نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Saqi(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۲۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۲۱ توسط Saqi(بحث | مشارکتها)
در این باره، تعداد بسیاری از پرسشهای عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل عزت نفس (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.
مقدمه
عزت نفس (Self-Esteem) مفهومی است که به ادراکفرد از ارزش شخصی و به تعبیر بهتر، "خود ارزشمندی" اشاره دارد. این ادراک، همان ارزشیابی عاطفی شخص نسبت به خود است که معمولاً بر اساس ویژگیهای مثبت و منفی سنجیده میشود. برخی از روانشناسان گفتهاند: "عزت نفس، چگونگی احساس ما درباره خودمان است و میتوان گفت کلید رفتارفرد است”[۱] و به "قضاوت شخصی فرد از ارزش خود" نیز تعریف شده است[۲].
مفهومشناسی عزت نفس
در معنای لغوی "عزت"، قوّت و صلابت و شکستناپذیری نهفته است[۳]؛ عزت نفس نیز دارای همین مفهوم میباشد و در آن حفظآبرو، عدم کرنش و دریوزگی در برابر زور و زر، لحاظ شده که بالاترین نوع شکست ناپذیری و صلابت و قدرت است. جوهر عزت نفس به عنوان خُلق و خویبرتر، ابتدا در جان و روح انسان جوانه میزند و شخصیتی را تربیت میکند که در مقابله با وسوسهها و معاصی، موفق و در برابر شان سازش ناپذیر است و در مرحله بعد او را از خضوع و سازش و خودباختگی در برابر ستم و بی عدالتی و هر آلودگی دیگر باز میدارد. چنان که امام علی(ع) فرمود: «الْمُؤْمِنُ نَفْسُهُ أَصْلَبُ مِنَ الصَّلْدِ»؛ نفس مؤمن از سنگ خارا سختتر است[۴]. هیچ چیز مانند فقدان عزت نفس، آدمی را مستعدّ تباهی نمیسازد زیرا وقتی ذلت بر وجود فردحاکم شد، او را آماده پذیرش هر خواری و پستی و به تعبیر اقبال لاهوری، "بندگیآدم" میکند؛ کاری که حتی حیوانات هم در مقابل همنوع خود نمیکنند.بنابراین، ریشه همه ناهنجاریها و تباهگریها در ذلت نفس است؛ حتی مبتلا شدن به تکبر، خودپسندی و گردنکشی به سبب پستی و حقارتی است که متکبر در خود احساس میکند[۵]، و حتی نفاق که هلاککنندهترین بیماریدل است، ریشه در ذلت نفس دارد. انسان تا احساسحقارت و پستی نکند، نفاق و ریا نمیکند، امام علی(ع) فرمود: «نِفَاقُ الْمَرْءِ مِنْ ذُلٍّ يَجِدُهُ فِي نَفْسِهِ»؛ دو روییِ آدمی از ذلّتی است که در خود مییابد[۶].
عزت نفس به معنای بازتاب ارزیابی یا برآورد یک فرد از ارزشهای خود است؛ به عبارت دیگر، باور و اعتقادی است که فرد، درباره ارزش و اهمیت خود دارد. در علم روانشناسی از عزت نفس با عنوان "حرمت خود" یاد میشود. عزت نفس یکی از عوامل تعیینکنندۀ رفتار در انسان بهشمار میآید. در حقیقت برداشت و قضاوتی که افراد از خود دارند تعیینکنندۀ چگونگی برخورد آنها با مسائل مختلف است؛ بهگونهای که یکی از ملاکهای شخص سالم، داشتن عزت نفس و احترام به خود است و بالا بودن آن میتواند از بسیاری ناراحتیها و بیماریهای روانی جلوگیری کند و فردی که عزت نفس پایین دارد و برای خود ارزش و احترامی قائل نیست، ممکن است به انزوا، گوشهگیری یا پرخاشگری و رفتارهای ضداجتماعی دچار شود[۷].
