پیروزی در قرآن
مقدمه
پیروزی یا فیروزی به معنای غالب شدن بر دشمنان و نیز فوز و کامیابی است. [۱] معادل قرآنی این کلمه، ظفر، فتح و فوز است که هنگام کامیابی [۲] و گشایش به کار میرود. [۳] کلمات متعدد دیگری مانند نصر، غلبه، سلطه، اظهار و معنای فوقیت و علو نیز به نوعی در ارتباط با این مفهوم هستند، افزون بر این، معنای پیروزی از فحوای برخی آیات نیز برداشت میشود.
پیروزی و شکست دو مفهوم متضاد و دو روی یک سکه هستند، چنانکه سخن از عوامل عدم پیروزی در واقع بررسی ادله شکست است. از کاربرد واژههای پیروزی در قرآن میتوان نتیجه گرفت که سه ماده فتح، ظفر و علوّ در آنجا که به معنای پیروزی به کار رفتهاند به خداوند ارتباط داده شده و مخصوص مؤمنان گشته و تنها در پیروزیهای ظاهری به کار رفتهاند. ﴿إِنَّا فَتَحْنَا لَكَ فَتْحًا مُبِينًا﴾[۴]، ﴿وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِيبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ﴾[۵]، ﴿وَهُوَ الَّذِي كَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ عَنْهُمْ بِبَطْنِ مَكَّةَ مِنْ بَعْدِ أَنْ أَظْفَرَكُمْ عَلَيْهِمْ وَكَانَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرًا﴾[۶]، ﴿وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ﴾[۷]، ﴿قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلَى﴾[۸] ماده "نصر" نیز همچون موارد گذشته، آنجا که به معنای پیروزی آمده به خداوند نسبت داده شده و به صراحت از دیگران نفی گردیده است ﴿وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى لَكُمْ وَلِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُكُمْ بِهِ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَكِيمِ﴾[۹]، ﴿وَمَا جَعَلَهُ اللَّهُ إِلَّا بُشْرَى وَلِتَطْمَئِنَّ بِهِ قُلُوبُكُمْ وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ﴾[۱۰]؛ اما ماده "غلبه" از سوی خداوند در بیشتر موارد برای مؤمنان به کار رفته ﴿ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ إِن يَكُن مِّنكُمْ عِشْرُونَ صَابِرُونَ يَغْلِبُواْ مِئَتَيْنِ وَإِن يَكُن مِّنكُم مِّائَةٌ يَغْلِبُواْ أَلْفًا مِّنَ الَّذِينَ كَفَرُواْ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لاَّ يَفْقَهُونَ ﴾[۱۱]، ﴿وَمَنْ يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ﴾[۱۲] و تنها در یک مورد برای غیر مؤمنان استفاده شده است. ﴿غُلِبَتِ الرُّومُ فِي أَدْنَى الأَرْضِ وَهُم مِّن بَعْدِ غَلَبِهِمْ سَيَغْلِبُونَ﴾[۱۳] نیز برای وعده پیروزی غیر مؤمنان، آنگاه که گویندگان سخن، کافران مانند شیطان و ساحران هستند از این ماده استفاده شده است. ﴿وَإِذْ زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ وَقَالَ لَا غَالِبَ لَكُمُ الْيَوْمَ مِنَ النَّاسِ وَإِنِّي جَارٌ لَكُمْ فَلَمَّا تَرَاءَتِ الْفِئَتَانِ نَكَصَ عَلَى عَقِبَيْهِ وَقَالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكُمْ إِنِّي أَرَى مَا لَا تَرَوْنَ إِنِّي أَخَافُ اللَّهَ وَاللَّهُ شَدِيدُ الْعِقَابِ﴾[۱۴]، ﴿فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ﴾[۱۵] ماده غلبه تنها برای پیروزیهای ظاهری به کار رفته است. دو ماده اظهار و سلطه نیز دارای معنای گستردهتری بوده، در