ولایت تکوینی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۹ ژوئن ۲۰۲۰، ساعت ۰۹:۴۵ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل از زیرشاخه‌های بحث ولایت است. "ولایت تکوینی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل ولایت تکوینی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

مقدمه

  1. تفويض محدود: بدین معنا که امام(ع) یا هر کسی که چنین ولایتی دارد، توانایی تصرف در عالم تکوین را داشته باشد. معجزات پیامبران و کرامات امامان و بزرگان دین "صرف‌نظر از گستره آن" در این قسمت قابل بررسی است؛[۲]
  2. تفويض مطلق: بدین معنا که امام(ع) بر نظام هستی ولایت دارد و تدبیر امر بندگان، مسئولیت امر روزی، نزول باران، حیات و ممات موجودات و خلاصه آنچه مربوط به مدیریت نظام هستی است، بر عهده اوست.

ولایت مقام امامت و ولایت در نظام تکوین

  • ساختار نظام خلقت در عالم تکوین، بر اساس مراتب اسماء استوار گردیده است؛ یعنی چینش اسماء نسبت به ذات باری تعالی، بر اساس تقدّم و تأخّر وجودی و شرافت رتبی در نظام طولی عالم است. بنابراین، در سلسله عالم امکان و در نظام چینشی اسماء الهی، اقرب اسماء به ذات باری متعال، آن اسم کلّی است که عالَم به یمن وجود او موجود شد و مشیّت الهی در تدبیر عالم، از بیت او بر خلایق جاری گردید[۵]. چنین اسمی، اعظم اسماء الهی است و هیچ اسم دیگری اقرب از او نبوده و میان او و ذات باری فاصلی نیست. لذا به لحاظ لغوی، به چنین اسمی در نظام تکوین "ولیّ‌الله" اطلاق می‌گردد. هرچند که در قرآن و کلمات اهل بیت(ع)، از این اسم با عناوین گوناگون دیگری از قبیل خلیفه‌الله، مقام حمل امانت، مشکات ولایت و یا مقام امامت نیز یاد شده، ولی بنابر قاعده عقلی، اوّلین اسم صادر از ذات که سایر اسماء محتاج خوان کرم او هستند، اسم اعظم الهی است که مدیر و مدبّر سایر اسماء می‌باشد و اراده الهی در تمشیت عالم، از مجرای او صادر می‌شود و در بازگشت نیز، همه امور از طریق او به ذات باری متعال باز می‌گردد. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ[۶].
  • خداوند در قرآن، به جلوه‌هایی از این ولایت اولیاء خود(ع) در تکوین اشاره نموده است؛ چنان‌که خطاب به حضرت عیسی(ع) می‌فرماید: ﴿إِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ اذْكُرْ نِعْمَتِي عَلَيْكَ وَعَلَى وَالِدَتِكَ إِذْ أَيَّدْتُكَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُكَلِّمُ النَّاسَ فِي الْمَهْدِ وَكَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُكَ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ بِإِذْنِي فَتَنْفُخُ فِيهَا فَتَكُونُ طَيْرًا بِإِذْنِي وَتُبْرِئُ الْأَكْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِي وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَى بِإِذْنِي[۷]
  • و یا در مورد حضرت ابراهیم(ع) می‌فرماید: ﴿وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّيْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَيْكَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَى كُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ يَأْتِينَكَ سَعْيًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ[۸].
  • همچنین در مورد آصف برخیا، وزیر حضرت سلیمان(ع)، می‌فرماید: ﴿قَالَ الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ[۹].
  • و به رسول خدا(ص)، بالاترین ولایت، یعنی سلطنتی بالاتر از همه سلطنت‌ها را عنایت می‌کند و می‌فرماید: ﴿وَمِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَامًا مَحْمُودًا وَقُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا[۱۰].
  • در همین سیاق، درباره امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرماید: ﴿وَيَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا قُلْ كَفَى بِاللَّهِ شَهِيدًا بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۱۱].
  • بنابر روایات متعدّد، مراد از ﴿وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْكِتَابِ[۱۲]، حضرت علی(ع) است[۱۳].

