منظور از غیبت شخص و غیبت شخصیت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
منظور از غیبت شخص و غیبت شخصیت امام مهدی چیست؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل اصلی | مهدویت |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
منظور از غیبت شخص و غیبت شخصیت امام مهدی چیست؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ جامع اجمالی
چگونگی غیبت
- بحث از چگونگی غیبت، در حقیقت، نتیجه و تابع چگونگی نگرش به ماهیت غیبت امام مهدی (ع) است در واقع پرسش اصلی دربارۀ شیوهها و مکانیسم ناپیدا بودن امام زمان (ع) از انظار عموم است. آیا غیبت حضرت از نوع "غیبت شخص" است یا "غیبت عنوان"؟[۱] سه دیدگاه کلی درباره چگونگی غیبت مطرح است:
غیبت شخص
- نامرئی بودن جسم مانند فرشتگان: دلیلی وجود ندارد که بیانگر غیبت به معنای نامرئی بودن جسم حضرت باشد[۴].
- دیده نشدن جسم با تصرف در دیدگان مردم به قدرت الهی[۵]: در روایات متعددی به این موضوع اشاره شده است از جمله: امام صادق (ع) میفرماید: «شخص او از شما غائب میشود»[۶] و امام رضا (ع) فرمودند: «جسمش دیده نمیشود»[۷][۸]
غیبت شخصیت
- پنهان بودن عنوان[۹] یا غیبت شخصیت[۱۰]: حضرت در بین مردم عمر خود را سپری میکند، مردم هم او را میبینند، اما نمیشناسند[۱۱]. چنانچه در روایاتی که بیانگر شباهت امام زمان و حضرت یوسف (ع) است مطرح شده[۱۲] و همچنین از محمد بن عثمان نایب خاص حضرت نقل شده که میگوید: «به خدا سوگند! همانا صاحب این امر، هر سال در موسم حج حاضر میشود؛ مردم را میبیند و آنها را میشناسد و مردم او را میبینند؛ ولی نمیشناسند»[۱۳][۱۴] البته استفادۀ این معنا از روایات نیازمند قرینه است[۱۵]. با توجه به شواهد قرآنی و روایی، سنت الهی ایجاب میکند زندگی امام عصر (ع) در زمان غیبت مانند زندگی سایر پیامبران و امامان (ع) باشد و بدون نیاز به اعجاز، از راه خفای عنوان و ناشناس بودن به صورت طبیعی جریان داشته باشد[۱۶].
غیبت شخص و شخصیت به تناسب شرایط
- پنهان بودن جسم و عنوان به تناسب شرایط: حضرت در مواردی که صلاح بداند، با تصرف در دیدگان مردم به قدرت الهی، از دیدگان مردم پنهان میشود و هرگاه مصلحت بداند به صورت آشکار در بین مردم است ولی مردم او را نمیشناسند[۱۷]. از جمع بین روایات و حکایات تشرف استفاده میشود غیبت آن حضرت به هر دو صورت وقوع پیدا کرده است[۱۸]. هرچند اصل اولی در غیبت، غیبت شخصیت است، ولی در مواردی که لازم باشد غیبت شخص نیز رخ میدهد[۱۹]. چراکه خفای شخص مستلزم خروج از حالت عادی زندگی و بهرهگیری از اعجاز و قدرت الهی است، در صورتی که بر اساس سنت الهی، در عالم طبیعت جریان امور باید به صورت عادی صورت پذیرد و فقط در موارد خاص از اعجاز استفاده میشود[۲۰].