پیروزی صالحان و کافران هر دو به کار رفتهاند. ﴿هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ﴾[۱۶]، ﴿كَيْفَ وَإِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لَا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَلَا ذِمَّةً يُرْضُونَكُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ وَتَأْبَى قُلُوبُهُمْ وَأَكْثَرُهُمْ فَاسِقُونَ﴾[۱۷]، ﴿إِلَّا الَّذِينَ يَصِلُونَ إِلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ مِيثَاقٌ أَوْ جَاءُوكُمْ حَصِرَتْ صُدُورُهُمْ أَنْ يُقَاتِلُوكُمْ أَوْ يُقَاتِلُوا قَوْمَهُمْ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَسَلَّطَهُمْ عَلَيْكُمْ فَلَقَاتَلُوكُمْ فَإِنِ اعْتَزَلُوكُمْ فَلَمْ يُقَاتِلُوكُمْ وَأَلْقَوْا إِلَيْكُمُ السَّلَمَ فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لَكُمْ عَلَيْهِمْ سَبِيلًا﴾[۱۸]، ﴿وَمَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ﴾[۱۹].[۲۰]
نگاه کلی قرآن به پیروزی
پیروزی در قرآن کریم در معنایی گستردهتر از پیروزی ظاهری و مادی به کار رفته و رسیدن به فلاح و فوز اخروی نیزاز سوی خداوند پیروزی دانسته شده است. [۲۱] قرآن کریم در آیات متعددی بر این اصل تأکید میورزد که پیروزی تنها از سوی خداوند است (صفّ / ۶۱، ۱۴) و به صراحت آن را از دیگران نفی میکند: «و مَا النَّصرُ اِلاّ مِن عِندِ اللّه».(آلعمران / ۳، ۱۲۶؛ انفال / ۸، ۱۰) [۲۲] قرآن کریمپیروزی و غلبه ایمان راستین بر کفر را سنت الهی میداند [۲۳] و به مؤمنان بشارت و وعده فتح و ظفر میدهد؛ مادامی که آنان به لوازم ایمان خود پایبند باشند. [۲۴] وعده پیروزی اسلام (توبه / ۹، ۳۳؛ صفّ / ۶۱، ۹)، انبیا (صافّات / ۳۷، ۱۷۱؛ مجادله / ۵۸، ۲۱)، حزب اللّه (مائده / ۵، ۵۶؛ مجادله / ۵۸، ۲۲) و جنداللّه (صافّات / ۳۷، ۱۷۳) نیز در همین راستاست.
انتظار و امید دو عنصر اساسی برای ایجاد انگیزه در انسان است. قرآن نیز با بهرهگیری از این دو عنصر، مسلمانان را به انتظار برای فرا رسیدن وعده الهی بر پیروزی خود دعوت کرده، (سجده / ۳۲، ۳۰) [۲۵] توصیه میکند که همواره به این مطلب امید داشته باشند. (نساء / ۴، ۱۰۴) [۲۶] خداوند پیروزی ظاهری کافران را حقیر میشمارد: «اَلَّذینَ یَتَرَبَّصونَ بِکُم فَاِن کَانَ لَکُم فَتحٌ مِنَاللّهِ قَالوا اَلَم نَکُن مَعَکُم و اِن کَانَ لِلکـفِرینَ نَصیبٌ قالوا اَلَم نَستَحوِذ عَلَیکُم و نَمنَعکُم مِنَ المُؤمِنین.»...(نساء / ۴، ۱۴۱) دراین آیه شریفه پیروزی و فتح مسلمانان به خداوند نسبت داده شده، در حالی که از پیروزی کافران به «نصیب» تعبیر شده است. برخی از مفسران این مطلب را اشاره به کم مقدار بودن بهره کافران از پیروزی دانستهاند که تنها شامل دنیای آنان است. [۲۷] در آیات قرآن آنجا که هدف اطاعت الهی است پیروزی و شکست یکسان است: «... و مَن یُقـتِل فی سَبیلِ اللّهِ فَیُقتَل اَو یَغلِب فَسَوفَ نُؤتیهِ اَجرًا عَظیما»(نساء / ۴، ۷۴)، با این حال یاری اسلام و اعمال نیک وقتی قبل از پیروزی و سیادت ظاهری باشد ارزشمندتر است: «... لا یَستَوی مِنکُم مَن اَنفَقَ مِن قَبلِ الفَتحِ و قـتَلَ اُولئِکَ اَعظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذینَ اَنفَقوا مِن بَعد».