معجزه در کلام اسلامی
- در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل معجزه (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
- کلمهای است از مصدر "اعجاز" و ماده "عجز". عجز به معنای درماندگی، ناتوانی و پایانه و انتهای هر چیز است[۱]. معجزه در اصطلاح دینی به معنای امری است شگفت و بیرون از عادت که پیامبران (ع) برای اثبات ادعای پیامبری، از خویش بروز میدهند. معجزه از توان انسانهای دیگر- حتی نوابغ- بیرون است. قرآن کریم از معجزه با عنوان "آیت" یاد کرده است[۲][۳].
- متکلمان شیعه برای معجزه شرطها و ویژگیهایی برشمردهاند که مهمترین آنها عبارتاند از:
- عملی است غیر عادی و بر خلاف جریان طبیعی عالَم و خارج از توان انسانهای عادی.
- معجزه را نمیتوان به دیگران آموخت یا مغلوب عوامل دیگر ساخت.
- معجزه همواره با ادعای نبوت و نیز تحدی همراه است.
- معجزه با امر خواسته شده از مدعی نبوت مطابقت دارد[۴][۵].
- معجزه با دیگر امور غریبه مانند سحر، کهانت، هیپنوتیزم، ماینهتیزم، تنجیم، اعمال مرتاضان و صاحبان علوم غریبه و اختراعات نوابغ علمی متفاوت است. یکی از تفاوتها، هدف پیامبران (ع) در ظهور معجزه است[۶].
- هدف پیامبران (ع) از معجزه، اثبات ادعای نبوت خویش است و از این گذر در پی آناند که مردم بدانان ایمان آورند و از تعالیمشان پیروی کنند و به سعادت دست یابند[۷]. تفاوت دیگر، محدودیت امور غیر معجزه است. سحر، طالعبینی و کارهای شگفت مرتاضان و نوابغ، گونهای تخصص و در حوزهای محدود است و کاری است ویژه که بیرون از قلمرو خود دارای کارایی نیست؛ اما دامنه اعجاز پیامبران (ع) بسی گسترده است و به موضوعات و امور ویژه محدود نمیشود[۸]. معجزه بر قدرت بیکران الهی و خواست خداوند تکیه دارد؛ اما مرتاضان، جادوگران و ... از گذر تمرینها و ریاضتهای دشوار و آموزش میتوانند امور شگفت از خویش نشان دهند. از این رو است که این کسان، هیچ گاه دعوی تحدی سر نمیدهند؛ اما اعجاز پیامبران (ص) همراهِ تحدی و هماوردخواهی است. از ویژگیهای دیگر معجزه، خصلتهای شخصیتی و عملی صاحبان معجزه است.
اینان، همگی به فضایل انسانی آراستهاند و از صفات والای اخلاقی و عملی بهرهمندند[۹]. پیامبران (ع) هیچ گاه در بروز معجزه از خدعه و اغوا سود نمیبرند و نیروی تخیل مخاطبان خویش را به کار نمیگیرند؛ اما بسیاری از صاحبان امور عجیبه و علوم غریبه از اغوا و فریب و تأثیر ناروا بر روح و تخیل انسانها بهره میبرند و با تخدیر آنان به مقاصد خویش دست مییابند[۱۰].
تفاوت معجزه و کرامت
- اگر امر خارقالعاده، همراه ادعای نبوت یا امامت باشد، معجزه است؛ اما چنانچه همراه ادعایی نباشد، مانند آنچه از اولیای الهی سر میزند، "کرامت" است. کرامت لطفی است که خداوند به بندگان شایسته خویش عطا میکند[۱۱]. در اینکه آیا معجزه فعل مستقیم خداوند است یا فعل پیامبران (ع) به اذن الهی است، میان متکلمان مسلمان دو دیدگاه مطرح است: بنابر دیدگاه نخست، معجزه کار مستقیم خداوند است؛ مثلًا حضرت موسی (ع) تنها عصای خویش را بر زمین افکند و خداوند بود که آن را به اژدها مبدل ساخت و بر این حقیقت گواه است آنکه چون عصا به اژدها مبدل گشت، موسی (ع) ترسید و گریخت و خداوند بدو فرمود: "ای موسی! مهراس که بیگمان پیامبران من نمیهراسند"[۱۲]. دیدگاه دوم بر آن است که معجزه با قدرت و اراده پیامبران (ع) تحقق میپذیرد. پیامبران (ع) را نیرو و ارادهای خارقالعاده است که به واسطه آن، معجزات را تحقق میبخشند[۱۳].
- آیاتی از قرآن نیز بر این مدعا گواهی میدهند[۱۴]. قرآن، معجزات را به پیامبران (ع) نسبت داده است؛ اما بروز آنها را به "اذن الله" میداند و این تعبیر تصریح دارد که معجزه به اذن خداوند از آنِ پیامبران است[۱۵][۱۶].