پاسخها ودیدگاههای متفرقه
۱. حجت الاسلام و المسلمین زهادت؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین عبدالمجید زهادت، در کتاب «معارف و عقاید ۵ ج۲» در اینباره گفته است:
«در روایاتی که پیرامون غیبت امام مهدی (ع) از ائمه معصومین (ع) نقل شده به هر دو معنی اشاره شده که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
در این روایت و روایات دیگری که به همین مضمون و محتوی است غیبت امام مهدی (ع) به غیبت حضرت یوسف (ع) تشبیه شده است، و روشن است که حضرت یوسف دیده میشد و بقیه با او صحبت میکردند هر چند وی را نمیشناختند. پس مردم نیز حضرت مهدی (ع) را میبینند و از محضر ایشان بهره میبرند هر چند او را نمیشناسند. و در روایتی به دیده شدن ایشان اشاره شده است. امام صادق (ع) میفرماید: «إن في صاحب هذا الأمر سنن من الأنبياء... و أما سنته من يوسف فالستر يجعل الله بينه و بين الخلق حجابا يررونه و يايعرفونه»[۲۴]. شاید بتوان چنین گفت: برای امام مهدی (ع) هر دو نوع غیبت قابل تصور است و آن بزرگوار در مواردی دیده نمیشود و در مواردی شناخته نمیشود. و هر دو دسته از روایات با توجه به دسته دیگر ناظر به یک گونه از غیبت حضرت میباشند و نفی صورت دیگر نمیکند، هر چند حالت اولی غیبت، غیبت شخصیت است و در مواردی که لازم باشد غیبت شخص خواهد بود»[۲۵]. |
۲. حجت الاسلام و المسلمین سلیمیان؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین خدامراد سلیمیان، در کتاب «درسنامه مهدویت» در اینباره گفته است:
«با بهرهگیری از بیانات معصومان (ع)، سه دیدگاه کلی و قابل توجه درباره چگونگی غیبت حضرتش قابل ارائه است:
از قرآن کریم نیز میتوان امکان استتار و اختفای انسان از دیدگان را- چه به صورت کوتاهمدت یا درازمدت- دریافت کرد[۲۶]. به نظر میرسد تفسیر نخست، غیر قابل پذیرش باشد؛ چرا که هیچ دلیلی وجود ندارد که آن حضرت دارای جسمی با ویژگی این تفسیر باشد. بلکه برعکس، آن حضرت مانند تمام انسانها دارای جسمی مادی است. آنگونه که پدران بزرگوارشان و رسول گرامی اسلام (ع) بودند. با این بیان، تفسیر دوم مورد پذیرش است. در یک بررسی جامع در سخنان معصومان (ع) برخی روایات که بیانکننده این دیدگاه کلی است، بدین قرار است: امام علی (ع) در اینباره در روایتی طولانی فرمود: ... تا آنگاه که از فرزندان من از دیدگان مردمان پنهان شود... پس به پروردگار علی سوگند! حجت حق بر زمین استوار است. در جادهها حرکت میکند. در خانهها و قصرها وارد میشود و در شرق و غرب زمین به گردش میپردازد. سخن مردم را میشنود و بر گروه مردم سلام میکند. میبیند و دیده نمیشود، تا زمان ظهور وعده الهی و ندای آسمانی. هان! آن روز، روز شادی فرزندان علی و پیروان او است[۲۷]. امام صادق (ع) فرمود: يَفْقِدُ اَلنَّاسُ إِمَامَهُمْ يَشْهَدُ اَلْمَوْسِمَ فَيَرَاهُمْ وَ لاَ يَرَوْنَهُ[۲۸]؛ مردم امام خویش را گم میکنند؛ پس آن امام در موسم حج حضور مییابد و مردم را میبیند؛ ولی مردم او را نمیبینند. همان حضرت فرمود: لِلْقَائِمِ غیبتان یشهد فی إِحْدَاهُمَا الْمَوَاسِمَ یری النَّاسِ وَ لَا یرونه[۲۹]؛ برای قائم دو غیبت است که در یکی از آن دو در موسم حج حاضر میشود مردم را میبیند؛ ولی مردم او را نمیبینند. آنگاه که از امام صادق (ع) درباره حضرت مهدی (ع) از فرزندان آن حضرت پرسش شد که چه کسی است، فرمود: "پنجمین از فرزندان هفتمین". آنگاه ادامه داد: يَغِيبُ عَنْكُمْ شَخْصُهُ...