دین یهودیت
- اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دین یهودیت (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- نام آیین حضرت موسی (ع) از پیامبران بزرگ آسمانی است. موسی (ع) در خانوادهای از سبط لاوی به دنیا آمد. مادرش از بیم فرعون او را در سبدی نهاد و به نیل انداخت. همسر فرعون سبد را یافت و به موسی (ع) علاقهمند گشت و پرورش او را بر عهده گرفت. مادر موسی (ع) به خواست خداوند، در پی ماجرایی، دایه فرزند خویش شد. "موسی" را در زبان عربی "موشه" تلفظ میکنند به معنای از آب گرفته شده. موسی (ع) در دربار فرعون پرورش یافت و اندک اندک به اصل خویش پی برد. روزی مردی قبطی را دید که مردی سبطی از بنی اسرائیل را میزند و چیزی نمانده است که او را بکشد. به یاری مرد سبطی برآمد و مرد قبطی را کشت. آن گاه از بیم انتقام فرعونیان گریخت و به مدین رفت. موسی (ع) سالها در مدین ماند و با دختر حضرت شعیب (ع) ازدواج کرد و سرانجام به مقام پیامبری رسید و مأموریت یافت تا به مصر بازگردد و فرعون و پیروان او را به دین الهی بخواند. فرعون دعوت او را نپذیرفت و سرانجام موسی (ع) بنا به فرمان خداوند، بنیاسرائیل را از شهر بیرون برد. فرعون و لشکریان او به تعقیب بنیاسرائیل پرداختند؛ اما به معجزه الهی در رود نیل غرق گشتند[۱][۲].
ده فرمان
- سه ماه از خروج بنیاسرائیل از مصر گذشته بود که موسی (ع) مأموریت یافت برای سخن گفتن با خدا به کوه طور رود. در آنجا دو لوح بدو دادند که فرمانهای خداوند بر آن بود. این فرمانهای مهم را "ده فرمان" گویند که عبارتاند از:
- برای خود، خدایی جز من نگیرید؛
- بر بتان سجده مکنید؛
- نام مرا به باطل بر زبان میاورید؛
- شنبه را گرامی بدارید؛
- پدر و مادر خویش را احترام بگزارید؛
- کسی را به ناحق مکشید؛
- زنا مکنید؛
- دزدی مکنید؛
- بر همسایه شهادت به دروغ مدهید؛
- به مال و ناموس همسایه خویش طمع مکنید[۳].
عهد عتیق
- تورات و دیگر متون مقدس پیامبران بنیاسرائیل را عهد عتیق گویند. عهد عتیق نزد یهودیان و مسیحیان مقدس است. اساس این متون، اسفار پنجگانهاند که یهودیان معتقدند همه آنها به موسی (ع) نازل گشته است. تورات در زبان عبری به معنای قانون و شریعت است. اسفار پنجگانه عبارتاند از: سفر پیدایش، سفر خروج، سفر لاویان، سفر اعداد، سفر تثنیه[۴][۵].
تلمود
- پس از ویرانی اورشلیم به دست لشکریان تیئوس رومی، گروهی از احبار یهود گریختند و در اطراف فلسطین، محافلی دینی بنیان نهادند که آنها را به زبان عبری "مدارش" گویند. این کسان، اخبار و روایات و احادیث شفاهی را که از هنگام نزول تورات به صورت پراکنده نزد خویش داشتند، گرد آوردند و کتاب میشناه را تألیف کردند که المثنای تورات بود. گویند که صد و پنجاه عالم یهودی در این کار شرکت داشتند. اینان، ابواب مختلف فقهی را در نماز، روزه، ازدواج، طلاق و ... در شش جلد نگاشتند. گروهی دیگر، حاصل مطالعات خویش را درباره تورات و میشناه به زبان آرامی گرد آوردند و آن را گمارا نام نهادند که به معنای "تکمله" است. آن گاه از مجموعه میشنا و گمارا، تلمود- به معنای تعلیم- پدید آمد[۶][۷].
حکومت بنی اسرائیل
- پس از موسی (ع)، یوشع بن نون رهبری بنیاسرائیل را به دست گرفت. او از رود اردن گذشت و بر فلسطین دست یافت و سرانجام داوود (ع) و پس از او سلیمان (ع) حکومتی قدرتمند بر پا کردند. تورات کنونی نسبتهایی ناروا به این دو پیامبر آسمانی میدهد؛ ولی قرآن کریم، آنان را پیامبرانی بزرگ شمرده و به نیکی ستوده است[۸][۹].
