چرا در عصر انبیای گذشته حکومت عدل جهانی تحقق نیافته است؟ (پرسش)
چرا در عصر انبیای گذشته حکومت عدل جهانی تحقق نیافته است؟ | |
---|---|
![]() | |
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ مهدویت |
مدخل بالاتر | مهدویت / عصر پس از ظهور / حکومت جهانی امام مهدی / جهانی شدن |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
چرا در عصر انبیای گذشته حکومت عدل جهانی تحقق نیافته است؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث مهدویت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی مهدویت مراجعه شود.
پاسخ نخست

آقای علی اصغر رضوانی، در کتاب «موعودشناسی و پاسخ به شبهات» در اینباره گفته است:
«این سؤال گاهی به طریق دیگری نیز مطرح می شود که چرا حکومت عدل جهانی در پایان تاریخ و آخرالزمان اجرا می گردد؟ آیا این امر اتفاقی است یا اینکه وجه و دلیلی دارد؟ می گوییم: تکامل فرد و در نتیجه ایجاد مجتمع کامل و نیز دولت و حکومت عدل در جامعه با دو عامل اساسی تحقق پذیر است:
- عامل خارجی: به این معنا که هر فرد از افراد جامعه، معنای عدل و کمالی را که هدف خلقت در اوست بداند و نیز راهی را برای رسیدن به آن بیابد، و از آنجا که فهم بشر قاصر از درک این امور است لذا بشر در طول تاریخ محتاج به انبیا برای هدایت و رسیدن به اهداف خود بوده است.
- عامل داخلی: که همان شعور بشر به این مسئولیّت و هدف بزرگ است. لذا برای رسیدن به هدف، تحقق این عامل داخلی در وجود انسان لازم است. این شعور به مسئولیّت تحقق نمی یابد مگر به اینکه:
- عقل، اهمیّت اطاعت خداوند و خضوع و خشوع نسبت به او را درک کند.
- بداند که اطاعت خدا ضامن حقیقی برای سعادت خود و جامعه و ایجاد عدل مطلق در جامعه خواهد بود.
- حقیقت عدل و قسط و آثار و برکات آن را بداند.
این عامل داخلی با انواعش از چند طریق قابل پیاده شدن است:
- اینکه این ایمان و اخلاص در افراد جامعه به صورت معجزه تحقق یابد.این احتمال با قانون معجزات منافات دارد، زیرا معجزه طریق انحصاری است، در حالی که برای رسیدن به نتیجه و هدف راههای دیگر غیر از طریق معجزه وجود دارد. و نیز با اختیار انسان - که کمال او در گرو آن است - منافات دارد.
- بشر بدون جبر و با تجربه و ارشاد به سطحی عالی از فهم و شعور برسد تا بتواند آن هدف عالی را با رهبری الهی پیاده کند.
با ملاحظه حالات و خصوصیات بشر پی میبریم که هنوز انسان به آن سطح عالی از فهم و شعور برای رسیدن به این هدف کامل نرسیده است، زیرا بشر از ابتدای خلقت، دو شرط اساسی از شرایط تطبیق عدل کامل را نداشته است:
- شناخت عدل به صورت کامل.
- آمادگی برای فداکاری در راه تطبیق و پیاده کردن عدالت بعد از شناخت آن. اگر بر فرض، بشر شرط اوّل را دارا باشد، هنوز آمادگی کامل برای شرط دوّم را پیدا نکرده است. و لذا حتی در عصر صحابه رسول اکرم (ص) که آن را بهترین عصر میدانند آن حضرت مشکلاتی با صحابه در زمینه فداکاری آنان در راه اسلام داشته است.
خداوند متعال در اعتراض به جماعتی از صحابه میفرماید: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَا لَكُمْ إِذَا قِيلَ لَكُمُ انفِرُواْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الأَرْضِ أَرَضِيتُم بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الآخِرَةِ إِلاَّ قَلِيلٌ ﴾[۱]؛ "ای کسانی که ایمان آوردهاید! چرا هنگامی که به شما گفته میشود: به سوی جهاد در راه خدا حرکت کنید بر زمین سنگینی میکنید [و سستی به خرج میدهید]؟! آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده اید؟! با اینکه متاع زندگی دنیا، در برابر آخرت، جز اندکی نیست." حال به این نتیجه میرسیم که بشر تاکنون به شروط اساسی برای تشکیل حکومت جهانی دست نیافته و زمینه را برای ظهور فراهم نساخته است.
