بحث:مبارزه با احتکار در معارف و سیره علوی

Page contents not supported in other languages.
از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Bahmani (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۵ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۳۹ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

آتش زدن اموال احتکار شده

امام علی(ع) اموال احتکار شده را به آتش کشید. این نقل در محلّی ابن حزم از عبدالرّحمان بن قیس از حبیش نقل شده است[۱]. ابن ابی شیبه آن را از عبدالرّحمان بن قیس از قیس نقل کرده است که مدعی بود آن قدر گندم احتکار کرده بوده که اگر علی آن را آتش نمی‌زد به اندازه عطای کوفه سود می‌برد![۲] در نقلی، ارزش کالای غذایی به آتش کشیده شده، صدهزار درهم گزارش شده که به نظر بعید می‌رسد و ناقل آن متفاوت است[۳]. و با این که در مصنف ابن ابی شیبه آمده، این روایت در کتاب‌های فقهی اهل سنّت بازتاب چندانی نداشته است. چون بیان شده سند آنها اشکال دارد. اصل به آتش زدن طعام احتکار شده را بیان کرده‌اند؛ ولی مقدارش را تعیین نکرده‌اند. در معالم القربه آن را نقل کرده و از قول غزالی آورده آتش زدن در صورتی است که حاکم مصلحت بداند[۴].

شوکانی نیز آن را نقل کرده و در شرح آن در صورت اثبات سند خبر می‌نویسد: آتش زدن طعام احتکار شده و خانه‌هایی که شراب می‌فروختند و ویران کردن خانه جریر برای قطع ریشه‌های فساد بوده است[۵]؛ مانند ویران کردن مسجد ضرار و شکستن ابزار موسیقی[۶].

مبارزه امیرالمؤمنین(ع) با محتکران

همان‌گونه که رسول خدا(ص) از احتکار نهی می‌کرد و مردم را از آن باز می‌داشت، امیر مؤمنان(ع) نیز مردم را از این عمل زشت باز می‌داشت. شیخ صدوق نقل کرده: «نَهَى أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) عَنِ الْحُكْرَةِ فِي الْأَمْصَارِ»[۷]: «امیر مؤمنان(ع) از احتکار در شهرها نهی کرد».

حمیری این خبر را از امام صادق(ع) و او از پدرش امام باقر(ع) نقل کرده که سیره علی(ع) این بود که از احتکار در شهرها نهی می‌کرد[۸]. از این خبر استفاده می‌شود که حضرت بخش‌نامه‌ای کلی برای جلوگیری از احتکار به کارگزارانش در شهرهای مختلف صادر کرده است. حضرت در نامۀ خود به رفاعة بن شداد، قاضی اهواز می‌نویسد: «اِنْهَ عَنِ الْحُكْرَةِ فَمَنْ رَكِبَ النَّهْيَ فَأَوْجِعْهُ ثُمَّ عَاقِبْهُ بِإِظْهَارِ مَا احْتَكَرَ»[۹]: «از احتکار باز بدار و هر کس بعد از نهی تو مرتکب احتکار شد، او را تنبیه کن؛ سپس کیفر ده، به عرضه آنچه احتکار کرده است». حضرت در نامه خود به مالک اشتر نخعی، حاکم اعزامی خود به مصر، بعد از بیان توضیحاتی دربارۀ بازاریان می‌نویسد: با این همه، بدان که در میان بازرگانان بسیارند کسانی که سختی و تنگدستی زننده در معامله دارند و به بخلی زشت گرفتار و در پی احتکار برای سودجویی بیشترند و زورگویی در خرید و فروش دارند. (کالا را به هر قیمت و بهایی که خواهند می‌فروشند) و این سودجویی و گرانفروشی، زیانی است برای همگان و عیب است بر والیان و کارگزاران؛ پس منع نما از احتکار؛ زیرا رسول خدا(ص) از آن منع فرمود. باید خرید و فروش آسان صورت گیرد (بدون تحکم و تحمیل قیمت زیاد) و با میزان عدل و با نرخ‌هایی که نه به زیان فروشنده باشد و نه خریدار. آنکه پس از منع تو دست به احتکار زند، او را کیفر ده و عبرت دیگران گردان و در کیفر او اسراف و زیاده‌روی منما[۱۰].

