در راستای رسالت انبیای پیشین به ویژه ابراهیم (ع) و تصدیق رسالت موسی (ع) و عیسی (ع) به شمار میآمد: ﴿قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْنَا وَمَا أُنْزِلَ إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَمَا أُوتِيَ مُوسَى وَعِيسَى وَمَا أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ﴾[۲۰]؛ از اینرو ایشان در ابتدا به منظور همنوایی با اهل کتاب، به سوی بیتالمقدس نماز به جا میآورد[۲۱].
علل تغییر قبله از بیتالمقدس به مکه
پرسش دیگری که در اذهان تداعی میشود این است که چرا بیتالمقدس مدتی به عنوان قبله مطرح شد؛ اما پس از چندی به سوی مکه تغییر یافت؟ قرآن کریم طی آیات ۱۳۸ ـ ۱۵۰ سوره بقره، پاسخهای کلی و قاطعی به دلایل تغییر قبله، مخالفان و موافقان آن ارائه میکند.
در آیه ۱۴۳ سوره بقره علت تغییر قبله، آزمون مسلمانان و جدا ساختن صف موافقان و مخالفان پیامبر (ص) بیان شده است: ﴿وَمَا جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْهَا إِلَّا لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلَى عَقِبَيْهِ﴾[۲۲].
علاوه بر دلیلی که در آیه ۱۴۳ بقره بدان اشاره شده است، دلایل دیگری نیز از سوی برخی منابع تاریخی و نیز مطالعه اوضاع شبه جزیره به دست میآید که میتوان به این موارد اشاره کرد:
- کعبه از ابتدای بنایش به دست ابراهیم (ع) تا زمان پیامبر گرامی اسلام (ص) همواره مورد تعظیم و تکریم جامعه عرب بوده است. قبله قرارگرفتن چنین نقطهای، موجبات رضایت عموم اعراب را فراهم میساخت و آنها را برای پذیرش آیین اسلام ترغیب میکرد. به ویژه اینکه قریش که در اذهان اعراب جاهلی به عنوان سادات عرب و خادمان حرم مطرح بودند[۲۳] و به نوعی پیشوایی دینیشان را بر عهده داشتند مکرر به مسلمانان اعتراض میکردند که شما چرا میگویید بر آیین ابراهیم هستید؛ در حالی که قبلهاش را ترک گفته و به قبله یهودیان چسبیدهاید؟[۲۴] این موضوع میتوانست مانع بزرگی برای پیوستن اعراب جاهلی و متعصب به نهضت عظیم اسلامی باشد و هیچ هدفی برای پیامبر خدا (ص) بالاتر و والاتر از آن نبود که مشرکان سرسخت و لجوج وامانده از قافله تمدن، ایمان آورند و آیین اسلام از طریق آنان در سرتاسر نقاط جهان منتشر شود.
- تعیین مرزهای اعتقادی مسلمانان: لزوم فاصلهگیری از یهود آن روز که امیدی به ایمان آوردن آنان نبود، امری اجتنابناپذیر به نظر میرسید و تبدیل قبله، یکی از مظاهر فاصلهگیری و دوری از یهود بود[۲۵].
لجاجت و خردهگیریهای آزاردهنده یهود و انکار شدید رسالت آن حضرت (ص): ﴿يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِي إِبْرَاهِيمَ وَمَا أُنْزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالْإِنْجِيلُ إِلَّا مِنْ بَعْدِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ حَاجَجْتُمْ فِيمَا لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيمَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ مَا كَانَ إِبْرَاهِيمُ يَهُودِيًّا وَلَا نَصْرَانِيًّا وَلَكِنْ كَانَ حَنِيفًا مُسْلِمًا وَمَا كَانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ﴾[۲۶]؛ ﴿وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمِينَ مِنْ قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ﴾[۲۷].[۲۸]، رسول خدا (ص) را بر آن داشت تا مسلمانان را به عنوان امّتی مستقل از یهودیان، معرفی کند و از قبله آنان که دستاویز بسیاری از تبلیغات سوءشان بود، رو برگرداند[۲۹].
