نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Msadeq(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۲ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۰۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۲ مارس ۲۰۱۹، ساعت ۱۲:۰۵ توسط Msadeq(بحث | مشارکتها)
نشانههای غیر حتمی ظهور چیستند؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«در برخی روایات، دستهای از نشانههای ظهور، علائم قطعی و تخلفناپذیر شمرده شده است و چنان که شیخ مفید در جلد دوم الارشاد صفحه ۳۷۰ و شیخ الطائفه در الغیبه صفحات ۲۶۳ - ۲۶۵ تصریح کردهاند، این بدان معناست که سایر علائم مذکور در روایات، طبق قانون بداء مشروط و قابل تغییرند. قابل تغییر بودن نشانههای غیر حتمی در منطق کلامی شیعه، به راحتی قابل توضیح است. میدانیم که باور داشتن پدیده "بداء" یکی از ویژگیهای منظومه کلامی شیعی است. در کتب معتبر و مصادر روایی اصلی شیعه، احادیث بداء فراوان به چشم میخورد که هم از لحاظ سندی و هم از لحاظ دلالی، قطعی و کاملاً قابل اعتمادند. مثلاً در اصول کافی، کتاب توحید، بابی مستقل به مسئله بداء اختصاص یافته که مشتمل بر هفده حدیث است و نیز جناب صدوق در کتاب التوحید، باب پنجاه و چهارم، یازده حدیث را در این خصوص گرد آورده است همچنان که علامه مجلسی در جلد چهارم موسوعه بحار الانوار (ص ۹۴ - ۱۲۲)، هفتاد حدیث دراینباره ذکر میکند.
بداء در لغت به معنای "ظهور" است. درباره معنای اصطلاحی آن، استاد المتکلمین شیخ مفید میگوید: بداء ظاهر گشتن امری است که وقوعش بعید مینموده است[۱]. همین تعریف از سوی متکلمان متأخر نیز مورد پذیرش قرار گرفته چنان که جناب ملاعبدالرزاق لاهیجی مینویسد: بداءظهور امری است که ظاهر، خلاف آن بوده باشد[۲]. باید توجه داشت که:
بداء در خصوص امور مشروط صورت میپذیرد[۳] و از آنجا که انسانها به مشروط بودن آن حادثه متوقع و نیز ماهیت شرط آن آگاهی ندارند، هنگامی که به جهت فقدان یا انعدام آن شرط خفی و تبدل مصلحت، رخداد مورد انتظار حاصل نمیشود و یا بالعکس، مردمان آن را غریب میشمارند و برخی به استبعادش میپردازند.
بداء در مرحله "تقدیر" اتفاق میافتد و نه در مرحله "قضا" و مربوط به "لوح محو و اثبات" است و نه "لوح محفوظ"[۴].
بداء ویژه امور تکوینی بوده[۵] و به مثابه "نسخ" در امور تشریعی است[۶]؛ چنان که معلم ثالث جناب میرداماد میگوید: فالنسخ کأنّه بدء تشریعیّ، و البداء کأنّه نسخ تکوینیّ[۷].
باور داشتن "بداء" اوج توحید نظری و تعظیم و تقدیس حق سبحانه است چه آن که عصاره ایمان بدین کریمه قرآنی است که: ﴿﴿كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ ﴾﴾[۸] بدین سبب در اثر وارد شده که: مَا عُظِّمَ اَللَّهُ بِمِثْلِ اَلْبَدَاءِ[۹] ما عُظمَ اللهُ بمثل البداء و عمل بر طبق بداء و مشیت جاریه الهی، نهایت خاکساری و کمال عبودیت و تسلیم در برابر اراده و فرمان ربوبی است. به راستی که: ما عُبِد اللهُ بشی ءٍ مثل البداء [۱۰]. مبحث بداء دارای ظرایف و نکات زیادی است[۱۱] که در اینجا از ذکر آنها صرف نظر میکنیم و به بحث خود و نشانههای غیر قطعی و مشروط بازمیگردیم.