سید رضا صدر می گوید: "روزی خواهد رسید که بشر قابلیت پیدا کند که دادگستری توانا و بینا بر او حکومت کند و قابلیّت پیدا کردن بشر برای چنین حکومت عبارت است از تکامل او. بشر تکامل نیافته شایستگی و لیاقت حکومت عدل را ندارد و آن را نمیپذیرد، و اگر با جبر و زور بر او تحمیل شود نقض غرض خواهد بود. جبر و زور ظلم است و ظلم نردبان عدل نخواهد بود. عدلی که به وسیله ظلم برقرار شود عدل نیست، هر چند نام عدل بر آن گذارند. بشر تکامل نیافته حاکم عدل را نمیپسندد و دوست میدارد که او برکنار شود. حضرت علی (ع) میفرماید: "این مردم از من ملول شده اند و من هم از آنها ملول هستم" سپس در حقّ آنها نفرینی کرده، فرمود: "خدایا مرا از اینها بگیر". حکومت عدل بایستی با رضایت خلق برقرار شود، و آن وقتی است که بشر خواستار آن باشد. بشر وقتی خواستار حکومت عدل می شود که خوی حیوانی تحت فرمان خوی انسانی او قرار گیرد"[۲] ر روایات نیز به جهتی دیگر اشاره شده است.
امام باقر (ع) فرمود:«دولتنا آخر الدول ولن یبقی أهل البیت لهم دوله إلّا ملکوا قبلنا لئلّا یقولوا إذا رأوا سیرتنا إذا ملکنا سرنا مثل سیره هؤلآء وهو قول اللَّه عزّوجلّ: ﴿وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴾»[۳]؛ دولت و حکومت ما آخرین دولتها و حکومت هاست. حکومت برای هیچ اهل بیتی باقی نمیماند مگر اینکه قبل از ما به حکومت رسیده و آن را به نهایت رسانده است، به جهت آنکه هر گاه سیره ما را در حکومت مشاهده کردند نگویند: اگر ما نیز مالک و عهده دار حکومت بودیم این چنین حکومت میکردیم. اشاره به این معناست قول خداوند متعال که میفرماید: (و عاقبت برای پرهیزگاران است).»[۴].
پرسشهای وابسته
- جهانی شدن به چه معنایی است؟ (پرسش)
- ریشههای تاریخی جهانی شدن از چه زمانی است؟ (پرسش)
- غربیها از جهانی شدن چه اهدافی را دنبال میکنند؟ (پرسش)
- جهانی شدن چه جنبههای منفی دارد؟ (پرسش)
- آیا در منابع دینی به جهانی شدن اشاره شده است؟ (پرسش)
- چگونه میتوان وعده حکومت جهانی را باور و تقویت نمود؟ (پرسش)
- آیا میان جهانی شدن و جهانیسازی فرقی هست؟ آیا این روند به حکومت امام مهدی منتهی میشود یا خیر؟ (پرسش)
- آیا پروژه جهانیسازی یا فرایند جهانی شدن با حکومت جهانی امام مهدی همگرایی دارد یا واگرایی؟ (پرسش)
- جهانی شدن و جهانی سازی که اسلام معرفی میکند چه امتیازاتی دارد؟ (پرسش)
- رهبری در حکومت عدل جهانی چه اهمیتی دارد؟ (پرسش)
- برپا کننده عدل جهانی چه شرایطی باید داشته باشد؟ (پرسش)
- شرایط تحقق حکومت عدل جهانی چیست؟ (پرسش)
- دیدگاه قرآن در مورد جهانی شدن چیست؟ و جهانی سازی مطلوب کدام است؟ (پرسش)
- چه عواملی زمینه ساز حکومت واحد جهانی است؟ (پرسش)
- چه ضرورتی برای تشکیل حکومت واحد جهانی وجود دارد؟ (پرسش)
- ضرورت برپایی حکومت عدل جهانی از راه فطرت چگونه قابل تبیین است؟ (پرسش)
- آیا از راه براهین فلسفی میتوان ضرورت حکومت عدل جهانی را به اثبات رساند؟ (پرسش)
- ضرورت حکومت عدل جهانی را از راه تکامل چگونه میتوان تبیین کرد؟ (پرسش)
- آیا با دلیل عقلی میتوان ضرورت تشکیل حکومت عدل جهانی را اثبات نمود؟ (پرسش)
- آیا واقعیتهای تاریخی میتواند ضرورت تشکیل حکومت عدل جهانی را به اثبات رساند؟ (پرسش)
- چرا در عصر انبیای گذشته حکومت عدل جهانی تحقق نیافته است؟ (پرسش)
- چه ضرورتی در تحقق حکومت عدل جهانی در این دنیا است؟ (پرسش)
- چرا در عصر پیامبر اکرم حکومت جهانی توحیدی تحقق نیافت؟ (پرسش)
- ویژگیهای رهبر جهانی چیست؟ (پرسش)
منبعشناسی جامع مهدویت
پانویس
- ↑ توبه، ۳۸.
- ↑ راه مهدی (ع)، ص۵۴.
- ↑ الغیبه، طوسی، ص۴۷۲؛ بحارالأنوار، ج۵۲، ص۳۳۲، ح۵۸.
- ↑ رضوانی، علی اصغر، موعودشناسی و پاسخ به شبهات، ص۳۳-۳۷.