خلاصه مطلب اینکه خداوند، هنگامی که نماز گزاردن به سوی کعبه، همسویی با مشرکان محسوب میشد، خاتم انبیا (ص) را به گزاردن نماز به سوی بیتالمقدس (جایگاه ادیان توحیدی) مکلّف کرد و زمانی که صفوف مسلمانان از مشرکان باز شناخته شد، به غرور یهودیان در مدینه خاتمه داد و صف مسلمانان را از آنان جدا کرد[۳۰].[۳۱]
خاتمه
مطلب دیگر واکنش دشمنان اسلام به ویژه یهودیان مدینه به جریان تغییر قبله است. آنان با آنکه میدانستند در کتب آسمانی پیشین، درباره آمدن پیامبر آخرالزمان (ص)[۳۲] اوصاف و برنامههای عملیاش به ویژه نماز گزاردن او به سوی دو قبله، بشاراتی وجود داشته است؛ با این حال عناد و خودبرتربینیشان، آنان را به کتمان و انکار حقایق کشانید و تنها عده اندکی، از این نشانه آشکار، برای ایمان آوردن به رسالتش بهره بردند[۳۳].
نقل شده است که یهودیان مدینه پس از تغییر قبله، به قصد فتنهانگیزی، نزد حضرت (ص) آمدند و گفتند: "ای محمد (ص) چه چیزی تو را از قبلهای که بر آن بودی باز گرداند و حال آنکه تو گمان میکنی بر آیین ابراهیم هستی؟ به قبلهات باز کرد تا ما تو را تصدیق و متابعت کنیم"[۳۴]. پس آیه نازل شد: ﴿سَيَقُولُ السُّفَهَاءُ مِنَ النَّاسِ مَا وَلَّاهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كَانُوا عَلَيْهَا قُلْ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ﴾[۳۵].
منافقان و کفار مدینه نیز با تحلیلهای نادرست و مغرضانه و مطالب بیاساس و دور از واقع، تلاش میکردند اتحاد و ایمان مسلمانان را متزلزل و آنان را به پراکندگی و تشتت آرا بکشانند[۳۶]. آنان پس از تغییر قبله میگفتند: "محمد، به زادگاه و آیین پدران خویش مشتاق است و سرانجام روزی به آیین آنان باز میگردد"[۳۷].[۳۸]
منابع
پانویس
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، تاریخ تغییر قبله، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۲۴۰.
- ↑ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۱۷۷؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۶؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۹۳.
- ↑ عبدالرحمن سهیلی، الروض الأنف فی شرح السیرة النبویه، ج۴، ص۳۵۱؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۱۷۸؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۱۷۸.
- ↑ شیخ حسین دیار بکری، تاریخ الخمیس فی أحوال انفس النفیس، ج۱، ص۳۶۷؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۴۱۶؛ ابن حزم، جوامع السیره النبویه، ج۲، ص۸۱؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۱۵.
- ↑ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج۱، ص۲۷۴؛ محمد یوسف صالحی، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج۱۲، ص۵۶.
- ↑ کلینی، فروع کافی، ج۳، ص۲۸۶.
- ↑ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۴۰۹؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۲۹۹.
- ↑ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۲، ص۳۱۱؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۸، ص۱۴؛ عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۷.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۵۰.
- ↑ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۲۷۴؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۱۳.
- ↑ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج۱، ص۶۳؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۱۳.
- ↑ «گرداندن رؤیت را به آسمان، میبینیم پس رؤیت را به قبلهای که میپسندی خواهیم گرداند؛ اکنون به سوی مسجد الحرام رو کن و (همه) هرجا هستید به سوی آن روی کنید، و اهل کتاب بیگمان میدانند که آن (حکم) از سوی پروردگارشان، راستین است و خداوند از آنچه انجام میدهند غافل نیست» سوره بقره، آیه ۱۴۴.
- ↑ خلیفة بن خیاط، تاریخ خلیفه، ص۲۵.
- ↑ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۲۵۲؛ ابن جوزی، المنتظم فی تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۹۳؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۲، ص۱۷۷.
- ↑ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۳، ص۲۵۲؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۵۷۳؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۱۸۶.
- ↑ شیخ طوسی، التهذیب، ج۲، ص۴۳.
- ↑ شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۴، ص۳۰۱؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۱۳.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، تاریخ تغییر قبله، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۲۴۰ ـ ۲۴۲؛ داداش نژاد، منصور، مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص۵۹-۶۰؛ محمدی، داداشنژاد، حسینیان، تاریخ اسلام، ص۱۶۱.
