اصلاح اجتماعی در معارف و سیره امام باقر

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید، نسخهٔ فعلی این صفحه است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۴ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۱۳ ویرایش شده است. آدرس فعلی این صفحه، پیوند دائمی این نسخه را نشان می‌دهد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

اصلاح اخلاقی و اجتماعی‌

امام باقر(ع) عنایت زیادی به اصلاح اخلاق و تغییر اوضاع اجتماعی جامعه از طریق ایجاد قوانین، معیارها و ارزش‌های والای شریعت اسلام داشتند. هدف آن حضرت جمع کردن همه قوا برای اصلاح همه آنچه در عالم موجود است بوده، امّا این اصلاح را از نزدیکان خود آغاز نموده سپس به اقشار مختلف جامعه آن را سرایت داده، پس از آن‌رو به اصلاح مؤسسات حکومتی و پیروان حکومت پرداخته است. امام باقر(ع) از همه فرصت‌هایی که برای اصلاح و تغییر و ساختن واقعیت جدیدی برای جامعه دست می‌داده است نهایت استفاده را می‌برده‌اند. از همین‌ روست که می‌بینیم روش‌های اصلاحی و تغییری آن حضرت در عرصه‌های اخلاقی و اجتماعی متعدّد و مختلفی بوده است. اکنون به بعضی از فعالیت‌های آن حضرت در این عرصه می‌پردازیم.

دعوت به پیاده کردن سنّت شریف نبوی‌

امام باقر(ع) به انتشار احادیث شریف نبوی که با جنبه‌های اخلاقی و اجتماعی ارتباط داشتند همّت گماشت و در این راه کمر همّت بست تا اینکه چنین موازین و ارزش‌هایی بر فعالیت‌های رفتاری و روابط اجتماعی جامعه حاکم شود و در مسیر انسانیت مشعلی فراراه افراد جامعه در همه طبقات آن باشد که آنان را به سمت رشد و تکامل و پیشرفت برای رسیدن به مقامات عالیه‌ای که اولیا و صالحان به آن رسیده‌اند یاری نماید. امام باقر(ع) در خلال نشر احادیث پیامبر اکرم(ص) به عوامل اساسی در اصلاح اخلاق و اوضاع اجتماع که همان اصلاح فقیهان و حاکمان است اشاره داشته. آن حضرت از پیامبر اکرم(ص) روایت فرموده است که: دو دسته از امّت من هستند که اگر اصلاح شوند امّت من اصلاح خواهد شد و اگر این دو فاسد گردند امّت من فاسد می‌گردند... فقیهان و حاکمان‌[۱]. امام باقر(ع) در پرتو نقل این روایت از جدّ گرامی‌اش پیامبر اکرم(ص) همگان را به عمل از سر دلسوزی و ایثار در راه اصلاح جامعه فرا خوانده است که: دلسوزی هر کدام از شما برای برادرش باید مانند دلسوزی او برای خودش باشد[۲].

امام باقر(ع) با نقل و انتشار این روایت‌های شریف از پیامبر اکرم(ص) بر حفظ عفّت و شتاب در کارهای نیک تأکید نموده‌اند که: خداوند متعال انسان باحیا، بردبار، عفیف و خویشتن‌دار را دوست می‌دارد[۳]. و: خداوند متعال هر کار خیری که در آن شتاب شود را دوست می‌دارد[۴]. آن حضرت همچنین بر نقل احادیث شریف نبوی که مردم را به اخلاق نیکو و خودداری از ریختن آبروی مؤمنان دعوت می‌نماید تأکید فراوان داشتند. از جمله این حدیث شریف نبوی که: به خداوندی که هیچ خدایی جز او نیست سوگند، هیچ مؤمنی از خیر دنیا و آخرت بهره‌مند نمی‌گردد مگر به‌واسطه حسن ظنّ به خداوند و امیدواری به ذات اقدس او، اخلاق نیکو و خودداری از غیبت مؤمنان‌[۵].

و همچنین فرموده‌اند که: پیغمبر اکرم(ص) از گفت‌وگوهای بیهوده و جدل‌آمیز، فساد در اموال و بسیاری سؤال نهی فرموده‌اند[۶]. امام باقر(ع) با نقل این روایت این‌گونه مردم را به شاد کردن دل مؤمنان خوانده‌اند که: هرکس مؤمنی را شاد کند مرا شاد کرده است و هرکس مرا شاد کند همانا که خدای بزرگ را مسرور نموده است‌[۷]. امام باقر(ع) با نقل این روایت شریف از پیغمبر اکرم(ص) مردم را به صله رحم تحریک و تشویق نمودند که: صله رحم از کارهایی است که ثواب آن از همه کارهای خیر زودتر به صاحبش می‌رسد[۸].