[۳۰]؛ شخص او از شما غائب میشود...". وقتی درباره امام مهدی (ع) از امام رضا (ع) پرسش شد، فرمود: لَا یرَی جِسْمُهُ...[۳۱]؛ جسمش دیده نمیشود. عبد العظیم حسنی هنگامی که باورهای دینی خود را بر امام هادی (ع) عرضه میکرد، آنگاه که به اعتقاد مربوط به امامان (ع) رسید، تا امام هادی (ع) را شمرده اقرار به امامت ایشان کرد. آنگاه امام هادی ادامه داد: "و پس از من، پسرم حسن است. پس مردم چگونه خواهند بود با جانشین او؟" عرض کردم: "چگونه خواهند بود؟" فرمود: لِأَنَّهُ لاَ يُرَى شَخْصُهُ[۳۲]؛ به دلیل آن که شخص او دیده نمیشود...". داود بن قاسم میگوید از امام هادی (ع) شنیدم که فرمود: اَلْخَلَفُ مِنْ بَعْدِي اَلْحَسَنُ فَكَيْفَ لَكُمْ بِالْخَلَفِ مِنْ بَعْدِ اَلْخَلَفِ فَقُلْتُ وَ لِمَ جَعَلَنِيَ اَللَّهُ فِدَاكَ قَالَ إِنَّكُمْ لاَ تَرَوْنَ شَخْصَهُ...[۳۳]؛ جانشین پس از من حسن است. پس چگونه خواهید بود با جانشین پس از جانشین؟ عرض کردم: خدا مرا قربانت گرداند برای چه؟ فرمود: همانا شما شخص او را نمیبینید. و سرانجام در فرازی از دعای ندبه چنین میخوانیم: ... عَزیزٌ عَلَیَّ اَنْ اَرَی الْخَلْقَ وَلا تُری...[۳۴]؛ سخت است بر من که مردمان را ببینم؛ اما تو دیده نشوی.... روشن است که همه روایات پیشین و احادیثی مانند آن، بر دیده نشدن آن حضرت دلالت دارد و قابل تأویل بر شناخته نشدن، نخواهد بود؛ چرا که صراحت در معنای دیده نشدن دارد. یکی از نویسندگان معاصر، پس از اشاره به برخی روایات یاد شده، این نظریه را سادهترین طرح و فرضیه عملی و قابل قبول درباره پنهان شدن حضرت مهدی (ع) و رهایی آن حضرت از ظلم ستمگران دانسته، بر این باور است با این گونه اختفا، آن حضرت در پناهگاهی امن به سر برده، هیچ آسیبی نخواهد دید. سپس میافزاید: اینگونه اختفا و پنهانی از راه اعجاز خدایی امکان دارد؛ به همانگونه که دیرزیستی حضرت در طول این همه سال نیز با اعجاز الهی درست میشود[۳۵]. این برداشت، افزون بر آن که با معنای لغوی غیبت مطابقت دارد، با روایاتی که حضرت مهدی (ع) در دوران غیبت را به خورشید پس ابر تشبیه نموده، همخوانی بیشتری دارد.
و نیز سخن نایب خاص آن حضرت محمد بن عثمان که در اینباره میگوید: وَ اَللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا اَلْأَمْرِ لَيَحْضُرُ اَلْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ يَرَى اَلنَّاسَ وَ يَعْرِفُهُمْ وَ يَرَوْنَهُ وَ لاَ يَعْرِفُونَهُ[۳۷]؛ به خدا سوگند! همانا صاحب این امر، هر سال در موسم حج حاضر میشود؛ مردم را میبیند و آنها را میشناسد و مردم او را میبینند؛ ولی نمیشناسند. برخی دانشمندان معاصر درباره این دیدگاه، بر این باورند که مقصود از غیبت، آن نیست که حضرتش در یکی از قلههای کوهها یا در دژی محکم یا در غاری از غارهای زمین نهان است؛ بلکه مقصود از غیبت، ناشناخته بودن آن حضرت است. وی معتقد است در حالی که آن حضرت میان مردم است، همگان او را میبینند؛ ولی او را نمیشناسند[۳۸]. لازم به یادآوری است که با توجه به معنای لغوی غیبت، بهرهبرداری این معنا از روایاتی که به صورت مطلق غیبت را برای آن حضرت ثابت کردهاند، نیازمند قرینه است.
