نسخهای که میبینید نسخهای قدیمی از صفحهاست که توسط Wasity(بحث | مشارکتها) در تاریخ ۲۲ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۴۲ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوتهای عمدهای با نسخهٔ فعلی بدارد.
نسخهٔ ویرایششده در تاریخ ۲۲ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۴۲ توسط Wasity(بحث | مشارکتها)
چه دیدگاههایی درباره جهانی شدن وجود دارد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
«در این خصوص به طور عمده، سه دیدگاه متفاوت با سه رویکرد متفاوت به چشم میخورد که اینجا صرفاً در حد طرح بحث، بدان اشاره میشود[۱]:
دیدگاه پروژه: عدهای به این مسأله، نگاه بدبینانه دارند و دست کم درباره اهداف طراحان این بحث، با بدگمانی مینگرند. این عده، بحث جهانیشدن را طرحی سیاسی میدانند که به صورت برنامهای سازمانیافته و غیر علنی، از سوی ارادههای پنهانی قدرتهای سلطه، برای اهداف استعماری در سطح جهانی طراحی شده است. از نظر آنان، این بحث، ماهیتاً ساختگی است که راهبرد اعلام نشده قدرتهای بزرگ، در پس آن، نهفته است. براساس این تحلیل، در ظاهر، آنچه مطرح میشود، صحبت از یکپارچگی جهانی و سهولت تعامل و ارتباطات است؛ ولی واقع مسأله، این است که این موضوع پوششی، برای اجرایی شدن برنامه "جهانیسازی" با هدف "آمریکایی سازی" یا دست کم "غربی سازی" از سوی نظریهپردازان غربی برای تحمیل سلطهسیاسی - فرهنگیغرب بر جهان، طراحی شده است. در این نگاه، "جهانیشدن" یک عنوان صوری است که ماهیتاً ابزار کارآمد برای اهداف راهبردی جهانغرب تلقی میشود.
دیدگاه پروسه: در مقابل، جمعی دیگر، به موضوع "جهانی شدن" با نگاه مثبت مینگرند و آن را یک فرایند طبیعی رو به تکاملجامعه بشری میدانند. از نظر آنان، این روند، یک سیر طبیعی و قهری است که خارج از اختیار و انتخاب افراد است. در این روند، کشورها و ملتها به تدریج به سوی همگرایی و وحدت قطبها و تمرکز تصمیمگیریها به پیش میروند. سرعت تحولات در این روند از یکسو و تنوع نیازها و گستردگی حوزه تعاملات اجتماعی از سوی دیگر و رشد تکنولوژی و صنعت از سوی سوم، همه و همه چنین رویکردی را اجتنابناپذیر مینماید به گونهای که حرکت بر خلاف آن یا نادیدهانگاشتن آن، به معنای حرکت بر خلاف مسیر آب و مساوی با شکست تلقی میشود. طبق این برداشت، "جهانی شدن" یک روند تدریجی دارای فرایند تاریخی است که سیر تحولات صنعتی و شهرنشینی و نیز پیشرفتتمدن رو به آینده، پیامدهای گریزناپذیر خود را در پهنه حیات انسانی بر جای خواهد گذارد و در نتیجه، همه فاصلهها و دیوارها و مرزهای جغرافیایی، زبانی، نژادی و… خواسته یا نخواسته برچیده خواهد شد.
دیدگاه میانه: دیدگاه مطرح در باب جهانی شدن، دو دیدگاه متضاد پیشین است و مقابل این دو دیدگاه (افراطی و تفریطی) دیدگاه سومی به نام دیدگاه میانه (دستکم از دید نگارنده) هنوز به طور روشن و شایستهتبیین نشده است؛ ولی میتوان در اینباره، دیدگاه وسط و واقعبینانهتری را مطرح کرد، با این تحلیل که جهانیشدن نه یک فرایند صرفاً طبیعی است و نه یک پروژه صرفاً سیاسی و تصنعی؛ بلکه جهانیشدن یک پدیده است در عین اینکه ماهیتاً یک روند فراگیر طبیعی تدریجی توقفناپذیر است؛ اما این روند طبیعی در همراهی و تداوم راه خود، از عوامل بیرونی، عمیقاً تأثیر میپذیرد؛ لذا نقش عوامل سیاست، فرهنگ و اقتصاد را، در نحوه شکلگیری، سرعت و کندی و استقامت و انحراف این روند، نمیتوان نادیده انگاشت.
