توقف جنگ صفین

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

نسخه‌ای که می‌بینید نسخه‌ای قدیمی از صفحه‌است که توسط Heydari (بحث | مشارکت‌ها) در تاریخ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۲۰:۴۷ ویرایش شده است. این نسخه ممکن است تفاوت‌های عمده‌ای با نسخهٔ فعلی بدارد.

این مدخل مرتبط با مباحث پیرامون امام علی(ع) است. "امام علی" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:
در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل امام علی (پرسش) قابل دسترسی خواهند بود.

نیرنگِ شب‌

  • وقعة صفین- به نقل از عمار بن ربیعه-: علی(ع) به خطبه ایستاد و پس از سپاس و ستایش خدای گفت: "ای مردم! کار برای شما و دشمنتان بدین‌جا رسید که دیدید و ایشان را جز نَفَسِ واپسین نمانده است. کارها هر گاه روی آوَرَند، می‌توان پایانشان را از آغازشان سنجید. آن قوم با انگیزه‌ای جز دینداری، برابرِ شما ایستادند تا این که در کار [درهم کوبیدن‌] ایشان، تا بدین‌جا رسیدیم که رسیدیم. صبحگاهِ فردا من به آنان یورش می‌برم تا نزد خدای عز و جل [بر ستمکاری‌] شان دادخواهی کنم". این خبر به معاویه رسید. پس عمرو بن عاص را فرا خواند و گفت: ای عمرو! جز این نیست که تنها همین یک شب باقی مانده تا علی بر ما بتازد و کار را یکسره کند. تو چه می‌اندیشی؟ گفت: مردان تو یارای برابری با مردان وی را ندارند و تو، خود [نیز] همانند او نیستی. او برای چیزی با تو می‌جنگد و تو برای چیزی دیگر با او می‌جنگی. تو خواهانِ بَقایی و او خواستار فنا [در راه خدا است. عراقیان بیمناک‌اند که تو بر ایشان چیره شوی؛ اما شامیان هراسی ندارند که علی بر آنان چیره گردد. و اما رأی من آن است که‌ ایشان را پیشنهادی دِه که اگر آن را بپذیرند، به اختلاف‌ افتند؛ و اگر نپذیرند نیز چنین شود. آنان را به کتاب خدا فرا خوان تا میان تو و ایشان داور باشد. بدین‌سان، تو به خواست خویش از آنان دست می‌یابی. من همواره این مطلب را [در نظر داشتم؛ لیکن‌] به تأخیر می‌افکندم تا زمان نیازت به آن فرا رسد. معاویه این رأی را نیک شناخت و گفت: راست گفتی[۱][۲].

بر افراشته شدنِ قرآنها

امام(ع) در محاصره سِیه‌پیشانی‌ها

  • مروج الذهب- پس از بیانِ برافراشته شدنِ قرآنها-: چون بسیاری از عراقیان چنین دیدند، گفتند: " [داوری‌] کتاب خدا را اجابت می‌کنیم و به سوی آن باز می‌گردیم". و [در حقیقت،] ایشان دوستار سازش بودند. به علی(ع) گفته شد: معاویه حق را به تو عرضه کرد و به کتاب خدا فرا خوانْدت. پس، از او بپذیر. و آن روز، از همه سرسخت‌تر در این سخن، اشعث بن قیس بود. پس علی(ع) گفت: "ای مردم! همواره کار شما چنان بود که می‌خواستم، تا آن‌گاه که جنگْ زخمی‌تان کرد. به خدا سوگند، به راستی که جنگ شما را درگرفت و وا نهاد. من دیروز فرمانده بودم و امروز فرمانبَرم و به راستی، شما خواهانِ زنده ماندن هستید!"[۵][۶].

بازگشت اشتر از عرصه نبرد

شادمانی معاویه‌

  • الفتوح: معاویه پس از پایان یافتنِ جنگ می‌گفت: به خدا سوگند، اشتر به روزِ برافراشته شدنِ قرآنها، در حالی از من منصرف شد که بر آن بودم تا از وی بخواهم برایم از علی امان طلبد. آن روز می‌خواستم بگریزم، اما سخن عمرو بن اطنابه را یاد آوردم که گفته است: عفت و آزمون دیدگی‌ام، مرا [از گریختن‌] بازداشت‌ و نیز این که می‌خواهم به بهایی گران، ستوده شوم[۹][۱۰].

