دادخواهی در قرآن

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۲۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۴۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

متن این جستار آزمایشی و غیرنهایی است. برای اطلاع از اهداف و چشم انداز این دانشنامه به صفحه آشنایی با دانشنامه مجازی امامت و ولایت مراجعه کنید.
اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث دادخواهی است. "دادخواهی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل دادخواهی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

واژه‌شناسی لغوی

  • "دادخواهی" حاصل مصدر مرکّب و به معنای عمل دادخواه و درخواست برداشتن ظلم از حاکم است. شکایت مظلوم نزد حاکم یا قاضی از ستم دیگری در حقش را دادخواهی نامند[۱].
  • معادل عربی‌اش تظلّم، به معنای شکایت از ستم دیگری است[۲]. اشتکا به معنای اظهار اندوه و گله[۳] و وصف آنچه به او رسیده[۴] نیز بیشتر به معنای دادخواهی است.
  • در اصطلاح حقوقی، به ادعای مدّعی در دادگاه[۵] برای خواستن چیزی به زیان دیگری[۶]، نوشتاری باشد یا گفتاری، دادخواهی گفته می‌شود [۷]. بر این اساس، دادخواهی طرح دعوا در دادگاه برای احقاق حق است[۸].
  • این عنوان در قرآن کریم صریحاً به کار نرفته است؛ اما معنای واژگان و اصطلاحی دادخواهی را از آیاتی چند که واژگانی همچون حکم و مشتقات آن ﴿مَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ[۹]؛ ﴿وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَا إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ[۱۰]؛ ﴿أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا[۱۱]، ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا[۱۲] اشتکا و برخی مشتقات آن ﴿قَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّتِي تُجَادِلُكَ فِي زَوْجِهَا وَتَشْتَكِي إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ يَسْمَعُ تَحَاوُرَكُمَا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ بَصِيرٌ[۱۳]؛ ﴿قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ[۱۴]، انتصار و استنصار ﴿إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانْتَصَرُوا مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ[۱۵]؛ ﴿وَلَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولَئِكَ مَا عَلَيْهِمْ مِنْ سَبِيلٍ إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَظْلِمُونَ النَّاسَ وَيَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ أُولَئِكَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۱۶]؛ ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَالَّذِينَ آوَوْا وَنَصَرُوا أُولَئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَلَمْ يُهَاجِرُوا مَا لَكُمْ مِنْ وَلَايَتِهِمْ مِنْ شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُوا وَإِنِ اسْتَنْصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ[۱۷]، ﴿فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنْصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُبِينٌ فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَنْ يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَهُمَا قَالَ يَا مُوسَى أَتُرِيدُ أَنْ تَقْتُلَنِي كَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِنْ تُرِيدُ إِلَّا أَنْ تَكُونَ جَبَّارًا فِي الْأَرْضِ وَمَا تُرِيدُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ[۱۸]، تنازع ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا[۱۹]، استغاثه ﴿وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ[۲۰]، جهر ﴿لَا يُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ وَكَانَ اللَّهُ سَمِيعًا عَلِيمًا[۲۱] دربردارند و از برخی آیات دیگر، مانند ﴿وَلَا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ[۲۲]، ﴿وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ[۲۳]، ﴿وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَ رَبِّكَ فَأَنْسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ[۲۴]، ﴿وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ[۲۵] و ﴿قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَنْ تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا[۲۶] می‌توان برداشت کرد[۲۷].

