نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۵۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۱۹ فوریهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۶:۵۵ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
اگر کسی صله رحم میکند و به ارحام خود عملاً و قولاً خدمت مینماید ولی در مقابل، از آنان اذیت و آزار میبیند، پیشوای اسلام به چنین شخصی اجازه نمیدهد قطع رحم کند و خاطر نشان مینماید که این کار عذاب الهی را در پی دارد. با توجه به اینکه مردم از جهت نیروی کار، بنیه مالی، تعداد عائله، سلامتی و بیماری، و دیگر جهات با یکدیگر متفاوتاند، قهراً صله رحم نیز متفاوت خواهد بود[۹].
از نظر اسلامی، ما با بستگان خود روابطی اجتنابناپذیر داریم حتی در مواردی بدون خواست و اراده ما بستگان و خویشاوندان از ما ارث میبرند و یا ارث آنها قهراً به ما منتقل میشود. در فرهنگقرآنی ما در رابطه با ارحاممسئولیت داریم و در قیامت درباره آنها مورد بازخواست قرار خواهیم گرفت[۱۰].
نکته حایز اهمیت این است که محیط خانواده اولین محیط اجتماعی است که فرزند تجربه میکند، او از اعضای خانواده به ویژه والدین بیشترین تأثیر را میپذیرد و این رابطه بیشتر براساس احساس و عاطفه است. سپس ارتباط بین فرزند و سایر فرزندانخانواده که یک رابطه حساس است مطرح میشود و عاطفهای که میان والدین و فرزندان وجود دارد در رابطه خواهرای و برادری رقیقتر میشود. از طرف دیگر خواهران و برادران با یکدیگر به اندازهای که پدر و مادر با فرزندانمدارا میکنند، مدارا نمینمایند و به همین دلیل است که اصطکاک و برخورد سلیقه و اراده، میان آنان بیشتر است.
به نظر میرسد که اولین پایههای اخلاق اجتماعی هر فرد، در روابط اعضای خانواده خویش پایهگذاری میشود و فرزندخانواده در روابط متقابل خود به تدریج آماده ظاهر شدن در جامعه میشود و با آنها روابطی را برقرار میکند که عواطف شدیدی همچون رابطه والدین و فرزندان در آن نیست گویی که رابطه اعضای خانواده حلقه میانهای است برای اتصال با اجتماع خارج. شاید بتوان گفت که پله بعدی قبل از ورود به اجتماع به معنای خاص آن، روابط خویشاوندی باشد که در این رابطه احساسات بسیار رقیق است.
میتوان چنین نتیجه گرفت که چنانچه فرد روابط صحیح با اعضای خانواده و سپس با ارحام خویش ذاشته باشد با آمادگی کامل میتواند وارد اجتماعی با اخلاق صحیح شود. غیر این صورت فرد دچار مشکلاتی از لحاظ اخلاق اجتماعی خواهد شد.