بر پایه آنچه گذشت، حدوث برخی از نشانههای ظهور مشروط به شرایطی است که ما از آنها بیاطلاعیم و ممکن است با فقدان این شرایط، آن نشانهها پدیدار نگردد. در این میان نکته بسیار ظریف و حائز اهمیت، رابطه میان نشانههای غیر حتمی و مسئله بداء ازیک سو و دعا برای تسریع ظهور و تعجیل در فرج حضرت صاحب الامر (ع) از سوی دیگر است.
میدانیم که توصیههای فراوان و سفارشهای مؤکدی از سوی ائمه هدی (ع) مبنی بر لزوم، الحاح و اصرار در دعا برای تسریع فرج ولی عصر (ع) (مانند دعای معروف اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و امثال آن) به ما رسیده است[۱۲]. و شاید از همه مهمتر دستور صادره از ناحیه مقدسه شخص امام زمان (ع) باشد که در توقیع ارسال شده برای اسحاق بن یعقوب وارد شده است؛ حضرت در آنجا میفرمایند: واکثروا الدعاء بتعجیل الفرج[۱۳]؛ و بیش از پیش برای تعجیل فرج دعا کنید. و از طرفی نیز میدانیم که دعا - مانند صدقه و بِرّ به والدین - بر مقدرات تکوینیه (امور محتملالوقوع و مشروطی که در لوح محو و اثبات، درج شده و عواملی چون دعا و صدقه در شروط آنها تغییراتی را ایجاد میکنند) تأثیر میگذارد. رُوِی عَن النبی (ص) انه قال: "لاینْفَعُ الحَذَرُ مِن القَدَرِ ولکن اللهَ یمْحُو بالدعاءِ ما یشاءُ مِن القَدرِ[۱۴]؛ از رسول خدا (ص) نقل شده که فرمود: "فرار از تقدیر الهی سودی ندارد ولی خداوند با دعا مقدراتی را که بخواهد محو میسازد". (عالم عامل و حکیم متأله جناب میرداماد رساله وزین خود را چنین نامیده: "نبراس الضیاء در شرح باب بداء و اثبات سودمندی دعا" تا این نکته را به مخاطب بفهماند که دعا بر پایه قانون بداء میتواند کارگر افتد و سودمند واقع شود). از آنچه گذشت میتوان دو نکته را که هر یک مکمل دیگری است، اسنتناج کرد:
تشویق ائمه هدی (ع) به دعا برای تسریع فرج، بیانگر آن است که حصول فرج و فرا رسیدن ظهور دارای یک زمان صد در صد تعیین شده و غیر قابل تغییر نیست؛ بر این پایه، نشانههایی که برای زمان ظهور بیان شده (غیر از علائم حتمیه) و در مرتبه قدر و در لوح محو و اثبات مضبوطند، قابل تغییر و تبدل و تقدم و تأخر بوده و بداء در آنها محتمل است.
محتوم معرفی شدن برخی از علائم از سوی ائمه هدی (ع) که به دلالت التزامی بیانگر غیر قطعی و محتملالوقوع بودن برخی دیگر از نشانههای ظهور است، نوید بخش این حقیقت مسئولیتآور و شورآفرین است که مهدیباوران باید مسئله دعا برای تعجیل در ظهور حضرت ولی عصر (ع) را به شکل خیلی جدی و امیدوارانه پی بگیرند و بیش از پیش بر روی آن سرمایهگذاری کنند و باور کنند که خداوند سبحان استجابت ادعیه را ضمانت فرموده است؛ "أُدعُونی اَسْتَجِبْ لَکُمْ" ﴿﴿محل قرار دادن آیه﴾﴾[۱۵] و میدانیم که "اِن الله لایخْلِفُ المیعاد" ﴿﴿محل قرار دادن آیه﴾﴾[۱۶][۱۷].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
