حدیث سفینه نوح از دیدگاه اهل سنت
بررسی سندی
حاکم نیشابوری در مستدرک به دو طریق این حدیث را نقل کرده است:
سند یکم: این خبر از میمون بن اسحاق هاشمی، از احمد بن عبدالجبار، از یونس بن بکیر، از مفضل بن صالح، از ابواسحاق، از حنش کنانی به ما رسیده است که ابوذر غفاری در حالی که درِ کعبه را گرفته بود و خود را معرفی میکرد چنین میگفت: «سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) يَقُولُ: مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي مَثَلُ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ». هذا حديث صحيح على شرط مسلم ولم يخرجاه[۱]؛ ای مردمان! هرکس مرا میشناسد پس من همانم. اگر نمیشناسد بداند که من ابوذر هستم. شنیدم رسول خدا میفرمود: مَثَل اهل بیت من در میان شما مانند کشتی نوح است که هر که در آن کشتی سوار شد نجات یافت، و هر کس از آن سر باز زد غرق شد و به هلاکت رسید. این حدیث بنا بر مبانی رجالی مسلم صحیح است و حال آنکه این حدیث را بخاری و مسلم نیاوردهاند.
سند دوم: احمد بن جعفر فرزند حمدان که زاهد شهر بغداد بود، از عباس بن ابراهیم قراطیسی، از محمد بن اسماعیل أحمسی، از مفضل بن صالح، از ابواسحاق، از حنش کنانی به ما خبر داد که ابوذر در حالی که در کعبه را گرفته بود و خود را معرفی میکرد، میگفت: «سمعت النبي يقول: ألا إن مثل أهل بيتي فيكم مثل سفينة نوح من قومه، مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَ مَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ»[۲]. حاکم نیشابوری سند نخست را بنابر مبنای مسلم صحیح دانسته است، اما نسبت به سند دوم سکوت میکند.
اینکه حاکم، سندی را صحیح و درباره سند دیگر سکوت میکند، نشانه دقت او در مباحث سندی است. بنابراین متهم ساختن وی به تساهل از سوی متعصبین اهل سنت صحیح نیست[۳].
جناب ابوذر این حدیث را در زمانی نقل میکند که اختناق شدیدی در بلاد اسلامی حاکم است، در نتیجه نقل حدیث سفینه به صورت علنی گویای دو حقیقت مهم است: نخست شهرت و اهمیت حدیث سفینه، و دیگری شهامت و شجاعت ابوذر غفاری در بیان فضائل و مناقب اهل بیت(ع).
ابن حجر مکی با وجود تعصّبش، به صحت حدیث سفینه اقرار میکند. وی مینویسد: صح حديث إن مثل أهل بيتي[۴]. احمد زینی دحلان که در سرزمین حجاز فقیه بزرگ زمان خود بوده است درباره حدیث سفینه میگوید: صح عنه(ص) من طرق كثيرة[۵]؛ صحت حدیث سفینه به سندهای فراوانی ثابت شده است.
پس به اقرار علماء بزرگ اهل سنت، حدیث سفینه به یقین از پیامبر خدا(ص) صادر شده است[۶].
شناخت راویان
علاوه بر ابوذر، برخی از صحابه دیگر نیز حدیث ثقلین را نقل کردهاند که اسامی عدهای از آنان را ذکر میکنیم:
- امیر المؤمنین(ع)؛
- عبدالله بن عباس؛
- ابوطفیل عامر بن واثله؛
- انس بن مالک؛
- عبد الله بن زبیر؛
- ابو سعید خدری؛
- سلمة بن اکوع.
نام برخی از راویان بزرگی که در قرنهای متمادی حدیث سفینه را در معتبرترین کتابهای اهل سنت نقل کردهاند، عبارت است از:
- امام شافعی؛
- احمد بن حنبل؛
- محمد بن جریر طبری؛
- ابوداوود؛
- ابوبکر بزار؛
- ابن مردویه؛
- ابونعیم اصفهانی؛
- خطیب بغدادی؛
- ابویعلی موصلی؛
- ابوالقاسم طبرانی؛
- فخر رازی؛
- ابن حجر عسقلانی؛
- ابن حجر مکی؛
- جلال الدین سیوطی؛
- شیخ احمد زینی دحلان.
