نظارت بر بازار در معارف و سیره معصوم

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۷ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۲۴ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مقدمه

نظارت بر بازار مسلمانان از زمان رسول خدا(ص) وجود داشته است. این نظارت برای جلوگیری از کارهای خلاف در هنگام معامله مانند کم‌فروشی، غش و معاملات دوران جاهلیت و داد و ستد جنس‌هایی بوده که در شرع حرام شده است. امام صادق(ع) به غلامش مصادف که او را برای تجارت فرستاده بود و با سودی خوب بازگشته بود، سخنی فرمود که نشان می‌دهد موضوع تجارت و کسب درآمد حلال از اهمیت زیادی برخوردار و به تعبیر حضرت، بالاتر از نبرد و درگیری با شمشیر است[۱]. به علت اهمیت خرید و فروش که مورد ابتلای تمام مردم است، پیامبر(ص) به عنوان حاکم مسلمین بر بازار نظارت می‌کرد؛ امیرالمؤمنین(ع) نیز بر بازار کوفه نظارت داشت و نکات لازم را به بازاریان یادآوری می‌فرمود. فقها این نظارت را جزو امور حسبه می‌دانند و ناظر بر بازار محتسب نامیده می‌شده است.[۲].

نظارت پیامبر(ص) بر بازار

رسول خدا(ص) در مواردی که امکان تخلف می‌دید، بر بازار نظارت می‌کرد و حتی شخص معینی را برای نظارت تعیین می‌نمود تا مانع انجام کارهای خلاف شرع و حرام در بازار و مانع انجام معاملات حرام بشود. نقل شده است که حضرت پس از فتح مکه برای جلوگیری از معاملات ربوی در آن شهر، سعید بن سعید بن عاص را به عنوان مسئول بازار مکه برگزید[۳]. رسول خدا(ص) از معاملات باطل، احتکار، غش، کم‌فروشی و ربا در بازار نهی می‌کرد که در ادامه به موارد آن اشاره می‌کنیم.[۴].

نظارت امیرالمؤمنین(ع) بر بازار

امیرالمؤمنین(ع) بر بازار کوفه نظارت مستمر داشت و افراد را از معامله قبل از آشنایی با مسائل فقهی آن نهی می‌کرد؛ زیرا باعث افتادن در ربا می‌شود[۵]. حضرت بالای منبر خطاب به تاجران می‌فرمود: ای گروه تاجران، اول فقه بیاموزید بعد به تجارت بپردازید و این را سه بار تکرار کرد و افزود: به خدا سوگند ربا در میان این امت صدایش کمتر از صدای پای مورچه است که بر کوه صاف حرکت کند. سوگند‌هایتان را با راستی درآمیزید. تاجر فاجر است و فاجر در آتش، مگر کسی که به‌حق بگیرد و به‌حق بدهد[۶]. در این سخن بازرگانان را به راستی و سوگند درست دستور می‌دهد و از آمیختگی تجارت با خلاف باز می‌دارد. برابر نقلی دیگر می‌فرمود: ای بازرگانان، اموالتان را با دادن صدقه حفظ کنید تا گناهان شما هم بخشیده شود و پیمان‌هایتان را که به آن سوگند می‌خورید، حفظ کنید تا تجارت شما پاک گردد[۷].

درباره نظارت بر بازار کوفه در سیره امیرالمؤمنین(ع) خبری در کتب اربعه آمده است. به فرموده امام باقر(ع) امیرالمؤمنین(ع) در ایّام خلافت خود در کوفه، هر روز اوّل صبح به بازار می‌رفت و گذر به گذر را سرکشی می‌کرد و تازیانه‌ای همراه داشت که دارای دو سر بود و به آن «سبیبه» می‌گفتند و بر سر هر بازاری توقف می‌کرد و فریاد می‌زد: ای گروه بازرگانان، تقوای الهی پیشه کنید. آنان وقتی صدای حضرت را می‌شنیدند، آنچه در دست داشتند می‌انداختند و با دل و جان به سوی حضرت می‌آمدند تا سخن ایشان را بشنوند. حضرت می‌ایستاد[۸] و فریاد می‌زد: ای جماعت تجّار، قبل از هر چیز از خداوند طلب خیر کنید و برکت را در آسان‌گیری معامله بجویید و با روی خوش و زبان نرم و حسن خلق با مشتریان و مراجعه‌کنندگان روبرو شوید و خود را با بردباری بیارایید و از ستم دوری کنید و با مظلومان انصاف داشته باشید (حق آنان را ضایع نکنید) و به ربا نزدیک نشوید. کیل و وزن را کامل بدهید و حقّ کسی را کم نداده، در زمین فساد راه نیندازید. راوی گوید: پس همین‌طور در همۀ بازارها می‌گشت و می‌گفت تا هنگامی که به دارالخلافه باز می‌گشت و به کار مردم رسیدگی می‌نمود[۹]. در این خبر حضرت از ربا، کم‌فروشی و ستم به مشتری نهی کرده است.[۱۰].

منابع

پانویس

  1. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص‌۱۶۲؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۷، ص‌۱۴: «يَا مُصَادِفُ مُجَادَلَةُ السُّيُوفِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ الْحَلَالِ».
  2. ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۷۱.
  3. ابن‌عبدالبر، الإستیعاب، ج۲، ص۶۲۱؛ ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ج۲، ص۱۱۰؛ ابن‌اثیر جزری(عزالدین)، اسد الغابه، ج۲، ص۲۳۸ ابن‌حجر، الإصابه، ج۳، ص۸۹.
  4. ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۷۲.
  5. شیخ صدوق، من لا‌یحضره الفقیه، ج‌۳، ص۱۹۳.
  6. ‌محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص۱۵۰؛ شیخ صدوق، من لا‌یحضره الفقیه، ج۳، ص۱۹۵؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۷، ص۶: «يَا مَعْشَرَ التُّجَّارِ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ الْفِقْهَ ثُمَّ الْمَتْجَرَ وَ اللَّهِ لَلرِّبَا فِي هَذِهِ الْأُمَّةِ أَخْفَى مِنْ دَبِيبِ النَّمْلِ عَلَى الصَّفَا شُوبُوا أَيْمَانَكُمْ بِالصِّدْقِ التَّاجِرُ فَاجِرٌ وَ الْفَاجِرُ فِي النَّارِ إِلَّا مَنْ أَخَذَ الْحَقَّ وَ أَعْطَى الْحَقَّ».
  7. شیخ صدوق، من لا‌یحضره الفقیه، ج‌۳، ص۱۹۴: «يَا مَعْشَرَ التُّجَّارِ صُونُوا أَمْوَالَكُمْ بِالصَّدَقَةِ تُكَفَّرْ عَنْكُمْ ذُنُوبُكُمْ وَ أَيْمَانَكُمُ الَّتِي تَحْلِفُونَ فِيهَا تُطَيَّبْ لَكُمْ تِجَارَتُكُمْ».
  8. ‌محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج‌۵، ص۱۵۱؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج‌۷، ص۶.
  9. شیخ صدوق، من لا‌یحضره الفقیه، ج‌۳، ص۱۹۳؛ من لا‌یحضره الفقیه (ترجمه علی‌اکبر غفاری و دیگران)، ج‌۴، ص۲۶۱.
  10. ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۷۲.