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. برای نمونه، ر.ک: ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن، ج۹، ص۱۶۱-۱۶۳.
  2. گفتنی است اصطلاح "تفویض محدود" در آثار دانشمندان شیعی کمتر به چشم می‌خورد و ایشان هرگاه از واژه "تفويض" استفاده می‌کنند، مقصودشان همان تفویض مطلق است. نکته دیگر آنکه ممکن است بتوان برای مفهوم تفويض مطلق، از اصطلاح "ولایت بر تكوين"، و برای مفهوم تفويض محدود، از اصطلاح "ولایت در تکوین" استفاده کرد. ولایت بر تکوین، همان سیطره کلی بر نظام تکوین همراه با مسئولیت‌هایی است که بیان شد؛ اما ولایت در تکوین همان تصرفات جزئی در نظام هستی است.
  3. اهمیت تفکیک این دو مسئله از یکدیگر آنجا خود را نشان می‌دهد که اولاً، در طول تاریخ نسبت به پذیرش یا عدم پر مسئله ولایت تکوینی نزاع‌های فراوانی وجود داشته است؛ ثانياً، شاید کمتر فرد صحابی یا عالم شیعی باشد که ولایت تکوینی به‌معنای کرامت امام یا معجزه پیامبر را باور نداشته باشد. از‌این‌روست که تفکیک یادشده می‌تواند در تقریب میان دیدگاه‌ها مؤثر بوده، این مسئله را روشن سازد که آنچه میان عالمان شیعی مورد نزاع بوده و هست، ولایت تکوینی به معنای تفویض و واگذاری امور به امامان(ع) است. عدم تفکیک میان این دو نیز موجب شده تا برخی، اعتقاد به قدرت تصرف در کائنات را هم‌ردیف با قول به تفويض مطلق به‌شمار آورده، هردو را رد کنند؛ سید حسین مدرسی طباطبایی، مکتب در فرایند تکامل، ص۶۲ و ۹۸.
  4. ر. ک. فاریاب، محمد حسین، بررسی انطباق شئون امامت در کلام امامیه بر قرآن و سنت.
  5. «إِرَادَةُ الرَّبِّ فِي مَقَادِيرِ أُمُورِهِ تَهْبِطُ إِلَيْكُمْ وَ تَصْدُرُ مِنْ بُيُوتِكُمْ وَ الصَّادِرُ عَمَّا فَصَلَ مِنْ أَحْكَامِ الْعِبَادِ».(الکافی (ط. الإسلامیه، ۱۴۰۷ ه.ق)، ج۴، ص۵۷۷؛ باب زیاره قبر أبی عبدالله الحسین بن علی(ع).
  6. «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به سوی او راه جویید» سوره مائده، آیه ۳۵.
  7. «یاد کن که خداوند فرمود: ای عیسی پسر مریم! نعمت مرا بر خود و بر مادرت به یاد آور هنگامی که تو را با روح القدس پشتیبانی کردم که در گهواره و در میانسالی با مردم سخن می‌گفتی و هنگامی که به تو کتاب و حکمت و تورات و انجیل آموختم و هنگامی که با اذن من از گل، همگون پرنده می‌ساختی و در آن می‌دمیدی و به اذن من پرنده می‌شد و نابینای مادرزاد و پیس را با اذن من شفا می‌دادی» سوره مائده، آیه ۱۱۰.
  8. «و (یاد کن) آنگاه را که ابراهیم گفت: پروردگارا! به من بنمای چگونه مردگان را زنده می‌سازی؟ فرمود: آیا ایمان نداری؟ گفت: چرا امّا تا دلم آرام یابد؛ فرمود: چهار پرنده برگزین و نزد خود پاره پاره گردان سپس هر پاره‌ای از آنها را بر کوهی نه! آنگاه آنان را فرا خوان تا شتابان نزد تو آیند و بدان که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره بقره، آیه ۲۶۰.
  9. «آن که دانشی از کتاب (آسمانی) با خویش داشت گفت: من پیش از آنکه چشم بر هم زنی آن را برایت می‌آورم» سوره نمل، آیه ۴۰.
  10. «و پاره‌ای از شب را بدان (نماز شب) بیدار باش که (نمازی) افزون برای توست باشد که پروردگارت تو را به جایگاهی ستوده برانگیزد و بگو: پروردگارا مرا با درآوردنی درست (به هر کار) در آور و با بیرون بردنی درست (از هر کار) بیرون بر و از نزد خویش برای من برهانی یاریگر بگمار!» سوره اسراء، آیه ۷۹-۸۰.
  11. «و کافران می‌گویند: تو فرستاده (خداوند) نیستی؛ بگو: میان من و شما خداوند و کسی که دانش کتاب نزد اوست، گواه بس» سوره رعد، آیه ۴۳.
  12. «و کسی که دانش کتاب نزد اوست» سوره رعد، آیه ۴۳.
  13. فیاض‌بخش، محمد تقی و محسنی، فرید، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل، ج۱، ص:۴۷۳-۴۷۵.