پیشینه دادخواهی

در جوامع نخستین بشری که حکومت و قانون نبود، مدّعی حق، خودش هم دادخواه بود و هم دادستان[۲۸] و با پیشرفت جوامع، دادخواهی شکل دیگری پیدا کرد و دادخواه با کمک جامعه ریش‌سفیدان برای احقاق حق خویش می‌کوشید و با جایگزین شدن قانون و دولت به جای عرف، شیوه دادخواهی تحول یافت و سازوکارهای مناسب‌تری برای دادخواهی و دادستانی فراهم شد[۲۹]. ادیان الهی که درباره دارا و ندار یکسان می‌اندیشند و عدالت‌محوری از ارکان اساسی و مشترک همه آنهاست، در تکامل این شیوه‌ها بسیار مؤثر بوده و به خواسته، دادخواه، دادستان و راهکارهای رسیدن به حق اهتمام داشته‌اند. بر این اساس است که مجازات قصاص * و دیه از راهکارهای مناسب دین یهود و دیگر ادیان ابراهیمی برای پاسخگویی به خواسته دادخواه در برخی مواردند (مائده / ۵، ۴۵) [۳۰]قرآن کریم درباره دادخواهی‌هایی در دوره‌های تاریخی گذشته سخن گفته است: آیه ۲۵ یوسف / ۱۲ طرح دعوای زلیخا ضد یوسف(ع) نزد همسرش است؛ هنگامی که یوسف(ع) به خواسته نامشروع زلیخا تن نداد و همسر زلیخا حضرت(ع) را در حال فرار و زلیخا را به دنبال او دید: «... واَلفَیا سَیِّدَها لَدَاالبابِ قالَت ما جَزاءُ مَن اَرادَ بِاَهلِکَ سوءًا»[۳۱]. در این دادخواهی، گرچه یوسف(ع) ستمدیده و همه شواهد به سود او بود، چون زلیخا به منبع قدرت تکیه داشت، به دروغ حضرت را متجاوز شناسانده و ضد او دادخواهی کرد و از قدرت همسرش برای محکوم کردن یوسف(ع) بهره گرفته و همسر زلیخا حضرت را به زندان محکوم کرد. (یوسف / ۱۲، ۲۹) یوسف(ع) نیز در فرصتی مناسب برای احقاق حق خویش از عزیز مصر دادخواهی کرد و از او خواست برای آشکار شدن حق از زنان مصر حقیقت را جویا شود: «فَلَمّا جاءَهُ الرَّسولُ قالَ ارجِع اِلی رَبِّکَ فَسـ ٔ لهُ ما بالُ النِّسوَةِ الّـتی قَطَّعنَ اَیدِیَهُنَّ اِنَّ رَبّی بِکَیدِهِنَّ عَلیم» (یوسف / ۱۲، ۵۰) [۳۲]که سرانجام، حقانیت حضرت روشن و به برائت او حکم و پس از ۷ سال از زندان آزاد شد[۳۳]. در زمان پیامبری موسی(ع) با کشته شدن جوان بنی‌اسرائیلی، ستیزه و شکاف میان آنان ایجاد شد و اولیای دم برای دادخواهی نزد حضرت رفتند[۳۴]. موسی(ع) به دستور الهی به آنها فرمان داد گاوی را بکشند و قسمتی از بدن آن را به بدن مقتول بزنند تا زنده شود و قاتل را بشناساند: «واِذ قَتَلتُم نَفسـًا فَادّ رَءتُم فیها واللّهُ مُخرِجٌ ما کُنتُم تَکتُمون * فَقُلنَا اضرِبوهُ بِبَعضِها کَذلِکَ یُحیِ اللّهُ المَوتی.»... (بقره / ۲، ۷۲ ـ ۷۳) [۳۵]پس از بهانه‌جویی‌های یهود، دستور موسی(ع) با تأخیر انجام و از این راه قاتل مشخص شد[۳۶]. در قرآن از ادامه قصه چیزی نیست؛ اما از آنجا که تنها حکم معیّن در دین یهود درباره قاتل قصاص است[۳۷]، وی را قصاص کردند. آیات ۲۱ ـ ۲۳ ص / ۳۸ [۳۸]نیز گویای دادخواهی شاکیانی‌اند که به شیوه‌ای نامعمول بر داود(ع) درآمده و مایه ترس وی شدند: «وهَل اَتـکَ نَبَؤُا الخَصمِ اِذ تَسَوَّرُوا المِحراب * اِذ دَخَلوا عَلی داوودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قالوا لا تَخَف خَصمانِ بَغی بَعضُنا عَلی بَعضٍ فَاحکُم بَینَنا بِالحَقِّ ولا تُشطِط واهدِنا.».. و پس از رفع نگرانی حضرت و درخواست حکم عادلانه، شاکی ادعا کرد برادر او در حالی که ۹۹ میش دارد می‌خواهد تنها میش وی را نیز بستاند و در این زمینه بر او در کلام و محاجه غلبه کرده است:[۳۹] «اِنَّ هـذا اَخی لَهُ تِسعٌ وتِسعونَ نَعجَةً ولِیَ نَعجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ اَکفِلنیها وعَزَّنی فِی الخِطاب».