۱. حجت الاسلام و المسلمین علیپور؛
حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی علیپور، در مقاله «ظهور» در اینباره گفته است:
«پارهای از نشانهها در سال ظهور امام زمان(ع) یا کمی پیشتر از آن به وقوع میپیوندند، اما حتمی نیستند؛ یعنی احتمال "بداء" و تغییر در آنها وجود دارد. بخشی از این علامتها عبارت است از:
مرگ و میرها، زلزلهها، جنگها و آشوبهای داخلی و خارجی: خشکسالی، زلزله و جنگهای خانمانسوز داخلی و خارجی، مرگ و میرهای فراوان به ارمغان میآورد و جهان را به اوج بدبختی و بیداد میرساند. به گواه روایات، دوسوم مردم نابود میشوند و بقیه در ستم و فقر و فلاکت، روزگار میگذرانند. پیامبر گرامی اسلام(ص) را میفرماید: "برامت من بلایی که سختتر از آن شنیده نشده است، نازل میشود و زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ میگردد"[۱۸]. امام باقر(ع) نیز فرمود: "ظهور تحقق نمییابد جز هنگامی که دوسوم مردم نابود شوند. اصحاب پرسیدند: پس چه کسی باقی میماند؟ حضرت فرمود: آیا نمیپسندید از ثلث باقی باشید؟![۱۹]. در این باره از امام صادق(ع)این گونه نقل شده است: "پیش از آمدن قائم(ع) دو مرگ گسترده خواهد بود؛ مرگ سرخ و مرگ سفید، تا از هفت بخش انسانها، پنج بخش نابود گردد.[۲۰]. درباره این حوادث، روایات بسیار است.[۲۱].
خسوف و کسوف: خورشید گرفتگی یا ماه گرفتگی عجیب نیست؛ اما آنچه همه محققان پذیرفتهاند، تحقق کسوف در اواخر و خسوف در اواسط ماه قمری است. تا کنون عکس این حالت شنیده نشده و اگر تحقق یابد، بسیار شگفتی آفرین است. براساس روایات، نزدیک زمان ظهور، این حادثه رخ خواهد داد؛ یعنی خورشید گرفتگی در وسط و ماه گرفتگی در اواخر یا اوایل ماه قمری اتفاق میافتد. امام باقر(ع) فرمود: دو نشانه، اندکی پیش از ظهور حضرت مهدی(ع) رخ خواهد داد؛ خسوف در پنجم ماه و کسوف در پانزدهم. این وضعیت از هبوط حضرت آدم(ع) به زمین تا آن روز بیسابقه است. در آن هنگام، حساب و نظام ستارهشناسان به هم میخورد.[۲۲]. امام صادق(ع) میفرماید: "خورشید در پانزدهم رمضان میگیرد و ماه در آخر آن؛ بر خلاف آنچه تا کنون انس گرفتهاند.[۲۳]. امام صادق(ع) نیز فرمودند: به زودی خداوند این نشانه را خواهد فرستاد: خورشید از هنگام زوال تا عصر در وسط آسمان خواهد ماند؛ همه به این نشانه توجه خواهند کرد. آنگاه سیمای مردی را در خورشید میبینند و نام و نشانش را خواهند شناخت. این نشانه پرشکوه در عهد سفیانی خواهد بود[۲۴]. برخی معتقدند، مراد سیمای حضرت مسیح(ع) است که در خورشید آشکار میشود؛ او از آسمان فرود میآید، با حسب و نسب شناخته میشود و دیگر کسی دربارهاش تردید نمیکند. هم چنین در روایات آمده است: "در زمان قریب به ظهور، كف دستی در آسمان ظاهر میشود.[۲۵]
