نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۰۶ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۱۵:۰۶ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
در قرآن کریم، واژۀ "مُلک" برای دلالت بر حصر حاکمیت در وجود خدای متعال به فراوانی بهکار رفته است. در اینجا اشاره به این نکته بیفایده نیست که واژۀ "مُلک" در قرآن کریم نظیر سایر الفاظ و واژهها به همان معنایی به کار رفته که در زبان عرب در آن به کار میرفته است که همان معنای سلطنت و حاکمیت است، بلکه میتوان ادّعا کرد که صریحترین واژه در دلالت بر معنای حاکمیت و سلطنت و قدرت سیاسی، همین واژۀ "مُلک" است.
راغب اصفهانی در بیان معنای واژۀ "مُلک" میگوید: "مُلک کنترل کردن شیئی است که تصرف حاکمانه در آن انجام میگیرد"[۱].
و نیز میگوید: "مَلِک عبارت است از کسی که به وسیلۀ امر و نهیتصرف در احوال عامه میکند، و اختصاص دارد به سیاست کردن بر عاقلان؛ لهذا گفته میشود مَلِکمردم و گفته نمیشود مَلِک چیزها"[۲].
فیومی در المصباح المنیر میگوید: "گفته میشود: مَلَک عَلَى النَّاسِ أَمْرَهُمْ آنگاه که سلطنت را بر عهده بگیرد پس او را پادشاه یا مَلِک مینامند و گاهی مفرد آن را به تخفیف مَلْک میگویند و جمع آن ملوک است. مثل فَلس و فُلوس، و مصدر آن مُلک است به ضمّ میم"[۵].
بنابراین، واژۀ "مُلک" در زبان عرب، به معنای سلطنت و حاکمیتسیاسی بر مردم است. در آیات کریمۀ قرآنی ترکیبها و صیغههای متعددی از این واژه در دلالت بر حصر حاکمیت و سلطنت بر مردم در خدای متعال آمده که در ذیل به ترتیب به آنها اشاره میکنیم.
مطلب دوم: حصر راه دستیابی مشروع به "مُلک" به ایتاء و عطای آن از سوی خدای متعال. این مطلب افزون بر اینکه مدلول التزامی ﴿مَالِكَ الْمُلْكِ﴾ است، عبارت ﴿تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشَاءُ﴾ به صراحت بر آن دلالت دارد.
سلطنت و مُلک از آنِ خداست. بنابراین، مشروعیت و سزاواری سلطنت و ملک، تنها از آنِ کسی است که خداوند او را برای سلطنت و ملک برگزیند: ﴿وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ﴾[۸].
آنچه بر اختصاص حقسلطنت و مُلک به خدای متعال دلالت صریح دارد، اضافۀ "ملک" است به ضمیر عائد به ذات باریتعالی که مفید اختصاص است و معنای دیگری جز اختصاص از آن محتمل نیست.
اسرائیلیان از پیامبر خدا درخواست کردند پادشاهی برای آنان برگزیند، این درخواست مبتنی بر باور دینی آنان - یا آنچه در عرف اصولی ما از آن به ارتکاز متشرعه تعبیر میشود - بود که پادشاه و سلطان را باید خداوند معین فرماید؛ زیرا حقّپادشاهی و سلطنت مخصوص اوست. پیامبر خدا نیز این ارتکاز متشرعی را مورد تأیید قرار داد - و قرآن کریم نیز صحت آن را تأیید نمود ـ. خدای متعال در پاسخ درخواست آنان، طالوت را به سلطنت و رهبری سیاسی آنان برگزید: ﴿وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا﴾
و سپس در ردّ اعتراض اسرائیلیان، بر این مطلب تأکید نمود که: سلطنت و مُلک، حقّ مخصوص خداست و اسرائیلیان و دیگران حقّ دخالت در حاکمیت که حوزۀ اختصاصی اوست، ندارند.
مطلب سوم: نفیحقّ دخالت اسرائیلیان در امر سلطنت و ملک؛ زیرا در پاسخ اعتراض آنان به شایستگی و تواناییطالوت اکتفا نشد، بلکه افزون بر آن به این مطلب اشاره شد که ﴿وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ﴾ که بر این معنا دلالت دارد که اسرائیلیان را حقاعتراض بر گزینشخدا نیست؛ زیرا ملک و سلطنت از آنِ اوست و اوست که ملک و سلطنت خویش را به آنکه بخواهد میدهد.