معجزه و قانون علیت
- برخی متکلمان شیعه معتقدند صاحب معجزه با شناخت و تسلط بر آن دسته از علل طبیعی که برای دیگران ناشناختهاند، دست به اعجاز میزند. بدین سان، اعجاز پیرو قوانین طبیعی و علی است و میان معجزه و قانون علیت، ناسازگاری نیست[۱۷].
- برخی دیگر از متکلمان بر آناند که صاحب معجزه با ولایت تکوینی دست به تسخیر و تصرف در علل طبیعی میزند و به فعل و انفعالات مادی شتاب میبخشد و زمانی را که معلول به آن نیازمند است، به حداقل میرساند. این گونه اعجاز از نظر عقل ممکن است؛ مانند تحولاتی که دانشمندان علوم تجربی در محصولات کشاورزی رقم زدهاند[۱۸]. فهم عمومی از معنای معجزه، نقض و خرق طبیعت است با این بیان که خداوند حکیم برای تدبیر عالم طبیعت، قوانین و علل تکوینی برنهاده است و وقوع رویدادهای جهان، تنها عادت و توالی محض نیست؛ بلکه به علل پیشینی مستند است که با تحقق آنها، وجود رویدادهای پسین ضرورت مییابد. بنابر این دیدگاه، معجزه، قوانین طبیعی را نقض نمیکند و اتقان و اعتبار اصل علیت همچنان باقی است؛ زیرا هر چند معجزه خارق قانون طبیعت است و قوانین طبیعی را کنار مینهد، اما قوانین فراطبیعی را بر جایشان مینشاند[۱۹][۲۰].
قرآن؛ معجزه جاوید
- پیامبر اسلام (ص) معجزههای فراوانی داشته است؛ اما در آن میان قرآن کریم جایگاهی ویژه دارد. قرآن را از ابعاد گوناگون معجزه دانستهاند:
- فصاحت و بلاغت: بنابر شواهد تاریخی، مردمان عرب عصر جاهلی بسیار فصیح و بلیغ بودهاند و اشعار باقی مانده از آن روزگار گواهی روشن بر این حقیقت است. شاعران نامی عرب، اشعار خویش را در محافل و مجامع ادبی آن عصر عرضه میکردند و برترین آنها برگزیده و بر در کعبه آویخته میشد. الفاظ قرآن کریم همان است که در دسترس همگان بود؛ با این حال، کسی از فصیحان بزرگ عرب نتوانست با این کتاب آسمانی هماوردی کند یا خدشهای در آن بیابد. قرآن خود بدین حقیقت اشارت برده و آن را گونهای اعجاز دانسته است[۲۱].
- هدایت و تربیت: معارف و تعالیم قرآن توفیق یافت از مردمانی جاهل و دور از تمدن و صفات انسانی، ملتی پارسا، پاکباز و متمدن بسازد. دانشمندان نامداری در سایه آموزههای قرآن پرورش یافتند و عرفا و حکمای برجستهای میان مسلمانان ظهور کردند.
- نظم و معانی قرآن: واژگان قرآنی، بسان اعداد ریاضی در جای ویژه خویش قرار یافتهاند. همراه این نظم و سامان لفظی، گستره بیهمتایی از معانی بلند در قرآن خودنمایی میکند و مفاهیم آسمانی، منظم و هماهنگ کنار هم آمدهاند[۲۲].
- اعجاز ادبی و هنری: قرآن کریم، سرشار از صنایع ادبی و هنرهای بلاغی است. هر چه زمان پیش میرود، ساحت ادبی و هنری قرآن بیش از پیش آشکار میگردد و ادیبان و مفسران بر اعجاز آیات قرآنی در این باره بیشتر آگاهی مییابند. در دامان بلاغت معنوی و ظرافت ادبی و هنری قرآن، فنون و دانشهایی همانند معانی و بیان و صرف و نحو زاده شد. تنها برای سوره فاتحه، هفتاد ویژگی بلاغی برشمردهاند که ده ویژگی تنها از آنِ آیه ﴿مَالِكِ يَوْمِ الدِّينِ﴾[۲۳] است[۲۴].
- مصونیت از تحریف: همه کتابهای آسمانی جز قرآن، دچار تحریف گشتهاند و تنها قرآن است که از هر گونه تغییر و تحریف در امان مانده است. قرآن، خود، از این حقیقت به اشارت و صراحت یاد کرده است[۲۵]. از آن رو که قرآن از تحریف دور مانده است، معیاری است برای ارزیابی دیگر کتب آسمانی.
- اعجاز در قانونگذاری: قوانین قرآن به گونهای شگفت با فطرت انسان سازگار است[۲۶]. قرآن، برنامههای کلان زندگی مادی و معنوی انسان را ترسیم کرده است که هر یک از این برنامهها، منشأ برنامههای فرعی دیگر است. دانشمندان علوم دینی تنها از آیه ۹۰ سوره نحل، شصت و نُه قانون بیرون کشیدهاند[۲۷][۲۸].