اسارت
- در قرن ۶ ق. م. بُختَنصر پادشاه بابل، به اورشلیم پایتخت دولت یهودا یورش برد و شهر را به تسخیر خویش درآورد و شماری را کشت و معبد سلیمان را ویران کرد و دیگران را نیز به اسارت برد و بدین سان، روزگار اسارت و آوارگی آغاز گشت. یهودیان در این روزگار، عقاید و آداب و رسوم بسیاری را از دیگر ملل پذیرفتند تا سرانجام کورش پادشاه ایران (۵۵۹- ۵۲۹ ق. م) بابل را فتح کرد و قوم بنی اسرائیل را آزاد ساخت. از این زمان بود که بنی اسرائیل به قوم یهود مشهور گشتند و با فرهنگ ایرانی نیز تماس یافتند[۱۰][۱۱].
صهیونیسم و دولت یهود
- "صهیون" تپهای بوده است در اورشلیم. گویند داوود (ع) قلعهای را که بر این تپه ساخته بودند، فتح کرد و کاخی بر آن ساخت. پس از ویرانی اورشلیم به سال ۷۰ م. و انقراض دولت یهود، یهودیان همواره در آرزوی فتح دوباره اورشلیم بودند و بدین روی نام صهیون را شعار خویش ساختند و از آن پس در کشورهای گوناگون زندگی کردند. نفوذ یهودیان به کشورهای اروپای غربی و رفتار نژادپرستانه آنان، نفرت و کینه مردم و برخی دولتها را علیه آنان برانگیخت. در سال ۱۸۹۷ نخستین کنگره جهانی صهیونیست در شهر بال سوئیس برگزار شد. در این کنگره مقرر گشت که در کشورهایی که شمار یهودیان در آنها بسیار است، سازمانهای صهیونیستی تشکیل شود. در سال ۱۹۰۵ بیشتر نمایندگان صهیونیسم ضرورت تشکیل دولت یهود را در سرزمین فلسطین تصویب کردند و به سال ۱۹۱۷ در جنگ بریتانیا و عثمانی، صهیونیستها زمینه صدور اعلامیه بالفورد را فراهم ساختند. این اعلامیه تأسیس یک کشور را در سرزمین فلسطین برای یهودیان پذیرفت. با شکست دولت عثمانی در سال ۱۹۲۳ فلسطین تحت قیومیت انگلستان درآمد. جنگ جهانی دوم و کشتار یهود به دست هیتلر راه تأسیس دولت مستقل یهودی را هموار ساخت. سرانجام سازمان ملل در سال ۱۹۴۸ به تجزیه خاک فلسطین رأی داد و این سرزمین را به دو بخش اسلامی غربی به نام اردن هاشمی و یهودی به نام اسرائیل تقسیم کرد[۱۲][۱۳].
دیدگاه قرآن درباره یهود
- قرآن بارها از حضرت ابراهیم یاد کرده و این ادعای یهودیان را که او را یهودی میدانند نادرست شمرده و فرموده است: "ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه موحدی خالص و مسلمان بود و از مشرکان نبود"[۱۴]. آیات قرآن درباره حضرت موسی (ع) بیش از دیگر پیامبران سخن گفته و مراحل گوناگون زندگی او را وصف کردهاند؛ دوران کودکی موسی (ع)، افکندن او به نیل، پرورش یافتن در خانه فرعون، سخن گفتن خداوند با او، سرگردانی یهود به دلیل نافرمانی از او، ورود به ارض موعود و مأموریت یافتنش برای دعوت فرعون[۱۵].
- بخشی دیگر از آیات قرآنی، از نعمتهای خداوند به یهود یاد کرده است؛ همانند بهرهمندی از پیامبران فراوان، نجات یافتن از دست ستم فرعون، جوشش دوازده چشمه آب، مبعوث گشتن دوازده نقیب، پذیرفته شدن توبه آنان و شکافته شدن رود نیل و غرق شدن فرعون[۱۶]. همچنین صفتهای زشت بنیاسرائیل را نکوهش میکند؛ همانند پیمانشکنی، اسراف، رباخواری، طمع به داراییهای دیگران، حرص به زندگی، رشوهخواری، ستمکاری، بتپرستی و تکذیب پیامبران[۱۷]. قرآن کریم، دروغگوییها و ادعاهای ناروای یهودیان را نقل میکند و مینکوهد.