این توهّم که "مُلک" در اینجا مُلک بر جهان هستی است، نه بر جامعۀ بشر، نابجاست؛ زیرا روشن است که مُلک در اینجا با الف و لام جنس آمده و مقید به قید خاصی نشده و حصر آن در ذات باریتعالی به معنای حصر جنس پادشاهی و مُلک و سلطنت در ذات باریتعالی است.
افزون بر اینکه جملۀ قبل از این جمله، یعنی ﴿ذَلِكُمُ اللَّهُ رَبُّكُمْ﴾ که خطاب به انسانها است، خود قرینه و سیاق روشنی است که "مُلک" در جملۀ بعد، مُلک بر جامعۀ انسانی را نیز شامل میشود.
این تعبیر، یعنی ﴿لَهُ الْمُلْكُ﴾ و نظایر آن، که دلالت بر حصرملک و پادشاهی در ذات باریتعالی دارد، در قرآن کریم فراوان تکرار شده است. در ذیل به نمونههایی از آن اشاره میکنیم.
در این آیه نیز افزون بر تقدیم جار و مجرور بر "مُلک"، که مدخول الف و لام جنس و مفید حصر جنس مُلک در خدای متعال است، قرینۀ خطاب به "ناس" دلالت دارد که مراد از ﴿مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ تنها حاکمیت خدا بر جهان غیر انسانی نیست، بلکه مقصود، حاکمیت فراگیر و شامل و غیر قابل تجزیه و تفکیک خدای متعال بر سراسر جهان هستی از جمله جامعۀ انسانی است.
جملۀ ﴿إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا﴾ که قبل از جملۀ مورد بحث آمده نیز قرینۀ دیگری بر این است که "مُلک" در این آیه، مُلکی است که شامل جامعۀ انسانی میشود و به معنای مُلک و سلطنت و حاکمیت متعارفی است که در جامعۀ بشر وجود دارد. دلالت جملۀ ﴿إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ جَمِيعًا﴾ بر ارادۀ سلطنت و حاکمیترسول خدا(ص) از جمله ﴿لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ استفاده میشود، این مطلب در آیات فراوان دیگری که رسولان را به عنوان حاکمان بر جامعۀ بشر معرفی کردهاند، مورد تأکید قرار گرفته است؛ نظیر:
بنابراین، جملۀ ﴿إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ﴾ قبل از جملۀ ﴿لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ قرینۀ روشنی است بر اینکه مقصود از "مُلک" در این آیه، سلطنت و حاکمیت بر جامعۀ بشر است. بنابراین، آیۀ مذکور بر اختصاص سلطنت و حاکمیت در جامعۀ بشر - نظیر سایر بخشهای هستی - به ذات اقدس حق تعالی دلالت دارد.
در این دو آیه و آیات پس از آنها بر حصرمُلک در ذات مقدس حق تعالی تصریح و تأکید شده است. جملۀ ﴿بِيَدِهِ الْمُلْكُ﴾ که جار و مجرور در آن مقدّم شده است، دلالت بر حصرمُلک به طور مطلق در ذات اقدس حقتعالی دارد؛ زیرا "مُلک" همراه با الف و لام دلالت بر جنس مُلک دارد. جملۀ ﴿وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾ و جملههای پس از آن در آیات بعد، همگی در سیاق تأکید بر حکمفرمائی ذات اقدس حقتعالی بر سراسر جهان و بر جامعۀ انسان علیالخصوص قرار دارد.
در این آیه، خلق و گزینش که به معنای انتخاب بهترینهاست - و وظیفۀ حاکمیت نیز همین است - مخصوص خداوند دانسته شده و اعتقاد به وجود منبعی یا مرجع دیگری برای گزینش - و در نتیجه حاکمیت - را تلویحاً اعتقاد به شریک داشتن خدا به شمار آورده و خدا را از آن منزه شمرده است.
آیات فراوان دیگری که با واژۀ "مُلک" بر اختصاص ملک و حکومت به خدای متعال دلالت دارد موجود است که در ذیل به برخی از آنها اشاره میکنیم:
همانگونه که در این آیات ملاحظه میشود، مُلکآسمانها و زمین مخصوص خدا و منحصر در ذات اقدس او دانسته شده و با مفاهیمی نظیر: قدرت بیپایان و نامحدود حق تعالی، آفرینندگی او، حقکیفر و بخشش او، ولایت و نصرت او مقارن شده است.