قرآن کریم از نفس به عنوان بزرگترین سرمایهآدمی یاد میکند و نفس را آنقدر ارزشمند میداند که اگر معاملهای صورت گیرد جز با پروردگار عالم نباشد: ﴿وَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ﴾[۲۷]. رسول خدا(ص) درباره عزت و کرامت نفس میفرماید: «اطْلُبُوا الْحَوَائِجَ بِعِزَّةِ الْأَنْفُسِ»؛ درخواستهایتان را همراه با حفظعزت نفستان مطرح نمایید[۲۸]. امام علی(ع) نیز خطاب به فرزندش میفرماید: «وَ أَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ وَ إِنْ سَاقَتْكَ إِلَى الرَّغَائِبِ فَإِنَّكَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِكَ عِوَضاً وَ لَا تَكُنْ عَبْدَ غَيْرِكَ وَ قَدْ جَعَلَكَ اللَّهُ حُرّاً»؛ نفس خود را از هرگونه پستی بازدار هرچند تو را به اهدافت برساند؛ زیرا نمیتوانی به اندازه آبرویی که از دست میدهی به دست آوری. بنده دیگری مباش که خداوند تو را از او آفریده است[۲۹].
اسلام در هیچ موردی به مؤمن اجازه نداده است که از عزت نفس خود بگذرد و دست بردارد، بلکه تأکید نموده است که مؤمن در جریان زندگی برای حفظ دین خود همواره چون کوه با استقامت و پر صلابت باشد، چنانکه امام صادق(ع) فرمود: «إِنَّ اللَّهَ فَوَّضَ إِلَى الْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ كُلَّهَا وَ لَمْ يُفَوِّضْ إِلَيْهِ أَنْ يَكُونَ ذَلِيلًا أَ مَا تَسْمَعُ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ ﴿وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ﴾[۳۰] فَالْمُؤْمِنُ يَكُونُ عَزِيزاً وَ لَا يَكُونُ ذَلِيلًا قَالَ إِنَّ الْمُؤْمِنَ أَعَزُّ مِنَ الْجَبَلِ لِأَنَّ الْجَبَلَ يُسْتَقَلُّ مِنْهُ بِالْمَعَاوِلِ وَ الْمُؤْمِنَ لَا يُسْتَقَلُّ مِنْ دِينِهِ بِشَيْءٍ»؛ خداونداختیار همه کارها را به مؤمن داده، اما این اختیار را به او نداده است که ذلیل باشد. مگر نشنیدهای که خدای تعالی میفرماید: "عزت از آن خدا و رسولش و مؤمنین است"؟ پس، مؤمنعزیز است و ذلیل نیست. [در ادامه] فرمودند: مؤمن از کوه محکمتر است، زیرا از کوه با ضربات تیشه کم میشود اما با هیچ وسیلهای از دینمؤمن نمیتوان کاست[۳۱][۳۲].
↑«فراپایگی تنها از آن خداوند و پیامبر او و مؤمنان است» سوره منافقون، آیه ۸.
↑رسول اکرم(ص): «إِنَّ رَبَّكُمْ يَقُولُ كُلَّ يَوْمٍ أَنَا الْعَزِيزُ فَمَنْ أَرَادَ عِزَّ الدَّارَيْنِ فَلْيُطِعِ الْعَزِيزَ»؛ خدای تعالی هر روز میفرماید: من پروردگار عزیز شما هستم، پس هر کس خواهان عزت دو جهان است باید که از خدای عزیز اطاعت کند. (مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۲۰).
↑امام علی(ع): «مَنِ اعْتَزَّ بِغَيْرِ اللَّهِ أَهْلَكَهُ الْعِزُّ»؛ هر کس به جز از خدا عزت بجوید آن عزّت او را هلاک میکند. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم، حدیث ۱۰۹۸۵).
↑امام علی(ع): «ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَيْهِ الْكِتَابَ... وَ عِزّاً لَا تُهْزَمُ أَنْصَارُهُ...»؛ قرآنی که بر پیامبر نازل شد... عزتی است که هوادارانش شکست نمیخورند... (نهج البلاغه، خطبه ۱۹۸).
↑امام حسن عسکری(ع): «مَا تَرَكَ الْحَقَّ عَزِيزٌ إِلَّا ذَلَّ وَ لَا أَخَذَ بِهِ ذَلِيلٌ إِلَّا عَزَّ»؛ هیچ عزیزی حق را ترک نکرد، مگر این که ذلیل شد و هیچ ذلیلی به حق عمل نکرد مگر این که عزیز شد. (تحف العقول، ص۴۸۹؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۷۵، ص۳۷۴).