امام باقر(ع) ده‌ها حدیث شریف نبوی را که همه در زمینه مکارم اخلاق می‌باشد از قبیل صدق و ایثار و تعاون، وفای به عهد و حسن رفتار با مسلمانان و غیرمسلمانان، به همراه احادیثی که از کارهای منفی همچون دروغ و بهتان، عیب‌جویی و نقض عهد، خیانت در امانت و دست‌درازی به آبرو و جان‌های مردم نهی نموده است از پیامبر اکرم(ص) نقل فرموده است. از میان ده‌ها حدیثی که آن حضرت از پیامبر اکرم(ص) نقل فرموده است می‌توان به این احادیث اشاره نمود: بدگویی نسبت به مؤمن موجب فسق، جنگیدن با او کفر و خوردن گوشت او که عبارت از غیبت باشد معصیت است‌[۹].

همچنین امام باقر(ع) فرموده است: از پیامبر اکرم(ص) پرسیدند: بهترین بندگان خدا کیست؟ پیامبر اکرم(ص) پاسخ دادند: کسانی که چون کار خیر انجام می‌دهند خوشحال می‌شوند و چون ناشایستی از آنان سر می‌زند استغفار می‌کنند. آنان چون به نعمتی می‌رسند شکر می‌گذارند و چون به بلایی گرفتار می‌آیند صبر می‌کنند. آنان کسانی هستند که در هنگام خشم و غضب از دیگران گذشت کرده و آنان را می‌بخشند[۱۰]. امّا امام باقر(ع) فقط به نشر چنین احادیثی از پیامبر اکرم(ص) اکتفا نکرده‌اند. بلکه محتوا و مضمون این احادیث را نیز در عمل خود در جهان واقعیت به نمایش گذاشته‌اند. آن حضرت در جامعه نقش الگو را در همه این مسائل بازی کرده‌اند. آن حضرت خود به تنهایی ستیغ و اوج قله مکارم و نیکی‌ها بوده‌اند، امام باقر(ع) در خلال رفتار خود یکی از بالاترین نمونه‌های اخلاق بلند اسلامی را برای مسلمانان به نمایش گذاشته‌اند، امام باقر(ع) اوج بلند راستگویی، وفای به عهد، ادای امانت، تواضع و احترام گذاشتن به دیگران، اهمیت دادن به امور مسلمانان و برطرف کردن حاجت محتاجان بودند. آن حضرت ناهنجاری‌های جامعه را به صورتی عملی و در خلال رفتار نمونه خود نسبت به اقشار مختلف جامعه- چه آنان که از دوستداران آن حضرت بوده یا آنان که از مخالفان آن حضرت بودند- درمان می‌کردند.[۱۱].

دعوت به مکارم اخلاق‌

امام باقر(ع) دعوت خود را در جنبه اصلاح مکارم اخلاقی مردم گسترش و افزایش دادند تا بتوانند مکارم اخلاق را علامت مشخّصه رفتار مسلمانان در جامعه قرار دهند، آن حضرت همواره به مسأله افشای سلام یعنی با صدای بلند به یکدیگر سلام کردن که یکی از مظاهر روح محبّت، مودّت، برادری و صفا در روابط اجتماعی است تأکید داشتند تا جایی که فرمودند: همانا خداوند افشای سلام را دوست می‌دارد[۱۲]. آن حضرت همگان را به عفّت فرا خوانده و آن را برترین عبادت‌ها دانسته‌اند، آن حضرت فرموده‌اند: برترین عبادت‌ها عفّت شکم و فرج است‌[۱۳]. آن حضرت همگان را به‌پاک نگهداشتن زبان و مقید کردن آن به قیدهای شریعت اسلامی می‌خواندند تا اینکه روابط بین مردم از بین نرفته و دوام یابد. امام باقر(ع) در این رابطه فرموده‌اند: با مردم با بیانی صحبت کنید که دوست می‌دارید مردم با همان بیان با شما صحبت کنند؛ چراکه خداوند متعال کسانی را که بسیار اهل سبّ و لعن و طعنه زدن بر مؤمنان باشد یا مرد بدزبان و بیهوده‌گو و گدای سمج را دوست نمی‌دارد، و در مقابل انسان باحیا، بردبار و پاکدامن را دوست می‌دارد[۱۴]. امام باقر(ع) همچنین کیفیت برخورد با طبقات مختلف جامعه را این‌گونه برای همگان روشن ساخته‌اند که: هرگاه با منافق روبرو شدی به‌وسیله زبان خوش با او بساز، امّا مودّت قلبی خود را برای مؤمن نگاه‌دار. امّا اگر با یک یهودی هم همنشین شدی با او به نیکویی همنشینی کن.[۱۵].