[۴۰]داود(ع) پیش از شنیدن سخن طرف دعوا داوری کرد که پشیمانی و استغفار وی را در پی داشت.[۴۱] آیه ۷۸ انبیاء / ۲۱ نیز از داوری داود و سلیمان(ع) در دادخواهی شخصی یاد می‌کند که تاکستان وی با ورود شبانه گوسفندانی به باغ او خساراتی دیده و صاحب باغ به دادخواهی نزد داود(ع) می‌رود: «وداوودَ وسُلَیمـنَ اِذ یَحکُمانِ فِی الحَرثِ اِذ نَفَشَت فیهِ غَنَمُ القَومِ».[۴۲] به فرموده امام باقر(ع) داود و سلیمان(ع) در این زمینه با هم مناظره داشتند و خدا حکم واقعی را به سلیمان(ع) فهماند[۴۳]. مفسران در تعیین حکم سلیمان(ع) در این مورد اختلاف دارند: به باور برخی، داود(ع) به ملکیت گوسفندان برای باغدار حکم کرد؛ اما سلیمان(ع) به گرفتن شیر و پشم گوسفندان در همان سال[۴۴] و بعضی روغن گوسفندان در آن سال و کار صاحبان گوسفند برای آبادانی دوباره باغ تا بازگشت آن به پیش از خرابی را به آن افزوده‌اند[۴۵]. به هر روی، حکم سلیمان(ع) با حکم واقعی تطابق داشت. به سخن برخی در این زمینه، «فهمناها» فهماندن حکم را نمی‌رساند، وگرنه باید مذکر می‌آمد، پس حقیقت این قضیه مراد است که سلیمان(ع) آن را با کمک خدا دریافت[۴۶]. برخی نیز عبارت «وکُنّا لِحُکمِهِم شـهِدین» را دلیل بر یکی بودن و مصون از خطا بودن حکم داود و سلیمان دانسته؛ لیکن تفاوت دو حکم را در کیفیت اجرا دانسته‌اند، چرا که حکم سلیمان سبک‌تر و سازگارتر بوده است.[۴۷] آیات ۹۳ ـ ۹۴ کهف / ۱۸ درباره دادخواهی قومی از ذوالقرنین برای ستم‌زدایی یأجوج و مأجوج‌اند که از ذوالقرنین دادخواهی کرده و از او خواستند که سدّی میان این دو کوه پدید آورد، تا مانع ستم آنان شود و هزینه‌های آن را بر عهده گرفتند:[۴۸] «... وَجَدَ مِن دونِهِما قَومـًا لا یَکادونَ یَفقَهونَ قَولا * قالوا یـذَا القَرنَینِ اِنَّ یَأجوجَ ومَأجوجَ مُفسِدونَ فِی الاَرضِ فَهَل نَجعَلُ لَکَ خَرجـًا عَلی اَن تَجعَلَ بَینَنا وبَینَهُم سَدّا». (کهف / ۱۸، ۹۳ ـ ۹۴) ذوالقرنین نیز با آهن و مس سدّی محکم ساخت که قوم یأجوج و مأجوج، نه می‌توانستند از آن بالا بروند و نه در آن سوراخی ایجاد کنند. (کهف / ۱۸، ۹۴) آیه ۶۵ نساء / ۴ نیز دادخواهی کردن پیش پیامبر(ص) و از صمیم قلب تسلیم شدن در مقابل داوری ایشان را از شروط ایمان برمی‌شمرد: «فَلا ورَبِّکَ لا یُؤمِنونَ حَتّی یُحَکِّموکَ فیما شَجَرَ بَینَهُم ثُمَّ لا یَجِدوا فی اَنفُسِهِم حَرَجـًا مِمّا قَضَیتَ ویُسَلِّموا تَسلیمـا». مفسران شأن نزول آیه را درباره زبیربن عوام یا یکی از انصار دانسته‌اند که در زمینه آبیاری نخلستان‌ها اختلاف کردند و برای حل اختلاف نزد پیامبر(ص) رفته و حضرت حکم کردند که نخست زبیر زراعت خود را آبیاری کند سپس انصاری؛ مرد انصاری از این حکم ناراحت شد و رسول خدا(ص) را به جانبداری از زبیر متهم کرد که پسر عمه‌اش بود. پیامبر(ص) از این سخن ناخشنود و رنگ مبارکشان دگرگون و در این هنگام، آیه یاد شده نازل شد.[۴۹] همین شأن نزول، ذیل آیات ۴۷ ـ ۵۲ نور / ۲۴ نیز آمده است؛[۵۰] با این تفاوت که ذیل آیات یاد شده نزاع میان امیرمؤمنان(ع) و عثمان یا مغیرة بن وائل در مورد زمینی گزارش شده است که از علی(ع) خریداری کرده بود که حضرت امیر(ع) فرمود میان ما پیامبر(ص) داوری کنند؛ ولی حکم بن ابی‌العاص که از منافقان بود به خریدار گفت که مبادا زیر بار داوری پیامبر(ص) بروی، زیرا به سود پسر عمویش علی(ع) داوری خواهد کرد.