مسلم بن حجاج صاحب کتاب صحیح را نیز میتوان از راویان این حدیث به شمار آورد؛ چراکه این حدیث را در چند کتاب به او نسبت دادهاند[۷]، لکن افسوس که حدیث سفینه در هیچیک از چاپهای موجود کتاب وی وجود ندارد و بعید نیست که این حدیث را در خلال قرون متمادی از کتاب مسلم حذف کرده باشند![۸]
شرح حدیث
یکی از عالمان بزرگی که اهل سنت در قرنهای اخیر به او اعتماد داشته و کلام او را نقل میکنند، طیّبی صاحب الکاشف است. او در شرح حدیث سفینه مینویسد: «گرفتن درِ کعبه توسط ابوذر که راوی حدیث است، تأکیدی بر اثبات حدیث است و حضور علنی او در خانه خدا و در برابر مردم، نشانگر اهمیت دادن ابوذر به روایت خویش است تا این که مردم به آن حدیث گرایش پیدا کرده و به آن روی آوردند. طیّبی در ادامه میگوید: و في رواية أخرى له يقول: «من عرفني قد عرفني و من أنكرني فأنا أبوذر، سمعت النبي(ص) يقول: «ألا إن مثل أهل بيتي» أراد بقوله «فأنا أبوذر»... ما أظلت الخضراء ولا أقلت الغبراء أصدق من أبي ذر؛ شبه الدنيا وما فيها من الكفر والضلالات والبدع والأهواء الزائغة ببحر لجي يغشاه موج من فوقه موج من فوقه سحاب ظلمات بعضها فوق بعض وقد أحاط بأكنافه الأرض و أطرافه الأرض كلها و ليس منه خلاص و لا مناص إلا تلك السفينة[۹].
و در روایتی دیگر ابوذر گفت: هر کس مرا میشناسد که میشناسد و هر آنکه نمیشناسد بداند که من ابوذر هستم. شنیدم از پیامبر(ص) که میفرمود: «بدانید که مثل اهل بیت من.»... وی با گفتن «من ابوذر هستم»... میخواست به همان حدیثی اشاره کند که عام و خاص از پیامبر نقل کردهاند که: «آسمان سایه نینداخته و زمین برنداشته کسی را که راستگوتر از ابوذر باشد». رسول خدا دنیا و آنچه در دنیا از کفر، گمراهیها، بدعتها و هواهای نفسانی وجود دارد را به دریایی متلاطم که امواج یک به یک بر روی یکدیگر در جوش و خروش هستند و بر بالای این امواج، تاریکی ابرهایی که بر روی همدیگر انباشته شدهاند و دور و نزدیک زمین را فرا گرفته است، تشبیه کردند و تنها راه رهایی را وابسته به آن سفینه دانستهاند.
همچنین ملاعلی قاری در المرقاة فی شرح المشکاة عبارت طیّبی را در شرح حدیث سفینه نقل کرده است[۱۰]. حافظ سمهودی[۱۱] نیز درباره حدیث سفینه میگوید: قوله(ص): «مثل أهل بيتي فيكم مثل سفينة نوح في قومه» الحديث وجهه أن النجاة ثبتت لأهل السفينة من قوم نوح(ع)،... و محصله الحث على التعلق بحبلهم و حبهم و إعظامهم شكراً لنعمة مشرفهم(ص)... فمن أخذ بذلك نجى من ظلمات المخالفة، و أدى شكر النعمة الوافرة؛ أي: الزائدة، و من تخلف عنه غرق في بحار الكفران، و تيّار الطغيان، فاستوجب النيران[۱۲]؛ اما فرمایش پیامبر(ص) که: «مثال اهل بیت در میان مردم به کشتی نوح در قوم خود است» وجه تشبیه نجات است که برای سرنشینان کشتی نوح به آمد وجود و نتیجه حدیث، تحریک و برانگیختن امت است بر گرایش به ریسمان اهل بیت و محبت و گرامیداشت مقام آنان به پاس نعمت حضور ایشان... هر کس این معنا را بهدست آورد، از تاریکی مخالفت رها شده و شکر نعمت را ادا نموده است؛ و هر آنکه از این سفینه جدا شود، در دریای کفران غرق و به واسطه طغیانش نابود شده و عذاب جهنم بر او لازم میشود.