برخی از اندیشوران معاصر نیز به این دیدگاه اشاره کرده، نوشتهاند: درباره امام زمان (ع) غیبت به هر دو نحو- غیبت جسم، غیبت عنوان- تحقق دارد و فلسفه و فایده غیبت به هر دو نحو حاصل میشود. از جمع بین روایات و حکایات تشرف افراد به خدمت آن حضرت و بهرهبرداری از تفسیر بعضی از آنها از برخی دیگر دانسته میشود که غیبت آن حضرت به هر دو نحو وقوع پیدا کرده است[۳۹]. چه این که به هر یک از گونههای پیشین باور پیدا کنیم، باید توجه داشت که در برخی پیامبران پیشین نیز چنین پنهانزیستی- البته با ویژگیهای خاص خود- سابقه داشته است. به گونهای که شیخ صدوق اساس تألیف کتاب ارزشمند کمال الدین و تمام النعمه را بر این باور بنا نهاده است»[۴۰]. |
۳. حجت الاسلام و المسلمین صمدی؛ |
---|
حجت الاسلام و المسلمین قنبر علی صمدی، در کتاب «آخرین منجی» در اینباره گفته است:
وجه اشتراک این دو دیدگاه، تأکید بر لزوم حضور فیزیکی امام (ع) در جامعه و نیز ضرورت حفظ جان حضرت از راه پنهان زیستی است. اما نقطه اختلاف آن دو در چگونگی و تحلیل نحوه غیبت ایشان است. برای تشخیص نحوه زندگی حضرت در دوران غیبت، میبایست به روایات مراجعه نمود؛ اما چنان که اشاره شد، در روایات، تعابیر به کار رفته در مورد وضعیت زندگی حضرت، دو گونه است؛ برخی خفای شخص را میرساند و برخی دیگر دلالت بر خفای عنوان دارد؛ نظیر روایاتی که در آن با تعبیر "يَرَوْنَهُ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ"[۴۶] به دیدن حضرت توسط مردم تصریح شده است. اگرچه در نگاه اول، ظاهر این روایات، متعارض به نظر میرسد، اما با دقت وتأمل در مضمون و کلمات به کار رفته در آنها، معلوم میشود که میانشان تعارض و تنافی وجود ندارد؛ زیرا تعابیر "لاترون و لایرونه" در روایات دسته اول، در صورتی میتواند نفی رؤیت را افاده کند که ماده "رأی" در هر دو مورد استعمال، دارای معنا و کاربرد واحدی باشد تا از نفی و اثبات آن چنین نتیجهای به دستاید. در حالی که این ماده در این روایات، کاربرد دوگانه دارد؛ یعنی هم به معنای دیدن و ندیدن با چشم سر استعمال میشود و هم تسامحاً به معنای کنایی و عرفی؛ یعنی نشناختن، تشخیص ندادن و عدم توجه و التفات. در روایات و برخی از آیات نیز این دو نوع کاربرد در ماده "یری" دیده میشود؛ چنان که امیر المؤمنین (ع) در توصیف نحوه حضور امام مهدی (ع) در زمان غیبت میفرماید: "به خدای علی سوگند، همانا در آن زمان حجت الهی در جادهها راه میرود، وارد خانهها و قصرهای مردم میشود، در شرق و غرب این زمین رفت وآمد میکند، سخنان مردم را گوش میدهد و بر آنان سلام میفرستد، مردم را میبیند و مردم او را نمینگرند"[۴۷]؛ در این روایت، تعبیر "لا تری" به قرینه " تُسَلِّمَ عَلَى الْجَمَاعَة" به معنای نشناختن به کار رفته است، نه به معنای ندیدن؛ چنان که در آیه ﴿إِنَّهُمْ يَرَوْنَهُ بَعِيدًا وَنَرَاهُ قَرِيبًا﴾[۴۸] منظور از ﴿يَرَوْنَهُ﴾ و ﴿نَرَاهُ﴾ قطعاً رؤیت و دیدن با چشم سر نیست، بلکه این واژه به معنای پنداشت و باور به کار رفته است. هم چنان که در محاورات عرف نیز گاهی تسامحاً در مورد پیشبینی و اظهارنظر پیرامون یک موضوع، تعابیر "میبینم" یا "نمیبینم" به کار برده میشود. بنابراین، چون در لسان آیات و روایات و نیز در تفاهم عرف، کلمه "یری" گاهی به معنای کنایی استعمال شده و عدم التفات نسبت به چیزی، به منزله ندیدن آن تلقی میگردد، لذا تعبیر "لایری" در روایات دسته اول نیز تعین در معنای نفی