- ↑ «به زودی کمخردان از مردم خواهند گفت: چه چیز آنان را از قبلهای که بر آن بودند بازگردانید؟ بگو: خاور و باختر از آن خداوند است، هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون خواهد شد و بدین گونه شما را امّتی میانه کردهایم تا گواه بر مردم باشید و پیامبر بر شما گواه باشد؛ و قبلهای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی میکند و چه کسی واپس میگراید، و بیگمان آن جز بر آنان که خداوند رهنمونشان شد، گران بود و خداوند بر آن نیست که ایمانتان را تباه گرداند که خداوند با مردم، به راستی مهربانی است بخشاینده» سوره بقره، آیه ۱۴۲-۱۴۳؛ ر. ک: عبدالله جوادی آملی، تسنیم، ج۷، ص۳۴۰.
- ↑ «بگویید: ما به خداوند و به آنچه به سوی ما و به سوی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نبیرگان فرو فرستاده شده و به آنچه به موسی و عیسی و آنچه به (دیگر) پیامبران از سوی پروردگارشان داده شده است ایمان آوردهایم؛ میان هیچیک از آنان فرق نمینهیم و ما فرمانبردار اوییم» سوره بقره، آیه ۱۳۶.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، تاریخ تغییر قبله، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۲۴۲-۲۴۳.
- ↑ «و قبلهای که بر سوی آن بودی بر نگرداندیم مگر بدین روی که معلوم داریم چه کسی از پیامبر پیروی میکند و چه کسی واپس میگراید.»؛ سوره بقره، آیه ۱۴۳.
- ↑ ابوالربیع حمیری کلاعی، الإکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله (ص) و الثلاثة الخلفاء، ج۱، ص۶۲-۶۳؛ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۳۰۲؛ هاشم معروف الحسنی، السیرة المصطفی نظرة جدیدة، ص۱۴۸.
- ↑ ابوالفرج حلبی شافعی، السیرة الحلبیه، ج۱، ص۱۷۸.
- ↑ جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ص۴۷۰.
- ↑ «ای اهل کتاب! چرا درباره ابراهیم چون و چرا میکنید؟ با آنکه تورات و انجیل جز پس از وی فرو فرستاده نشده است؛ آیا خرد نمیورزید؟ هان! شما همان کسانید که در آنچه بدان دانشی داشتید چون و چرا کردید؛ (دیگر) چرا در آنچه بدان دانشی ندارید چون و چرا میکنید؟ و خداوند میداند و شما نمیدانید ابراهیم نه یهودی بود و نه مسیحی ولی درستآیینی فرمانبردار بود و از مشرکان نبود» سوره آل عمران، آیه ۶۵-۶۷.
- ↑ «و در (راه) خداوند چنان که سزاوار جهاد (در راه) اوست جهاد کنید؛ او شما را برگزید و در دین -که همان آیین پدرتان ابراهیم است- هیچ تنگنایی برای شما ننهاد، او شما را پیش از این و در این (قرآن) مسلمان نامید تا پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر مردم گواه باشید پس نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و به (ریسمان) خداوند چنگ زنید؛ او سرور شماست که نیکو یار و نیکو یاور است» سوره حج، آیه ۷۸.
- ↑ سید محمود آلوسی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج۱، ص۴۰۷ محمد بن جریر طبری، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج۱، ص۱۴۷؛ فخرالدین رازی، مفاتیح الغیب، ج۴، ص۹۴.
- ↑ جعفر سبحانی، فروغ ابدیت، ص۴۶۹-۴۷۰.
- ↑ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۴۲۰.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، تاریخ تغییر قبله، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۲۴۳-۲۴۴.
- ↑ همچنان که قرآن کریم نیز در سوره بقره آیه ۱۴۶ بدان اشاره میکند.
- ↑ محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ص۳۲۶-۳۲۷.
- ↑ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۵۵۰.
- ↑ «به زودی کمخردان از مردم خواهند گفت: چه چیز آنان را از قبلهای که بر آن بودند بازگردانید؟ بگو: خاور و باختر از آن خداوند است، هر که را بخواهد به راهی راست رهنمون خواهد شد» سوره بقره، آیه ۱۴۲.
- ↑ محمد حسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱، ص۳۱۸.
- ↑ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوة و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۵۷۴.
- ↑ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، تاریخ تغییر قبله، فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱، ص۲۴۴-۲۴۵.