نامه معاویه به امام(ع)‌

  • وقعة صفین- به نقل از ابراهیم بن اشتر-: معاویه، ابو اعور سلمی را سوار بر استری سپید، روانه کرد. وی، قرآن بر سر، میان دو صفِ عراقیان و شامیان به حرکت درآمد، در حالی که می‌گفت: کتاب خدا میان ما و شما داور است! پس معاویه برای علی(ع) [چنین‌] پیام فرستاد: کار میان ما و تو به درازا کشید و هر یک از ما خود را در آنچه از دیگری می‌خواهد، بر حق می‌داند، بی آنکه هیچ یک از ما به اطاعت از دیگری تن دهد. افراد بسیار میان ما کشته شدند و من بیم دارم که آنچه در پیش است، سخت‌تر از گذشته باشد. به زودی، ما را در باب این موضع، بازخواست خواهند کرد و در حقیقت، از کسی جز من و تو حسابرسی نخواهد شد. آیا تن می‌دهی به کاری که در آن برای ما و تو، زندگانی و حجت و برائت باشد و امت را سامان دهد، خون‌ها را پاس دارد، میان دیندارانْ الفت برقرار سازد، و کینه‌ها و آشوب‌ها را از میان ببرد؛ بدین‌سان که میان ما و تو دو داور مورد پسند، یکی از یارانم و یکی از یارانت باشند و بنا بر کتاب خدا میان ما داوری کنند؟ پس آن برای من و تو بهتر است و این آشوب‌ها را ریشه‌کن می‌کند. در آنچه بدان فرا خوانده شده‌ای، خدای را بپرهیز و اگر اهلِ قرآنی، به حکم آن خشنود باش. والسلام![۱۱][۱۲].

پاسخ امام(ع) به معاویه و پذیرشِ داوری‌

گفتار امام(ع) در نکوهش یارانش‌

جستارهای وابسته


پرسش‌های وابسته

منابع

پانویس

  1. وقعة صفین، ص ۴۷۶.
  2. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۴۴۹-۴۵۵.
  3. تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۱۸۸.
  4. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۴۴۹-۴۵۵.
  5. مروج الذهب، ج ۲، ص ۴۰۰.
  6. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۴۴۹-۴۵۵.
  7. وقعة صفین، ص ۴۹۲.
  8. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۴۴۹-۴۵۵.
  9. الفتوح، ج ۳، ص ۱۸۸.
  10. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۴۴۹-۴۵۵.
  11. وقعة صفین، ص ۴۹۳.
  12. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۴۴۹-۴۵۵.
  13. وقعة صفین، ص ۴۹۳.
  14. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۴۴۹-۴۵۵.
  15. «الإمام علی(ع)- مِن کلامِهِ(ع) حینَ رَجَعَ أصحابُهُ عَنِ القِتالِ بِصِفینَ، لَما اغتَرهُم مُعاوِیةُ بِرَفعِ المَصاحِفِ-: لَقَد فَعَلتُم فَعلَةً ضَعضَعَت مِنَ الإِسلامِ قُواهُ، وأسقَطَت مُنتَهُ، وأورَثَت وَهناً وذِلةً. لَما کنتُم الأَعلَینَ، وخافَ عَدُوکمُ الاجتِیاحَ، وَاستَحَر بِهِمُ القَتلُ، ووَجَدوا ألَمَ الجِراحِ؛ رَفَعُوا المَصاحِفَ ودَعَوکم إلی ما فیها لِیفثَؤوکم عَنهُم، ویقطَعُوا الحَربَ فیما بَینَکم وبَینَهُم، ویتَرَبصوا بِکم رَیبَ المَنونِ خَدیعَةً ومَکیدَةً. فَما أنتُم إن جامَعتُموهُم عَلی‌ ما أحَبوا، وأعطَیتُموهُمُ الذی سَأَلوا إلامَغرورونَ. وَایمُ اللهِ، ما أظُنکم بَعدَها مُوافِقی رُشدٍ، ولا مُصیبی حَزمٍ» (الإرشاد، ج ۱، ص ۲۶۸).
  16. محمدی ری‌شهری، محمد، گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین، ص ۴۴۹-۴۵۵.