بارش بسیار باران: در زمان ظهور، بارانی بیسابقه فرو میبارد. امام صادق(ع) میفرماید: آنگاه که هنگامه قیام فرا رسد، بارانی بیهمانند بر مردم میبارد؛ بارانی که نظیر آن دیده نشده است.[۲۶]شیخ مفید در توضیح این پدیده میگوید: آنگاه سلسله نشانههای ظهور، با ۲۴ روز باران پیاپی و فراوان پایان میپذیرد. خداوند به وسیله آن، زمین را پس از مردنش زنده میسازد و برکاتش را آشکار میسازد.[۲۷]
سید هاشمی: برخی از محققان، سید هاشمی را همان "نفس زکیه" پنداشتهاند[۲۸] در حالی که پیشتر بیان کردیم، "نفس زکیه" در مسجدالحرام و بین رکن و مقام به شهادت میرسد. البته بعضی از روایتها "سید حسنی" و "سید خراسانی" را نیز نفس زکیه خواندهاند. این سید که حسنی تبار است، اندکی پیش از قتل نفس زکیه در مکه، همزمان با یورش سپاه سفیانی به عراق و نیز رسیدن سپاه خراسانی از طریق قصر شیرین و خانقین بدان سامان، به شهادت میرسد.سید هاشمی مورد تأیید و ستایش رسول اکرم(ص) و ائمه(ع) است. سید حسنی با سید خراسانی تفاوت دارد؛ براساس پارهای روایات، سید خراسانی "حسینی" است و یک ماه بعد از کشته شدن "سید حسنی"، تسلیم حضرت مهدی(ع) شده و با او بیعت میکند. پیامبر(ص) میفرماید: گویا دو سید حسنی و حسینی را با خود میبینم که هر دو ، آن پرچم هدایت را به اهتزاز در میآورند. سید حسینی آن را به امام(ع) تسلیم و با او بیعت میکند.[۲۹]حضرت علی(ع) نیز فرموده است: مردی هاشمی با هفتادتن از بندگان شایسته خدا در پشت کوفه کشته میشود و نفس زکیه میان رکن و مقام به قتل میرسد.[۳۰]
خروج سید خراسانی: سید خراسانی، شیعه و پیرو خاندان رسالت است. او در عقیده خویش استوار مینماید و از نفوذ گسترده و محبوبیت مردمی بهره میبرد. نهضتش را از ایران آغاز کرده، به عراق میرسد و به یاری ایرانیان سپاه سفیانی را شکست میدهد. پیامبراکرم(ص) فرمود: به زودی عجمها برای بازگشت شما به دین با شما خواهند جنگید؛ چنانکه برای پذیرش نخستین اسلام با آنها جنگیدید. خداوند دستهای شما را از آنها پر میکند و آنها شیران ژیانی میشوند که هرگز از برابر شما نمیگریزند و گردنهای شما را میزنند و ثروت های شما را تحت سیطره خود در میآورند.[۳۱]. بر اساس روایات، پرچم دار این سپاه "شعیب بن صالح" است. او از ایران به سوی عراق و سوریه و سپس بیت المقدس پیش میتازد، با سپاه یمنی پیمان میبندد، در نهایت با امام عصر(ع) بیعت میکند و خود و سپاهیانش را در اختیار آن حضرت قرار میدهد. پیامبر(ص) فرمود: پرچمهای سیاهی که از خراسان در میآید، در کوفه فرود میآید. هنگامی که حضرت مهدی(ع) ظهور میکند، این پرچمها برای بیعت حضور آن حضرت گسیل میشود.[۳۲]»[۳۳].