مناوی یکی دیگر از شارحان کتابهای حدیثی اهل سنت پیرامون حدیث سفینه مینویسد: (إن مثل أهل بيتي) فاطمة وعلي وابنيهما وبنيهما اهل العدل و الديانة (فيكم مثل سفينة نوح من ركبها نجا و من تخلف عنها هلك). وجه التشبيه أن النجاة ثبتت لأهل السفينة من قوم نوح فأثبت المصطفى(ص) لأمته بالتمسك بأهل بيته النجاة و جعلهم وصلة إليها ومحصوله الحث على التعلق بحبهم و حبلهم و إعظامهم شكرا لنعمة مشرفهم والأخذ بهدي علمائهم، فمن أخذ بذلك نجى من ظلمات المخالفة وأدى شكر النعمة المترادفة ومن تخلف عنه غرق في بحار الكفران وتيار الطغيان فاستحق النيران، لما أن بعضهم يوجب النار كما جاء في عدة أخبار، كيف وهم أبناء ائمة الهدى ومصابيح الدجى الذين احتج الله بهم على عباده وهم فروع الشجرة المباركة وبقايا الصفوة الذين أذهب الله عنهم الرجس وطهرهم وبرأهم من الآفات وافترض مودتهم في كثير من الآيات وهم العروة الوثقى ومعدن التقى[۱۳]؛ وجه تشبیه، نجات و رهیافتگی است. همانطور نیز که سرنشینان کشتی نوح نجات یافتند، حضرت محمد مصطفی(ص) نیز نجات امت خود را در گرو گرایش و تمسّک به اهل بیت خود قرار داده است. نتیجه و هدف این فرمان برانگیختن امت است بر دوستی و پناه بردن به ریسمان نجات اهل بیت و بزرگداشت مقام ایشان به جهت سپاسگزاری و بهرهبرداری از وجود و علم آنان. هر آنکه این اعمال را انجام داد و به آن معتقد گشت، شکر نعمت را به جا آورده و از تاریکیهای مخالفت رهایی یافته است و هر آن کس مخالف نمود و از این هدایت روی گردان شد، در دریای ناسپاسی، حقپوشی و نابودی طغیان افتاده و مستحق جهنم است،؛ چراکه دشمنی با اهل بیت موجب آتش است و این حقیقت پیام برخی از روایات است. چطور اینگونه نباشد و حال آنکه اهل بیت پیشوایان هدایت و چراغهای درخشندهای هستند که خداوند بهواسطه ایشان بر بندگان خود احتجاج میکند. آنها شاخههای «درخت مبارک» هستند و باقیماندگان منتخبین الهی که خدا از ایشان تمامی پلیدیها را دور نموده و پاکیزگی ویژهای را برایشان قرار داده و آنان را از هر گزند و آفتی دور نگاه داشته است، و مودّت به ایشان را که دوستی توام با عمل است در بسیای از آیات قرآن واجب نمود و آنان را ریسمان مطمئن و سرچشمه تقوا معرفی کرده است. این شرح در صواعق محرقه و کتابهای دیگر نیز وجود دارد[۱۴].
حاصل آنکه یگانه راه نجات و رستگاری، متابعت از گفتار و کردار اهل بیت(ع) است. بدین روی اهل بیت(ع) باید معصوم باشند؛ چراکه در غیر این صورت ممکن است به عمد و یا از روی سهو منحرف گردند و پیروان خود را نیز گمراه کنند. مگر میشود یگانه وسیله نجات امت منحرف گردد؟! خیر؛ زیرا گمراهی و انحراف در کشتی نجات بشر امکان ندارد[۱۵].
شبهه فخر رازی
فخر رازی برای انحراف اذهان از یگانه راه نجات بشریت، با کلامی عوامفریبانه دست به کمرنگ جلوه دادن مقام کشتی نجات میزند. او میگوید: سمعت بعض المذكرين قال: إنه(ص) قال: «مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي كَمَثَلِ سَفِينَةِ نُوحٍ مَنْ رَكِبَ فِيهَا نَجَا» و قال(ص): «أَصْحَابِي كَالنُّجُومِ بِأَيِّهِمْ اقْتَدَيْتُمْ اهْتَدَيْتُمْ»[۱۶]؛ شنیدم یکی از وعّاظ میگفت: رسول خدا(ص) فرمود: مَثَلِ اهل بیت من مانند کشتی نوح است. هر کس بر آن وارد شود نجات مییابد. همچنین پیامبر(ص) فرمود: اصحاب من به مانند ستارگان هستند که به هر کدام اقتدا کنید هدایت یافتهاید.
فخر رازی در ادامه میافزاید: و نحن الآن في بحر التكليف وتضربنا أمواج الشبهات والشهوات و راكب البحر يحتاج إلى أمرين أحدهما: السفينة الخالية عن العيوب والثقب، والثاني: الكواكب الظاهرة الطالعة النيرة، فإذا ركب تلك السفينة و وقع نظره على تلك الكواكب الظاهرة كان رجاء السلامة غالباً، فكذلك ركب أصحابنا أهل السنة سفينة حب آل محمد و وضعوا أبصارهم على نجوم الصحابة فرجوا من الله تعالى أن يفوزوا بالسلامة والسعادة في الدنيا والآخرة[۱۷]؛ در حال حاضر، ما در دریای تکلیف قرار گرفتهایم و امواج شبهات و شهوات بر ما میتازد و کسی که رهپیمای دریاست محتاج دو امر است: نخست کشتی سالم، دوم ستارگان درخشنده تا با سوار شدن بر کشتی و نگاه به آن ستارگان به سلامت از این دریا بگذرد، همانطوری که اهل سنت سوار بر کشتی محبت آل محمد شدهاند و چشم خود را به ستارگان، یعنی صحابه دوختهاند و امیدوارند که خداوند آنها را رستگاری و سعادت دنیا و آخرت نائل گرداند.