همچنین در آیات فوق و در آیات دیگر، حقّ حاکمیتخداوند با مفهوم آفرینندگی حق، مقارن شده است که اشاره به مطلبی است که در گذشته توضیح دادیم که آفرینندگی حق تعالی از نظر عقل موجب انحصار حقّ حاکمیت در ذات اقدس اوست.
تا اینجا به آیاتی که واژۀ ملک با صیغۀ مصدری آن - یعنی مُلک - در آنها به کار رفته و بر انحصار مُلک و حاکمیت در خدای متعال دلالت دارند اشاره کردیم. در ذیل به تعدادی از آیات قرآنی که در آنها صیغۀ دیگری از خانوادۀ واژۀ "ملک" به کار رفته اشاره میکنیم. و آن آیاتی است که از صیغۀ "مَلِک" در آنها استفاده شده است[۳۰].
↑فالملك ضبط الشيء المتصرّف فيه بالحكم؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۷۷۵.
↑المَلِك هو المتصرف بالامر و النهي في الجمهور و ذلك يختصّ بسياسة الناطقين و لهذا يقال: مَلِك النّاس، و لايقال: مَلِك الأشياء؛ راغب اصفهانی، المفردات، ص۷۷۵.
↑مُلْك الله تعالى و مَلَكوته: سلطانه و عظمته. و لفلان مَلَكوتُ العراق أي: عزه و سلطانه و مُلْكه؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۴۹۲.
↑والمملكة سلطان المَلِك في رعيته؛ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۰، ص۴۹۲.
↑«بگو: بارالها! اى مالک مُلک و سلطنت! به هر کس بخواهى، سلطنت مىبخشى؛ و از هر کس بخواهى، سلطنت را میستانی» سوره آل عمران، آیه ۲۶.
↑«و پیامبرشان به آنها گفت: "خداوند "طالوت" را براى زمامدارى شما برگزیده است" گفتند: "چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایستهتریم، و او ثروت زیادى ندارد؟!" گفت: "خدا او را بر شما برگزیده، و او را در دانش و توانایى جسمانى، فزونى بخشیده است. خداوند، مُلکش را به هر کس بخواهد، مىبخشد؛ و احسان خداوند، گسترده است؛ و (از لیاقت افراد) آگاه است"» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
↑«خداوند مُلک و فرمانروایی خود را به هرکس بخواهد میدهد» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
↑«او شب را در روز فرو میبرد و روز را در شب؛ و خورشید و ماه را مسخّر کرده، هر یک تا سر آمد معیّنى به حرکت خود ادامه مىدهد؛ این است خداوند، پروردگار شما؛ حاکمیت و پادشاهی از آن اوست. و کسانى را که جز او (به پادشاهی و اختیارداری خویش) مىخوانید مالک کوچکترین چیزى نیستند * اگر آنها را بخوانید صداى شما را نمىشنوند، و اگر بشنوند به شما پاسخ نمىگویند؛ و روز قیامت، شرک انگاری شما را منکر مىشوند؛ و هیچکس مانند (خداوند) آگاه از همه چیز، تو را (از حقایق) باخبر نمىسازد» سوره فاطر، آیه ۱۳-۱۴.
↑«بگو: "اى مردم! من فرستاده خدا به سوى همه شما هستم؛ آن کس که پادشاهی آسمانها و زمین، از آن اوست؛ معبودى جز او نیست؛ زنده مىکند و مىمیراند؛ پس ایمان بیاورید به خدا و فرستادهاش، آن پیامبرِ درس نخواندهاى که به خدا و سخنانش ایمان دارد؛ و از او پیروى کنید تا هدایت یابید"» سوره اعراف، آیه ۱۵۸.
↑«ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى اینکه به فرمان خدا، از وى اطاعت شود» سوره نساء، آیه ۶۴.
↑«ما به خاندان ابراهیم، کتاب و حکمت دادیم؛ و پادشاهی عظیمى در اختیار آنها قرار دادیم» سوره نساء، آیه ۵۴.
↑«و "داوود" (نوجوان شجاعى که در لشکر "طالوت" بود)، "جالوت" را کشت؛ و خداوند، پادشاهی و حکمت را به او بخشید» سوره بقره، آیه ۲۵۱.