« نمایان شدن بدنی کاملا واضح در قرص خورشید و دستی که از آسمان اشاره میکند:
خارج شدن سروسینه مردی در قرص خورشید:امام باقر (ع) ذیل این آیه که: ﴿﴿إِن نَّشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِم مِّن السَّمَاء آيَةً فَظَلَّتْ أَعْنَاقُهُمْ لَهَا خَاضِعِينَ﴾﴾[۳۴]. فرمودند: خداوند با آنها چنین خواهد کرد؛ راوی میگوید: پرسیدم آنها چه کسانی هستند؟ فرمودند: بنی امیه و پیروان آنها منظور سفیانی و یارانش است[۳۵]. راوی میگوید باز پرسیدم: آن آیه چیست؟ حضرت جواب دادند:"ثابت ماندن خورشید از ظهر تا وقت عصر و خارج شدن سینه و صورت مردی در قرص خورشید که با حسب و نسبش برای مردم شناخته شده است. اینها در زمان سفیانی است و پس از آن او و پیروانش هلاک میشوند"[۳۶]. این حدیث به خوبی تبیین میکند که این علامت پس از خروج سفیانی است و سفیانی هم همانگونه که بیان شد در ماه رجب خروج میکند. علاوه بر این، امام صادق (ع) طی حدیث دیگری تصریح میکنند که این نشانه در ماه رجب واقع میشود و فرمودند: "سالی که در آن صیحه و فریاد آسمانی واقع میشود، قبل از آن آیهای در ماه رجب نمایان خواهد شد"[۳۷]. راوی میگوید: پرسیدم آن آیه چیست؟ فرمودند: چهرهای که در ماه (و به قولی خورشید) و دستی نمایان، دیده میشود. این بدن کامل و نمایان (سینه و صورت) از آن همان کسی است که نداهای سهگانه ماه رجب را- همانگونه که خواهیم دید- سر خواهد داد. از امام رضا (ع) نقل کردهاند که ضمن حدیثی طولانی میفرمایند:"...و صدای سومی که [با آن] بدنی واضح و نمایان در قرص شمس دیده میشود..." [۳۸]. برخی از علما معتقدند که این پیکر همان بدن مطهر امیر المؤمنین(ع) است که مردم ایشان را میشناسند. شیخ محمد نجفی در کتاب بیان الائمه (ع) (ج ۳ ص ۴۸) چنین نظری را بیان میکنند. و بعضی دیگر میگویند حضرت مسیح(ع) است که این نظر را حجة الاسلام علی کورانی در کتاب الممهدون للمهدی (ع) (ص ۳۷) بیان کردهاند که این نظر قابل قبولتر به نظر میرسد.
دستی که در آسمان ظاهر میشود و اشاره میکند: این حق است این حق است: بعضی از روایات این نشانه را از علایم حتمی شمردهاند: امام صادق (ع) در حدیثی بلند و طولانی فرمودند: "و دستی که از آسمان طلوع کرده و نمایان میشود از علایم حتمی است"[۳۹]. آن حضرت در تبیین علامتهای روز موعود هم اینچنین میفرمایند: "نشانه آنروز دستی است از آسمان بر حکومت و امیر آن زمان دلالت کرده که مردم به آن خواهند نگریست" [۴۰]. چقدر امامان بزرگوار (ع) بلند مرتبهاند که صدها سال قبل ما را از این جریانات باخبر کردند. بدن و دست معجزهای الهی است و درحالیکه انسان در عصر کنونی ثابت کرد میتواند صحبتهایش را با اختراعات و اکتشافات و علم خویش از سطح ماه به زمین منتقل کند و از آنها بیشتر قدرتنمایی کند. از خداوندی که مسلما از مخلوقاتش داناتر و تواناتر است، این مطلب، خیلی عجیب و غیر قابل تصور، نخواهد بود.
نداهای سهگانه: سه ندای آسمانی را همه در ماه رجب میشنوند:
بدن آشکار و نمایانی ندا میدهد: " الا ان الله بعث مهدی آل محمد (ص) للقضاء علی الظالمین "[۴۴]. امام رضا (ع) طی حدیثی طولانی فرمودند: "ندایی میآید که هردور و نزدیکی آن را میشنود؛ برای مؤمنان رحمت و برای کافران عذاب است"[۴۵]. حسن بن محبوب که راوی است، میگوید: به حضرت عرض کردم: پدر و مادرم به فدایتان؛ آن ندا چیست؟ فرمودند: سه ندا در رجب خواهد بود. اولین آنها چنین است: بدانید که لعنت خدا شامل ستمکاران میشود و دومین آنها:ای گروه مؤمنین قیامت (ظهور) نزدیک شده است و سومین بدنی آشکارا در قرص خورشید، مشاهده میشود که ندا درمیدهد: خداوند فلان بن فلان را برای هلاک و نابودی ستمکاران برانگیخته است و در این زمان فرج و گشایش مؤمنین خواهد آمد و خداوند سینههایشان را شفا داده و سختی و غم و غصه را از قلبهایشان میزداید". قریب به این مضمون هم از امام باقر (ع) نقل شده است که فرمودهاند: "خداوند تبارک و تعالی با پدید آوردن این آیات، انکارکنندگان را مبهوت و متحیر خواهد کرد"[۴۶] و امام صادق (ع) چنین میفرمایند که: "سالی که در آن صیحه آسمانی واقع میشود پیش از آن آیهای در رجب خواهد بود. از ایشان پرسیدند: آن آیه چیست؟ فرمودند: چهرهای که در ماه نمایان میشود و دستی که آشکارا اشاره میکند و ندایی که از آسمان هرکس آن را به زبان خویش میشنود"[۴۷]. با توجه به آنچه گفته شد میتوانیم میان ندا و صیحه تفاوت قایل شویم، چراکه صیحه در ماه رمضان واقع میشود و به شکل ندای جبرئیل(ع) است؛ در حالی که نداهای سهگانه در ماه رجب پدید میآیند و ندای چهارم در ماه محرم و روز ظهور حضرت خواهد بود و به خلاف نداهای چهارگانه در ماههای رجب و محرم، صیحه ماه رمضان در زمره علایم محتوم به شمار آمده است.
