نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Amini(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۳۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۳:۳۷ توسط Amini(بحث | مشارکتها)
پیشینه غیبت رهبران الهی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
حضرت نوح(ع)؛ وی نیز تا سن چهارصد و شصت سالگی، یعنی پیش از بعثت، غیبت در او محقق بود[۳].
حضرت صالح(ع)؛ وی نیز برههای از زمان، از قوم خود غایب گردید و هنگامی که بازگشت، او را نشناختند و مردم، به سه گروه منکر و اهل تردید و اهل یقین، تقسیم شدند[۴].
حضرت عیسی (ع)؛ او، غیبتهای متعددی داشت که در شهرها به سیاحت میپرداخت. و قوم او، از وی بیخبر بودند. یکبار، غیبت او، در مصر و شام، دوازده سال به طول انجامید. مجموع غیبات آن حضرت را تا دویست و پنجاه سال نیز گفتهاند[۱۴]»[۱۵].
پاسخهای دیگر
با کلیک بر «ادامه مطلب» پاسخ باز و با کلیک بر «نهفتن» بسته میشود:
«شناخت پیشینه تاریخی غیبت، دو اثر مثبت را به همراه دارد: یکی محسوس شدن موضوع برای سهولت پذیرش مردم یعنی تبیین این مسأله که غیبت یک پدیده جدید و نوظهور نیست تا کسی بگوید این مسأله غیرعادی است و با عقل سازگار نمیباشد و دوم، اتصال حوادث مشابه در سلسله تاریخ و استفاده از تجربه و حوادث گذشته در فهم مسائل آینده. بیشک موضوع غیبت و پنهان زیستی، پدیدهای بدیع و بیسابقه نیست که برای اولین بار و تنها درباره آخرین حجت الهی روی داده باشد؛ بلکه این پدیده قبلاً نیز در میان اولیای الهی سابقه داشته است. از روایات فراوان استفاده میشود که تعدادی از پیامبران بزرگ الهی، بخشی از زندگی خود را پنهانی و در غیبت به سر بردهاند و این امر به جهت حکمت و مصلحت خدایی بوده است، نه یک خواسته شخصی یا مصلحتخانوادگی. بر اساس آیات و روایات، موضوع غیبت یکی از سنتهای دیرینه خداوندی بوده است که گاه گاه در مقاطعی از تاریخزندگی برخی انبیا و اولیا دیده شده است. قرآن کریم در آیات متعددی به جاری شدن این سنت الهی در زندگی برخی از پیامبران گذشته اشاره کرده است[۱۶]. روایات نیز از وقوع غیبت در زندگی برخی از انبیا خبر دادهاند؛ پیامبرانی چون: ادریس، نوح، صالح، ابراهیم، یوسف، موسی، شعیب، الیاس، سلیمان، دانیال، عیسی(ع) و...[۱۷]. برای مثال، حضرت یونس(ع) بعد از آن که امتش را انذار کرد و آنها هدایت نشدند، آنها را نفرین کرد؛ در حالی که اولی این بود که سعه صدر به کار برد و تحمل کند. خداوند هم به جهت این ترک اولی، او را کیفر کرد و در شکم ماهی گرفتار نمود. از اینرو، حضرت یونس(ع) مدت زیادی از قومش غائب بود. حضرت صالح(ع) نیز مدتی طولانی از میان مردمغائب بود و چون شکل و قیافه آن حضرت پس از بازگشتن به جامعه تغییر کرده بود، مردم در قبال ایشان به سه دسته تقسیم شدند؛ یک عده منکر رسالت و نبوتحضرت شدند، یک عده درباره ایشان شک کردند و یک عده هم ایشان را پذیرفتند»[۱۸].
۲. نویسندگان کتاب «نگین آفرینش»؛
نویسندگان کتاب «نگین آفرینش» در پاسخ به این پرسش آوردهاند:
↑الشیعة و الرجعة، ج ۱، ص ۲۹۶- ۲۹۸؛ فیض در کتاب وافی، ج ۲، ص ۴۱۸ روایتی مفصل و مناسب مقام نقل کرده و شیخ طوسی نیز بحث مشروحی را در این زمینه مطرح نموده است. الغیبة، ص ۹۷.
↑قرآن کریم در سورههای متعددی از جمله غافر، آیه ۵۸؛ فتح، آیه ۲۳ و اسراء، آیه ۷۷ از سنّت الهی سخن گفته است. از مجموع اینها استفاده میشود که مقصود از سنّت الهی، قوانین ثابت و اساسی و هم بر اقوام امروز و آینده حکومت خواهد کرد (تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۴۳۵، با تلخیص).
↑کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب اول تا هفتم، ص ۲۵۴ تا ۳۰۰.
↑کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، باب ۳۲، ح ۶، ص ۳۲۶.