در این سخن مانند آنچه در نامه به رفاعه آمده بود، از مجازات محتکر پس از نهی از احتکار سخن به میان آمده است و سخن از قیمت عادلانه است که به سود فروشنده و خریدار باشد. واقعیت این است که در منابع عامه اخبار مختلفی دربارۀ شدت برخورد حضرت با محتکران وجود دارد که می‌گوید حضرت غله و انبار احتکارشده را که زیاد هم بود، آتش زد[۱۱]. آنچه اکنون لازم است بررسی شود، قیمت‌گذاری کالای احتکارشده است.[۱۲].

پانویس

  1. ابن حزم، المحلّی، ج۹، ص۶۵؛ و حسینعلی منتظری، دراسات فی ولایة الفقیه، ج۲، ص۲۶۶.
  2. ابن حزم، المحلّی، ج۹، ص۶۵؛ ابنابی شیبه، المصنف، ج۵، ص۴۸: قد أحْرَقَ لی عُلِیُ [بیادر] بالسَّواد کُنتُ اَحْتَکَرْتُها لو تَرَکَها لَرَبحتُها مِثلَ عطاءِ الکُوفة. «بیادر» جمع «بیدر» به معنای خرمن گندم و مانند آن است.
  3. ابن ابی شیبه، المصنف، ج۵، ص۴۷: عن الحکم أخبر عَلِیّ بِرَجُلِ اِحْتَکَر طَعاماً بِمائة ألْف فأمَر بِه أن یُحرّق. در المحلّی از ابو‌الحکم نقل شده است، أبو الْحَکَمِ أَنَّ عَلِیَّبنأبی طَالِبٍ(أَحْرَقَ طَعَاماً اُحْتُکِرَ بِمِائَةِ أَلْفٍ. ابنحزم، المحلّی، ج۹، ص۶۵.
  4. ابناخوه، معالم القربه، ص۱۲۲ و۲۸۸.
  5. شوکانی، نیل الأوطار، ج۴، ص۱۸۱: و باحراقِ علی بن ابی طالب(ع) لِطّعامِ المُحْتَکِرِ و دُورِ قومٍ یَبیعُون الخَمْر.
  6. ذاکری، علی اکبر، سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین ج۴، ص ۷۷۳ - ۷۷۵.
  7. شیخ صدوق، من لا‌یحضره الفقیه، ج‌۳، ص۲۶۷.
  8. ابوالعباس عبدالله بن جعفر حمیری، قرب الإسناد، ص‌۱۳۵: «أَنَّ عَلِيّاً(ع) كَانَ يَنْهَى عَنِ الْحُكْرَةِ فِي الْأَمْصَارِ».
  9. قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج‌۲، ص‌۳۶.
  10. نهج البلاغه، ص۴۳۸؛ قاضی نعمان، دعائم الإسلام، ج۱، ص۳۶۶؛ ابن‌شعبه حرانی، تحف العقول، ص‌۱۴۰: «وَ اعْلَمْ مَعَ ذَلِكَ أَنَّ فِي كَثِيرٍ مِنْهُمْ ضِيقاً فَاحِشاً وَ شُحّاً قَبِيحاً وَ احْتِكَاراً لِلْمَنَافِعِ وَ تَحَكُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ وَ ذَلِكَ بَابُ مَضَرَّةٍ لِلْعَامَّةِ وَ عَيْبٌ عَلَى الْوُلَاةِ. فَامْنَعْ مِنَ الِاحْتِكَارِ، فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(ص) مَنَعَ مِنْهُ وَ لْيَكُنِ الْبَيْعُ بَيْعاً سَمْحاً بِمَوَازِينِ عَدْلٍ وَ أَسْعَارٍ لَا تُجْحِفُ بِالْفَرِيقَيْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَ الْمُبْتَاعِ. فَمَنْ قَارَفَ حُكْرَةً بَعْدَ نَهْيِكَ إِيَّاهُ فَنَكِّلْ بِهِ وَ عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَافٍ».
  11. ابن‌ابی‌شیبه، المصنف، ج۴، ص۳۰۱؛ ابن‌حزم، المحلی، ج۹، ص‌۶۵.
  12. ذاکری، علی اکبر، سیره اقتصادی معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه، ص ۹۷.