ثابت ماندن خورشید و خسوف ماه در شب بدر (نیمه ماه): از علایم غیر حتمی سال ظهور ثابت ماندن خورشید و حرکت نکردن آن از ظهر تا هنگام عصر یکی از روزهای ماه رجب است. همچنین در شب بدر این ماه، خسوف و ماهگرفتگی رخ خواهد داد. از امام پنجم(ع) در مورد این آیه (اگر بخواهیم از آسمان بر آنها آیهای نازل میکنیم)[۴۸] پرسیدند حضرت فرمودند: "ثابت ماندن خورشید از ظهر تا هنگام عصر ... که اینها در زمان سفیانی است و به دنبال آن، او و قوم و پیروانش هلاک خواهند شد" [۴۹].
این نشانه به خوبی از خروج و شورش سفیانی در ماه رجب حکایت میکند؛ چرا که این علامت در زمان او اتفاق میافتد. سکون خورشید در آسمان هرچند برای مدت کمی رخ میدهد، ولی معجزهای عجیب از ناحیه خداوند متعال است. مردم از طولانی شدن ناگهانی مدت روز، تابش نامتعارف و بیش از حد گرما و حرارت خورشید به زمین از این واقعه باخبر میشوند. پدید آمدن چنین نشانهای آسمانی در ماه رجب خبر از هلاکت و درهم کوبیده شدن سفیانی و سپاهیان و حزب و پیروانش میدهد. تأکید بر ثابت ماندن خورشید در ماه رجب ناظر به همزمانی این حادثه با خروج سینه و صورت مردی در قرص خورشید است که قبلا در زمره حوادث ماه رجب و همزمان با شورش سفیانی از آن یاد کردیم.
از جمله دیگر حوادث ماه رجب، خسوف و ماهگرفتگی در شب بدر این ماه است؛ ام سعید اخمسیه به امام صادق (ع) عرض میکند: "یابن رسول الله (ص) فدایتان شوم! نشانهای از خروج و قیام حضرت مهدی (ع) به من مرحمت کنید. حضرت فرمودند: "ام سعید! وقتی ماه در شب بدر ماه رجب گرفته شود و خسوف رخ دهد، مردی پس از آن خروج کند و به دنبال آن حضرت مهدی (ع) قیام خواهند کرد"[۵۰]»[۵۱].
«علائم غیرحتمی، علائمی است که تحقق آن مشروط است. شاید به خاطر تغییر اوضاع جهان اتفاق نیفتد و همچنین معلوم نیست که پس از اتفاق افتادن، چه مدت طول خواهد کشید تا ظهور امام زمان (ع) به وقوع پیوندد. علائم غیرحتمی زیاد است؛ تعدادی از آنها اتفاق افتاده و تعدادی نیز امکان دارد اتفاق بیفتد. اما نکته قابل توجه این است که انسان باید از تطبیق کردن پرهیز نماید و اتفاقات جاری را به آسانی همان نشانه ظهور نداند، زیرا این ادعا دلیل قاطع و یقینی میخواهد و نمیتوان آن را با سلیقه خود تعیین کرد. چهبسا چنین برداشتی باعث امید کاذب و واهی یا باعث بدبینی و یأس گردد. همانطور که قبلاً یادآوری گردید، نشانههای غیرحتمی بسیار است و در صحت و دلالت نیز با یکدیگر تفاوت دارند و برخی از علائم قیامت میباشند، نه ظهور.