ref>گودرزی، محمود، دادخواهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲.</ref>.

مقدمه

  1. ﴿وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ[۵۱]
  2. ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا * أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ يَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِكَ يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا * وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ تَعَالَوْا إِلَى مَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ رَأَيْتَ الْمُنَافِقِينَ يَصُدُّونَ عَنْكَ صُدُودًا * فَكَيْفَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا[۵۲]
  3. ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لَا يَجِدُوا فِي أَنْفُسِهِمْ حَرَجًا مِمَّا قَضَيْتَ وَيُسَلِّمُوا تَسْلِيمًا[۵۳]
  4. ﴿سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا وَإِنْ حَكَمْتَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ بِالْقِسْطِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ * وَكَيْفَ يُحَكِّمُونَكَ وَعِنْدَهُمُ التَّوْرَاةُ فِيهَا حُكْمُ اللَّهِ ثُمَّ يَتَوَلَّوْنَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ وَمَا أُولَئِكَ بِالْمُؤْمِنِينَ[۵۴]
  • نکات:
  • در آیات فوق این موضوعات مطرح گردیده است:
  1. ماجرای دادخواهی از داود(ع) درس آموز و عبرت برای پیامبراسلام: ﴿وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ[۵۵]
  2. داد خواهی از محمد(ص) در اختلافات، امری پسندیده و دارای بهترین فرجام: ﴿فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ[۵۶].... ﴿ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا[۵۷]
  3. دادخواهی از محمد(ص) از نشانه‌های ایمان به خدا وقیامت: ﴿إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ[۵۸]
  4. احسان به پیامبر، توجیه ناروای منافقان در داد خواهی از طاغوت.: ﴿يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحَاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ[۵۹]....﴿ْ ثُمَّ جَاءُوكَ يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا[۶۰]
  5. دادخواهی یهودیان از پیامبر و مختار بودن رسول خدا در رد دادخواهی یهود از وی: ﴿فَإِنْ جَاءُوكَ فَاحْكُمْ بَيْنَهُمْ أَوْ أَعْرِضْ عَنْهُمْ وَإِنْ تُعْرِضْ عَنْهُمْ فَلَنْ يَضُرُّوكَ شَيْئًا[۶۱][۶۲].