↑«مردم (در آغاز) امت واحدى بودند؛ (به تدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافاتى پیدا شد؛ در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانى را، که به سوى حق دعوت مىکرد، با آنها نازل نمود؛ تا در میان مردم، درباره آنچه اختلاف داشتند، داورى کنند» سوره بقره، آیه ۲۱۳.
↑«ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب آسمانى و میزان (قوۀ عدل و معیار سنجش حق از باطل) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند» سوره حدید، آیه ۲۵.
↑«ما تورات را که در آن، هدایت و نور بود نازل کردیم تا پیامبران (بنىاسرائیل)، که در برابر فرمان خدا تسلیم بودند، و همچنین اوصیای ربّانی آنها و دانایان به تورات به وسیلۀ آن حکم و فرمانروایی کنند» سوره مائده، آیه ۴۴.
↑«خجسته و پُر عطاست کسى که حاکمیت و مالکیت (جهان هستى) به دست اوست، و او بر هر چیز تواناست * آن کس که مرگ و حیات را آفرید تا شما را بیازماید که کدام یک از شما نیکوکارتر، و او پایدار و آمرزنده است» سوره ملک، آیه ۱-۲.
↑«و بگو: "حمد و ستایش مخصوص خداوندى است که نه فرزندى اختیار کرده، و نه شریکى در مُلک و پادشاهی دارد، و نه بخاطر ضعف و ذلّت، (حامى و) سرپرستى براى اوست." و او را بسیار بزرگ بشمار» سوره اسراء، آیه ۱۱۱.
↑«خجسته و پر عطاست کسى که قرآن را بر بندهاش نازل کرد تا بیم دهنده جهانیان باشد * خداوندى که حکومت آسمانها و زمین از آنِ اوست، و فرزندى (براى خود) انتخاب نکرده، و همتایى در حکومت و مُلک ندارد، و همه چیز را آفرید پس به دقت سنجید و اندازه بخشید» سوره فرقان، آیه ۱-۲.
↑«آنها هیچ ولىّ و سرپرستى جز او ندارند. و او هیچ کس را در حکومت خود شرکت نمىدهد» سوره کهف، آیه ۲۶.
↑«پروردگار تو هرچه بخواهد مىآفریند، و هر چه بخواهد برمىگزیند؛ آنان (در برابر او) اختیارى ندارند؛ منزّه است خداوند، و برتر است از آنچه همتاى او قرار مىدهند!» سوره قصص، آیه ۶۸.
↑«و حکومت و پادشاهی آسمانها و زمین، از آن خداست؛ و خدا بر هر چیزى تواناست» سوره آل عمران، آیه ۱۸۹.
↑«حکومت و پادشاهی آسمانها و زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد از آن خداست؛ هر چه بخواهد، مىآفریند؛ و خدا، بر هر چیزى تواناست» سوره مائده، آیه ۱۷.
↑«آیا نمىدانى که حکومت و پادشاهی آسمانها و زمین تنها از آن خداست؟! هر کس را بخواهد (و سزاوار باشد)، کیفر مىکند؛ و هر کس را بخواهد (و شایسته ببیند)، مىبخشد؛ و خداوند بر هر چیزى توانا است» سوره مائده، آیه ۴۰.
↑«حکومت و پادشاهی آسمانها و زمین و آنچه در آنهاست، تنها از آن خداست؛ و او بر هر چیزى تواناست» سوره مائده، آیه ۱۲۰.
↑«حکومت و پادشاهی آسمانها و زمین تنها از آنِ خداست؛ زنده مىکند و مىمیراند؛ و جز خدا، سرپرست و یاورى ندارید» سوره توبه، آیه ۱۱۶.
↑«پادشاهی و حاکمیّت آسمانها و زمین از آنِ خداست؛ هر چه را بخواهد مىآفریند» سوره شوری، آیه ۴۹.
↑«پادشاهی و حاکمیّت آسمانها و زمین از آنِ خداست؛ هرکس را بخواهد (و شایسته بداند) مىبخشد، و هر کس را بخواهد مجازات مىکند» سوره فتح، آیه ۱۴.
↑«پادشاهی و حاکمیّت آسمانها و زمین از آنِ اوست؛ زنده مىکند و مىمیراند؛ و او بر هر چیز تواناست» سوره حدید، آیه ۲.