رؤیت ندارد، یا دست کم، هر دو احتمال در مفاد آن مطرح است. از اینرو، نه تنها میان این دو دسته از روایات، تعارضی دیده نمیشود، بلکه "لایری" و "لایرون" و "لایرونه" در روایات دسته اول نیز به معنای عدم شناخت حمل میشوند. قرینه این حمل نیز روایاتی است که وضعیت حضرت در زمان غیبت را به وضعیت یوسف پیامبر (ع) و رابطه او با برادرانش تشبه کرده، یا روایاتی که از زندگی طبیعی و معمولی حضرت و حضور ناشناس او در میان مردم و رفت و آمد او در شهرها خبر داده است. این گونه روایات میتواند روایات دسته اول را تفسیر و ابهام مفاد آن را برطرف نماید. هم چنین صراحت کلام دومین نایب خاص حضرت، جناب محمد عثمان عمری، مؤید این دیدگاه است. وی سوگند یاد میکند: "به خدا سوگند، صاحب الامر (ع) هر ساله در مراسم حج شرکت میفرماید. او حاجیان را میبیند و میشناسد، آنان نیز حضرت را میبینند، اما نمیشناسند"[۴۹]؛ این سخن نیز قرینه روشنی بر خفای عنوان و ناشناس بودن حضرت است؛ زیرا اگر چه حدیث معصوم محسوب نمیشود و کلام نایب خاص حضرت است، اما در بردارنده مضمون روایاتی است که از عدم شناخت حضرت توسط مردم سخن به میان آوردهاند[۵۰]. مضافاً بر این که خفای شخص، مستلزم خروج از حالت عادی و زندگی طبیعی است؛ چون خفای شخص صرفاً با استفاده از قدرت اعجاز ممکن است؛ در حالی که دلیلی برای استفاده از نیروی اعجاز، جز در موارد خاص، وجود ندارد. سنت الهی بر این است که در عالم طبیعت، جریان امور به صورت عادی صورت پذیرد و چون اعجاز برخلاف روند طبیعی و قانون جاری عالم است، استفاده از آن محدود به موارد خاصی است. بر این اساس میتوان گفت: حضرت در زمان غیبت به طور عادی و با خفای عنوان زندگی میکند؛ مگر در موارد خاصی که استفاده از قدرت اعجاز برای خفای شخص و جسم ایشان ضرورت یابد. روایاتی که در آن تعبیر "لا ترونه" و امثال آن به کار رفته است نیز مبین ناشناس بودن حضرت است، نه نامرئی بودن جسم ایشان»[۵۱]. |
پرسشهای وابسته
- مفهوم غیبت چیست؟ (پرسش)
- منظور از غیبت صغری و غیبت کبری چیست؟ و از کجا آغاز شدند؟ (پرسش)
- فرق غیبت صغری و کبری چیست؟ (پرسش)
- غیبت شأنیه امام مهدی به چه معناست؟ (پرسش)
- وقایعی که در دوران غیبت امام مهدی رخ میدهند چیستند؟ (پرسش)
- آیا چنین غیبتی پیش از امام مهدی وجود داشته است؟ (پرسش)
- ظهور صغرا و ظهور کبرای امام مهدی چگونه است و چه چیزی پیش درآمد ظهور کبرا شمرده میشود؟ (پرسش)
- مراد از غیبت امام مهدی چیست؟ (پرسش)
- امام مهدی چند غیبت داشتهاند؟ (پرسش)
- نظرهای متفاوت درباره چگونگی غیبت امام مهدی چیستند؟ (پرسش)
- آیا امام مهدی در دوران غیبت فقط به عبادت شخصی مشغولند؟ (پرسش)
- از آنجایی که کلام معصوم بدون حکمت نیست بگویید مقصود از تشبیه امام مهدی در دوران غیبت به خورشید پشت ابر به چه معناست؟ (پرسش)
- چرا خلیفه عباسی تصمیم گرفته بود تا امام مهدی را بعد از تولد بکشد؟ (پرسش)
- چه ضرورتی دارد که امام مهدی سالها پیش از ظهور و قیامش خلق شود؟ چرا امام مهدی در گذشته دور برای آیندهای دورتر به دنیا آمده است؟ (پرسش)
- آیا امام مهدی در غیبت کبری اصحاب و یارانی خواهد داشت؟ (پرسش)
- به چه دلیل میتوان گفت آن امام که زمین به خاطر او باقی است همان امام مهدی و فرزند امام حسن عسکری است؟ (پرسش)
- به چه دلیل میتوان گفت آن امام که زمین به خاطر او باقی است همان امام مهدی و فرزند امام حسن عسکری است؟ (پرسش)