(حدید / ۵۷، ۱۰) [۲۸]از منظر قرآن پیروزی مادی تنها از راه جنگ و جهاد به دست نمیآید، بلکه گاهی این صلح است که پیروزی را تضمین میکند. صلح حدیبیه نمونه روشنی برای این مطلب است: «اِنّا فَتَحنا لَکَ فَتحـًا مُبینـا».[۲۹] (فتح / ۴۸، ۱) مفسران این صلح را برترین پیروزی شمردهاند. [۳۰] در میان آیات قرآن به مواردی از پیروزیهای مسلمانان اشاره شده است. البته مفسران در مورد این آیات آرای گوناگونی دارند و در مورد شأن نزول آنها اتفاق نظر وجود ندارد. این پیروزیها عبارت است از پیروزی در بدر (آل عمران / ۳، ۱۲۶؛ انفال / ۸، ۱۰) [۳۱]، حدیبیه (فتح / ۴۸، ۱، ۲۴، ۲۷) [۳۲]، بنیقریظه (احزاب / ۳۳، ۲۶ـ ۲۷) [۳۳]، بنینضیر (حشر / ۵۹، ۲، ۶) [۳۴]، تبوک (توبه / ۹، ۴۲، ۴۸، ۸۳، ۹۴) [۳۵]، حنین (توبه / ۹، ۲۵ـ۲۶)، خیبر (فتح / ۴۸، ۱۸، ۲۰، ۲۷) [۳۶] و مکه (فتح / ۴۸، ۱، ۱۸؛ نصر / ۱۱۰، ۱ ـ ۲؛ صفّ / ۶۱، ۱۳) [۳۷]پیروزی نهایی چنانکه قرآن آن را ترسیم میکند، رهایی از آتش جهنم و ورود به بهشت است (توبه / ۹، ۱۱۱؛ آل عمران / ۳، ۱۸۵) [۳۸] وپیروزی مادی وسیلهای برای امتحان و آزمایش است. [۳۹] قرآن مسلمانان را هنگام پیروزی به تسبیحخداوند و استغفار دعوت میکند. (نصر / ۱۱۰، ۱ـ۳) و با یادآوری پیروزیهای گذشته بهتقوا (آل عمران / ۳، ۱۲۳) و شکرگزاری (آلعمران / ۳، ۱۲۳، انفال / ۸، ۲۶) فرا میخواند.[۴۰]
کافران و منافقان در برابر پیروزی مؤمنان
قرآن کریم در آیاتی به امید کافران برای پیروزی بر صالحان اشاره میکند. (اعراف / ۷، ۱۱۳؛ شعراء / ۲۶، ۴۱) کافران برای دستیابی به این پیروزی به غیر خدا دل بسته (شعراء / ۲۶، ۴۴) و به رفتارهایی غیر منطقی متوسل میشوند. (فصّلت / ۴۱، ۲۶) کافران پیروزی خود بر صالحان را دلیلی بر پایبندی به مذهب خویش و عدم پیروی از پیامبران الهی میشمرند. (شعراء / ۲۶، ۴۰) خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشد
عوامل پیروزی
قرآن کریم از منظری هدایتی و تربیتی به برخی عوامل پیروزی مؤمنان اشاره کرده است:
آرامش قلبی
آرامش از مهمترین شاخصههایی است که به موفقیت انسان کمک میکند. خداوند نیز آرامش و سکینه را موهبتی برمیشمرد که با اعطای آن به مسلمانان راه برای پیروزی آنان هموار میشود. (توبه / ۹، ۲۵ ـ ۲۶؛ و...) خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشد
تأییدات الهی
در آیات متعددی پیروزی حاصل تأیید و یاری خداوند دانسته شده است: «فَاَیَّدنَا الَّذینَ ءامَنوا عَلی عَدُوِّهِم فَاَصبَحوا ظـهِرین»(صفّ / ۶۱، ۱۴) و به مسلمانان یادآوری میکند که حتی عوامل ظاهری یاری آنان نیز از خود اختیاری ندارند و یاری و کمک تنها از سوی خداوند صورت میگیرد: «و مَا النَّصرُ اِلاّ مِن عِندِ اللّهِ العَزیزِالحَکیم». (آلعمران / ۳، ۱۲۶) خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشد
ایمان
در قرآن کریم پیروزی و یاری خداوند منوط به ایمان اشخاص و گروهها یاد شده است؛ به عبارت دیگر شاخص دستیابی به وعده الهی برای پیروزی، ایمان است: «اَنتُمُ الاَعلَونَ اِنکُنتُم مُؤمِنین».(آل عمران / ۳، ۱۳۹؛ انفال / ۸، ۱۹؛ روم / ۳۰، ۴۷)خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشد
صبر
صبر وسیلهای برای افزایش قدرت و در نهایت پیروزی و از عوامل نزول یاری خداست. (آل عمران / ۳، ۱۲۵) البته برخی صبر * را در آیه شریفه به شجاعت تفسیر کردهاند. خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشد
توکل
توکل بر نصر الهی از عوامل کلیدی در کسب پیروزی است. در آیه ۲۳ مائده / ۵ و از زبان دو تن از مؤمنان بنیاسرائیل بر این مطلب تأکید شده است که ورود به عرصه کارزار با توکل بر خدا غلبه و فتح را در پی دارد: «فَاِذا دَخَلتُموهُ فَاِنَّکُم غــلِبونَ و عَلَی اللّهِ فَتَوَکَّلوا اِن کُنتُم مُؤمِنین»(مائده / ۵، ۲۳)؛ همچنین بر کفایت خداوند از کسی که بر او توکل * کند در آیات متعددی تأکید شده است.(احزاب / ۳۳، ۳؛ طلاق / ۶۵، ۳)خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشد
دعا
دعا برای پیروزی نیز از جمله راههایی است که خداوند برای دستیابی به فتح آن را توصیه میکند و پیروزی و ظفر، استجابت خداوند برای این دعای مؤمنان است. (آلعمران / ۳، ۱۴۷ ـ ۱۴۸) خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشد
رضایت الهی
در آیه ۱۸ فتح / ۴۸ رضایت الهی نیز از عوامل فتح به شمار آمده است: «لَقَد رَضِیَ اللّهُ عَنِ المُؤمِنینَ... و اَثـبَهُم فَتحـًا قَریبـا». برخی از مفسران ذیل این آیه تصریح کردهاند که پیروزی وعده داده شده، نتیجه رضایت الهی از مسلمانان است خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشد
ولایت الهی
پذیرفتن ولایت * خداوند و پیامبرش در قرآن از عوامل ورود در حزب خداوند و به دست آوردن پیروزی نهایی دانسته شده است. (مائده / ۵، ۵۶) خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشد
تقوا
تقوا * در کنار دیگر عوامل میتواند فتح و ظفر را به همراه داشته باشد: «فَاصبِر اِنَّالعـقِبَةَ لِلمُتَّقین».(هود / ۱۱، ۴۹) خطای یادکرد: برچسب تمامکنندهٔ </ref>
برای برچسب <ref>
پیدا نشد
بازتاب آیات پیروزی در عرفان
فتح در نظر عارفان عبارت است از گشایش ابواب معارف و علوم و مکاشفات از جانب حق بعد از آنکه آن ابواب بر او بسته است. [۴۱] در برخی تفاسیر عرفانی آیاتی که در آنها از پیروزی سخن گفته شده بر همین معنا حمل شده است. [۴۲] از سوی دیگر بعضی از آیات پیروزی در کتب عرفانی برای تقسیمبندی عالم فتح (از عوالم دوازدهگانه و از مقدمات عالم خلوص) استفاده شده است. [۴۳] از منظر عارفان فتح به سه قسم تقسیم میشود و برای هریک از این اقسام به آیاتی از قرآن استناد کردهاند:
۱. فتح قریب و آن عبارت است از ظهور به کمالات روحی و قلبی، پس از عبور از منازل نفسی، با استفاده از آیه شریفه «نَصرٌ مِنَ اللّهِ و فَتحٌ قَریب»(صفّ / ۶۱، ۱۳) ۲. فتح مبین و آن ظهور به مقام ولایت و تجلیات انوار اسمای الهی است که صفات روح و قلب را فانی و کمالات سرّ را ثابت میکند، با استناد به آیه «اِنّا فَتَحنا لَکَ فَتحـًا مُبینـا».(فتح / ۴۸، ۱) ۳. فتح مطلق و آن همان تجلی ذات احدیت و استغراق در عین جمع با فنای رسوم خلقی است، با بهرهگیری از آیه «اِذا جاءَ نَصرُ اللّهِ والفَتح».(نصر / ۱۱۰، ۱) [۴۴] گرچه آنگونه که از تعبیرهای برخی عارفان برمیآید مقصود آنان از فتح، معنای لغوی آن (گشایش) است و در پارهای از مکتوبات خود به این معنا تصریح کردهاند؛[۴۵] اما با توجه به قرار گرفتن عالم فتح پس از عالم جهاد اکبر در زمره مقدمات عالم خلوص، نوعی پیوند معنایی بین اصطلاح عرفا و مفهوم متداول پیروزی برقرار میشود. این پیوند نیز از سوی برخی عارفان مورد توجه قرار گرفته است. [۴۶].[۴۷]
جستارهای وابسته
منابع
پانویس
- ↑ لغتنامه، ج ۴، ص ۵۱۹۱، «پیروزی».