آن حضرت اصول رفتار با گروه‌های مختلف مردم را این‌گونه بیان فرموده‌اند: چهار چیز است که در هرکس باشد خداوند برای او در بهشت خانه‌ای بنا می‌کند، کسی که یتیمی را پناه دهد، کسی که بر ضعیفی ترحّم آورد، کسی که به پدر و مادر خود دلسوز و مهربان باشد، کسی که با مملوک و بنده خود مدارا کند[۱۶]. آن حضرت همچنین مردم را به برقراری ارتباط با اهل تقوا و تحکیم روابط با آنان فرا خواندند؛ چراکه این دسته از مردم خصوصیاتی دارند که هر کس با آنها مصاحبت و هم‌نشینی کند از آن خصوصیات تأثیر مثبت می‌پذیرد و بدین‌وسیله الگوها و ارزش‌های اسلامی در واقع زندگی آنان پیاده می‌شود. آن حضرت در این‌باره فرموده‌اند: اهل تقوا از میان مردم دنیا همنشینانی هستند که برای همنشینان خود کمترین سنگینی و مشقّت را دارند. امّا بیشترین کمک و همکاری را برای آنان روا می‌دارند. اگر آنان را فراموش کنی به یاد تو می‌افتند و اگر یادشان نمایی تو را یاری می‌کنند. آنان همواره سخنان حقّ و مورد رضای خداوند می‌گویند و به انجام فرمان‌های خداوند متعال به‌پا می‌خیزند[۱۷].

امام باقر(ع) حقوق مؤمن بر مؤمن را این‌گونه توضیح دادند که: مؤمن برادر مؤمن است. پس هرگز او را دشنام نمی‌دهد، محروم نمی‌کند و به او سوءظنّ روا نمی‌دارد»[۱۸]. آن حضرت همچنین فرموده‌اند: هرکس که در نزد او از برادر مؤمنش غیبت کرده شود و او به یاری آن مؤمن برخواسته و از او دفاع نماید خداوند متعال او را در دنیا و آخرت یاری خواهد کرد. امّا کسی که برادر مؤمنش را در چنین شرایطی یاری نکند و در حالی‌که قدرت بر دفاع و یاری او را داشته به دفاع از او برنخیزد، خداوند متعال او را در دنیا و آخرت خوار می‌دارد[۱۹]. امام باقر(ع) همگان را از ستم کردن به یکدیگر یا کمک کردن به ستمگران این‌گونه برحذر داشته است: هرکس در راه ستم بر مسلمانی با جزئی از یک کلمه همکاری کند در روز قیامت بر پیشانی‌اش نوشته می‌شود: این شخص از رحمت خدا ناامید است‌[۲۰]. امام باقر(ع) همچنین همگان را به این مکرمت اخلاقی خوانده‌اند که: بدی و جدایی را با نیکی و پیوند پاسخ دهند. آن حضرت فرموده‌اند: سه چیز است که از مکارم دنیا و آخرت است: اینکه از آنکه به تو ستم روا داشته درگذری، آنکه از تو بریده با او پیوند کنی، و هنگامی که از سر نادانی با تو برخورد شود بردبار باشی‌[۲۱].[۲۲].

منابع

پانویس

  1. خصال، ج۱، ص۲۶.
  2. کافى، ج۲، ص۲۰۸.
  3. کافى، ج۲، ص۱۱۲.
  4. کافى، ج۲، ص۱۴۲.
  5. کافى، ج۲، ص۷۲.
  6. کافى، ج۱، ص۶۰.
  7. کافى، ج۲، ص۱۸۸.
  8. کافى، ج۲، ص۱۵۲.
  9. محاسن، ص۱۰۲.
  10. خصال، ج۱، ص۳۱۷.
  11. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۷، ص ۱۸۸.
  12. تحف العقول، ص۲۲۰.
  13. تحف العقول، ص۲۱۷.
  14. تحف العقول، ص۲۲۰.
  15. تحف العقول، ص۲۱۳.
  16. خصال، ج۱، ص۲۲۳.
  17. صفة الصّفوة، ج۲، ص۱۰۹.
  18. تحف العقول، ص۲۱۶.
  19. محاسن، ص۱۰۳.
  20. محاسن، ص۱۰۳.
  21. تحف العقول، ص۲۱۴.
  22. حکیم، سید منذر، پیشوایان هدایت ج۷، ص ۱۹۱.