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در این باره گفتهاند:
«علائم فروان دیگری برای ظهور بیان شده است که غیر حتمی هستند. بعضی از آنها عبارتند از: خروج خراسانی، خروج سید حسنی، قیام شعیب بن صالح، خورشید گرفتگی، ماه گرفتگی در ماه رمضان، بارش بارانهای فراوان و آشوبهای فراگیر. اکنون برخی از این نشانهها را به اختصار توضیح میدهیم:
خروج خراسانی: در روایات متعدد از قیام مردی خراسانی، پیش از ظهور امام عصر(ع) یاد شده و گفته شده است که قیام او همزمان با خروج سفیانی و یمانی خواهد بود.[۵۳] گفتنی است که ویژگیهای خراسانی و قیام او در روایات شیعه، به روشنی بیان نشده است؛ولی به نظر میرسد که او از زمینهسازان ظهور مهدی موعود(ع) خواهد بود.
خروج سید حسنی: در روایات شیعه از قیام مردی به عنوان حسنی یاد شده و از علائم ظهور شمرده شده است. راوی میگوید: از امام صادق(ع) پرسیدم: "فرج شما چه زمانی است؟ فرمود: وقتی شامی و یمانی ظاهر شوند و حسنی حرکت کند... آن گاه که مهدی(ع) از خدا برای ظهور اجازه میگیرد، در این زمان بعضی از یاران حسنی از این امر آگاه میشوند و به حسنی خبر میدهند و او قیام میکند، ولی اهل مکه او را میکشند. پس در آن هنگام صاحب الامر ظهور میکند و مردم با او بیعت میکنند [۵۴]. از روایت بالا معلوم میشود که حرکت حسنی زمانی است که امر ظهور مهدی(ع) هنوز بر مردم جهان آشکار نشده و حسنی با قیام خود به دنبال زمینهسازی برای قیام بزرگ آن حضرت است.
فتنه دجال: کلمه "دجّال" از ریشه "دجْل" و به معنای دروغگو و حیلهگر است. این واژه پیش از اسلام در مسیحیت و در کتاب انجیل در معنای "ضدّ مسیح" بارها به کار رفته است. در رساله اوّل یوحنّا نوشته است: دروغگو کیست جز آنکه مسیح بودن عیسی را انکار کند؟ او دجال است که پدر و پسر را انکار میکند.[۵۵] به نظر میرسد حضرت عیسی(ع) خروج دجّال را خبر داده و مردم را از فتنهاش پرهیز میداده است. در اسلام نیز مطالبی درباره دجّال به ویژه در روایات اهل سنت آمده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: تمام پیامبرانی که بعد از نوح مبعوث شدند قوم خود را از فتنه دجال میترسانیدند.[۵۶] نیز فرمود: "قیامت بر پا نشود، تا اینکه سی نفر دجّال و دروغگو ظاهر شوند"[۵۷]. از این روایات، استفاده میشود که دجّال، نام شخص معینی نیست و به هر دروغگو و گمراه کنندهای گفته میشود و اینکه در بعضی از روایات از فردی خاص نام برده شده و برای او و مرکبش اوصاف عجیب و غریبی بیان گردیده، مدرک قابل اعتمادی ندارد؛ بلکه درباره دجال میتوان چنین گفت که در آخر الزمّان و نزدیک ظهور صاحب الامر(ع) شخصی پیدا خواهد شد که در حیله گری، سرآمد حقّهبازان است و در دروغگویی بر تمام دجالهای گذشته برتری دارد. با ادعاهای پوچش گروهی را گمراه میکند و چنین جلوه میدهد که حیات مردم و آب و نام آنها به دست اوست. کارهای خوب را بد و کارهای بد را خوب معرفی میکند؛ امّا کفرش بر همگان آشکار است.[۵۸] گفتنی است که بعضی از دانشمندان معتقدند که دجّال، کنایه از استکبار جهانی و سلطه فرهنگ مادی بر جهان است؛ زیرا استکبار با تکیه بر ثروت و قدرت مادّی و نیز فریب و نیرنگ، بسیاری از مردم را به تباهی و فساد میکشاند و از مسیر بندگی خدا به بردگی شیطان منحرف میکند. طبق این برداشت، "دجّال" جریانی انحرافی است که پیش از ظهور مهدی(ع) ایجاد میشود.[۵۹]»[۶۰].