- ↑ لسان العرب، ج ۴، ص ۵۱۹، «ظفر»؛ مجمعالبحرین، ج ۳، ص۴۳۷، «فوز».
- ↑ ترتیب العین، ص ۱۹۴؛ لسان العرب، ج ۲، ص ۵۳۶، «فتح».
- ↑ «بیگمان ما به تو پیروزی آشکاری دادیم» سوره فتح، آیه ۱.
- ↑ «و چیز دیگری که آن را دوست میدارید یاری از سوی خداوند و پیروزی نزدیک است و به مؤمنان مژده بده» سوره صف، آیه ۱۳.
- ↑ «و اوست که پس از آنکه شما را بر آنان پیروز گردانید دست آنان را از شما و دست شما را از آنان در دل مکّه، کوتاه کرد و خداوند به آنچه میکنید بیناست» سوره فتح، آیه ۲۴.
- ↑ «و سستی نورزید و اندوهگین مباشید که اگر مؤمن باشید شما برترید» سوره آل عمران، آیه ۱۳۹.
- ↑ «گفتیم: نترس! که بیگمان این تویی که برتری» سوره طه، آیه ۶۸.
- ↑ «و خداوند آن را جز مژدهای برای شما قرار نداد و (آنان را فرستاد) تا دلهاتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند پیروزمند فرزانه نیست» سوره آل عمران، آیه ۱۲۶.
- ↑ «و خداوند آن را جز مژدهای (برایتان) قرار نداد و اینکه دلتان بدان آرام یابد و یاری جز از سوی خداوند نیست که خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۱۰.
- ↑ «ای پیامبر! مؤمنان را به کارزار برانگیز، اگر از شما بیست تن شکیبا باشند بر دویست تن پیروز میگردند و اگر از شما صد تن باشند بر هزار تن از کافران پیروز میشوند زیرا آنان گروهی هستند که درنمییابند» سوره انفال، آیه ۶۵.
- ↑ «و هر کس سروری خداوند و پیامبرش و آنان را که ایمان دارند بپذیرد (از حزب خداوند است) بیگمان حزب خداوند پیروز است» سوره مائده، آیه ۵۶.
- ↑ «رومیان شکست خوردند در نزدیکترین سرزمین و آنان پس از شکستشان به زودی پیروز میگردند» سوره روم، آیه ۲-۳.
- ↑ «و (یاد کن) آنگاه را که شیطان کردارهای آنان را (در چشمشان) آراست و گفت: امروز هیچیک از مردم بر شما پیروز نخواهد شد و من پناهدهنده شمایم و چون دو دسته رویاروی شدند پشت کرد و گفت: من از شما بیزارم، من چیزی میبینم که شما نمیبینید، من از خداوند میهراسم و خداوند سخت کیفر است» سوره انفال، آیه ۴۸.
- ↑ «آنگاه آنان رسنها و چوبدستهای خود را فرو افکندند و گفتند: سوگند به شکوه فرعون بیگمان ماییم که پیروزیم» سوره شعراء، آیه ۴۴.
- ↑ «اوست که پیامبرش را با رهنمود و دین راستین فرستاد تا آن را بر همه دینها برتری دهد اگر چه مشرکان نپسندند» سوره توبه، آیه ۳۳.