- چه میشد اگر امام مهدی غایب نبودند؟ و چرا خداوند که قدرت مطلق دارد ایشان را از هر خطری حفظ نمیکند تا زمینه حضور امام فراهم شود؟ (پرسش)
- چرا خداوند اجرای عدالت موعود در زمان امام مهدی را بر عهده پیامبران یا امامان قبلی نگذاشت؟ (پرسش)
- چرا امام مهدی زنده ماند و خداوند ایشان را از دست دشمنان حفظ کرد؟ (پرسش)
- غربت امام مهدی به چه معناست؟ (پرسش)
- غیبت امام مهدی تا چه زمانی طول خواهد کشید؟ (پرسش)
- آیا این سخن صحیح است امام مهدی غایب نیست در اصل ما غایب هستیم و امام مهدی منتظر واقعی است و منتظر آمدن ماست؟ (پرسش)
- برخی از مورخان غیبت صغرا و کبرا نواب اربعه و داستان جعفر کذاب را دیدگاه متکلمین شیعه و شاگردانشان میدانند؟ (پرسش)
- محل غیبت امام مهدی کجاست؟ (پرسش)
- اگر خداوند امام مهدی را حفظ میکند چه نیازی به دعای ما برای سلامتی آن حضرت هست؟ (پرسش)
- شرط عالمگیر شدن ظلم و فساد به عنوان نشانهای برای ظهور امام مهدی با وظیفه امر به معروف و نهی از منکر چگونه سازگار است؟ (پرسش)
- آیا مسئله غیبت امام مهدی و دو مرحلهای بودن آن توسط امامان قبلی مطرح شده است؟ (پرسش)
- غیبت امام مهدی از چه زمانی آغاز شده؟ (پرسش)
- آیا امام مهدی در کودکی هم غایب میشد؟ (پرسش)
- امام مهدی چه تدابیری برای اختفای خود از دشمنان داشته است؟ (پرسش)
- استخاره امام مهدی چگونه است؟ (پرسش)
- فتن چیست؟ (پرسش)
- ملاحم چیست؟ (پرسش)
- چرا امام مهدی دارای دو غیبت هستند اگر از اول یک غیبت بود چه میشد؟ (پرسش)
- آیا ماجرای غیبت از جانب پیامبر و امامان معصوم پیشبینی شده بود؟ (پرسش)
- چرا امام مهدی دارای دو غیبت هستند اگر از اول یک غیبت بود چه میشد؟ (پرسش)
- آیا اهل سنت به غیبت امام مهدی معتقد هستند؟ (پرسش)
- آیا مسأله غیبت مختص به امام مهدی است؟ انبیاء و پیشوایان قبل از او نیز چنین سرنوشتی نداشتهاند؟ (پرسش)
- چگونه خداوند به غیبت امام مهدی راضی است در حالی که مردم در حیرت هستند؟ (پرسش)
- چگونه امام غائب میتواند حجت خدا بر مردم باشد؛ در حالی که آنها برای بیان مشکلات به او دسترسی ندارند؟ فایده وجود چنین امامی چیست؟ (پرسش)
- با توجه به اینکه شیعه و سنی معتقدند که وجود یک پیشوای عادل برای سرپرستی جامعه لازم است در حال حاضر آن پیشوا کیست؟ آیا امام غایب است؟ (پرسش)
- در زمان غیبت امام معصوم خلق خدا چگونه از احکام الهی آگاه میشوند؟ (پرسش)
- امام مهدی در عصر غیبت چه میکنند؟ (پرسش)
- آیا حجت خدا همیشه در روی زمین وجود داشته است یا خیر؟ (پرسش)
- امام مهدی در چند سالگی وارد غیبت صغرا و غیبت کبرا شدند؟ (پرسش)
- منظور از غیبت شخص و غیبت شخصیت چیست؟ (پرسش)
- برای ورود آرام شیعه به دوران غیبت، چه اقدامهایی از طرف اهل بیت صورت گرفت؟ (پرسش)
- پیشینه غیبت رهبران الهی چیست؟ (پرسش)
- آیا غیبت مخصوص امام مهدی است یا در ادوار گذشته نیز رخ داده است؟ (پرسش)
- آخرین دیدار عمومی امام مهدی با مردم در چه ماهی بوده است؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ ر.ک: صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۹۰ ـ ۹۶.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۳۷ - ۴۱.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص۱۶۹-۱۷۲.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۳۷ - ۴۱.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۳۷ - ۴۱؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۹۰ - ۹۶.