↑امام علی(ع): «فَرَضَ اللَّهُ... الْجِهَادَ عِزّاً لِلْإِسْلَامِ»؛ خداوند... جهاد را برای عزّت و سربلندی اسلام واجب فرمود. (من لا یحضر الفقیه، ج۳، ص۵۶۸، ح۴۹۴۰؛ نهج البلاغه، حکمت۲۵۲).
↑امام علی(ع): «الشَّجَاعَةُ عِزٌّ حَاضِرٌ، الْجُبْنُ ذُلٌّ ظَاهِرٌ»؛ شجاعت عزتی است آماده، ترس ذلتی است آشکار. (شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۱۵۲، ح۵۷۲).
↑امام علی(ع): «كُلُّ عَزِيزٍ دَاخِلٍ تَحْتَ الْقُدْرَةِ فَذَلِيلٌ»؛ هر عزیزی که تحت قدرت و سلطهای باشد ذلیل است. (تحف العقول، ص۲۱۵).
↑امام علی(ع): «الصِّدْقُ عِزٌّ وَ الْجَهْلُ ذُلٌّ»؛ راستی عزت است و نادانی ذلت. (کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۲۶، ح۲۹؛ تحف العقول، ص۳۵۶).
↑امام صادق(ع): «تَرْكُ الْحُقُوقِ مَذَلَّةٌ وَ إِنَّ الرَّجُلَ يَحْتَاجُ إِلَى أَنْ يَتَعَرَّضَ فِيهَا لِلْكَذِبِ»؛ ندادن حقوق (دیگران) ذلت میآورد و انسان در این باره مجبور به دروغ گفتن میشود. (تحف العقول، ص۳۶۰).
↑امام علی(ع): «أَلَا إِنَّهُ مَنْ يُنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ لَمْ يَزِدْهُ اللَّهُ إِلَّا عِزّاً»؛ بدانید که هر کس با مردم منصفانه رفتار کند، خداوند جز بر عزت او نیفزاید. (کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۴۴، ح۴).
↑رسول اکرم(ص): «مَنْ عَفَا عَنْ مَظْلِمَةٍ أَبْدَلَهُ اللَّهُ بِهَا عِزّاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»؛ هر کس از ظلمی که در حق او شده گذشت کند، خداوند به جای آن در دنیا و آخرت به او عزت میبخشد. (طوسی، امالی، ص۱۸۲، ح۳۰۶).
↑امام جواد(ع): «عِزُّ الْمُؤْمِنِ غِنَاهُ عَنِ النَّاسِ»؛ عزت مؤمن در بینیازی او از مردم است. (تحف العقول، ص۸۹؛ مجلسی، محمدباقر، بحارالأنوار، ج۷۲، ص۱۰۹، ح۱۲).
↑امام صادق(ع): «لَا يَزَالُ الْعِزُّ قَلِقاً حَتَّى يَأْتِيَ دَاراً قَدِ اسْتَشْعَرَ أَهْلُهَا الْيَأْسَ مِمَّا فِي أَيْدِي النَّاسِ فَيُوطِنُهَا»؛ عزت پیوسته بیقراری میکند تا آنکه به خانهای درآید که اهل آن چشم طمع به دست مردم نداشته باشند و در آنجا مستقر میشود. (کشف الغمه، ج۲، ص۲۰۵).
↑امام علی(ع): «كَمْ مِنْ عَزِيزٍ أَذَلَّهُ جَهْلُهُ»؛ چه بسیار عزیزی که، نادانیاش او را خوار ساخت. (تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص۷۶، ح۱۱۹۰).
↑امام صادق(ع): «مَا مِنْ عَبْدٍ كَظَمَ غَيْظاً إِلَّا زَادَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِزّاً فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ»؛ هیچ بندهای خشم خود را فرو نخورد، مگر این که خداوند عزوجل بر عزت او در دنیا و آخرت افزود. (کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۱۱۰، ح۵).
↑امام علی(ع): «مَنْ طَلَبَ عِزّاً بِظُلْمٍ وَ بَاطِلٍ أَوْرَثَهُ اللَّهُ ذُلّاً بِإِنْصَافٍ وَ حَقٍّ»؛ هر کس عزت را با ظلم و باطل طلب کند، خداوند به انصاف و حق، ذلت نصیبش مینماید. (ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۲۰، ص۳۰۹، ح۵۳۶).