پرسش‌های وابسته

جستارهای وابسته

منابع

  1. سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم
  2. گودرزی، محمود، دادخواهی، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۲

پانویس

 با کلیک بر فلش ↑ به محل متن مرتبط با این پانویس منتقل می‌شوید:  

  1. فرهنگ فارسی، ج ۲، ص ۱۴۷۹؛ لغت‌نامه، ج ۶، ص ۸۹۹۳، «دادخواهی».
  2. لسان العرب، ج ۱۳، ص ۳۷۴، «ظلم»؛ مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج ۲، ص ۱۲۶۲.
  3. لسان العرب، ج ۱۴، ص ۴۳۹، «شکا»؛ نیز نک: مفردات، ص ۲۶۶، «شکا».
  4. ترمینولوژی حقوق، ارجمند، ص ۲۲۸.
  5. ترمینولوژی حقوق، جعفری، ص ۲۹۰.
  6. دانشنامه حقوقی، ج ۳، ص ۴۹۷.
  7. ترمینولوژی حقوق، ارجمند، ص ۲۲۹.
  8. فرهنگ فقه، ج ۳، ص ۵۶۷.
  9. «گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد چگونه تو را به داوری می‌گیرند در حالی که تورات نزد آنهاست که در آن حکم خداوند (آمده) است! سپس، بعد از آن، روی می‌گردانند و آنان مؤمن نیستند» سوره مائده، آیه ۴۲-۴۳.
  10. «و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟ آنگاه که بر داود وارد شدند و او از ایشان ترسید؛ گفتند: نترس! ما دو داد خواهیم که یکی بر دیگری ستم کرده است، میان ما به درستی داوری کن و ستم مکن و ما را به راه میانه راهنما باش! این برادر من است که نود و نه میش دارد و من یک میش دارم، و می‌گوید آن را (هم) به من واگذار و در گفتار بر من چیرگی دارد» سوره ص، آیه ۲۱-۲۳.
  11. «آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمراهی ژرفی درافکند و چون به آنان گفته شود که به سوی آنچه خداوند فرو فرستاده است و به سوی این پیامبر آیید دورویان را خواهی دید که یکسره روی از تو باز می‌گردانند» سوره نساء، آیه ۶۰-۶۱.
  12. «پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.
  13. «خداوند، سخن زنی را که با تو درباره همسرش چالش داشت و به خداوند شکوه می‌کرد شنیده است و خداوند گفت و گوی شما را می‌شنود که خداوند، شنوایی بیناست» سوره مجادله، آیه ۱.
  14. «گفت: پریشانی و اندوهگینی خود را تنها به خداوند شکوه می‌برم و از خداوند چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره یوسف، آیه ۸۶.
  15. «جز آنان که ایمان دارند و کارهای شایسته انجام می‌دهند و خداوند را بسیار یاد می‌کنند و پس از آنکه ستم دیده باشند داد می‌ستانند و آنان که ستم ورزیده‌اند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت» سوره شعراء، آیه ۲۲۷.
  16. «و بر آنانکه پس از ستم دیدن داد ستانند ایرادی نیست ایراد تنها بر کسانی‌ست که به مردم ستم می‌ورزند و ناحقّ در زمین گردنکشی می‌کنند، آنان عذابی دردناک خواهند داشت» سوره شوری، آیه ۴۱-۴۲.
  17. «کسانی که ایمان آورده و هجرت گزیده‌اند و در راه خداوند با مال و جانشان جهاد کرده‌اند و کسانی که (به آنان) پناه داده و یاری رسانده‌اند دوستان یکدیگرند و کسانی که ایمان آورده و هجرت نکرده‌اند شما را با آنان هیچ پیوندی نیست تا آنکه هجرت گزینند و اگر از شما در دین یاری بجویند باید یاری کنید مگر در برابر گروهی که میان شما و آنان پیمانی است و خداوند به آنچه انجام می‌دهید بیناست» سوره انفال، آیه ۷۲.
