حجت الاسلام و المسلمین
خدامراد سلیمیان، در کتاب
«درسنامه مهدویت» در اینباره گفته است:
«با بهرهگیری از بیانات معصومان (ع)، سه دیدگاه کلی و قابل توجه درباره چگونگی غیبت حضرتش قابل ارائه است:
- پنهان بودن جسم: پارهای روایات، چگونگی غیبت آن حضرت را به پنهان بودن جسم دانسته است. این دیده نشدن جسم، در دوران غیبت به دو گونه قابل تفسیر است:
- آن حضرت، بسان فرشتگان، ارواح و جن، جسمی نامرئی دارد که با وجود این که در میان جوامع بشری حضور دارد قابل دیدن نیست.
- آن بزرگوار، جسمی مرئی دارد؛ اما به قدرت الهی در دیدگان مردم تأثیر و تصرف نماید که آن حضرت را نبینند این کار از اولیای الهی که از سوی خدا دارای قدرت در جهان آفرینش هستند، بعید نیست.
از قرآن کریم نیز میتوان امکان استتار و اختفای انسان از دیدگان را- چه به صورت کوتاهمدت یا درازمدت- دریافت کرد[۲۶]. به نظر میرسد تفسیر نخست، غیر قابل پذیرش باشد؛ چرا که هیچ دلیلی وجود ندارد که آن حضرت دارای جسمی با ویژگی این تفسیر باشد. بلکه برعکس، آن حضرت مانند تمام انسانها دارای جسمی مادی است. آنگونه که پدران بزرگوارشان و رسول گرامی اسلام (ع) بودند. با این بیان، تفسیر دوم مورد پذیرش است.
در یک بررسی جامع در سخنان معصومان (ع) برخی روایات که بیانکننده این دیدگاه کلی است، بدین قرار است: امام علی (ع) در اینباره در روایتی طولانی فرمود: ... تا آنگاه که از فرزندان من از دیدگان مردمان پنهان شود... پس به پروردگار علی سوگند! حجت حق بر زمین استوار است. در جادهها حرکت میکند. در خانهها و قصرها وارد میشود و در شرق و غرب زمین به گردش میپردازد. سخن مردم را میشنود و بر گروه مردم سلام میکند. میبیند و دیده نمیشود، تا زمان ظهور وعده الهی و ندای آسمانی. هان! آن روز، روز شادی فرزندان علی و پیروان او است[۲۷].
امام صادق (ع) فرمود: يَفْقِدُ اَلنَّاسُ إِمَامَهُمْ يَشْهَدُ اَلْمَوْسِمَ فَيَرَاهُمْ وَ لاَ يَرَوْنَهُ[۲۸]؛ مردم امام خویش را گم میکنند؛ پس آن امام در موسم حج حضور مییابد و مردم را میبیند؛ ولی مردم او را نمیبینند.
همان حضرت فرمود: لِلْقَائِمِ غیبتان یشهد فی إِحْدَاهُمَا الْمَوَاسِمَ یری النَّاسِ وَ لَا یرونه[۲۹]؛ برای قائم دو غیبت است که در یکی از آن دو در موسم حج حاضر میشود مردم را میبیند؛ ولی مردم او را نمیبینند.
آنگاه که از امام صادق (ع) درباره حضرت مهدی (ع) از فرزندان آن حضرت پرسش شد که چه کسی است، فرمود: "پنجمین از فرزندان هفتمین". آنگاه ادامه داد: يَغِيبُ عَنْكُمْ شَخْصُهُ...[۳۰]؛ شخص او از شما غائب میشود...".
وقتی درباره امام مهدی (ع) از امام رضا (ع) پرسش شد، فرمود: لَا یرَی جِسْمُهُ...[۳۱]؛ جسمش دیده نمیشود.
عبد العظیم حسنی هنگامی که باورهای دینی خود را بر امام هادی (ع) عرضه میکرد، آنگاه که به اعتقاد مربوط به امامان (ع) رسید، تا امام هادی (ع) را شمرده اقرار به امامت ایشان کرد. آنگاه امام هادی ادامه داد: "و پس از من، پسرم حسن است. پس مردم چگونه خواهند بود با جانشین او؟" عرض کردم: "چگونه خواهند بود؟" فرمود: لِأَنَّهُ لاَ يُرَى شَخْصُهُ[۳۲]؛ به دلیل آن که شخص او دیده نمیشود...".
داود بن قاسم میگوید از امام هادی (ع) شنیدم که فرمود: اَلْخَلَفُ مِنْ بَعْدِي اَلْحَسَنُ فَكَيْفَ لَكُمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ اَلْخَلَفِ فَقُلْتُ وَ لِمَ جَعَلَنِيَ اَللَّهُ فِدَاكَ قَالَ إِنَّكُمْ لاَ تَرَوْنَ شَخْصَهُ...[۳۳]؛ جانشین پس از من حسن است. پس چگونه خواهید بود با جانشین پس از جانشین؟ عرض کردم: خدا مرا قربانت گرداند برای چه؟ فرمود: همانا شما شخص او را نمیبینید. و سرانجام در فرازی از دعای ندبه چنین میخوانیم: ... عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری...[۳۴]؛ سخت است بر من که مردمان را ببینم؛ اما تو دیده نشوی....
