خولان

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Msadeq (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۳۰ اوت ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۱۱ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:

مقدمه

دانشمندان انساب این قبیله را از نسل سبأ دانسته‌اند و نسب او را چنین آورده‌اند: خَولان بن عمرو بن مالک بن حارث بن مُرة بن أُدَد بن زَید بن عمرو بن عریب بن کَهلان بن سبأ[۱].

خَولان از قبایل بزرگ و نیرومندی است که در شماری از نبشته‌های یمنی از او یاد شده است که در برابر سَبَأییان سر به شورش برداشته و آنان سپاهی را برای سرکوبی خولانیان گسیل داشته‌اند. از یک نبشته معینی برمی‌آید که کاروانی از معین گرفتار حمله راهزنان خولانی گشته است[۲].

خولانیان با ایرانیان نیز در ستیز بودند[۳] و این حکایت از قدرت و روحیه جنگجویی و غارتگری خولانیان در برابر نظام‌های حکومتی سَبَأبیان، معینیان و ایرانیان دارد.

همدانی خَولان را به «خَولان بن عمرو بن الحاف بن قُضاعه»[۴] و «خَولان العالیه»[۵] تقسیم کرده است، ولی آن‌گونه که جواد علی باز نموده است این جدایی مستند نیست که بتوان آن را به اختلاف نسب برگرداند، بلکه پیامد اختلاف طبیعت مکان و دگرگونی احوال سیاسی و اقتصادی است که شاخه‌های ایشان را از هم جدا کرده است و نسب‌شناسان گمان کرده‌اند به واسطه اختلاف در نسب است[۶].

خولانیان در چالش و کشمکش با قبیله همدان[۷] و قبیله غیر یمنی هوازن بودند و پیکاری به نام «یوم بیشه» بین خَولان قضاعه و هوازن در گرفت[۸]؛ خَولان با قبایلی همچون زُبید هم‌پیمان بود[۹].

سکونت‌گاه خَولان در کنار مأرب و صرواح بود. آن‌گاه گروه‌هایی از ایشان کوچ کردند و ماندگار سرزمین‌های بالای شرق صنعا شدند و به ایشان خَولان‌العالیه گفته شده تا از خَولان قضاعه جدا شوند[۱۰]. سرزمین آنان مخلاف خَولان العالیه خوانده می‌شد[۱۱]. جایگاه خَولان قضاعهشهر بزرگ و آباد صَعدَۀ[۱۲] بود که تا صنعا شصت فرسخ و تا خَیوان شانزده فرس فاصله داشت[۱۳]. از دیگر مناطق آنان، شرف البیاض و قیوان بود[۱۴]. دره حاصل‌خیزِ علاف منطقه کشاورزی آنان بود و محصول فراوان می‌داد[۱۵].[۱۶]

اسلام خَولان

در ماه شعبان سال دهم هجری، ده نفر از نمایندگان خَولان به حضور رسول‌الله(ص) در مدینه رسیدند و گفتند: «ای رسول خدا(ص) ما به خدا و رسولش ایمان داریم». پیامبر از آنها پرسید: «عَم أنَس (عُمیأنُس)[۱۷] در چه حال است»، گفتند: «همچون مبتلایان به جَرب در بدترین حال است و خداوند به جای آن، احکام و فرمان‌هایی که تو آورده‌ای عنایت فرموده، چون به سوی آن برگردیم ویرانش خواهیم ساخت». آن‌گاه درباره امور دینی پرسش‌هایی کردند که پیامبر به آنها پاسخ داد و دستور فرمود به آنان قرآن و احکام بیاموزند و به هر کدام دوازده و نیم اوقیه جایزه داد. چون پیش قوم خود بازگشتند، هنوز بارهای خود را باز نکرده بودند که بت خود عَم أنس را ویران کردند و آنچه را رسول خدا(ص) بر آنان حرام فرموده بود حرام و آنچه را حلال فرموده بود حلال دانستند[۱۸].

.[۱۹]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. ابوعبید قاسم بن سلام، کتاب النسب، ص۳۱۳؛ ابن عبد ربه، العقد الفرید، الجزء الثالث، ص۳۱۷؛ هشام بن محمد کلبی، جَمهرة النسب، الجزء الأول، ص۱۷۵.
  2. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۴۰۰.
  3. احمد بن عبدالله رازی، تاریخ مدینة صنعا، ص۳۷.
  4. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷.
  5. حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الکتاب العاشر، ص۲۸.
  6. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۴۰۱.
  7. حسن بن احمد همدانی، الاکلیل، الکتاب العاشر، ص۶۵ و ۱۰۸ و ۱۲۴ و ۱۶۰ و ۱۶۲.
  8. عبدالرحمن عبدالواحد الشجاع، الیمن فی صدر الاسلام، ص۴۱.
  9. احمد بن عبدالله رازی، تاریخ مدینة صنعا، ص۳۷.
  10. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۴۰۱.
  11. محمد بن علی الاکوع، الیمن الخضراء مهد الحضاره، ص۵۴.
  12. یعقوبی، البلدان، ص۹۸؛ حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۱۷ و ۲۲۴.
  13. یاقوت حموی، المعجم البلدان، الجزء الثالث، ص۴۰۶ (ذیل کلمه صعده).
  14. عمر رضا کحاله، معجم قبائل العرب، الجزء الثانی، ص۲۲۴.
  15. حسن بن احمد همدانی، صفة جزیرة العرب، ص۲۲۴.
  16. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۸۱-۸۲.
  17. هشام بن محمد کلبی، الاصنام، ترجمه سید محمد رضا جلالی، ص۱۳۹.
  18. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، المجلد الأول، ص۳۲۴.
  19. منتظرالقائم، اصغر، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت، ص:۸۲.

رده