  18. «آنگاه هراسان در حالی که (هر سو را) پاس می‌داشت بامداد به آن شهر درآمد ؛ ناگهان همان که دیروز از او یاری خواسته بود از او فریاد خواست؛ موسی به او گفت: بی‌گمان تو گمراهی آشکاری. آنگاه چون خواست به کسی که دشمن هر دوی آنها بود تاخت آورد گفت: ای موسی! آیا می‌خواهی که مرا همچون کسی که دیروز کشتی بکشی؟ تو جز این نمی‌خواهی که در این (سر) زمین گردنکش باشی و نمی‌خواهی که از مصلحان باشی» سوره قصص، آیه ۱۸-۱۹.
  19. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  20. «و هنگام بی‌خبری مردم وارد شهر شد و در آن دو مرد را یافت یکی از گروه خویش و دیگری از دشمنانش که با هم کارزار می‌کردند؛ آنکه از گروه (خود) او بود در برابر آنکه از دشمنانش بود از وی یاری خواست، پس موسی مشتی بر او زد که او را کشت، (موسی) گفت: این از کار شیطان است که او دشمن گمراه‌کننده آشکاری است» سوره قصص، آیه ۱۵.
  21. «خداوند بانگ برداشتن به بدگویی را دوست نمی‌دارد مگر (از) کسی که بر او ستم رفته است و خداوند شنوایی داناست» سوره نساء، آیه ۱۴۸.
  22. «و دارایی‌های همدیگر را میان خود به نادرستی مخورید و آنها را (با رشوه) به سوی داوران سرازیر نکنید تا بخشی از دارایی‌های مردم را آگاهانه به حرام بخورید» سوره بقره، آیه ۱۸۸.
  23. «و هر دو به سوی در پیش تاختند و آن زن پیراهن او را از پشت درید و شویش را کنار در، یافتند؛ زن گفت: کیفر کسی که به همسرت نظر بد داشته باشد جز آنکه زندانی شود یا به عذابی دردناک دچار گردد چیست؟» سوره یوسف، آیه ۲۵.
  24. «و (یوسف) از آن دو تن به آنکه گمان می‌برد رهایی می‌یابد گفت: نزد سرورت از من یاد کن! اما شیطان یادکرد سرورش را از یاد او برد و (یوسف) چند سال در زندان فروماند» سوره یوسف، آیه ۴۲.
  25. «و پادشاه گفت: او را پیش من آورید! چون فرستاده نزد او آمد، وی گفت: نزد سرورت باز گرد و از او بپرس: حال زنانی که دست خود را بریدند چه بود؟ بی‌گمان پروردگار من به نیرنگ آنان داناست» سوره یوسف، آیه ۵۰.
  26. «گفتند: ای ذو القرنین! در این سرزمین، یأجوج و مأجوج تبهکاری می‌ورزند، آیا می‌خواهی برای تو هزینه‌ای بنهیم تا میان ما و آنان سدّی بسازی؟» سوره کهف، آیه ۹۴.
  27. گودرزی، محمود، دادخواهی، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۱۲.
  28. ر. ک: تاریخ تمدن، ج ۱، ص ۳۵.
  29. ر. ک: تاریخ تمدن، ج۱، ص ۳۵.
  30. ر. ک: کتاب مقدس، عدد: ۳۵: ۳۰ ـ ۳۱؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۹۱.
  31. مجمع‌البیان، ج ۵، ص ۳۹۰؛ تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۱۸۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۹، ص ۱۷۱.
  32. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۸۰؛ التبیان، ج ۶، ص ۱۵۲.
  33. التبیان، ج ۶، ص ۱۸۴؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص ۱۹۵ ـ ۱۹۶.
  34. ر. ک: تفسیر سمرقندی، ج ۱، ص ۸۸؛ تفسیر ثعلبی، ج ۱، ص ۲۱۳ ـ ۲۱۴.
  35. التبیان، ج ۱، ص ۳۰۴؛ الکشاف، ج ۱، ص ۲۸۹ ـ ۲۹۰.
  36. عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۷؛ مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۵۹.
  37. ر. ک: کتاب مقدس، اعداد ۳۵: ۳۰ ـ ۳۱.
  38. تفسیر مقاتل، ج ۱، ص ۵۶؛ الصافی، ج ۱، ص ۱۴۴.
