مقداد

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Jaafari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۶ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۵۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل مقداد (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقداد در زمان رسول اکرم(ص)

مقداد بن اسود کندی، صحابۀ بزرگ پیامبر(ص) و یار وفادار امام علی(ع)، از اولین کسانی است که به رسول خدا(ص)ایمان آورد و اسلامِ خود را علنی کرد. او در نبردهای صدر اسلام حضور داشت و در جنگ بدر از کسانی بود که برای جنگ اعلام آمادگی کرد و در جنگ اُحد جزء تیراندازان بود. در فتح "مصر" و "اسکندریه" از برجستگان سپاه اسلام بود[۱]. مقداد، مردی بلند قد و سیه چرده، با شکمی بزرگ و سری پر مو با چشم‌های درشت و ابروهای پیوستۀ مشکی بود که ریش زیبای خود را زرد می‌کرد. رسول خدا(ص) صباغه، دختر زبیر بن عبدالمطلب را به ازدواج وی در آورد[۲].

مقداد پس از رسول خدا(ص)

پس از رحلت رسول اکرم(ص)، مقداد با ابوبکر بیعت نکرد و همراه با سلمان، ابوذر و تعداد اندکی از مسلمانان به امام علی(ع) وفادار ماند و در موقعیت‌های مختلف، مقام و منزلت امیرالمؤمنین(ع) را یادآور ‌شد. در دوران خانه‌نشینی امام، همواره در تمام سختی‌ها، یار و مطیع فرامین ایشان بود. در جریان شورای شش نفره برای تعیین خلیفه، به عبدالرحمان اعتراض کرد که چرا علی(ع) را ترک کردید[۳].

مدح مقداد در روایات

پیامبر(ص) درباره مقداد فرمود: «مقداد از ماست. خداوند، دشمن است با کسی که دشمن اوست و دوست است با کسی که دوست اوست»[۴]. همچنین فرمود: «خداوند مرا به دوستی با چهار نفر مأمور کرده است: علی، سلمان، مقداد و ابوذر»[۵]. لذا مقداد از ارکان چهارگانه ایمان به شمار می‌آید. در روایت دیگری آمده: «بهشت، مشتاق مقداد است»[۶]. امام صادق(ع) دربارۀ آیۀ: ﴿قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى[۷] فرمود: «به خدا سوگند! کسی به این آیه عمل نکرد، مگر هفت نفر و مقداد یکی از آنها بود»[۸]. هنگامی که حضرت قائم(ع) قیام کند، بیست و هفت نفر را زنده می‌‌کند که یکی از آنان مقداد است[۹].[۱۰]

رحلت مقداد

مقداد اواخر عمرش در "جرف"سکونت داشت و سال ۳۳ هجری در هفتاد سالگی، بر اثر فتق شکم یا خوردن روغن کرچک از دنیا رفت. پیکر مطهرش را به مدینه آوردند و عثمان بن عفان بر او نماز گزارد و در قبرستان بقیع به خاک سپرده شد[۱۱].

منابع

  1. محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی
  2. حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲
  3. مجتبی تونه‌ای، موعودنامه

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۱۹؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۱۸-۳۱۹؛ مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۶۸۹.
  2. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۱۷.
  3. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۱۹-۳۲۰.
  4. «ذَاکَ مِنَّا أَبْغَضَ اللَّهُ مَنْ أَبْغَضَهُ وَ أَحَبَّ اللَّهُ مَنْ أَحَبَّهُ»؛ شیخ مفید، الاختصاص، ص۲۲۳.
  5. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ قَالُوا وَ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ سَکَتَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ قَالُوا وَ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ثُمَّ سَکَتَ ثُمَّ قَالَ إِنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی بِحُبِّ أَرْبَعَةٍ قَالُوا وَ مَنْ هُمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ وَ الْمِقْدَادُ بْنُ أَسْوَدَ وَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ وَ سَلْمَانُ الْفَارِسِی»؛‏ شیخ مفید، الاختصاص، ص۹؛ شیخ صدوق، الخصال، ج۱، ص۲۵۳.
  6. معجم رجال الحدیث، ج ۸، ص ۳۱۴.
  7. «بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.
  8. «فَوَ اللَّهِ مَا وَفَی بِهَا إِلَّا سَبْعَةُ نَفَرٍ سَلْمَانُ وَ أَبُو ذَرٍّ الْغِفَارِیُّ وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ جَابِرُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ مَوْلًی لِرَسُولِ اللَّهِ ص یُقَالُ لَهُ شَبِیبٌ وَ زَیْدُ بْنُ أَرْقَم»؛‏ شیخ مفید، الاختصاص، ص۶۳؛ عبدالله بن جعفر حمیری قمی، قرب الاسناد، ص۴۱.
  9. طبسی، نجم الدین، چشم‌اندازی به حکومت مهدی، ص ۱۷۱.
  10. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۲۰-۳۲۱؛ مجتبی تونه‌ای، موعودنامه، ص۶۸۹.
  11. ر.ک: حسینی ایمنی، سید علی اکبر، مقداد بن اسود، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم، ص۳۲۰-۳۲۱؛ محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۲۱۹.