- ↑ «چگونه (به پیمان خود وفادار باشند)؟ حال آنکه اگر بر شما پیروز گردند نه پیوندی را درباره شما پاس میدارند و نه پیمانی را؛ با زبان خود خشنودتان میکنند و دلهای آنان (شما را) پس میزند و بیشتر آنان نافرمانند» سوره توبه، آیه ۸.
- ↑ «مگر آنان را که با گروهی وابستگی دارند که میان شما و ایشان پیمانی است یا آنکه با دلتنگی از نبرد با شما و یا نبرد با قوم خویش، نزد شما آمدهاند- و اگر خداوند میخواست آنان را بر شما چیرگی میداد و با شما به نبرد میپرداختند- باری، اگر اینان از شما کنارهجویی کردند و با شما نبرد نکردند و از در سازش درآمدند، خداوند برای شما (در تجاوز) بر آنان راهی ننهاده است» سوره نساء، آیه ۹۰.
- ↑ «و آنچه خداوند به پیامبرش از (دارایی) آنان (به غنیمت) بازگرداند چیزی نبود که شما برای (به دست آوردن) آن، اسبان و شترانی دوانده باشید ولی خداوند پیامبرانش را بر هر کس بخواهد چیره میگرداند و خداوند بر هر کاری تواناست» سوره حشر، آیه ۶.
- ↑ بیگزاده جلالی، حمید، مقاله «پیروزی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶.
- ↑ مجمعالبحرین، ج ۲، ص ۲۸۱، «زکو»؛ ج ۳، ص ۴۲۶، «فلح»؛ مجمعالبیان، ج ۱، ص ۹۰؛ تفسیر قرطبی، ج ۱، ص ۱۸۲.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۴۳۸؛ تفسیر شبر، ص ۱۰۲.
- ↑ المیزان، ج ۴، ص ۲۷.
- ↑ المیزان، ج ۵، ص ۱۱۶.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۱۴، ص ۱۱۲؛ فتح القدیر، ج ۴، ص ۲۵۸؛ المیزان، ج ۱۶، ص ۲۶۸.
- ↑ الوجیز، ج ۱، ص ۳۴۰؛ المیزان، ج ۵، ص ۶۳.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج ۲، ص ۲۶۹؛ تفسیر ابی السعود، ج ۲، ص ۲۴۵؛ المیزان، ج ۵، ص ۱۱۶.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۸۶؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۷، ص ۱۵۶؛ تفسیر شبر، ج ۱، ص ۵۰۳.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص ۱۸۱؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۲۶۰؛ تفسیر بیضاوی، ج ۵، ص ۱۹۹.
- ↑ مجمعالبیان، ج ۹، ص ۱۸۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۲۶۰.
- ↑ مجمع البیان، ج ۲، ص ۸۲۹؛ ج ۴، ص ۸۰۸.
- ↑ الکشاف، ج ۴، ص ۳۳۱، ۳۴۱، ۳۴۵.
- ↑ تفسیر بیضاوی، ج ۳، ص ۳۷۹.
- ↑ مجمع البیان، ج ۹، ص ۳۸۷، ۳۹۱.
- ↑ مجمع البیان، ج ۵، ص ۵۱، ۵۵، ۸۶، ۹۳.
- ↑ الکشاف، ج ۴، ص ۳۴۰، ۳۴۶.
- ↑ الکشاف، ج ۴، ص ۳۳۱، ۸۱۰؛ تفسیر بیضاوی، ج ۴، ص ۵۸، ۱۶۰.
- ↑ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۱۷۱؛ تفسیر نسفی، ج ۱، ص ۱۹۶.
- ↑ التبیان، ج ۱، ص ۱۵۵.
- ↑ بیگزاده جلالی، حمید، مقاله «پیروزی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶.
- ↑ چهل حدیث، ص ۳۴۱.
- ↑ مخزن العرفان، ج ۱۲، ص ۱۸۸.
- ↑ تحفة الملوک، ص ۱۱۶.
- ↑ ر. ک: مصباح الانس، ص ۴۹ ـ ۵۲.
- ↑ الانوار الساطعه، ج ۴، ص۵۲۴.
- ↑ تحفة الملوک، ص ۱۰۶ ـ ۱۰۷.
- ↑ بیگزاده جلالی، حمید، مقاله «پیروزی»، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۶.