- یهودیان به ناروا مدعی بودند که هدایت تنها از آن آنان است[۱۸] و آنان در دوزخ نمیمانند[۱۹] و دست خدا بسته است[۲۰] و تنها کتاب خویش را میپذیرند و به همان عمل میکنند. به بخشی از تورات که به سود خود میپندارندش ایمان دارند و
۲۶۴
بخش دیگر را وامینهند[۲۱]. کتاب خدای را تحریف کردهاند[۲۲]. تورات را پنهان ساخته و تورات دیگری برنوشتهاند[۲۳] و در آن به اختلاف افتادهاند[۲۴]. سرانجام یهود: قرآن کریم از فرجام یهود پرده برداشته و آینده آنان را بازنموده و فرموده است که آنان تا قیامت به کینه و دشمنی گرفتار خواهند گشت[۲۵]، به خواری ابدی درخواهند لغزید[۲۶] و تا ابد به لعنت خدا و پیامبرانش دچار خواهند بود[۲۷]. عذاب دنیا و آخرت بر آنان فرود میآید[۲۸] و سرگذشت این قوم، پیوسته، عبرتی است برای پرهیزگاران[۲۹]. با این همه، میان یهودیان، مؤمنان و صالحانی را نیز میتوان یافت که قرآن از آنان گاه با عنوان "صالحان قوم یهود" یاد کرده است[۳۰].
[۳۱].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ آشنایی با تاریخ ادیان، ۱۳۰ و ۱۳۱.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 260.
- ↑ خلاصة الادیان، ۱۲۳؛ آشنایی با ادیان بزرگ، ۸۰.
- ↑ خلاصة الادیان، ۱۴۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 261.
- ↑ آشنایی با تاریخ ادیان، ۱۴۲.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 261.
- ↑ ص/ ۲۶- ۱۷؛ ص ۴۰- ۳۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 262.
- ↑ آشنایی با ادیان بزرگ، ۹۱.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 262.
- ↑ خلاصة الادیان، ۱۴۶ و ۱۴۷.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 262-263.
- ↑ ﴿إِنَّ أَوْلَى النَّاسِ بِإِبْرَاهِيمَ لَلَّذِينَ اتَّبَعُوهُ وَهَذَا النَّبِيُّ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَاللَّهُ وَلِيُّ الْمُؤْمِنِينَ ﴾؛ سوره آل عمران، آیه ۶۸.
- ↑ سوره طه، آیه ۴۰- ۹؛ سوره قصص، آیه ۱۴- ۷؛ ۲۶- ۲۰؛ سوره اعراف، آیه ۱۳۶- ۱۰۳.
- ↑ ﴿وَإِذْ نَجَّيْنَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ يُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءكُمْ وَفِي ذَلِكُم بَلاء مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ ﴾؛ سوره بقره، آیه ۴۹، ﴿ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ ﴾، آیه ۵۶ و ﴿ وَإِذِ اسْتَسْقَى مُوسَى لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ كُلُواْ وَاشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْا فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ﴾، آیه ۶۰؛ ﴿ وَقَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطًا أُمَمًا وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْنًا قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ وَظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ﴾؛ سوره اعراف، آیه ۱۶۰؛ ﴿يَسْأَلُكَ أَهْلُ الْكِتَابِ أَن تُنَزِّلَ عَلَيْهِمْ كِتَابًا مِّنَ السَّمَاء فَقَدْ سَأَلُواْ مُوسَى أَكْبَرَ مِن ذَلِكَ فَقَالُواْ أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ ثُمَّ اتَّخَذُواْ الْعِجْلَ مِن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَن ذَلِكَ وَآتَيْنَا مُوسَى سُلْطَانًا مُّبِينًا ﴾؛سوره نساء، آیه ۱۵۳.
- ↑ نساء/ ۱۵۵ و ۱۶۱؛ مائده/ ۱۳، ۳۲؛ بقره ۵۷ و ۹۶.
- ↑ بقره/ ۱۳۵.
- ↑ آل عمران/ ۱۸۳.
- ↑ مائده/ ۱۶۴.
- ↑ بقره/ ۵۸.
- ↑ بقره/ ۵۸ و ۵۹.
- ↑ بقره/ ۷۹.
- ↑ هود/ ۱۱۰.
- ↑ مائده/ ۶۴.
- ↑ آل عمران/ ۱۱۲.
- ↑ بقره/ ۸۸؛ نساء/ ۵۲؛ مائده/ ۷۸.
- ↑ آل عمران/ ۵۶.
- ↑ بقره/ ۶۶.
- ↑ بقره/ ۶۲؛ آل عمران/ ۱۱۲؛ اعراف/ ۱۵۹؛ ۱۶۸ و ۱۷۰؛ صافات/ ۱۱۳.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 253.