↑ر.ک: تصحیح الاعتقاد، ص ۵۲؛ مصابیح الانوار، سیدعبدالله بشر، ج ۱، ص ۴۰؛ علم الیقین، فیض کاشانی، ج ۱، ص ۱۷۷.
↑مرآه العقول، علامه مجلسی، ج ۲، ص ۱۳۲؛ مصابیح الانوار، همانجا و شرح آن از فاضل طیبی؛ تصحیح الاعتقاد، همانجا.
↑نبراس الضیاء و تسواء السواء فی شرح باب البداء و اثبات جدوی الدعاء، میرداماد، ص ۵۶ و همین مضمون در: اوائل المقالات، امام محمد بن محمد بن نعمان العکبری، ص ۹۴ و الیاقوت فی علم الکلام، ابواسحاق ابراهیم بن نوبخت، ص ۵۸.
↑اوائل المقالات، صص ۴۶ و ۸۰؛ جوابات المساله الرازیه، سید مرتضی علم الهدی، ص ۱۱۷؛ نبراس الضیاء، ص ۵۵ و قریب به آن عده الاصول، طوسی، ج ۲، ص ۲۹ و الغیبة، همو، صص ۴۲۹ - ۴۳۲.
↑برای آشنایی بیشتر نگاه کنید به: تمهید الاصول، شیخ طوسی، فصل دوم، ص ۷۱۰؛ شرح اصول الکافی، صدرالمتألهین، ص ۳۸۱؛ الاسفار الاربعه، همو، ج ۶، ص ۳۹۹؛ حاشیه المیرزا الاشکوری علی فصوص القونوی، ص ۱۱۶؛ الحدود و الحقائق، علم الهدی، ص ۱۵۴؛ رسائل الشریف المرتضی، ج ۱، صص ۱۱۶ و ۱۱۷؛ اللوامع الالهیه، صص ۲۳۵ و ۳۲۲ و رسالههای مستقل: هدایه الوری فی شرح البداء، سید کهنگی؛ اجابه الدعاء فی مسأله البداء، سید کاظم عصار؛ بحوث حول البداء، بحرانی؛ البداء عند الشیعه، السید الفانی.
↑ر.ک: مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم، موسوی اصفهانی، مؤلف جلیل القدر اخبار و ادعیه ماثوره بسیاری را در این خصوص ذکر کرده است.
↑اکمال الدین، ج ۲، ص ۴۸۵؛ الاحتجاج، طبرسی، ج ۲، ص ۲۸۱؛ نوادر الاخبار، ص ۲۷۴.
↑الدر المنثور،سیوطی،ج ۴، ص ۶۶ و نیز نگاه کنید به: التاج الجامع للاصول، منصور علی ناصف، ج ۵، صص ۱۰۰ و ۱۰۱؛ بحار الانوار، ج ۹۰، باب شانزدهم و ج ۴، صص ۹۴ - ۱۲۲.
↑ای گروه مؤمنان قیامت (ظهور) نزدیک شده استآزفة امری است که به نزدیکی وصف میشده و یا واقعا نزدیک شدنی بوده است (ر.ک: علامه مجلسی، سه رساله درباره حجة ابن العسکری (ع)، ص ۱۵۸.) که این لفظ در قرآن به معنای قیامت به کار رفته و در اینجا منظور ظهور حضرت مهدی (ع)، میباشد. (م.)
↑بدانید که خداوند مهدی آل محمد (ص) را برای نابود کردن ستمکاران برانگیخت و فرستاد.