تحلیل رهیافتشناسانه بحث: در یک نگاه واقعگرایانه و رهیافتشناسانه، میتوان نگرش سوم را درست و منصفانه تلقی کرد. با این تحلیل که "جهانیشدن" ماهیتاً و ذاتاً یک روند طبیعی تدریجی برگشتناپذیر است؛ ولی در این روند، آنچه تعیینکننده و نقشآفرین است، ارادههای سازمانیافته انسانی است که در نحوه سیر این فرایند و جهتبخشی سمت و سوی آن، بسیار تأثیرگذار و بلکه تعیینکننده است.
توجه به ویژگیها و اقتضائات و نمودهای عینی این روند نیز گویای واقعبینانه بودن این رویکرد درباره ماهیت جهانیشدن است؛ زیرا آنچه در متن جریان طبیعت و تاریخ مشاهده میشود، سیر طبیعی به سوی وحدت و تمرکز تدریجی عرصههای گوناگون حیات بشری است که با سیر شتابان به سوی پیوستگی و فشردگی عرصهها و فضاها به پیش میرود و بیانگر آن است که آنچه در عرصه حیات اجتماعی جریان دارد، روند "جهانیشدن" و "جهانگرایی" است که دامنه آن، بسی فراگیر و جهانشمول میباشد»[۲].
«در مواجهه با جهانی شدن، نخستین سؤالی که در ذهن نقش میبندد این است که جهانی شدن چیست؟ کاوشهای عملی و نظری برای پاسخ به این پرسش، تاکنون به نتیجه مطلوب و واحدی نرسیدهاند. از همین رو، اندیشمندان آن گونه که آن را برتافتهاند، تعریف نمودهاند. از دیدگاه بعضی، "جهانی شدن" یا "globalization" به معنای یکسان سازی جوامع در چارچوب تمدنی واحد و اهداف واحد است[۳]. از نظر عدهای، "جهانی شدن یعنی غربی سازی جهان"[۴]؛ و دسته وم بر این باورند که "اقتصاد جهانی، نیروهای سیاسی و فرهنگی به سرعت کره زمین را زیر نفوذ خود قرار میدهند و به خلق یک بازار نوین جهانی، سازمانهای فراملّی جدید و فرهنگ نوین جهانی میپردازند. بر این اساس، دورنمای جهان توسعه بازار جهانی سرمایه داری، زوال دولت ملّی، گردش پرشتاب کالا، مردم، اطلاعات و شکلهای فرهنگی است"[۵]. اما به نظر میرسد به دلیل تعدّد درون مایههای جهانی شدن در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، ایدئولوژیک و فکری، تعریفی ساده از آن تقریبا ناشدنی است[۶]. آنچه میتوان گفت این است که در عصر جهانی شدن، شاخصههای ذیل به طور ملموس هویدایند: "جهانی شدنسرمایه که عبارت از محکمتر شدن روابط میان بازارهای مختلف است.
پیشرفت چشمگیر در عرصه تکنولوژی ارتباطات؛ جهانی شدنفرهنگ"[۷]. پس میتوان گفت: جهانی شدن یک فرایند فراگیری است که در ابعاد گوناگون با هدف یکسان سازی جوامع، فارغ از اراده موافقان و مخالفان، به پیش میتازد، و فرصت بازیگری را در این عرصه برای هرکسی که چیزی برای ارائه داشته باشد، مهیّا میکند. قدرت شگرف و کم نظیر تکنولوژی و ظرفیت بسیار وسیع رایانه در اختیار کسانی است که میتوانند از این فرصت استثنایی بهره ببرند»[۸].
↑محسن عبدالحمید، "جهانی شدن از منظر اسلامی"، ترجمه شاکر لوایی، پگاه حوزه، ش ۳۴ (۵/۱۰/۸۰)، ص ۹، به نقل از: یاسر عبدالجواد، "مقاربتان عربیتان للعولمه"،المستقبل العربی،ش۲۵۲(فوریه۲۰۰۲)،ص ۲.
↑احمد توکّلی، "بررسی پدیده جهانی شدن"،مجله معرفت، ش۵۳، ص ۷.
↑زهرا پیشگاهی فرد، نگرشی ژئوپولتیکی به پدیده جهانی شدن، تهران، دانشکده فرماندهی سپاه، ۱۳۸۰، ص ۱۸، به نقل از: اسعد اردلان، "پدیده جهانی شدن و حقوق فرهنگی"، فصلنامه سیاست خارجی، س ۱۴، ش ۲ (تابستان ۷۹).
↑ابراهیم ابوربیع، "امکان پاسخی اسلامی و معاصر به جهانی شدن"، ترجمه غلامرضا مرادی، پگاه حوزه، ش ۱۷،ص ۱۷.
↑عمرو عبدالکریم، "جهانی شدن در عرصههای سرمایه، تکنولوژی و فرهنگ"، ترجمه جهانگیر میرزایی، پگاه حوزه، ش ۲۷، ص ۳.