- ↑ «یَغِیبُ عَنْکُمْ شَخْصُهُ»؛ شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۲، ص ۳۳۳.
- ↑ «لَا یرَی جِسْمُهُ»؛ شیخ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ۱، ص ۳۳۳؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۰.
- ↑ ر.ک: صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۹۰ - ۹۶؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۳۷ - ۴۱؛ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص۱۶۹-۱۷۲.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۳۷ - ۴۱؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۹۰ - ۹۶.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص۱۶۹-۱۷۲.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۳۷ - ۴۱.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص۱۶۹-۱۷۲؛ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۹۰ - ۹۶؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۳۷ - ۴۱.
- ↑ «وَ اَللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا اَلْأَمْرِ لَیَحْضُرُ اَلْمَوْسِمَ کُلَّ سَنَةٍ یَرَی اَلنَّاسَ وَ یَعْرِفُهُمْ وَ یَرَوْنَهُ وَ لاَ یَعْرِفُونَهُ»؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۲؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲۰.
- ↑ ر.ک: صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۹۰ - ۹۶؛ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۳۷ - ۴۱.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۳۷ - ۴۱.
- ↑ ر.ک: صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۹۰ - ۹۶.
- ↑ ر.ک: سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۳۷ - ۴۱.
- ↑ ر.ک: صافی گلپایگانی، لطف الله، پاسخ ده پرسش، ص ۶۷.
- ↑ ر.ک: زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵، ص۱۶۹-۱۷۲.
- ↑ ر.ک: صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۹۰ - ۹۶.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۷۰، ح ۲؛ جسمش دیده نمیشود و نامش برده نمیشود.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص ۳۲۸ و ۳۳۲، ح ۱۳ و ح ۱.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ب ۳۳، ح ۲۱؛ غیبت نعمانی، ب ۱۰، فصل ۴، ح ۴؛ به درستی که در قائم شباهتی از یوسف وجود دارد. گفتم: گویا از حیرت یا غیبت یاد میکنید؟ فرمود: این امت همانند خوک چگونه آن را انکار میکنند؟ برادران یوسف اسباط و اولاد پیامبران بودند، با یوسف تجارت کردند و او را فروختند (عبارت نعمانی: «دخلوا عليه فكلموه خاطبوه و تاجرؤه و راودوه» بر او وارد شدند و با او سخن گفتند و گفتگو کردند و با وی تجارت کرده و آمد و شد داشتند)در حالی که آنها برادران او بودند و او هم برادر آنها بود، او را نشناختند تا آنکه به آنها گفت: من یوسف هستم. پس چگونه است انکار میکنند که خدای تعالی در وقتی از اوقات اراده فرماید که حجتش را مستور کند؟
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۵۰، ح ۴۶؛ در صاحب این امر سنتهایی از انبیاء وجود دارد... اما سنت او از یوسف مستور و پوشیده بودن است، خداوند بین او و خلق حجابی قرار میدهد، مردم او را میبینند و نمیشناسند.
