آیا اندیشه عصمت اهل بیت لازمه‌اش ربوبیت و الوهیت است؟ (پرسش)

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
آیا اندیشه عصمت اهل بیت لازمه‌اش ربوبیت و الوهیت است؟
موضوع اصلیبانک جامع پرسش و پاسخ امامت
مدخل بالاترعصمت
مدخل اصلیشبهات عصمت
مدخل وابستهتوحید
تعداد پاسخ۲ پاسخ

آیا اندیشه عصمت اهل بیت لازمه‌اش ربوبیت و الوهیت است؟ یکی از پرسش‌های مرتبط به بحث عصمت است که می‌توان با عبارت‌های متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤال‌های مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی عصمت مراجعه شود.

پاسخ جامع اجمالی

برخی معتقدند: هنگامی که انسان معصوم از هرگونه آلودگی و پستی و پلیدی پاک و پیراسته باشد و هیچ‌گونه لغزش و خطا، سهو و نسیان، ناراستی و نادرستی در عقاید، افکار، احساسات و عواطف و رفتارها و گفتارهای ریز و درشت او راه نداشته باشد، وی، به نوعی، الوهیت یافته و شباهت به خدا پیدا کرده است؛ بر این اساس، عصمت مطلقه امکان‌پذیر نیست، زیرا که الوهیت معصوم را به دنبال دارد[۱].

پاسخ

انسان معصوم با وجود داشتن مراتب والایی از پاکی و طهارت هرگز قابل مقایسه با خدا نیست. او در عین معصوم بودن، هم‌چنان تمام ویژگی‌های بشری را داراست. همه خواسته‌ها، نیازها و غرایز انسانی او پابرجاست و در چهارچوب آموزه‌های الهی به آنها می‌پردازد. افزون بر آن، خداوند تمام کمالات را به شکل مطلق و بی‌نهایت و به صورت ذاتی دارد، اما کمالات انسان معصوم هرگز ذاتی و استقلالی نیست و از منبع و منشأ دیگری گرفته شده است؛ به تعبیر فلسفی، خداوند واجب‌الوجود بالذات است و تمام کمالات را نیز بالذات دارد، اما انسان معصوم همانند دیگر انسان‌ها ممکن‌الوجود است و همه کمالاتش، از جمله عصمت را بالغیر دارد؛ از این رو، مرتبه انسان بودنش محفوظ است و در رتبه خداگونه به هیچ وجه قرار نمی‌گیرد. گرچه انسان‌های معصوم نزدیک‌ترین انسان‌ها به خدا و بنده برگزیده حق هستند، اما با حفظ مرتبه انسانی خود. چنان‌که قرآن از زبان پیامبر(ص) می‌گوید: قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا[۲].

از این رو، معصومان با حفظ تمام مراتب بشری و بندگی خدا به درجه برگزیدگی رسیده‌اند و یکی از ویژگی‌های آنان عصمت است که لطفی از سوی خدا به آنهاست. بنابراین، عصمت هیچ‌گونه الوهیتی را به دنبال نخواهد داشت»[۳].

علاوه بر آنچه گذشت، چند نقض بر مدعای شبهه افکنانی که اعتقاد به عصمت یا نصب الهی امام یا اعجاز امام را مساوی ربوبیت و الوهیت یا شرک می‌دانند ذکر می‌کنیم:

  1. نقض اول: پیامبران: آیا اینان، عصمت، نص و نصب الهی، اعجاز، علم غیب و دیگر امتیازات را برای انبیا باور ندارد؟ آیا آن صفات، پیامبران را از عبودیت به ربوبیت و الوهیت دگرگون ساخت؟ مگر قرآن بارها از اعجاز رسولان سخن نمی‌گوید؟ مگر معراج پیامبر خاتم (ص) را شرح نمی‌دهد که بی‌سابقه‌ترین و پیچیده‌ترین معجزه‌هاست؟ مگر قرآن علم غیب، ارتباط با متافیزیک، تعامل با فرشتگان، اِخبار از آینده و جز آن را برای انبیا ثابت نمی‌داند؟ این همه صفت فوق طبیعی، پیش‌نیازهایی هستند برای رسالت و نبوت و ابزاری برای دریافت و ابلاغ وحی و هدایت بشر. چگونه است که شبهه افکنان این پیش‌نیازها را در نبوت و رسالت باور دارند و منجر به خروج از بشریت و استحاله به ربوبیت نمی‌پندارند، ولی در امامت، عامل ربوبیت و الوهیت می‌انگارند؟
  2. نقض دوم: غیر پیامبران: قرآن، خوارق عادات و کرامات بسیاری را برای غیر انبیا ثابت می‌داند. به تصریح قرآن این صفات، نه تنها دارندگان آن را به ربوبیت و الوهیت دگرگون نساخت و به شرک نینجامید، بلکه مقرون بود با شدت عبودیت؛ همانند مریم، اصحاب کهف، وزیر سلیمان و مصادیق دیگر که شرحش رفت.
  3. نقض سوم: فرشتگان: مگر در قرآن، روایات و موازین عقلی، باور بر برتری انسان بر فرشتگان نیست؟ مگر در سیر صعودی و معرفتی معراج، جبرئیل در میانه راه از همراهی با پیامبر اکرم (ص) باز نماند؟ مگر به تصریح قرآن، آدم معلم فرشتگان نشد و اسرار اسماء را به آنها نیاموخت؟[۴] مگر به تکرار قرآن، انسان مسجود فرشتگان نیست؟[۵] به یقین ملائکه دارنده علم غیب، خوارق عادات و صفاتی از این دست هستند. اگر ملائکه که مرتبه وجودی پائین‌تر از انسان کامل دارند، برخوردار از علم غیب و مانند آن هستند، چرا اعتقاد به آن برای امام که برتر و معلم ملائکه است، دشوار و ناشدنی باشد؟[۶]