  39. جامع‌البیان، ج ۲۳، ص ۸۹ ـ ۹۲، ۱۷۶؛ مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۳۵۱ ـ ۳۵۲.
  40. التبیان، ج ۸، ص ۵۵۱ ـ ۵۵۳؛ تفسیر بغوی، ج ۴، ص ۵۳ ـ ۵۴.
  41. المیزان، ج ۱۷، ص ۱۹۲ ـ ۱۹۳.
  42. تفسیر قمی، ج ۲، ص ۷۳ ـ ۷۴؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۱۰۳؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۳۰۷.
  43. نور الثقلین، ج ۳، ص ۴۴۳.
  44. تفسیر مقاتل، ج ۲، ص ۳۶۶؛ المیزان، ج ۱۴، ص ۳۱۸.
  45. تفسیر الثوری، ص ۲۰۳.
  46. جامع البیان، ج ۱۷، ص ۳۸؛ تفسیر بغوی، ج ۳، ص ۲۵۳.
  47. المیزان، ج ۱۴، ص ۳۱۲.
  48. تفسیر سمرقندی، ج ۲، ص ۳۶۱ ـ ۳۶۲؛ منهج الصادقین، ج ۵، ص ۳۶۷ ـ ۳۶۸؛ روح المعانی، ج ۸، ص ۳۵۹ ـ ۳۶۰.
  49. تفسیر قرطبی، ج ۵، ص ۲۶۶.
  50. مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۳۶.
  51. «و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟» سوره ص، آیه ۲۱.
  52. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است * آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمرا * و چون به آنان گفته شود که به سوی آنچه خداوند فرو فرستاده است و به سوی این پیامبر آیید دورویان را خواهی دید که یکسره روی از تو باز می‌گردانند * پس چه حالی دارند هنگامی که برای کارهایی که کرده‌اند مصیبتی به آنان برسد سپس نزد تو آیند و به خداوند سوگند خورند که ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟!» سوره نساء، آیه ۵۹-۶۲.
  53. «پس نه، به پروردگارت سوگند که ایمان نمی‌آورند تا در آنچه میانشان ستیز رخ داده است تو را داور کنند سپس از آن داوری که کرده‌ای در خود دلتنگی نیابند و یکسره (بدان) تن در دهند» سوره نساء، آیه ۶۵.
  54. «گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد * چگونه تو را به داوری می‌گیرند در حالی که تورات نزد آنهاست که در آن حکم خداوند (آمده) است! سپس، بعد از آن، روی می‌گردانند و آنان مؤمن نیستند» سوره مائده، آیه ۴۲-۴۳.
  55. «و آیا خبر آن دادخواهان به تو رسیده است که از دیوار نمازگاه فرا رفتند؟» سوره ص، آیه ۲۱.
  56. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  57. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  58. «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.
  59. «آیا به آن کسان ننگریسته‌ای که گمان می‌برند به آنچه به سوی تو و آنچه پیش از تو فرو فرستاده شده است ایمان دارند (اما) بر آنند که داوری (های خود را) نزد طاغوت برند با آنکه به آنان فرمان داده شده است که به آن کفر ورزند و شیطان سر آن دارد که آنان را به گمرا» سوره نساء، آیه ۶۰.
  60. «پس چه حالی دارند هنگامی که برای کارهایی که کرده‌اند مصیبتی به آنان برسد سپس نزد تو آیند و به خداوند سوگند خورند که ما جز نیکی و هماهنگی نظری نداشتیم؟!» سوره نساء، آیه ۶۲.
  61. «گوش سپارندگان به دروغ و بسیار حرام خوارند پس اگر به نزد تو آمدند میان آنان داوری کن و یا از آنان رو بگردان؛ و اگر از ایشان رو بگردانی هرگز هیچ زیانی به تو نمی‌توانند رساند و اگر میان آنان داوری کردی به داد داوری کن که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۴۲.
  62. سعیدیان‌فر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم، ج۱، ص ۵۱۰.