عجیب است که فخر رازی مطلبی به این بااهمیّتی را به گفتار وعاظ منبر مستند میکند. وی سپس در راستای کاستن از اهمیت حدیث سفینه، حدیث جعلی أصحابي كالنجوم[۱۸] را در کنار آن مطرح میکند و با تمثیل در صدد پیوند زدن اهل بیت(ع) به صحابه است!
عجیبتر از گفتار او سخن ابن حجر هیتمی در کتاب صواعق محرقه است که مینویسد: «ما حدیث سفینه را - که سندهای مختلفی دارد - قبول داریم و جاء من طرق عديدة يقوي بعضها بعضا إنما مثل أهل بيتي فيكم[۱۹]، اما شیعیان اهل بیت و کسانی که در کشتی نجات سوار شدهاند ما اهل تسنن هستیم»[۲۰]. در ادامه شیعیان را پیروان اهل بیت نمیداند.
پس درباره این که اهل بیت یگانه وسیله نجات امت هستند نزاعی و اختلافی وجود ندارد[۲۱].
منابع
پانویس
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج٢، ص٣۴٣.
- ↑ المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۱۵۰-۱۵۱.
- ↑ تردیدی نیست که حاکم نیشابوری از بزرگان علماء اهل سنت در حدیث و رجال است؛ اما برخی از متعصبین اهل سنت به علت این که حاکم قسمتی از فضائل و مناقب امیرالمؤمنین(ع) را که بخاری و مسلم در کتابشان نیاوردهاند و با مبانی رجالی آنها سازگاری داشته است، ذکر میکند و بنابر مبنای بخاری و مسلم مهر صحت را بر سند آن احادیث میزند بر علیه او سخن گفتهاند. از جمله احادیثی که حاکم از صحت آنها دفاع کرده حدیث «طیر مشوی» است که متعصبین را چنان عصبانی کرده که او را مورد شتم و ضرب قرار دادند، تا جایی که باعث شدند او از محافل علمی کنار بگیرد و خانهنشین شود.
- ↑ شرح القصیدة الهمزیة، ص۲۷۹.
- ↑ الفتح المبین فی فضائل الخلفاء الراشدین وأهل البیت الطاهرین، باب فضائل اهل البیت. این کتاب در حاشیه سیره دحلانیه چاپ شده است. ر.ک: نفحات الأزهار، ج۴، ص۱۱۷.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲، ص ۱۳۵-۱۴۳.
- ↑ الصواعق المحرقة، ج۲، ص۴۴۵؛ مرآة المؤمنین فی مناقب آل سید المرسلین - مخطوط.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲، ص ۱۳۵-۱۴۳.
- ↑ شرح الطیبی علی مشکاة المصابیح، ج۱۱، ص۳۱۶، ش۶۱۸۳.
- ↑ مرقاة المفاتیح، ج۵، ص۶۱۰.
- ↑ وی از فقهاء و محدثین قرن دهم و از معاصرین جلال الدین سیوطی است که در نزد متأخرین اهل سنت ارج و منزلتی فراوان دارد.
- ↑ جواهر العقدین، ص۲۶۳-۲۶۴.
- ↑ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، ج۲، ص۶۵۸ – ۶۵۹، ح۲۴۴۲.
- ↑ الصواعق المحرقة، ج۲، ص۴۴۶ – ۴۴۷؛ همچنین ر.ک: التیسیر بشرح الجامع الصغیر، ج۱، ص۶۹۶.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲، ص ۱۴۳-۱۴۸.
- ↑ تفسیر الرازی، ج۲۷، ص۱۶۷.
- ↑ تفسیر الرازی، ج۲۷، ص۱۶۷.
- ↑ نگارنده کتابی ویژه این حدیث تألیف نموده و انظار بزرگان اهل سنت را در جعلی بودن آن آورده است.
- ↑ الصواعق المحرقة، ج۲، ص۴۴۵-۴۴۶.
- ↑ و شيعته هم أهل السنة، لأنهم الذين احبوهم؛ الصواعق المحرقة، ج۲، ص۴۴۹.
- ↑ حسینی میلانی، سید علی، جواهر الکلام فی معرفة الامامة و الامام ج۲، ص ۱۴۳-۱۴۸.