روشن است که همه روایات پیشین و احادیثی مانند آن، بر دیده نشدن آن حضرت دلالت دارد و قابل تأویل بر شناخته نشدن، نخواهد بود؛ چرا که صراحت در معنای دیده نشدن دارد.
یکی از نویسندگان معاصر، پس از اشاره به برخی روایات یاد شده، این نظریه را سادهترین طرح و فرضیه عملی و قابل قبول درباره پنهان شدن حضرت مهدی (ع) و رهایی آن حضرت از ظلم ستمگران دانسته، بر این باور است با این گونه اختفا، آن حضرت در پناهگاهی امن به سر برده، هیچ آسیبی نخواهد دید. سپس میافزاید: اینگونه اختفا و پنهانی از راه اعجاز خدایی امکان دارد؛ به همانگونه که دیرزیستی حضرت در طول این همه سال نیز با اعجاز الهی درست میشود[۳۵].
این برداشت، افزون بر آن که با معنای لغوی غیبت مطابقت دارد، با روایاتی که حضرت مهدی (ع) در دوران غیبت را به خورشید پس ابر تشبیه نموده، همخوانی بیشتری دارد.
- پنهان بودن عنوان: این دیدگاه، بر این است که آن حضرت، افزون بر این که در جوامع انسانی، عمر شریف خود را سپری میکند و مردم را میبیند، مردم نیز او را میبینند، اما او را نمیشناسند. به تعبیر دیگر، فقط از نگاه معرفتی و شناختی مردم پنهان است، نه از دید ظاهری. افرادی که بر این دیدگاه پافشاری میکنند به روایاتی استدلال کردهاند؛ از جمله به روایتی که سدیر از امام صادق (ع) نقل کرده است که: در قائم، سنتی از یوسف است... چرا این مردم منکرند که خدای تعالی با حجت خود همان کند که با یوسف کرد؟ در بین ایشان گردش کند و در بازارهای آنها راه رود و بر بساط آنها پا نهد و آنها او را نشناسند. تا آنگاه که خدای تعالی به او اذن دهد که خود را به آنها معرفی سازد؛ همانگونه که به یوسف اذن داد...[۳۶].
و نیز سخن نایب خاص آن حضرت محمد بن عثمان که در اینباره میگوید: وَ اَللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا اَلْأَمْرِ لَيَحْضُرُ اَلْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ يَرَى اَلنَّاسَ وَ يَعْرِفُهُمْ وَ يَرَوْنَهُ وَ لاَ يَعْرِفُونَهُ[۳۷]؛ به خدا سوگند! همانا صاحب این امر، هر سال در موسم حج حاضر میشود؛ مردم را میبیند و آنها را میشناسد و مردم او را میبینند؛ ولی نمیشناسند.
برخی دانشمندان معاصر درباره این دیدگاه، بر این باورند که مقصود از غیبت، آن نیست که حضرتش در یکی از قلههای کوهها یا در دژی محکم یا در غاری از غارهای زمین نهان است؛ بلکه مقصود از غیبت، ناشناخته بودن آن حضرت است. وی معتقد است در حالی که آن حضرت میان مردم است، همگان او را میبینند؛ ولی او را نمیشناسند[۳۸].
لازم به یادآوری است که با توجه به معنای لغوی غیبت، بهرهبرداری این معنا از روایاتی که به صورت مطلق غیبت را برای آن حضرت ثابت کردهاند، نیازمند قرینه است.
- پنهان بودن جسم و پنهان بودن عنوان، به تناسب شرایط: اگرچه به راستی آگاهی به چگونگی غیبت حضرت فقط نزد پروردگار متعال است؛ اما از مجموع روایات میتوان دیدگاه سومی ارائه نمود. و آن عبارت است از این که: حضرت در مواردی که صلاح بداند از دیدگان مردم پنهان است.- البته با تصرفی که به قدرت الهی در دیدگان افراد مینماید. نه نامرئی کردن جسم خویش.- و در مواردی که آن حضرت مصلحت بداند به صورت آشکار در جامعه حرکت میکند و مردم ایشان را میبینند ولی نمیشناسند.
برخی از اندیشوران معاصر نیز به این دیدگاه اشاره کرده، نوشتهاند: درباره امام زمان (ع) غیبت به هر دو نحو- غیبت جسم، غیبت عنوان- تحقق دارد و فلسفه و فایده غیبت به هر دو نحو حاصل میشود. از جمع بین روایات و حکایات تشرف افراد به خدمت آن حضرت و بهرهبرداری از تفسیر بعضی از آنها از برخی دیگر دانسته میشود که غیبت آن حضرت به هر دو نحو وقوع پیدا کرده است[۳۹].
چه این که به هر یک از گونههای پیشین باور پیدا کنیم، باید توجه داشت که در برخی
پیامبران پیشین نیز چنین پنهانزیستی- البته با ویژگیهای خاص خود- سابقه داشته است. به گونهای که
شیخ صدوق اساس تألیف کتاب ارزشمند
کمال الدین و تمام النعمه را بر این باور بنا نهاده است»
[۴۰].