همچنین امام سجاد(ع) در دعای بیستم و در عبارت نهم آن میفرمایند: "بارخدایا بر محمد و آل او درود فرست؛ و مرا توفیق ده تا با کسی که با من غش (ناراستی) نموده از روی اخلاص (درستی) رفتار کنم؛ و کسی را که از من دوری کرده به نیکویی پاداش دهم؛ و کسی که مرا نومید گردانیده به بخشش عوض دهم؛ و کسی را که از من بریده به پیوستن مکافات نمایم؛ و از آنکه از من غیبت نموده (پشت سر بدگویی کرده) به نیکی یاد کنم؛ و نیکی را سپاس گزارده از بدی چشم بپوشم"[۱۶]
امام سجاد(ع) در دعای چهل و چهارم و در عبارت دهم آن میفرمایند: "و ما را در آن ماهتوفیق ده که با نیکی فراوان و بخشش، به خویشان خود نیکی کنیم؛ و با احسان و عطا از همسایگانمان جویا شویم؛ و داراییهایمان را از مظالم و آنچه از راه ظلم و ستم به دست آمده خالص و آراسته نماییم و آنها را با بیرون کردن زکواتها پاک کنیم؛ و به کسی که از ما دوری گزیده بازگردیم (به او بپیوندیم)؛ و به کسی که به ما ظلم و ستم نموده از روی (آنچه مقتضی) انصاف و عدل (است) رفتار کنیم؛ و با کسی که به ما دشمنی کرده آشتی نماییم (نه آنکه ما هم در صدد دشمنی با او برآییم) جز کسی که در راه تو و برای تو با او دشمنی شده باشد، زیرا او دشمنی است که او را دوست نمیگیریم؛ و حزب و گروهی است که با او از روی دلدوستی نمیکنیم"[۲۲][۲۳]
امام سجاد(ع) در دعای بیست و دوم و در عبارت سوم آن میفرمایند: "و به سوی من روی آور (مرا مشمول رحمت گردان)؛ و در همه کارهایم نظر داشته باش، زیرا اگر مرا به خود واگذاری از (انجام) آن کارهاناتوان گردم؛ و آنچه مصلحت من در آن است انجام ندهم؛ و اگر مرا به خلق خویش واگذاری با روی گرفته و درهم به من نگرند؛ و اگر مرا به ناچار به خویشانم واگذاری نومیدم گردانند؛ و اگر ببخشند کم و ناگوار بخشند؛ و بر من منت فراوان نهند؛ و نکوهش بسیار نمایند"[۲۴][۲۵]
امام سجاد(ع) در این عبارت از این وضعیت شکوه کرده است پس آنچه مورد قبول و نظر ایشان است عکس این وضعیت میباشد.
امام سجاد(ع) در دعای دوم و در عبارت هفتم آن میفرمایند: "و در (راه) رضا و خشنودیت (خواستهات) با قبیلهاش کارزار کرد"[۳۱]
همچنین در دعای دوم و در عبارت سیزدهم آن میفرمایند: "و در رساندن پیام تو خود را خسته کرد"[۳۲]
همچنین در دعای چهارم و در عبارت سوم آن میفرمایند: "بارخدایا و به خصوص اصحاب و یارانمحمد(ص) آنان که همراه بودن (با آن حضرت) را نیکو به پایان بردند؛ و آنان که برای یاری او در جنگشجاعت و دلاوری برجستهای آشکار ساختند؛ و او را یاری کردند؛ و به ایمان آوردن به او شتافتند؛ و به (پذیرفتن) دعوتش (از دیگران) پیشی گرفتند؛ و دعوت او را آن هنگام که برهان رسالتهای (پیغامها) خود را به گوششان رساند. و در راه آشکار ساختن دعوت او (به راه حق) از زنان و فرزندان دوری نمودند؛ و در استوار کردن پیغمبری او با پدران و فرزندان (خودشان) جنگیدند؛ و به واسطه وجود (بابرکت) آن حضرت پیروز گردیدند"[۳۳][۳۴]
از آنجایی که اصل مسئولیت در درجه اول مربوط به اعضای خانواده و در درجه دوم، خویشان است، لذا نمیتوان مسئولیت در برابر همسایگان و دوستان را به طور کامل زیرمجموعه اصل فوق به حساب آورد.