- ↑ زهادت، عبدالمجید، معارف و عقاید ۵ ج۲، ص۱۶۹-۱۷۲.
- ↑ ر.ک: سوره یس، آیه ۹ و سوره اسراء، آیه ۴۵.
- ↑ نعمانی، الغیبة، ص ۱۴۴.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۱۶۱، ح ۱۱۹؛ شیخ کلینی، کافی، ج ۱ ص ۳۳۷، ح ۶؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۵ ح ۱۴؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۳، ص ۳۴۶، ح ۳۳.
- ↑ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۹؛ نعمانی، الغیبة، ص ۱۷۵.
- ↑ شیخ کلینی، کافی، ج ۲، ص ۳۳۳، ح ۱.
- ↑ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۳۳؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۰.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۷۹.
- ↑ شیخ کلینی، کافی، ج ۱، ص ۳۲۸؛ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۲۰۲؛ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، ص ۳۸۱.
- ↑ سید بن طاووس، الاقبال، ص ۲۹۸.
- ↑ صدر، سید محمد، تاریخ غیبت کبرا، ص ۴۸.
- ↑ شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج ۱، ص ۱۴۴، باب ۵، ح ۳.
- ↑ شیخ طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۶۲؛ شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۵۲۰.
- ↑ صدر، سید رضا، راه مهدی (ع)، ص ۷۸.
- ↑ صافی گلپایگانی، لطف الله، پاسخ ده پرسش، ص ۶۷.
- ↑ سلیمیان، خدامراد، درسنامه مهدویت، ص ۳۷ - ۴۱.
- ↑ منظور از "غیبت شخص" عدم رؤیت جسم و دیده نشدن وجود فیزیکی امام است؛ اما مراد از "غیبت عنوان" ناشناس بودن حضرت در میان مردم و عدم آگاهی آنان نسبت به هویت امام میباشد.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص۳۳۳؛ مسند الإمام الرضا (ع)، ج ۱، ص۲۱۸.
- ↑ علل الشرائع، ج ۱، ص۲۴۵؛ روضه الواعظین، ج۲ ص۲۶۲.
- ↑ الکافی، ج ۱، ص۳۳۸؛ الغیبة، نعمانی، ص۱۷۵.
- ↑ الغیبة، نعمانی، ص۱۷۵.
- ↑ کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۲۵۱؛ بحار الانوار، ج۵۱، ص۲۲۴.
- ↑ "فَوَ رَبِّ عَلِيٍّ إِنَّ حُجَّتَهَا عَلَيْهَا قَائِمَةٌ مَاشِيَةٌ فِي طُرُقِهَا دَاخِلَةٌ فِي دُورِهَا وَ قُصُورِهَا جَوَّالَةٌ فِي شَرْقِ هَذِهِ الْأَرْضِ وَ غَرْبِهَا تَسْمَعُ الْكَلَامَ وَ تُسَلِّمَ عَلَى الْجَمَاعَةِ تَرَى وَ لَا تُرَى "؛ الغیبة، نعمانی، ص۱۴۴.
- ↑ "آنان (کفار) آن روز (قیامت) را دور میبینند و ما آن را نزدیک میبینیم". سوره معارج، آیات ۶ و ۷.
- ↑ "وَ اللَّهِ إِنَّ صَاحِبَ هَذَا الْأَمْرِ لَيَحْضُرُ الْمَوْسِمَ كُلَّ سَنَةٍ فَيَرَى النَّاسَ وَ يَعْرِفُهُمْ وَ يَرَوْنَهُ وَ لَا يَعْرِفُونَهُ"؛ کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص۴۴۰؛ من لایحضره الفقیه، ج ۲، ص۵۲۰؛ بحار الانوار، ج ۵۱، ص۳۵۰.
- ↑ نظیر آن چه از امام صادق (ع) نقل شده است: "و اما سنته من یوسف فالستر یجعل الله بینه و بین الخلق حجاباً یرونه و لا یعرفونه"؛ (کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۲۵۱).
- ↑ صمدی، قنبر علی، آخرین منجی، ص۹۰ - ۹۶.