پاسخ‌ها و دیدگاه‌های متفرقه

۱. حسن علی‌پور وحیدی؛
آقای علی‌پور وحیدی در کتاب «مکتب در فرآیند نواندیشی» در این‌باره گفته‌‌ است:

«اگر کسی ولایت باطنی و تکوینی انبیا و ائمه (ع) را که سرچشمه معجزات و تصرفات است، همچنین صفات و قابلیت‌های دیگر آنها را به گونه اصیل و ذاتی به آنها نسبت دهد و در عرض قدرت و اراده الهی، برای آنان نیز استقلال باور داشته باشد، منجر به ربوبیت و شرک خواهد شد؛ اما اگر این کمالات و توانایی‌ها را افاضه حق به اولیای خویش، و ظهور و نمودی از حقیقت واحد و اصیل هستی بشمارد و به اصطلاح رایج، در طول اراده و اقتدار الهی بشناسد، عین توحید است. مگر باور به کارآیی و کارآمدی اسباب و علل طبیعی و غیرطبیعی، و مراجعه روزمره آدمیان به آنها، باور به اصالت و استقلال آنهاست و ختم به شرک می‌شود؟ در بینش توحیدی، هیچ فعل و صفت و ذاتی، مستقل و در عرض افعال و صفات و ذات الهی نمی‌نشیند و یگانه حقیقت مستقل و اصیل هستی، مالک و خالق عالم است. منشأ شبهه وهابیت و اتهام شرک به شیعه نیز همین نگرش ناقص و یک‌سویه است.

چند نقض بر مدعای شبهه افکنانی که اعتقاد به عصمت یا نصب الهی امام یا اعجاز امام را مساوی ربوبیت و الوهیت یا شرک می‌دانند ذکر می‌کنم:

  1. نقض اول. پیامبران: آیا اینان، عصمت، نص و نصب الهی، اعجاز، علم غیب و دیگر امتیازات را برای انبیا باور ندارد؟ آیا آن صفات، پیامبران را از عبودیت به ربوبیت و الوهیت دگرگون ساخت؟ مگر قرآن بارها از اعجاز رسولان سخن نمی‌گوید؟ مگر معراج پیامبر خاتم (ص) را شرح نمی‌دهد که بی‌سابقه‌ترین و پیچیده‌ترین معجزه‌هاست؟ مگر قرآن علم غیب، ارتباط با متافیزیک، تعامل با فرشتگان، اِخبار از آینده و جز آن را برای انبیا ثابت نمی‌داند؟ این همه صفت فوق طبیعی، پیش‌نیازهایی هستند برای رسالت و نبوت و ابزاری برای دریافت و ابلاغ وحی و هدایت بشر. چگونه است که شبهه افکنان این پیش‌نیازها را در نبوت و رسالت باور دارند و منجر به خروج از بشریت و استحاله به ربوبیت نمی‌پندارند، ولی در امامت، عامل ربوبیت و الوهیت می‌انگارند؟
  2. نقض دوم. غیر پیامبران: قرآن، خوارق عادات و کرامات بسیاری را برای غیر انبیا ثابت می‌داند. به تصریح قرآن این صفات، نه تنها دارندگان آن را به ربوبیت و الوهیت دگرگون نساخت و به شرک نینجامید، بلکه مقرون بود با شدت عبودیت؛ همانند مریم، اصحاب کهف، وزیر سلیمان و مصادیق دیگر که شرحش رفت.
  3. نقض سوم. فرشتگان: مگر در قرآن، روایات و موازین عقلی، باور بر برتری انسان بر فرشتگان نیست؟ مگر در سیر صعودی و معرفتی معراج، جبرئیل در میانه راه از همراهی با پیامبر اکرم (ص) باز نماند؟ مگر به تصریح قرآن، آدم معلم فرشتگان نشد و اسرار اسماء را به آنها نیاموخت؟[۷] مگر به تکرار قرآن، انسان مسجود فرشتگان نیست؟[۸] به یقین ملائکه دارنده علم غیب، خوارق عادات و صفاتی از این دست هستند. اگر ملائکه که مرتبه وجودی پائین‌تر از انسان کامل دارند، برخوردار از علم غیب و مانند آن هستند، چرا اعتقاد به آن برای امام که برتر و معلم ملائکه است، دشوار و ناشدنی باشد؟»[۹]
2. سید موسی هاشمی تنکابنی؛
حجت الاسلام و المسلمین هاشمی تنکابنی در کتاب «عصمت ضرورت و آثار» در این‌باره گفته‌‌ است:

«عصمت مستلزم نوعی الوهیت انسان

هنگامی که انسان معصوم از هرگونه آلودگی و پستی و پلیدی پاک و پیراسته باشد و هیچ‌گونه لغزش و خطا، سهو و نسیان، ناراستی و نادرستی در عقاید، افکار، احساسات و عواطف و رفتارها و گفتارهای ریز و درشت او راه نداشته باشد، وی، به نوعی، الوهیت یافته و شباهت به خدا پیدا کرده است؛ بر این اساس، عصمت مطلقه امکان‌پذیر نیست، زیرا که الوهیت معصوم را به دنبال دارد[۱۰].

نقد و نظر

انسان معصوم با وجود داشتن مراتب والایی از پاکی و طهارت هرگز قابل مقایسه با خدا نیست. او در عین معصوم بودن، هم‌چنان تمام ویژگی‌های بشری را داراست. همه خواسته‌ها، نیازها و غرایز انسانی او پابرجاست و در چهارچوب آموزه‌های الهی به آنها می‌پردازد.

افزون بر آن، خداوند تمام کمالات را به شکل مطلق و بی‌نهایت و به صورت ذاتی دارد، اما کمالات انسان معصوم هرگز ذاتی و استقلالی نیست و از منبع و منشأ دیگری گرفته شده است؛ به تعبیر فلسفی، خداوند واجب‌الوجود بالذات است و تمام کمالات را نیز بالذات دارد، اما انسان معصوم همانند دیگر انسان‌ها ممکن‌الوجود است و همه کمالاتش، از جمله عصمت را بالغیر دارد؛ از این رو، مرتبه انسان بودنش محفوظ است و در رتبه خداگونه به هیچ وجه قرار نمی‌گیرد. گرچه انسان‌های معصوم نزدیک‌ترین انسان‌ها به خدا و بنده برگزیده حق هستند، اما با حفظ مرتبه انسانی خود. چنان‌که قرآن از زبان پیامبر(ص) می‌گوید: قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا[۱۱].

از این رو، معصومان با حفظ تمام مراتب بشری و بندگی خدا به درجه برگزیدگی رسیده‌اند و یکی از ویژگی‌های آنان عصمت است که لطفی از سوی خدا به آنهاست. بنابراین، عصمت هیچ‌گونه الوهیتی را به دنبال نخواهد داشت»[۱۲].

منبع‌شناسی جامع عصمت

پانویس

  1. ناصر القفاری، اصول مذهب شیعه، ج۲، ص۷۷۶.
  2. «بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی می‌شود که خدای شما خدایی یگانه است؛ پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.
  3. هاشمی تنکابنی، سید موسی، عصمت ضرورت و آثار، ص۲۱۰.
  4. وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ * قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ «و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید * گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموخته‌ای، نداریم، بی‌گمان تویی که دانای فرزانه‌ای * فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌های اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نام‌های اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه آشکار می‌کنید و پوشیده می‌داشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۱-۳۳.
  5. وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا «و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند» سوره بقره، آیه ۳۴؛ فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ «آنگاه همه فرشتگان، همگان فروتنی کردند» سوره حجر، آیه ۳۰ و سوره ص، آیه ۷۳.
  6. علی‌پور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۱۳۹.
  7. وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ * قَالُوا سُبْحَانَكَ لَا عِلْمَ لَنَا إِلَّا مَا عَلَّمْتَنَا إِنَّكَ أَنْتَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ * قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ «و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید * گفتند: پاکاکه تویی! ما دانشی جز آنچه تو به ما آموخته‌ای، نداریم، بی‌گمان تویی که دانای فرزانه‌ای * فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌های اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نام‌های اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه آشکار می‌کنید و پوشیده می‌داشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۱-۳۳.
  8. وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا «و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند» سوره بقره، آیه ۳۴؛ فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ «آنگاه همه فرشتگان، همگان فروتنی کردند» سوره حجر، آیه ۳۰ و سوره ص، آیه ۷۳.
  9. علی‌پور وحید، حسن، مکتب در فرآیند نواندیشی، ص ۱۳۹.
  10. ناصر القفاری، اصول مذهب شیعه، ج۲، ص۷۷۶.
  11. «بگو: جز این نیست که من هم بشری چون شمایم (جز اینکه) به من وحی می‌شود که خدای شما خدایی یگانه است؛ پس هر کس به لقای پروردگارش امید دارد باید کاری شایسته کند و در پرستش پروردگارش هیچ کس را شریک نسازد» سوره کهف، آیه ۱۱۰.
  12. هاشمی تنکابنی، سید موسی، عصمت ضرورت و آثار، ص۲۱۰.