در دعای بیست و ششم و در عبارت دوم آن میفرمایند: "و آنان را توفیق ده برای برپا داشتن طریقه و روش (نگاهداری احکام) و فراگرفتن اخلاقنیک خود (که بندگان را به آن امر فرمودهای) در سود رساندن به ناتوانانشان؛ و جلوگیری از فقر و نیازمندیشان؛ و رفتن نزد بیمارشان؛ و راهنمایی نمودن راهجویشان و اندرز دادن مشورت کنندهاشان؛ و دیدار از سفر آمدهاشان؛ و پنهان کردن رازهایشان؛ و پوشاندن عیبهایشان؛ و یاری کردن ستمدیدهاشان؛ و خوب کمک کردنشان در ابزار خانه (دیگ، تبر، نردبان و مانند آنها) و سود رساندنشان به بخشش فراوان؛ و دادن آنچه ایشان را واجب و لازم است پیش از درخواست"[۳۸][۳۹]
امام سجاد(ع) در دعای بیست و ششم و در عبارت سوم آن میفرمایند: "بارخدایا مرا بر آن دار که بدکردارشان را به نیکیپاداش دهم، و از ستمکارشان به عفو و بخشش درگذرم، و درباره همه ایشان خوش گمان باشم و با نیکویی همه آنها را سرپرستی نمایم و با پاکدامنی چشمم را از (زشتیها و لغزشهای) آنان بپوشانم، و با فروتنی با آنها نرم باشم (سختگیر نباشم)؛ و با مهربانی بر گرفتارانشان رقت داشته باشم و دلجویی کنم، و در پنهانی و پشت سر، دوستی (خود) را برای آنان آشکار سازم و با پاکدامنی (نه با آلودگی به فساد و تباهکاری) نعمت همیشگی (روزی و خوشی) را نزد ایشان دوست بدارم، و آنچه برای خویشان خود واجب و لازم میدانم درباره ایشان لازم دانم، و آنچه برای خواص و نزدیکان رعایت داشته، در نظر دارم برای ایشان رعایت کنم"[۴۰][۴۱]
امام سجاد(ع) در دعای بیست و یکم و در عبارت یازدهم آن درباره دوستانی که بایستی از آنان پرهیز کرد میفرمایند: "و تقوی و ترس از کیفر خود را از دنیا (برای سفر آخرت) توشهام؛ و سفر مرا به سوی رحمتت؛ و ورود مرا (روز رستاخیز) در خشنودیت، و جایم را در بهشتت گردان؛ و مرا توانایی بخش که با آن، همه خشنودی تو را بردارم؛ و گریزم را به سوی خود، و خواهشم را در آنچه نزد تو است قرار ده؛ و دلم را از بدیهای خلق خویش (گناهکاران) برهان، و خو گرفتن به خود و دوستانت (پیغمبران و اوصیا) و پیروانت (مؤمنین) را به من ببخش"[۴۲]؛
امام سجاد(ع) همچنین در دعای بیست و سوم و در عبارت ششم آن میفرمایند: "و من و فرزندانم را از شیطانرانده شده (از رحمت) و از شر و بدی جانور زهردار نکشنده (مانند زنبور و کژدم) و جانور زهردار کشنده (مانند مار) و همه جانوران و چشم زخم؛ و از شر هر شیطان سرکشی (تباهکاران و گمراه کنندگان) و از شر هر پادشاهستمگری؛ و از شر هر فرورفته در ناز و نعمت که خدمتگزارانش او را تعظیم نموده فرمانهایش را زود انجام میدهند؛ و از شر (گفتار و کردار) هر ناتوان و توانایی؛ و از شر هر بزرگوار و پستی؛ و از شر هر خرد و بزرگی؛ و از شر هر نزدیک و دوری (خویشان و بیگانگان) و از شر هر که از جن و انس برای پیغمبرت و خاندانش (حضرت زهرا و ائمه اطهار(ع)) جنگی (دشمنی) برپا کرده و آشکار ساخته؛ و از شر هر حیوان که تو موی جلو سر آنها را گیرندهای (که بر آنها تسلط داری) پناه ده؛ زیرا تو بر راه عدل و راستی هستی (پس کسی که به تو پناه برد تباه نمیگردد؛ و کسی که ستم کند از چنگ تو نمیرهد)"[۴۳][۴۴]
امام سجاد(ع) در دعاهای مختلف صحیفه از دوستی با بدعتگذاران، گروههای منحرف، خوشگذرانان و زشتسیرتان اظهار کراهت مینمایند[۴۵]
↑ علی قائمی، اخلاق و معاشرت در اسلام، ص۱۵۱؛ عقوق والدین بدترین و شدیدترین انواع قطع رحم است. (مولی مهدی نراقی، جامع السعادات، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، ج۲، ص۳۵۰).