منابع
جستارهای وابسته
پانویس
- ↑ مقائیس اللغة، ۴/ ۲۳۲.
- ↑ نبوت، ۱۰۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 416.
- ↑ کشف المراد، ۳۵۱؛ البیان فی تفسیر القرآن، ۳۳؛ نبوت، ۱۰۳؛ الالهیات، ۲/ ۶۷- ۶۴؛ قرآن و آخرین پیامبر، ۳۲.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 416.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 417.
- ↑ شرح اشارات، ۳/ ۴۱۷.
- ↑ غایة المرام، ۳۳۲ به نقل از معجزهشناسی، ۲۲.
- ↑ المغنی، ۱۵/ ۲۷۴.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 417.
- ↑ راهنماشناسی، ۲۱۱.
- ↑ ﴿وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لا تَخَفْ إِنِّي لا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ ﴾؛ سوره نمل، آیه ۱۰؛ تفسیر نمونه، ۱۶/ ۳۱۶ و ۱۰/ ۲۹۳.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 417-418.
- ↑ ﴿وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلا مِّن قَبْلِكَ مِنْهُم مَّن قَصَصْنَا عَلَيْكَ وَمِنْهُم مَّن لَّمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ﴾؛ سوره مؤمن، آیه ۷۸؛ ﴿وَاتَّبَعُواْ مَا تَتْلُواْ الشَّيَاطِينُ عَلَى مُلْكِ سُلَيْمَانَ وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُواْ يُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا يُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى يَقُولاَ إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلاَ تَكْفُرْ فَيَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا يُفَرِّقُونَ بِهِ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّينَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَيَتَعَلَّمُونَ مَا يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُواْ لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِي الآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ﴾؛ سوره بقره، آیه ۱۰۲؛ ﴿ وَرَسُولاً إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَنِّي قَدْ جِئْتُكُم بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ أَنِّي أَخْلُقُ لَكُم مِّنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ فَأَنفُخُ فِيهِ فَيَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الأَكْمَهَ وَالأَبْرَصَ وَأُحْيِي الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُكُم بِمَا تَأْكُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِي بُيُوتِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَةً لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ﴾؛ سوره آل عمران، آیه ۴۹.
- ↑ نبوت/ ۱۳۸.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 417-418.
- ↑ المیزان، ۱/ ۸۲.
- ↑ مدخل التفسیر، ۲۵؛ تفسیر نمونه، ۱۳/ ۱۸۲؛ براهین اثبات خدا، ۲۵۴.
- ↑ آشنایی با قرآن، ۲/ ۲۰۹؛ الالهیات، ۳/ ۷۶؛ معجزه در قلمرو عقل و دین، ۱۳۰.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 418.
- ↑ ﴿فَإِن لَّمْ تَفْعَلُواْ وَلَن تَفْعَلُواْ فَاتَّقُواْ النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ﴾؛ سوره بقره، آیه ۲۴؛ وحی و نبوت در قرآن، ۳۰۱؛ قرآن و آخرین پیامبر، ۱۰۰- ۷۲.
- ↑ ر.ک: تفسیر بیان السعادة، ۱/ ۴۵؛ المیزان، ۱/ ۲۳۴.
- ↑ «مالک روز پاداش و کیفر» سوره فاتحه، آیه ۴.
- ↑ وحی و نبوت در قرآن، ۳۱۰.
- ↑ ﴿ مِّنَ الَّذِينَ هَادُواْ يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَن مَّوَاضِعِهِ وَيَقُولُونَ سَمِعْنَا وَعَصَيْنَا وَاسْمَعْ غَيْرَ مُسْمَعٍ وَرَاعِنَا لَيًّا بِأَلْسِنَتِهِمْ وَطَعْنًا فِي الدِّينِ وَلَوْ أَنَّهُمْ قَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا وَاسْمَعْ وَانظُرْنَا لَكَانَ خَيْرًا لَّهُمْ وَأَقْوَمَ وَلَكِن لَّعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُونَ إِلاَّ قَلِيلاً ﴾؛ سوره نساء، آیه ۴۶؛ ﴿أَفَتَطْمَعُونَ أَن يُؤْمِنُواْ لَكُمْ وَقَدْ كَانَ فَرِيقٌ مِّنْهُمْ يَسْمَعُونَ كَلامَ اللَّهِ ثُمَّ يُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَهُمْ يَعْلَمُونَ﴾؛ سوره بقره، آیه ۷۵، ﴿إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَى مِن بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُوْلَئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُونَ﴾؛ آیه ۱۵۹ و ....
- ↑ ﴿فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ﴾؛ سوره روم، آیه ۳۰.
- ↑ وحی و نبوت در قرآن، ۳۳۵.
- ↑ فرهنگ شیعه، ص 420.