آیا جاودانگی اسلام با اصل متغیر بودن عالم منافات دارد؟ (پرسش)
آیا جاودانگی اسلام با اصل متغیر بودن عالم منافات دارد؟ | |
---|---|
موضوع اصلی | بانک جامع پرسش و پاسخ ختم نبوت |
مدخل بالاتر | نبوت |
مدخل اصلی | ختم نبوت |
تعداد پاسخ | ۱ پاسخ |
آیا جاودانگی اسلام با اصل متغیر بودن عالم منافات دارد؟ یکی از پرسشهای مرتبط به بحث ختم نبوت است که میتوان با عبارتهای متفاوتی مطرح کرد. برای بررسی جامع این سؤال و دیگر سؤالهای مرتبط، یا هر مطلب وابسته دیگری، به مدخل اصلی ختم نبوت مراجعه شود.
پاسخ نخست
آیتالله جعفر سبحانی در کتاب «خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل» در این باره گفته است:
«چگونه شریعت اسلام جاودانی است؟ اسلام ضمن اعلام ختم نبوت، جاودانی خویش را هم اعلام کرده است چنان که فرموده است: «حَلَالُ مُحَمَّدٍ حَلَالٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»[۱]؛ می پرسند مگر ممکن است چیزی جاوید بماند؟ همه چیز در جهان متغیر است، و اساسیترین اصل این جهان، اصل تغییر و تحول است تنها یک چیز جاودانی است و آن یک چیز این قانون است «هیچ چیز جاودانی نیست». و گاهی به این گفتار و پرسش رنگ فلسفی میدهند و قانون تغییر و تحول را که قانون عمومی طبیعت است دلیل میآورند.
در این پرسش و گفتار موجودات مادی و ترکیبات آن با «قوانین و نظامات» خلط شده است، در صورتی که آنچه همواره در تغییر و نظامات، خواه نظامات طبیعی و یا نظامات اجتماعی منطبق بر نوامیس طبیعی مشمول این قاعده نمیباشند. ستارگان و منظومههای شمسی پدید میآیند، و پس از چندی فرسوده و فانی میگردند، اما قانون جاذبه همچنان پابرجا است، گیاهان و جانوران زاده میشوند، و زیست میکنند، و میمیرند ولی قوانین زیستشناسی همچنان زنده است. همچنین است حال انسانها، و قانون زندگی آنها، انسانها که از آن جمله شخص پیامبر گرامی(ص) است میمیرند، ولی قانون آسمانی آنها زنده است. در طبیعت پدیدهها میمیرند نه قانونها، اسلام قانون است نه پدیده، اسلام اگر با قوانین طبیعت ناهماهنگ بود، محکوم به مرگ بود، اما چون با فطرت و سرشت انسان و اجتماع هماهنگ است، مرگ ندارد و تغییر و تبدل در او راه نخواهد داشت. گاهی این سؤال و اشکال به این صورت بیان میشود: مقررات اجتماعی یک سلسله مقررات قراردادی است، که بر اساس نیازمندیهای اجتماعی وضع میشود نیازمندیها که مبنا و اساس این مقررات و قوانین است، به موازات توسعه و تکامل عوامل تمدن، در تغیرند، نیازمندیهای هر عصر با نیازمندیهای عصر دیگر، متفاوت است. به عبارت دیگر توسعه و پیشرفت عوامل تمدن، لزوماً و جبراً مقتضیات جدیدی میآورد نه ممکن است جلو «جبر تاریخ» را گرفت، و زمان را به یک حال نگه داشت، نه ممکن است با مقتضیات زمان هماهنگی نکرد، و خلاصه جبر تاریخ خود بزرگترین دلیل بر متغیر بودن قوانین و مقررات است زیرا چون اوضاع و شرایط جبراً تغییر میکند باید قوانین و مقررات هم تغییر کند.
پاسخ: کلمه جبر تاریخ در عصر ما همان نقش را بازی میکند که کلمه قضا و قدر در گذشته بازی میکرده است یعنی همان طوری که عدهای هر پیشامد خوب یا بدی را به گردن قضا و قدر میانداختند، در زمان ما هم هر رویداد تازه را چه خوب باشد چه بد به جبر تاریخ مستند میکنند. در صورتی که هم قضا و قدر و هم جبر تاریخ مفهوم فلسفی صحیحی دارد. درباره جبر تاریخ باید بگوییم در این که عوامل تاریخ مانند همه عوامل دیگر تأثیرات قطعی و ضروری دارند سخنی نیست ولی سخن در شکل تأثیر این عوامل است آیا تأثیر جبری عوامل تاریخ، به این شکل است که همه چیز موقت و محدود و محکوم به زوال است یا به شکل دیگری است. بدیهی است که بستگی دارد به نوع عامل اگر عوامل گرداننده تاریخ، ثابت و پایدار باشند نتیجه تأثیر جبری آنها به این شکل خواهد بود که ثابت و پا برجا باشد، اگر بر عکس ناپایدار باشند، نتایج و آثار آنها نیز ناپایدار خواهد بود.
یکی از عوامل تاریخی، عامل خانوادگی و جنسی است این عامل یک عامل ثابت و پایدار است، یعنی بشر همیشه به سوی تشکیل خانواده و انتخاب همسر و تولید فرزند، گرایش داشته است، در طول تاریخ بشر نهضتهایی علیه زندگی خانوادگی صورت گرفته است، اما همه با شکست مواجه شده است چرا؟ چون بر خلاف جبر تاریخ بوده است جبر تاریخ ایجاب میکرده که باقی بماند. یکی دیگر از عوامل تاریخی عامل مذهب است. در نهاد بشر، گرایش به پرستش و توجه به جهان ماورای طبیعت همواره وجود داشته است، این عامل در تمام دورهها نقش خود را ایفا کرده است، و نگذاشته است توجه مردم به مذهب فراموش شود. پس این که جبر تاریخ را مساوی با موقت بودن و محدودیت گرفته و آن را دلیلی برای ناپایداری هر قانون و قاعدهای بگیریم اشتباه محض است جبر تاریخ آنجا ناپایداری را نتیجه میدهد که عامل آن ناپایدار باشد. پس باید سراغ انسان و نیازمندیهای او و عوامل گرداننده تاریخ، و شعاع تأثیر هر عاملی در محیط اجتماع رفت، تا روشن گردد در چه حدودی است و کدام یک ثابت و پایدار و کدام یک ناثابت و ناپایدار است[۲]».[۳]
پرسشهای وابسته
- آیا با ختم نبوت رسالت هم خاتمه مییابد؟ (پرسش)
- علت پایان یافتن نبوت تبلیغی با نبوت پیامبر خاتم چیست؟ (پرسش)
- آیا به واسطه خاتمیت فیوضات آسمانی نیز به روی انسانها بسته شده است؟ (پرسش)
- آیا جاودانی بودن اسلام با اصل متغیر بودن عالم منافات دارد؟ (پرسش)
- آیا خاتمیت با متغیر بودن قوانین اجتماع در تضاد است؟ (پرسش)
- آیا خاتمیت با نامتناهی بودن حوادث اجتماعی سازگار است؟ (پرسش)
پانویس
- ↑ اصول کافی، ج۱، ص۱۷.
- ↑ اقتباس از مقاله دانشمند محترم جناب آقای مطهری.
- ↑ سبحانی، جعفر؛ خاتمیت از نظر قرآن و حدیث و عقل ص ۲۱۵.